حفاظت محيط زيست نيازمند ساختار جديد
عبدالحسين طوطيايي-پژوهشگرمحيط زيست
در دو دهه گذشته که چالشهاي زيستمحيطي کشور شتاب فزاينده و نگرانکنندهاي گرفته است، بسياري از منتقدان و ازجمله نگارنده در پيچوخمهاي «پرديسان» در جستوجوي ارائه طريقي بهتر و نقد ناکارآمديها بوديم. نقدهايي که بيش از آنکه راهي را به سوي نور بگشايد، چهبسا با پژواک آن به ديوار سکوت مسئولان ميخورد. در چنين فضايي از نگراني دبيرکل خانه کشاورز با انجام مصاحبهها و ابراز هشدارهايي همسوي دلسوزان بيابزار محيط زيست بارقهاي از اميد در دلها تاباند. اميد به آنکه ايکاش امثال ايشان و با دستاني که اينگونه بر آژير خطر ميفشرد، بيايند و در اين دقيقه نود، مديريت مردمي و اجرائي حفاظت را در برابر هيولاي تخريب برعهده بگيرند. سرانجام کلانتري که اينگونه از لرزش پايههاي تمدن هفتهزارساله و از جابهجايي بيش از 50 ميليون از مردم ميناليد، آمد؛ اما کارنامه اخير مديريت جديد نشان از آن دارد که بيش از نقش ايوان بايد تا خيلي دير نشده است، در انديشه دگرگوني از پايبست در ساختار حفاظتي موجود بود. اين تيم مديريتي با پايينکشيدن فتيله آن آژيرهاي هشدار و نامگذاري «80 ميليون محيطبان» بر اندکي از اطرافیان خود، در اولين گامها با موافقت در احداث صنايع پتروشيمي در زيستگاه کمنظير ميانکاله و رودسر از پيشينه هشدارهاي خود بهتدريج خرج جدا كرد. موافقتهاي شتابزده با پروژههاي صنايع متعددي که تا آن زمان در دست بررسي بود، فعالسازي احداث سد «فينسک» بر سرشاخهاي از وروديها به سد شهيد رجايي براي کاربري در استان سمنان، موافقت در انتقال آب رود ونک در استان چهارمحالوبختياري و... از زمره انبوه خبرهاي ريزودرشتی بود که ضرورت بازنگري ساختاري را در اين تشکيلات بيشازپيش محرز كرد. تشکيلاتي که نشان داد مديران آن بيش از هر چيز به مصلحتهاي رئيسجمهور خود پايبندند. مواضع اخير مديريت سازمان حفظ محيط زيست در دفاع تمامقد از انتقال آب درياچه بيمار خزر به کوير سمنان، نگرانيها را دوچندان کرد؛ درياچهاي که با تبخير سالانه صد برابر بيش از سطح اقيانوسها، 16 ميليارد مترمکعب تراز منفي نسبت به شرايط پایداري دارد. پسازاين مواضع به نظر ميرسد ضرورت فوريت در اين دگرگوني بيش از هر زمان ديگر پررنگ شده و موجب همگرايي افزونتر دلسوزان زمینه حيات براي نجات خطه در حال زوال شمال کشور شده است. همبستگياي که نماي آن را در قالب شبکههاي اجتماعي بهخوبي ميتوان لمس كرد. دلسوزاني که از ساختار ناکارآمد حفظ محيط زيست نگراناند و براي نجات سرنوشت تيره اين درياچه آستين همياري و مشارکت مردمي را بالا زدهاند؛ ضمن ابراز اميدواري از اين همبستگيهاي ملي بايد از اين فرصتها بهره گرفت و بر تغيير اساسي در ساختار موجود حفاظت از بستر حيات تأکيد كرد. ساختاري که مؤلفه تشکلهاي زيستمحيطي مردمنهاد در پاسخگوکردن آن سهمي برجسته به دست آورد.
به طور قطع تشکيلات آينده حفاظت از محيط زيست کشور بايد از مدار معاونت رئيسجمهور خارج شده و مجموعهاي حاکميتي و فرادستگاهي باشد. در چنين حالتي مديريت ساختار جديد ديگر ناگزير نيست، تنها به دغدغههاي رئيسجمهور واکنش داشته و براي مواردي مانند افزايش اشتغالزايي يا شرب ساکنان منطقهاي خاص يا... نيز خود را پاسخگو بداند. چنين مديريتي تنها دل در گرو ثبات اکوسيستمهاي کشور داشته و باور خواهد داشت که تيشهاي که به دستش دادهاند، تنها براي هيزمشکستن است.
