سکوت خوئینیها سر هاشمی شکست
استقبال سایتهای اصولگرا از صحبتهای آیتالله
مهرشاد ايماني: گفتوگوي روز گذشته آيتالله موسويخوئينيها با خبرگزاري «ايرنا» بسيار حائز اهميت است. خوئينيها در اين گفتوگو به تندي به هاشميرفسنجاني تاخته و او را فردي بسيار تندرو و ضدقانونگرايي معرفي كرده است؛ بهنحويكه به گمان اين شخصيت اصلاحطلب، هاشميرفسنجاني تأكيد داشت آنچه در نظرش درست است، بايد پيش برود و بعد از انقلاب بهدستآوردن قدرت يك اصل مسلم در نگاه هاشمي قلمداد ميشد. هرچند او روحيه هاشمي را پيش از انقلاب ميستايد و در راستاي پيروزي انقلاب برميشمارد، اما هاشمي پس از انقلاب را فردي قدرتطلب، قانونگريز و راديكال معرفي ميكند. موسويخوئينيها بر اين باور است هاشمي در زماني كه امكانات بسياري از حيث قدرت سياسي در اختيار داشت، ميتوانست انتخابات را بهگونهای مهندسي كند كه نتيجهاي كه ميخواهد حاصل شود. او در همين زمينه ادامه ميدهد: البته ممكن بود نتيجه مطلوب هاشمي ميسر نشود، اما او دنبال اين موضوع ميرفت.
چهكسي چپ بوده است؟
سخنان اخير آيتالله موسويخوئينيها قدري عجيب به نظر ميرسد؛ زيرا او در سالهاي اخير همواره از اظهارنظر درباره مسائل مختلف جاري و حتي تاريخ انقلاب امتناع كرده و جای پرسش است پس از این سكوت نسبتا طولاني، چه شده كه اين شخصيت برجسته انقلاب اسلامي به تندي عليه فردي سخن ميگويد كه اكنون در قيد حيات نيست؟ مضافا آنكه وقتي خوئينيها مواضع پيشين هاشمي را نقد ميكند، عنصر زمان را در نظر نميگيرد و گويي فضاي انقلابي دهه 60، همان مناسباتي را داشته كه اكنون حكمفرماست. موسويخوئينيها در گفتوگوي اخير خود گفته است: هاشمي آنقدر چپ بود كه يك بار در نماز جمعه گفت بايد از كساني كه در بانكها پول دارند، خمس گرفت و همين موضوع باعث شد خلقالله پولهایشان را از بانکها بیرون بكشند. فارغ از نقد مطرحشده، بايد علاوه بر «ما قال» به «من قال» اين سخنان نيز توجه كرد. فردي چنين موضوعي را مطرح ميكند كه خود در دهه 60 گفته بود: «مسئولان شبکه بانکی فکر نکنند جمهوری اسلامی در پی آن است که حتما برای آن عده که پولی مازاد بر احتیاج خود دارند، سود دستوپا کند؛ نه. اساسا جهتگیری ما در حذف اینگونه پولدارهاست». اين سخن موسويخوئينيها
نهتنها بهمنزله ناديدهگرفتن نظام اقصادي راست است، بلكه از يك خوانش چپ پيروي ميكند.
نتيجه نامعلوم سخنان موسويخوئينيها
آقاي خوئينيها بحث ديگري را نیز مطرح ميكند و ميگويد: «ایشان در نماز جمعه گفت باید زندان مختص زنان درست کنیم، به شکلی که نگهبان و همه عوامل آن زن باشند. من آن زمان دادستان بودم و گفتم عجیب است آقای هاشمی حداقل با ما که با او دوست و رفیق هستیم، مشورتی نکرده که این حرف خوب است، بد است، عملی است، شدنی است؟ اینکه یکمرتبه بگوییم برای زنها یک زندان مخصوص درست کنیم، در دنیا چه فکری میکنند؟ هرکسی به اتهام اینکه در خیابان حجابش را رعایت نکرده است، یقهاش را بگیریم و به زندان بیندازیم. خطبههای نماز جمعه ایشان را در دهه 60 بخوانید؛ سوپررادیکال بود».
