شعار يا برنامه؟
-نسيم چالاکي دکترای سیاستگذاری عمومی
در 17 ماه گذشته، مديريت شهر تهران با چالشهاي بسياري همراه بوده است. تغيير چندباره شهردار تهران، يکي از مهمترين اين چالشهاست. با توجه به فرارسيدن موعد برنامه سوم شهر تهران، اينطور انتظار ميرود که اداره اصلاحطلبانه شهر ابتدا در برنامه خود را نشان دهد، اما تغييرات مداوم در سکانداری شهري، جز در شعارهاي شهرداران فرصت بروز پيدا نکرده است. برنامهريزي اساسا طرح عملي براي مواجهه خردمندانه با رويدادها و تغييرات حتی غيرقابل پيشبيني است؛ بنابراين در اداره سازماني با عمر بلند، تغييرات نبايد منجر به ازهمگسيختن امور شود. بررسي اداره شهري تهران در دوران مديريتي جديد، با تغيير شهردار دچار تحولات بسياري شد؛ تا آنجا که اگرچه نامزدهاي شهرداري تهران به زبان برنامه در شورا سخن ميگفتند، اما پس از انتخابشدن، شعار مديريتيشان به مرجعيت اداره شهر تبديل شد. نجفي، تهران را شهر اميد، مشارکت و شکوفايي ميدانست. در تمام اسناد مديريتي آن دوران، سخنرانيهاي مديران شهري، برنامهها و نشستها، هر سه واژه بارها و بارها تکرار شدند. تدوين برنامه سوم در دوران نجفي کليد خورد. مشارکت دانشگاهيان، نخبگان شهري، ذينفعان منطقهاي و محلهاي در نخستين ماههاي آغاز به کار دبيرخانه برنامه، از بارزترين جلوههاي مشارکت حداکثري در زمان او بود. تا پيش از آن، تدوين برنامههاي شهري برونسپاري ميشد؛ ولي شروع برنامه سوم، با مشارکتدادن تعداد وسيعي از نخبگان و خبرگان شهري، موجي از اميد را در دل بسياري ايجاد کرد. کارگروههاي هفدهگانه که تمرکزشان بر مسئلهيابي، بررسي نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهديدها در حوزههاي مختلف بود، براي نخستينبار پاي بسياري از تحليلگران، استادان دانشگاه و کنشگران شهري را به شهرداري باز کرد؛ اما اين اميد و هيجان همانقدر که با سرعت آمده و در بوروکراسي شهرداري تهران جاري شده بود، از بين رفت. پس از استعفاي نابهنگام نجفي، اگرچه تلاشها براي سرپانگهداشتن برنامه و نهاد برنامهريزي ادامه داشت، جريان تدوين برنامه بهکلي از روال پيشين خارج شد. براي شهري بهمثابه تهران و نهادي خدماتي و تعاملي مانند شهرداري تهران، اولين و بزرگترين آسيب، تغيير شهردار بود. اثبات اين موضوع دشوار نيست، کافي است با کارکنان باسابقه شهرداري تهران گفتوگويي کوتاه داشته باشيد تا مهمترين مزيت دوران مديريت اصولگراها بر شهر را استمرار رويههاي مديريتي معرفي کنند. براي افشاني، شهر زيستپذير و شهروند مشارکتپذير به شاهبيت مکرر تبديل شد؛ بدون آنکه بر شاخصهاي زيستپذيري تأکيد شود، يا تلاش ويژهاي براي مشارکتپذيرکردن شهروندان صورت بگيرد. درست در همين زمان بود که جمعکردن معتادان شهر تهران در کمتر از شش ماه، تصميم جدي شهردار عنوان شد.
برنامه اگرچه انگار به روال قبل در حال تدوين بود، اما سايه واژگان زيستپذيري و مشارکتپذيري براي اداره شهر فراگيرتر بود.
در ادبيات سياستگذاري، مفهومي به نام «مرجعيت» وجود دارد که با کمي اغماض ميتوان شعارهاي شهرداران را با اين مفهوم سياستي همسان دانست. مرجعيت سياستگذاري مانند تابلويي است که سياستگذاران بالاي سر خود نصب ميکنند تا هرگز و در هيچ تصميمي آن را نقض نکنند. مرجعيت به معناي برنامه نيست، اما ميتواند جهتدهنده همه سياستها و برنامهها باشد؛ بنابراين سياستگذاران ميدانند بدون برنامه و تنها از طريق تعيين مرجعيت سياستي، نميتوانند کمر همت به حل مشکلات ببندند.
