شیرینی آب و تلخی کار
سیدمصطفی هاشمیطبا
رئیسجمهور محترم بهتازگی درباره آب، گازهای گلخانهای و معاهده پاریس نکاتی را مطرح کرده که قابل تأمل و نقد است.
1 اینکه مصرف سوختهای فسیلی از سوی قدرتهای بزرگ قابل مقایسه با کشورهای ما نیست، حرف حقی است و نیز تردید نیست اینان در حقیقت جنایت علیه بشریت و کره خاکی انجام میدهند. در حقیقت معاهده محیطزیستی پاریس میخواهد بهنوعی مصرف سوختهای فسیلی را کنترل کند و ترامپ، رئیسجمهور آمریکا که میگوید فقط به فکر آمریکاست، از این معاهده خارج شده و برخی مسئولان به جای آنکه این اقدام ضدبشریت ترامپ را محکوم کرده و در حقیقت استدلالی برای ناحقبودن او و اثبات ضدیت او با جهان ارائه دهند، میخواهند پا جا پای او بگذارند و بهاینترتیب به نوعی کار او را تأیید کنند. امروز خروج ترامپ از معاهده پاریس و نیز معاهده برجام میتواند دلیلی محکم برای محکومکردن سیاستهای او باشد. چنانچه در ایران هم به او تأسی شود، مصداقی برای «رطبخورده منع رطب چون کند» خواهد بود.
2 کمشدن مصرف سوخت فسیلی و ازدیاد راندمان سوخت علاوه بر آنکه در نفس خود شایسته است، از لحاظ اقتصادی به نفع ایران خواهد بود. هر اندازه از مصرف سوخت فسیلی کاهش یابد، میتوان آن را صادر کرد. اگر مصرف کشور روزانه یک میلیون بشکه باشد، پنج درصد آن برابر 50 هزار بشکه و با نرخ 50 دلار در هر بشکه برابر با 5/2 میلیون دلار و سالانه برابر با 750 میلیون دلار میشود. آیا رقم 750 میلیون دلار درخورتوجه نیست؟ جایی که کولبر جوان و کودکان کار برای درآمد روزانه ناچیز آن همه رنج را تحمل میکنند.
اگر هریک از ما به نفس کارها بیندیشیم، صرفنظر از موضعگیری له یا علیه دیگران راه حق و راست را برمیگزینیم و در حقیقت به توسعه پایدار میرسیم؛ اما اگر سیاست را به تشخیص خود جانشین تصمیمات ملی کنیم، یقینا زیان وارد میکنیم. کاری که رئیسجمهور در برجام کرد، در نفس خود باارزش بود و مخالفتهای عنادآمیز با آن «ضدیت با آنچه به نفع ملت بود، با تشبث به سیاستهای آلوده» بود.
3 اصرار آقای رئیسجمهور به آوردن آب از دریای خزر به سمنان آنهم با رقم 2/1 میلیارد مترمکعب در سال یعنی هر ثانیه 50 مترمکعب و برخورد لفظی با مخالفان آن تنها میتواند در راستای محبوبالقلوبشدن یا محبوبالقلوبماندن در استان سمنان معنی دهد.
از یک طرف به نظر میرسد همچنان مدیریت کشور تابع مصرف هرچه بیشتر و بیرویه و غیرعلمی آب است و از سوی دیگر معلوم میشود مدیریت آب امری سخت و طاقتفرساست که با فرار از آن به سوی تأمین آب هرچه بیشتر دستدرازی میشود. باید درست مصرفکردن و شیوههای علمی را آموخت؛ آنگاه اگر مشکل وجود داشت، راههای گرانقیمت را دنبال کرد. شیرینکردن این رقم آب اولا نیاز به برق بسیار زیاد برای تصفیه و انتقال آب و سرمایهگذاری برای دستگاههای آبشیرینکن، لولهکشی و پمپاژ آب به ارتفاع بیش از هزار متر و بازگرداندن پساب آن داریم و تازه معلوم نیست روسیه که تأمینکننده آب شیرین خزر از رودخانه ولگاست، چه عکسالعملی خواهد داشت.