ترديدي در اين نيست كه علاوه بر مرحوم هاشمي و خود آقاي خوئينيها، بسياري از نيروهاي سياسي امروز كه بهعنوان نيروهاي اصلاحگر شناخته ميشوند، در دهه نخست انقلاب مواضعي تند و گاهي راديكال داشتهاند. اكنون كه خوانشی مشترك ميان نيروهاي اصلاحطلب وجود دارد و آن برقراري اعتدال و درنظرداشتن مطالبهگري از دستگاههای مسئول است، قدري عجيب به نظر ميرسد كه آيتالله موسويخوئينيها عليه فردي اينگونه سخن بگويد كه دستكم در دهه پاياني عمر خود، مواضع آزادانديشانهاي داشت. از سوي ديگر، همگان موسويخوئينيها را بهعنوان نيرويی سياسي ميشناسند؛ بنابراين انتظار آن است اين شخصيت برجسته تاريخ انقلاب، قدري مصالح سياسي حاكم بر اين روزهاي ايران را در نظر داشته باشد؛ زيرا علاوه بر آنكه تخريب هاشمي در شرايط فعلي منجر به ازبينرفتن وحدت سياسي ميشود، چهره فردي را مخدوش ميكند كه مردم از او بهعنوان يك اصلاحگر ياد ميكنند و دقيقا معلوم نيست آقاي موسويخوئينيها با اين مباحث چه نتيجه مثبتي را دنبال ميكند.
ابراز انتقادها پس از فوت هاشمي
آيتالله موسويخوئينيها در پارهاي ديگر از گفتوگوي خود درباره تسخير سفارت آمريكا گفته است: «دانشجویان اقدام بزرگی کردهاند، تمام ملت هم آمدند، ایستادند و حمایت کردند. مثل این است که امروز بگویند چرا انقلاب کردید. خوب انقلاب شده است و رژیمی غیرمردمی و وابسته به بیگانه ساقط شده است. اگر ایراد دارید، بروید به مردم بگویید چرا انقلاب کردند». اين شخصيت انقلاب كه راديكالبودن مرحوم هاشمي را نقد ميكند، وقتي به يك موضوع تاريخي ميرسد، با روحيهاي راديكالتر از مرحوم هاشمي و البته در سال97 بدون توضيح سياسي، قانوني و مبتني بر روابط بينالملل درست يا نادرستبودن آن رويداد را به انقلاب مرتبط ميكند. فارغ از هرگونه قضاوت درباره آن رخداد بايد گفت كه اگر ايشان ميتوانند آن اتفاق را درست قلمداد كنند؛ درحاليكه برخي آن عمل را يك رويكرد تند ميدانند. مرحوم هاشمي نيز اگر در قيد حيات بود، ميتوانست به تمام مباحث آقاي موسويخوئينيها پاسخ بدهد. در واقع آيتالله خوئينيها در مصاحبه اخير خود در جايگاه متكلم وحده نشسته است؛ زيرا اين موضوعات را در شرايطي ميگويد كه هاشميرفسنجاني در قيد حيات نيست و بهتر بود كه چنين انتقادهايي
را در شرايطي ابراز ميكرد كه مرحوم هاشمي امكان پاسخگويي را داشت. از سوي ديگر اين روحيه در گذشته نيز از آيتالله موسويخوئينيها ديده شده است. او در سال96 به نقد خاطرات هاشمي پرداخت و صحت آن را به چالش کشید. هاشميرفسنجاني در بخشي از خاطراتش نوشته بود: «... به جلسه رسمي براي تحليف رفتيم. آقاي موسوياردبيلي و موسويخوئينيها هم بودند. به نظر ميرسد از جايگزيني آقاي يزدي ناراحتاند». در جاي ديگري از خاطراتش آورده بود: «آقاي موسويخوئينيها آمد؛ خودم ايشان را خواستم. از رهبري رنجيده، به خاطر اينکه ايشان را رئيس قوه قضائيه نکرده است». پرسشي كه از آقاي خوئينيها ميتوان پرسيد، اين است كه چرا رد خاطرات هاشمي را به سال96 يعني در زمان نبود او موكول كرد؟ يا اكنون زبان به افشاگري گشوده است؟
ضرورت بهانهندادن به نيروهاي تندرو
خوئينيها در بخش ديگري از گفتوگوي مذكور از توقيف روزنامه «سلام» انتقاد ميكند. گرچه توقيف آن روزنامه براي افراد آزادانديش غيرقابل پذيرش بود؛ ايشان ميگويد هاشمي در آن دوران در نماز جمعه عليه روزنامه سلام سخن ميگفت و همين سخنرانيها باعث توقيف آن شد؛ درصورتيكه همه ميدانيم كه در دولت نخست اصلاحات اين اتفاق رخ داد. روزنامه سلام و هزينه معنوي ناشي از توقيف آن بر آيتالله موسويخوئينيها نشان از آن دارد كه ايشان در مقاطع مختلف تاريخي هزينه ابراز حقيقت را داده است و بهايندليل عجيب است كه چنين فردي با سابقه طولاني مبارزاتي سخناني را اظهار كند كه با مصالح سياسي همخوان نيست. خوئينيها در شرايطي چنين سخناني را ميگويد كه تقريبا عموم نيروهاي اصلاحطلب عبور از هاشمي در ميانه دهه 70 را خلاف مصلحت سياسي ميدانند.