برخلاف انتظار، تغييرات مداوم در مديريت شهري، بهویژه تغيير در نهاد برنامهريزي شهرداري تهران، حتي فرصت جاريسازي شعار افشاني را نيز به او نداد. در آخرين نسخه برنامه تا زمان حضور افشاني، نميتوان ردي را از زيستپذيري شهري و مشارکت شهروندان مشاهده کرد.
تهران شهري براي همه، هسته اصلي تبليغات حناچي است. بارزترين اقدام او در چند هفته گذشته، پيوستن به کمپين سهشنبههاي بدون خودرو است؛ اقدامي که بسياري از دلمشغولان حوزه محيط زيست و شهر را با خود همراه کرده. کماکان برنامه سوم در مرحله بازبيني و تدوين نهايي است. نسخه نهايي آن هنوز منتشر نشده و معلوم نيست «تهران براي همه» تا چه ميزان در آن مراعات شده است. اگرچه بهدرستي مشخص نيست برنامه سوم را بايد ميراث کداميک از شهرداران اخير تهران دانست و اينکه آيا ميتوان آن را برنامهاي اصلاحطلبانه در نظر گرفت يا خير، بيش از هر چيز در اين 17 ماه گذشته شهر تهران بهجاي آنکه بر اساس برنامه شهرداران لااقل برنامه انتخاباتي آنها در صحن شورا- اداره شود، بر مبناي شعارهاي انتخاباتيشان اداره شده است؛ بدون آنکه اين شعارها بتواند فرصت تبديلشدن به مرجعيت سياستگذاري شهري را پيدا کند. شعارها تا زمانی که نتوانند تابلويي براي سياستگذاريها و تصميمات سياستي شوند، نميتوانند مبناي اقدام درست و بهموقع قرار گيرند و بيشتر جنبه تبليغاتي و نمايشي پيدا ميکنند. سنجش ميزان اداره شهر تهران بر اساس اهداف و آرمانهاي اصلاحطلبانه کار دشواري
نيست، تنها بايد روزها و شبهاي تهران را بهمثابه يک شهروند تهراني تجربه کرد.
در 17 ماه گذشته، مديريت شهر تهران با چالشهاي بسياري همراه بوده است. تغيير چندباره شهردار تهران، يکي از مهمترين اين چالشهاست. با توجه به فرارسيدن موعد برنامه سوم شهر تهران، اينطور انتظار ميرود که اداره اصلاحطلبانه شهر ابتدا در برنامه خود را نشان دهد، اما تغييرات مداوم در سکانداری شهري، جز در شعارهاي شهرداران فرصت بروز پيدا نکرده است. برنامهريزي اساسا طرح عملي براي مواجهه خردمندانه با رويدادها و تغييرات حتی غيرقابل پيشبيني است؛ بنابراين در اداره سازماني با عمر بلند، تغييرات نبايد منجر به ازهمگسيختن امور شود. بررسي اداره شهري تهران در دوران مديريتي جديد، با تغيير شهردار دچار تحولات بسياري شد؛ تا آنجا که اگرچه نامزدهاي شهرداري تهران به زبان برنامه در شورا سخن ميگفتند، اما پس از انتخابشدن، شعار مديريتيشان به مرجعيت اداره شهر تبديل شد. نجفي، تهران را شهر اميد، مشارکت و شکوفايي ميدانست. در تمام اسناد مديريتي آن دوران، سخنرانيهاي مديران شهري، برنامهها و نشستها، هر سه واژه بارها و بارها تکرار شدند. تدوين برنامه سوم در دوران نجفي کليد خورد. مشارکت دانشگاهيان، نخبگان شهري، ذينفعان منطقهاي و محلهاي در نخستين ماههاي آغاز به کار دبيرخانه برنامه، از بارزترين جلوههاي مشارکت حداکثري در زمان او بود. تا پيش از آن، تدوين برنامههاي شهري برونسپاري ميشد؛ ولي شروع برنامه سوم، با مشارکتدادن تعداد وسيعي از نخبگان و خبرگان شهري، موجي از اميد را در دل بسياري ايجاد کرد. کارگروههاي هفدهگانه که تمرکزشان بر مسئلهيابي، بررسي نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهديدها در حوزههاي مختلف بود، براي نخستينبار پاي بسياري از