در دو دهه گذشته که چالشهاي زيستمحيطي کشور شتاب فزاينده و نگرانکنندهاي گرفته است، بسياري از منتقدان و ازجمله نگارنده در پيچوخمهاي «پرديسان» در جستوجوي ارائه طريقي بهتر و نقد ناکارآمديها بوديم. نقدهايي که بيش از آنکه راهي را به سوي نور بگشايد، چهبسا با پژواک آن به ديوار سکوت مسئولان ميخورد. در چنين فضايي از نگراني دبيرکل خانه کشاورز با انجام مصاحبهها و ابراز هشدارهايي همسوي دلسوزان بيابزار محيط زيست بارقهاي از اميد در دلها تاباند. اميد به آنکه ايکاش امثال ايشان و با دستاني که اينگونه بر آژير خطر ميفشرد، بيايند و در اين دقيقه نود، مديريت مردمي و اجرائي حفاظت را در برابر هيولاي تخريب برعهده بگيرند. سرانجام کلانتري که اينگونه از لرزش پايههاي تمدن هفتهزارساله و از جابهجايي بيش از 50 ميليون از مردم ميناليد، آمد؛ اما کارنامه اخير مديريت جديد نشان از آن دارد که بيش از نقش ايوان بايد تا خيلي دير نشده است، در انديشه دگرگوني از پايبست در ساختار حفاظتي موجود بود. اين تيم مديريتي با پايينکشيدن فتيله آن آژيرهاي هشدار و نامگذاري «80 ميليون محيطبان» بر اندکي از اطرافیان خود، در اولين گامها با موافقت در احداث صنايع پتروشيمي در زيستگاه کمنظير ميانکاله و رودسر از پيشينه هشدارهاي خود بهتدريج خرج جدا كرد. موافقتهاي شتابزده با پروژههاي صنايع متعددي که تا آن زمان در دست بررسي بود، فعالسازي احداث سد «فينسک» بر سرشاخهاي از وروديها به سد شهيد رجايي براي کاربري در استان سمنان، موافقت در انتقال آب رود ونک در استان چهارمحالوبختياري و... از زمره انبوه خبرهاي ريزودرشتی بود که ضرورت بازنگري ساختاري را در اين تشکيلات بيشازپيش محرز كرد. تشکيلاتي که نشان داد مديران آن بيش از هر چيز به مصلحتهاي رئيسجمهور خود پايبندند. مواضع اخير مديريت سازمان حفظ محيط زيست در دفاع تمامقد از انتقال آب درياچه بيمار خزر به کوير سمنان، نگرانيها را دوچندان کرد؛ درياچهاي که با تبخير سالانه صد برابر بيش از سطح اقيانوسها، 16 ميليارد مترمکعب تراز منفي نسبت به شرايط پایداري دارد. پسازاين مواضع به نظر ميرسد ضرورت فوريت در اين دگرگوني بيش از هر زمان ديگر پررنگ شده و موجب همگرايي افزونتر دلسوزان زمینه حيات براي نجات خطه در حال زوال شمال کشور شده است. همبستگياي که نماي آن را در قالب شبکههاي اجتماعي بهخوبي ميتوان لمس كرد. دلسوزاني که از ساختار ناکارآمد حفظ محيط زيست نگراناند و براي نجات سرنوشت تيره اين درياچه آستين همياري و مشارکت مردمي را بالا زدهاند؛ ضمن ابراز اميدواري از اين همبستگيهاي ملي بايد از اين فرصتها بهره گرفت و بر تغيير اساسي در ساختار موجود حفاظت از بستر حيات تأکيد كرد. ساختاري که مؤلفه تشکلهاي زيستمحيطي مردمنهاد در پاسخگوکردن آن سهمي برجسته به دست آورد.
به طور قطع تشکيلات آينده حفاظت از محيط زيست کشور بايد از مدار معاونت رئيسجمهور خارج شده و مجموعهاي حاکميتي و فرادستگاهي باشد. در چنين حالتي مديريت ساختار جديد ديگر ناگزير نيست، تنها به دغدغههاي رئيسجمهور واکنش داشته و براي مواردي مانند افزايش اشتغالزايي يا شرب ساکنان منطقهاي خاص يا... نيز خود را پاسخگو بداند. چنين مديريتي تنها دل در گرو ثبات اکوسيستمهاي کشور داشته و باور خواهد داشت که تيشهاي که به دستش دادهاند، تنها براي هيزمشکستن است.