هاشمي مظلومترين شخصيت تاريخ انقلاب است
هاشم هاشمزادههريسي . عضو مجلس خبرگان رهبري
مرحوم هاشميرفسنجاني خدمات غيرقابلانكاري به انقلاب اسلامي كردهاند. حيات ايشان پيش و پس از انقلاب وقف مردم بود و در عرصه مبارزه عليه باطل از هيچ تلاشي فروگذار نكردند؛ اين سخن به معناي آن نيست كه آقاي هاشمي از اشتباه و خطا مصون بود بلكه ناظر بر تلاش ايشان براي تأمين منافع مردم است. خود او نيز هيچوقت ادعا نداشت كه هيچ اشتباهي مرتكب نشده است و ميدانيم كه هيچكس جز برگزيدگان الهي معصوم نيستند اما در يك قضاوت كلي بيترديد خدمات او نسبت به اشتباهاتش سنگيني ميكند.
نكته ديگري كه بايد به آن اشاره كرد اين است كه صحيح نيست از اموات ايراد بگيريم زيرا حق دفاع ندارند. اگر منتقدان آقاي هاشمي به سياستهاي او ايراد ميگيرند، بهتر بود كه در قيد حيات ايشان دغدغههاي خود را مطرح ميكردند. تخريب آقاي هاشمي در شرايطي كه دست او از دنيا كوتاه است، چه نتيجهاي جز ضرر در پي دارد؟ حديثي نبوي وجود دارد كه از مردگان به خير ياد كنيد و بديهايشان را نگوييد. منتقدان آقاي هاشمي شايد اين حديث نبوي را از خاطر بردهاند كه با تيغ نقد ايشان را ميزنند.
از سوي ديگر تخريب مرحوم هاشمي به اختلافهاي سياسي دامن ميزند و باعث مخدوششدن اتحاد و انسجام ملي ميشود و به دست نيروهاي افراطي كه اكنون بر آقاي هاشمي ميتازند بهانه ميدهد. به جرئت ميگويم كه هاشمي مظلومترين شخصيت سياسي انقلاب است.
او در عين حال كه خدمات بسياري براي مردم، ايران و انقلاب كرد، بيشترين هجمه را ديد و حتي پس از مرگش نيز چنين هجمههايي او را رها نميكند. اميدوارم در وضعيت سخت اين روزهاي ايران تدبيري در كار باشد كه داشتهها و سرمايههاي ملي تخريب نشوند زيرا ميتوان با تكيه بر چنين شخصيتهايي به وحدت ملي رسيد.