تحليلگران، استادان دانشگاه و کنشگران شهري را به شهرداري باز کرد؛ اما اين اميد و هيجان همانقدر که با سرعت آمده و در بوروکراسي شهرداري تهران جاري شده بود، از بين رفت. پس از استعفاي نابهنگام نجفي، اگرچه تلاشها براي سرپانگهداشتن برنامه و نهاد برنامهريزي ادامه داشت، جريان تدوين برنامه بهکلي از روال پيشين خارج شد. براي شهري بهمثابه تهران و نهادي خدماتي و تعاملي مانند شهرداري تهران، اولين و بزرگترين آسيب، تغيير شهردار بود. اثبات اين موضوع دشوار نيست، کافي است با کارکنان باسابقه شهرداري تهران گفتوگويي کوتاه داشته باشيد تا مهمترين مزيت دوران مديريت اصولگراها بر شهر را استمرار رويههاي مديريتي معرفي کنند. براي افشاني، شهر زيستپذير و شهروند مشارکتپذير به شاهبيت مکرر تبديل شد؛ بدون آنکه بر شاخصهاي زيستپذيري تأکيد شود، يا تلاش ويژهاي براي مشارکتپذيرکردن شهروندان صورت بگيرد. درست در همين زمان بود که جمعکردن معتادان شهر تهران در کمتر از شش ماه، تصميم جدي شهردار عنوان شد.
برنامه اگرچه انگار به روال قبل در حال تدوين بود، اما سايه واژگان زيستپذيري و مشارکتپذيري براي اداره شهر فراگيرتر بود.
در ادبيات سياستگذاري، مفهومي به نام «مرجعيت» وجود دارد که با کمي اغماض ميتوان شعارهاي شهرداران را با اين مفهوم سياستي همسان دانست. مرجعيت سياستگذاري مانند تابلويي است که سياستگذاران بالاي سر خود نصب ميکنند تا هرگز و در هيچ تصميمي آن را نقض نکنند. مرجعيت به معناي برنامه نيست، اما ميتواند جهتدهنده همه سياستها و برنامهها باشد؛ بنابراين سياستگذاران ميدانند بدون برنامه و تنها از طريق تعيين مرجعيت سياستي، نميتوانند کمر همت به حل مشکلات ببندند.
برخلاف انتظار، تغييرات مداوم در مديريت شهري، بهویژه تغيير در نهاد برنامهريزي شهرداري تهران، حتي فرصت جاريسازي شعار افشاني را نيز به او نداد. در آخرين نسخه برنامه تا زمان حضور افشاني، نميتوان ردي را از زيستپذيري شهري و مشارکت شهروندان مشاهده کرد.
تهران شهري براي همه، هسته اصلي تبليغات حناچي است. بارزترين اقدام او در چند هفته گذشته، پيوستن به کمپين سهشنبههاي بدون خودرو است؛ اقدامي که بسياري از دلمشغولان حوزه محيط زيست و شهر را با خود همراه کرده. کماکان برنامه سوم در مرحله بازبيني و تدوين نهايي است. نسخه نهايي آن هنوز منتشر نشده و معلوم نيست «تهران براي همه» تا چه ميزان در آن مراعات شده است. اگرچه بهدرستي مشخص نيست برنامه سوم را بايد ميراث کداميک از شهرداران اخير تهران دانست و اينکه آيا ميتوان آن را برنامهاي اصلاحطلبانه در نظر گرفت يا خير، بيش از هر چيز در اين 17 ماه گذشته شهر تهران بهجاي آنکه بر اساس برنامه شهرداران لااقل برنامه انتخاباتي آنها در صحن شورا- اداره شود، بر مبناي شعارهاي انتخاباتيشان اداره شده است؛ بدون آنکه اين شعارها بتواند فرصت تبديلشدن به مرجعيت سياستگذاري شهري را پيدا کند. شعارها تا زمانی که نتوانند تابلويي براي سياستگذاريها و تصميمات سياستي شوند، نميتوانند مبناي اقدام درست و بهموقع قرار گيرند و بيشتر جنبه تبليغاتي و نمايشي پيدا ميکنند. سنجش ميزان اداره شهر تهران بر اساس اهداف و آرمانهاي اصلاحطلبانه کار دشواري
نيست، تنها بايد روزها و شبهاي تهران را بهمثابه يک شهروند تهراني تجربه کرد.