4 تردیدی نیست که استفاده از آبشیرینکن برای استفاده از آب دریا لازم و ضروری است؛ اما باید به هزینهها، نحوه مصرف آب تهیهشده، بهای سرمایهگذاری تولید و انتقال آن و قیمت فروش آن توجه کرد؛ والا تنها به حرف بسنده میکنیم و چون دوران مدیریت ما گذراست، خواهیم گفت میخواستیم؛ ولی زمان اجازه نداد.
موضوع شیرینکردن آب خزر و انتقال آن به سمنان فقط یک حرف شیرین برای مردم است؛ زیرا سرمایهگذاری آن برای دولتی که طرحهای عمرانی آن راکد است، قابل تأمین نیست و بعید است بخش خصوصی با توجه به قیمت تمامشده آن انگیزه داشته باشد.
از همه اینها گذشته دولت در امری که قانونا درباره شیرینکردن آب عهدهدار است، حتی قدم کوچکی برنداشته است. ماده 35 و 36 قانون برنامه ششم توسعه درباره آب و چگونگی مدیریت آب است که تاکنون مغفول مانده و تبصره ماده 36 این قانون درباره استفاده مناطق ساحلی از آبشیرینکن به میزان 30 درصد نیاز مناطق است.
حال با گذشت دو سال از تصویب قانون برنامه پنجساله ششم و ابلاغ آن به دولت درحالیکه شهرهایی مانند اهواز، بندر ماهشهر، خرمشهر، بوشهر، بندرلنگه، بندرعباس، جاسک، چابهار و دهها شهر ساحلی کوچک دیگر جنوب کشور در انتظار اجرای این طرح هستند و این طرح نه محدودیتهای دریای خزر را دارد و نه نیاز به سرمایهگذاری برای انتقال آب با صدها کیلومتر لوله با ارتفاع هزار متر، هیچگونه عملی انجام نشده است. چرا میخواهیم مصداق لم تقولون ما لا تفعلون شویم و چرا میخواهیم مردم بگویند «قاچ زین را بگیر، اسبسواری پیشکش».
امیدوارم تلخی این نوشته موجب شیرینی کام هموطنان جنوبیمان شود که در گرمای طاقتفرسای جنوب از حداقل آب شرب محروم هستند.
رئیسجمهور محترم بهتازگی درباره آب، گازهای گلخانهای و معاهده پاریس نکاتی را مطرح کرده که قابل تأمل و نقد است.
1 اینکه مصرف سوختهای فسیلی از سوی قدرتهای بزرگ قابل مقایسه با کشورهای ما نیست، حرف حقی است و نیز تردید نیست اینان در حقیقت جنایت علیه بشریت و کره خاکی انجام میدهند. در حقیقت معاهده محیطزیستی پاریس میخواهد بهنوعی مصرف سوختهای فسیلی را کنترل کند و ترامپ، رئیسجمهور آمریکا که میگوید فقط به فکر آمریکاست، از این معاهده خارج شده و برخی مسئولان به جای آنکه این اقدام ضدبشریت ترامپ را محکوم کرده و در حقیقت استدلالی برای ناحقبودن او و اثبات ضدیت او با جهان ارائه دهند، میخواهند پا جا پای او بگذارند و بهاینترتیب به نوعی کار او را تأیید کنند. امروز خروج ترامپ از معاهده پاریس و نیز معاهده برجام میتواند دلیلی محکم برای محکومکردن سیاستهای او باشد. چنانچه در ایران هم به او تأسی شود، مصداقی برای «رطبخورده منع رطب چون کند» خواهد بود.
2 کمشدن مصرف سوخت فسیلی و ازدیاد راندمان سوخت علاوه بر آنکه در نفس خود شایسته است، از لحاظ اقتصادی به نفع ایران خواهد بود. هر اندازه از مصرف سوخت فسیلی کاهش یابد، میتوان آن را صادر کرد. اگر مصرف کشور روزانه یک میلیون بشکه باشد، پنج درصد آن برابر 50 هزار بشکه و با نرخ 50 دلار در هر بشکه برابر با 5/2 میلیون دلار و سالانه برابر با 750 میلیون دلار میشود. آیا رقم 750 میلیون دلار درخورتوجه نیست؟ جایی که کولبر جوان و کودکان کار برای درآمد روزانه ناچیز آن همه رنج را تحمل میکنند.