مگر امام اجازهاي خلاف قانون ميداد؟
محمد هاشميرفسنجاني . فعال سياسي
سخنان آقاي موسويخوئينيها علاوهبر تعجبآوربودن مغرضانه بود. تخريب مرحوم هاشمي از زبان فردي كه از نزديكي آقاي هاشمي با امام اطلاع دارند، بعيد است. اگر سخنان آقاي خوئينيها درباره مرحوم هاشمي درست است، چرا ايشان چنين موضوعاتي را در زمان حيات آن مرحوم اظهار نكردند؟
تخريب مرحوم هاشمي به ميزاني بالا گرفته است كه حتي بديهيترين مسائل نيز درباره ايشان زير سؤال ميرود. گفته ميشود كه آقاي هاشمي قانونمدار نبود؛ اين ادعا در حالي است كه آقاي هاشمي براي جامعه سه حالت متصور بود؛ او ميگفت يا در يك جامعه قانون حكمفرماست يا آنكه دچار هرجومرج است يا در نهايت يك حكومت ديكتاتور بر جامعه حكومت ميكند و انتخاب هر يك از اين سه حالت بستگي به خواست مردم دارد. آقاي خوئينيها گفته است كه هاشمي يك چپگرا بود. گويا ايشان نظرات و عملكرد آقاي هاشمي در حوزه توسعه را از ياد بردهاند كه چنين سخنان غيرواقعي را بر زبان ميرانند يا آنكه گفتهاند آقاي هاشمي براي آنكه قانون را دور ميزد، مدام از امام اجازه ميگرفت. اين سخن توهين به امام است.
گويا در اين روزها براي عدهاي عادت شده كه مدام به امام توهين كنند. مگر امام اجازهاي خلاف قانون ميداد؟ به نظر ميرسد كه اظهار چنين سخناني براي عقبنماندن از عرصه سياسي است. برخي وقتي تصور ميكنند كه ديگر در ياد مردم نيستند با انتقاد به شخصيتهاي برجسته خود را دوباره مطرح ميكنند كه چنين رويكردي منصفانه نيست. اگر آقاي خوئينيها براي سخنانش مستنداتي دارد، به مردم ارائه كند نه آنكه با ذكر سخناني مشوش افكار مردم را تحت تأثير قرار دهد. به هر روي از آقاي موسويخوئينيها بعيد بود كه چنديبعد از دومين سالگرد فوت آقاي هاشمي و نيز در آستانه چهلمين سالگرد انقلاب اسلامي چنين سخناني را مطرح كند.
مهرشاد ايماني: گفتوگوي روز گذشته آيتالله موسويخوئينيها با خبرگزاري «ايرنا» بسيار حائز اهميت است. خوئينيها در اين گفتوگو به تندي به هاشميرفسنجاني تاخته و او را فردي بسيار تندرو و ضدقانونگرايي معرفي كرده است؛ بهنحويكه به گمان اين شخصيت اصلاحطلب، هاشميرفسنجاني تأكيد داشت آنچه در نظرش درست است، بايد پيش برود و بعد از انقلاب بهدستآوردن قدرت يك اصل مسلم در نگاه هاشمي قلمداد ميشد. هرچند او روحيه هاشمي را پيش از انقلاب ميستايد و در راستاي پيروزي انقلاب برميشمارد، اما هاشمي پس از انقلاب را فردي قدرتطلب، قانونگريز و راديكال معرفي ميكند. موسويخوئينيها بر اين باور است هاشمي در زماني كه امكانات بسياري از حيث قدرت سياسي در اختيار داشت، ميتوانست انتخابات را بهگونهای مهندسي كند كه نتيجهاي كه ميخواهد حاصل شود. او در همين زمينه ادامه ميدهد: البته ممكن بود نتيجه مطلوب هاشمي ميسر نشود، اما او دنبال اين موضوع ميرفت.
چهكسي چپ بوده است؟
سخنان اخير آيتالله موسويخوئينيها قدري عجيب به نظر ميرسد؛ زيرا او در سالهاي اخير همواره از اظهارنظر درباره مسائل مختلف جاري و حتي تاريخ انقلاب امتناع كرده و جای پرسش است پس از این سكوت نسبتا طولاني، چه شده كه اين شخصيت برجسته انقلاب اسلامي به تندي عليه فردي سخن ميگويد كه اكنون در قيد حيات نيست؟ مضافا آنكه وقتي خوئينيها مواضع پيشين هاشمي را نقد ميكند، عنصر زمان را در نظر نميگيرد و گويي فضاي انقلابي دهه 60، همان مناسباتي را داشته كه اكنون حكمفرماست. موسويخوئينيها در گفتوگوي اخير خود گفته است: هاشمي آنقدر چپ بود كه يك بار در نماز جمعه گفت بايد از كساني كه در بانكها پول دارند، خمس گرفت و همين موضوع باعث شد خلقالله پولهایشان را از بانکها بیرون بكشند. فارغ از نقد مطرحشده، بايد علاوه بر «ما قال» به «من قال» اين سخنان نيز توجه كرد. فردي چنين موضوعي را مطرح ميكند كه خود در دهه 60 گفته بود: «مسئولان شبکه بانکی فکر نکنند جمهوری اسلامی در پی آن است که حتما برای آن عده که پولی مازاد بر احتیاج خود دارند، سود دستوپا کند؛ نه. اساسا جهتگیری ما در حذف اینگونه پولدارهاست». اين سخن موسويخوئينيها
نهتنها بهمنزله ناديدهگرفتن نظام اقصادي راست است، بلكه از يك خوانش چپ پيروي ميكند.
نتيجه نامعلوم سخنان موسويخوئينيها
آقاي خوئينيها بحث ديگري را نیز مطرح ميكند و ميگويد: «ایشان در نماز جمعه گفت باید زندان مختص زنان درست کنیم، به شکلی که نگهبان و همه عوامل آن زن باشند. من آن زمان دادستان بودم و گفتم عجیب است آقای هاشمی حداقل با ما که با او دوست و رفیق هستیم، مشورتی نکرده که این حرف خوب است، بد است، عملی است، شدنی است؟ اینکه یکمرتبه بگوییم برای زنها یک زندان مخصوص درست کنیم، در دنیا چه فکری میکنند؟ هرکسی به اتهام اینکه در خیابان حجابش را رعایت نکرده است، یقهاش را بگیریم و به زندان بیندازیم. خطبههای نماز جمعه ایشان را در دهه 60 بخوانید؛ سوپررادیکال بود».
ترديدي در اين نيست كه علاوه بر مرحوم هاشمي و خود آقاي خوئينيها، بسياري از نيروهاي سياسي امروز كه بهعنوان نيروهاي اصلاحگر شناخته ميشوند، در دهه نخست انقلاب مواضعي تند و گاهي راديكال داشتهاند. اكنون كه خوانشی مشترك ميان نيروهاي اصلاحطلب وجود دارد و آن برقراري اعتدال و درنظرداشتن مطالبهگري از دستگاههای مسئول است، قدري عجيب به نظر ميرسد كه آيتالله موسويخوئينيها عليه فردي اينگونه سخن بگويد كه دستكم در دهه پاياني عمر خود، مواضع آزادانديشانهاي داشت. از سوي ديگر، همگان موسويخوئينيها را بهعنوان نيرويی سياسي ميشناسند؛ بنابراين انتظار آن است اين شخصيت برجسته تاريخ انقلاب، قدري مصالح سياسي حاكم بر اين روزهاي ايران را در نظر داشته باشد؛ زيرا علاوه بر آنكه تخريب هاشمي در شرايط فعلي منجر به ازبينرفتن وحدت سياسي ميشود، چهره فردي را مخدوش ميكند كه مردم از او بهعنوان يك اصلاحگر ياد ميكنند و دقيقا معلوم نيست آقاي موسويخوئينيها با اين مباحث چه نتيجه مثبتي را دنبال ميكند.