اگر هریک از ما به نفس کارها بیندیشیم، صرفنظر از موضعگیری له یا علیه دیگران راه حق و راست را برمیگزینیم و در حقیقت به توسعه پایدار میرسیم؛ اما اگر سیاست را به تشخیص خود جانشین تصمیمات ملی کنیم، یقینا زیان وارد میکنیم. کاری که رئیسجمهور در برجام کرد، در نفس خود باارزش بود و مخالفتهای عنادآمیز با آن «ضدیت با آنچه به نفع ملت بود، با تشبث به سیاستهای آلوده» بود.
3 اصرار آقای رئیسجمهور به آوردن آب از دریای خزر به سمنان آنهم با رقم 2/1 میلیارد مترمکعب در سال یعنی هر ثانیه 50 مترمکعب و برخورد لفظی با مخالفان آن تنها میتواند در راستای محبوبالقلوبشدن یا محبوبالقلوبماندن در استان سمنان معنی دهد.
از یک طرف به نظر میرسد همچنان مدیریت کشور تابع مصرف هرچه بیشتر و بیرویه و غیرعلمی آب است و از سوی دیگر معلوم میشود مدیریت آب امری سخت و طاقتفرساست که با فرار از آن به سوی تأمین آب هرچه بیشتر دستدرازی میشود. باید درست مصرفکردن و شیوههای علمی را آموخت؛ آنگاه اگر مشکل وجود داشت، راههای گرانقیمت را دنبال کرد. شیرینکردن این رقم آب اولا نیاز به برق بسیار زیاد برای تصفیه و انتقال آب و سرمایهگذاری برای دستگاههای آبشیرینکن، لولهکشی و پمپاژ آب به ارتفاع بیش از هزار متر و بازگرداندن پساب آن داریم و تازه معلوم نیست روسیه که تأمینکننده آب شیرین خزر از رودخانه ولگاست، چه عکسالعملی خواهد داشت.
4 تردیدی نیست که استفاده از آبشیرینکن برای استفاده از آب دریا لازم و ضروری است؛ اما باید به هزینهها، نحوه مصرف آب تهیهشده، بهای سرمایهگذاری تولید و انتقال آن و قیمت فروش آن توجه کرد؛ والا تنها به حرف بسنده میکنیم و چون دوران مدیریت ما گذراست، خواهیم گفت میخواستیم؛ ولی زمان اجازه نداد.
موضوع شیرینکردن آب خزر و انتقال آن به سمنان فقط یک حرف شیرین برای مردم است؛ زیرا سرمایهگذاری آن برای دولتی که طرحهای عمرانی آن راکد است، قابل تأمین نیست و بعید است بخش خصوصی با توجه به قیمت تمامشده آن انگیزه داشته باشد.
از همه اینها گذشته دولت در امری که قانونا درباره شیرینکردن آب عهدهدار است، حتی قدم کوچکی برنداشته است. ماده 35 و 36 قانون برنامه ششم توسعه درباره آب و چگونگی مدیریت آب است که تاکنون مغفول مانده و تبصره ماده 36 این قانون درباره استفاده مناطق ساحلی از آبشیرینکن به میزان 30 درصد نیاز مناطق است.
حال با گذشت دو سال از تصویب قانون برنامه پنجساله ششم و ابلاغ آن به دولت درحالیکه شهرهایی مانند اهواز، بندر ماهشهر، خرمشهر، بوشهر، بندرلنگه، بندرعباس، جاسک، چابهار و دهها شهر ساحلی کوچک دیگر جنوب کشور در انتظار اجرای این طرح هستند و این طرح نه محدودیتهای دریای خزر را دارد و نه نیاز به سرمایهگذاری برای انتقال آب با صدها کیلومتر لوله با ارتفاع هزار متر، هیچگونه عملی انجام نشده است. چرا میخواهیم مصداق لم تقولون ما لا تفعلون شویم و چرا میخواهیم مردم بگویند «قاچ زین را بگیر، اسبسواری پیشکش».
امیدوارم تلخی این نوشته موجب شیرینی کام هموطنان جنوبیمان شود که در گرمای طاقتفرسای جنوب از حداقل آب شرب محروم هستند.