ابراز انتقادها پس از فوت هاشمي
آيتالله موسويخوئينيها در پارهاي ديگر از گفتوگوي خود درباره تسخير سفارت آمريكا گفته است: «دانشجویان اقدام بزرگی کردهاند، تمام ملت هم آمدند، ایستادند و حمایت کردند. مثل این است که امروز بگویند چرا انقلاب کردید. خوب انقلاب شده است و رژیمی غیرمردمی و وابسته به بیگانه ساقط شده است. اگر ایراد دارید، بروید به مردم بگویید چرا انقلاب کردند». اين شخصيت انقلاب كه راديكالبودن مرحوم هاشمي را نقد ميكند، وقتي به يك موضوع تاريخي ميرسد، با روحيهاي راديكالتر از مرحوم هاشمي و البته در سال97 بدون توضيح سياسي، قانوني و مبتني بر روابط بينالملل درست يا نادرستبودن آن رويداد را به انقلاب مرتبط ميكند. فارغ از هرگونه قضاوت درباره آن رخداد بايد گفت كه اگر ايشان ميتوانند آن اتفاق را درست قلمداد كنند؛ درحاليكه برخي آن عمل را يك رويكرد تند ميدانند. مرحوم هاشمي نيز اگر در قيد حيات بود، ميتوانست به تمام مباحث آقاي موسويخوئينيها پاسخ بدهد. در واقع آيتالله خوئينيها در مصاحبه اخير خود در جايگاه متكلم وحده نشسته است؛ زيرا اين موضوعات را در شرايطي ميگويد كه هاشميرفسنجاني در قيد حيات نيست و بهتر بود كه چنين انتقادهايي
را در شرايطي ابراز ميكرد كه مرحوم هاشمي امكان پاسخگويي را داشت. از سوي ديگر اين روحيه در گذشته نيز از آيتالله موسويخوئينيها ديده شده است. او در سال96 به نقد خاطرات هاشمي پرداخت و صحت آن را به چالش کشید. هاشميرفسنجاني در بخشي از خاطراتش نوشته بود: «... به جلسه رسمي براي تحليف رفتيم. آقاي موسوياردبيلي و موسويخوئينيها هم بودند. به نظر ميرسد از جايگزيني آقاي يزدي ناراحتاند». در جاي ديگري از خاطراتش آورده بود: «آقاي موسويخوئينيها آمد؛ خودم ايشان را خواستم. از رهبري رنجيده، به خاطر اينکه ايشان را رئيس قوه قضائيه نکرده است». پرسشي كه از آقاي خوئينيها ميتوان پرسيد، اين است كه چرا رد خاطرات هاشمي را به سال96 يعني در زمان نبود او موكول كرد؟ يا اكنون زبان به افشاگري گشوده است؟
ضرورت بهانهندادن به نيروهاي تندرو
خوئينيها در بخش ديگري از گفتوگوي مذكور از توقيف روزنامه «سلام» انتقاد ميكند. گرچه توقيف آن روزنامه براي افراد آزادانديش غيرقابل پذيرش بود؛ ايشان ميگويد هاشمي در آن دوران در نماز جمعه عليه روزنامه سلام سخن ميگفت و همين سخنرانيها باعث توقيف آن شد؛ درصورتيكه همه ميدانيم كه در دولت نخست اصلاحات اين اتفاق رخ داد. روزنامه سلام و هزينه معنوي ناشي از توقيف آن بر آيتالله موسويخوئينيها نشان از آن دارد كه ايشان در مقاطع مختلف تاريخي هزينه ابراز حقيقت را داده است و بهايندليل عجيب است كه چنين فردي با سابقه طولاني مبارزاتي سخناني را اظهار كند كه با مصالح سياسي همخوان نيست. خوئينيها در شرايطي چنين سخناني را ميگويد كه تقريبا عموم نيروهاي اصلاحطلب عبور از هاشمي در ميانه دهه 70 را خلاف مصلحت سياسي ميدانند.
هاشمي مظلومترين شخصيت تاريخ انقلاب است
هاشم هاشمزادههريسي . عضو مجلس خبرگان رهبري
مرحوم هاشميرفسنجاني خدمات غيرقابلانكاري به انقلاب اسلامي كردهاند. حيات ايشان پيش و پس از انقلاب وقف مردم بود و در عرصه مبارزه عليه باطل از هيچ تلاشي فروگذار نكردند؛ اين سخن به معناي آن نيست كه آقاي هاشمي از اشتباه و خطا مصون بود بلكه ناظر بر تلاش ايشان براي تأمين منافع مردم است. خود او نيز هيچوقت ادعا نداشت كه هيچ اشتباهي مرتكب نشده است و ميدانيم كه هيچكس جز برگزيدگان الهي معصوم نيستند اما در يك قضاوت كلي بيترديد خدمات او نسبت به اشتباهاتش سنگيني ميكند.
نكته ديگري كه بايد به آن اشاره كرد اين است كه صحيح نيست از اموات ايراد بگيريم زيرا حق دفاع ندارند. اگر منتقدان آقاي هاشمي به سياستهاي او ايراد ميگيرند، بهتر بود كه در قيد حيات ايشان دغدغههاي خود را مطرح ميكردند. تخريب آقاي هاشمي در شرايطي كه دست او از دنيا كوتاه است، چه نتيجهاي جز ضرر در پي دارد؟ حديثي نبوي وجود دارد كه از مردگان به خير ياد كنيد و بديهايشان را نگوييد. منتقدان آقاي هاشمي شايد اين حديث نبوي را از خاطر بردهاند كه با تيغ نقد ايشان را ميزنند.
از سوي ديگر تخريب مرحوم هاشمي به اختلافهاي سياسي دامن ميزند و باعث مخدوششدن اتحاد و انسجام ملي ميشود و به دست نيروهاي افراطي كه اكنون بر آقاي هاشمي ميتازند بهانه ميدهد. به جرئت ميگويم كه هاشمي مظلومترين شخصيت سياسي انقلاب است.
او در عين حال كه خدمات بسياري براي مردم، ايران و انقلاب كرد، بيشترين هجمه را ديد و حتي پس از مرگش نيز چنين هجمههايي او را رها نميكند. اميدوارم در وضعيت سخت اين روزهاي ايران تدبيري در كار باشد كه داشتهها و سرمايههاي ملي تخريب نشوند زيرا ميتوان با تكيه بر چنين شخصيتهايي به وحدت ملي رسيد.
مگر امام اجازهاي خلاف قانون ميداد؟
محمد هاشميرفسنجاني . فعال سياسي
سخنان آقاي موسويخوئينيها علاوهبر تعجبآوربودن مغرضانه بود. تخريب مرحوم هاشمي از زبان فردي كه از نزديكي آقاي هاشمي با امام اطلاع دارند، بعيد است. اگر سخنان آقاي خوئينيها درباره مرحوم هاشمي درست است، چرا ايشان چنين موضوعاتي را در زمان حيات آن مرحوم اظهار نكردند؟
تخريب مرحوم هاشمي به ميزاني بالا گرفته است كه حتي بديهيترين مسائل نيز درباره ايشان زير سؤال ميرود. گفته ميشود كه آقاي هاشمي قانونمدار نبود؛ اين ادعا در حالي است كه آقاي هاشمي براي جامعه سه حالت متصور بود؛ او ميگفت يا در يك جامعه قانون حكمفرماست يا آنكه دچار هرجومرج است يا در نهايت يك حكومت ديكتاتور بر جامعه حكومت ميكند و انتخاب هر يك از اين سه حالت بستگي به خواست مردم دارد. آقاي خوئينيها گفته است كه هاشمي يك چپگرا بود. گويا ايشان نظرات و عملكرد آقاي هاشمي در حوزه توسعه را از ياد بردهاند كه چنين سخنان غيرواقعي را بر زبان ميرانند يا آنكه گفتهاند آقاي هاشمي براي آنكه قانون را دور ميزد، مدام از امام اجازه ميگرفت. اين سخن توهين به امام است.
گويا در اين روزها براي عدهاي عادت شده كه مدام به امام توهين كنند. مگر امام اجازهاي خلاف قانون ميداد؟ به نظر ميرسد كه اظهار چنين سخناني براي عقبنماندن از عرصه سياسي است. برخي وقتي تصور ميكنند كه ديگر در ياد مردم نيستند با انتقاد به شخصيتهاي برجسته خود را دوباره مطرح ميكنند كه چنين رويكردي منصفانه نيست. اگر آقاي خوئينيها براي سخنانش مستنداتي دارد، به مردم ارائه كند نه آنكه با ذكر سخناني مشوش افكار مردم را تحت تأثير قرار دهد. به هر روي از آقاي موسويخوئينيها بعيد بود كه چنديبعد از دومين سالگرد فوت آقاي هاشمي و نيز در آستانه چهلمين سالگرد انقلاب اسلامي چنين سخناني را مطرح كند.