|

گام نهادن در بيراهه فيلترينگ

داوود محمدي . روزنامه‌نگار

رقابت رسانه‌اي، رويه‌اي مرسوم در جهان است و قاعده طبيعي آن است که هر رسانه مي‌کوشد با تقويت توليد محتوا و جذب مخاطبان بيشتر، از رقيب «سبقت» بگيرد و رؤياي يکه‌تازي در ميدان رقابت را در سر بپروراند.‌ اما تلاش يک رسانه براي «حذف» رقيب و ممانعت از دسترسي مخاطبان به آن با هدف حفظ برتري بدون رقيب، پديده نوبرانه‌اي است که در ايران شاهد آن هستيم. صداوسيما عنوان «رسانه ملي» را يدک مي‌کشد و از امکانات مالي سرشاری مانند بودجه هزارو ۸۴۰ ميليارد توماني در سال 98 ناراضي است و از نيروي انساني پرشماري (به روايتي 48‌ هزار نيرو در سال 95) بهره‌مند‌ است که اين سازمان را از ديد منتقدان در جايگاه پرتعدادترين شبکه جهان از نظر نیروی انسانی قرار داده است. با وجود تمام اين «امتيازات ويژه» دست‌اندرکاران صداوسيما، کمر همت بسته‌اند تا با توسل به هر شيوه‌اي، طومار حيات رقباي خود در شبکه‌هاي اجتماعي را با ابزار «فيلترينگ» در هم بپيچند و درواقع، «حذف» رقيب را جايگزين «رقابت» کرده‌اند. اما دلايل اين تغيير ريل عجيب چيست؟

1- سواي ضعف‌هاي مديريتي که آنتن‌هاي «جام‌جم» را به رسانه‌اي با ضعف محتواي جذاب تبديل کرده، بزرگ‌ترين مشکل صداوسيما چالش «اعتماد» به اين رسانه است. اگر از مشاهدات ميداني گويا و يافته‌هاي نظرسنجي‌هاي معتبر بگذريم و انتخابات رياست‌جمهوري، مجلس و شوراهاي شهر را مبناي قضاوت قرار دهيم، به‌راحتي مشخص مي‌شود درمجموع نتايج نهايي اين انتخابات بيانگر تفاوت آراي اکثريت ايرانيان با تبليغات پرفشار و جانبدارانه از گرايش‌هاي سياسي خاصي بوده و حداقل از سال 1376 تاکنون ثابت ‌شده است که اکثريت مردم به خط تبليغي و القايي سياسي و فرهنگي مديران صداوسيما اعتمادي ندارند. عارضه بي‌اعتمادي به آنتن‌هاي «جام‌جم» با ظهور و گسترش جهش‌گونه شبکه‌هاي اجتماعي تشديد شده و مسئولان صداوسيما به‌جاي بازنگري در مشي خود، شناسايي آسيب‌ها و ترميم شکاف رسانه ملي با ملت، راهکار غيرکارشناسي تبليغ ضرورت فيلترينگ رقيب را در پيش‌ گرفته‌اند تا شايد اعتبارشان از شفاف‌سازي‌ها و مچ‌گيري‌هاي اين شبکه‌ها در امان بماند.
2- صداوسيما به دليل ضعف توليد محتوا، پس از ورود آنتن ماهواره و شبکه‌هاي خارجي به خانه‌ها دچار ريزش مخاطب شد...

همان زمان تلاش کرد با تبليغ ضرورت جمع‌آوري آنتن‌هاي ماهواره‌اي، مخاطبان داخلي را به تماشاي فيلم و سريال‌هاي ايراني که توان هماوردي با رقباي خارجي را نداشتند، ناگزير كند. نتايج اوليه اين تلاش‌ها، باب ميل مديران «جام‌جم» بود و تا مدت‌ها ايرانيان از دسترسي آزاد به شبکه‌هاي ماهواره‌اي محروم بودند اما در ادامه با پيشرفت تکنولوژي و پذيرش واقعيت‌هاي موجود، کار به‌ جايي رسيد که اکنون کمتر پشت‌بامي را مي‌توان يافت که مملو از آنتن‌هاي ماهواره نباشد. اکنون نيز صداوسيما خطر مشابهي را در حوزه اطلاع‌رساني از جانب شبکه‌هاي اجتماعي احساس مي‌کند و مي‌کوشد نه با توليد محتواي قوي‌تر بلکه با ابزار ضروري‌جلوه‌دادن فيلترينگ، خود را از گرداب رقابت نافرجام با اين رقيب توانمند برهاند، به‌ويژه آنکه تجربه پيام‌رسان «سروش» وابسته به صداوسيما با وجود حمايت‌هاي مالي و تبليغي شگفت‌انگيز نشان داد صداوسيما به دلايل متعددي، قادر نيست پنجه در پنجه ديگر کانال‌هاي کم‌امکانات اما بهره‌مند از خلاقيت کند. 3- صداوسيما درآمد هنگفتي از آگهي‌هاي بازرگاني، آنتن‌فروشي و جلب اسپانسر براي برنامه‌هاي خود دارد. مبلغ درآمدزايي آنتن‌هاي «جام‌جم» در اين حوزه هرگز اعلام رسمي و شفاف‌سازي نشده است اما منتقدان از مبالغ کلاني خبر می‌دهند. گسترش شبکه‌هاي اجتماعي و به‌ويژه تلويزيون‌هاي اينترنتي مترادف با ريزش مخاطبان صداوسيماست و اين وضعيت، رغبت آگهي‌دهندگان به تبليغ در آنتن‌هاي «جام‌جم» را کاهش داده و درآمدهاي بازرگاني صداوسيما را در سراشيبي قرار مي‌دهد. بنابراين، انگيزه‌هاي اقتصادي هم از محرک‌هاي اصلي براي تأكيد بر فيلترينگ است تا آگهي‌دهندگان همانند سال‌هاي گذشته با تک‌گزينه صداوسيما مواجه شوند و مبالغ اعلامي «جام‌جم» را از سر ناچاري بپذيرند. 4- شبکه‌هاي اجتماعي اين فرصت را در اختيار نخبگان، ستاره‌ها و سلبريتي‌ها قرار مي‌دهند تا با راه‌اندازي يک صفحه در شبکه‌هاي اجتماعي رايگان و سهل‌الوصول، ابزار ارتباطي مؤثري با مخاطبان کسب کنند و فارغ از محدوديت‌هاي جناحي يا اعمال سليقه شخصي مديران صداوسيما، ديدگاه‌هاي خود را در معرض ديد و قضاوت افکار عمومي قرار دهند و براي انتقال پيام خويش به مخاطبان از حضورهاي پرقيدوشرط در استوديوهاي صداوسيما احساس بي‌نيازي کنند. استمرار اين روند در کنار بي‌اعتمادي عمومي به آنتن‌هاي «جام‌جم»، مديران صداوسيما را با بي‌ميلي چهره‌ها براي توليد محتواي جذاب مواجه کرده و بخشي از عزم جزم مديران اين سازمان براي فيلترينگ شبکه‌هاي اجتماعي ناشي از بازگشت به وضعيت گذشته و «تک‌تريبوني»کردن فضا براي نخبگان و سلبريتي‌هاست تا آنان براي قرارگرفتن پشت تريبون‌هاي «جام‌جم»، به‌ شرط و شروط اجباري تريبون‌داران تن دهند. 5- تقويت حس عقب‌ماندگي سازمان عريض و طويل صداوسيما در رقابت با فعالان شبکه‌هاي اجتماعي که از تعداد گرداننده و بودجه بسيار ناچيزي بهره مي‌برند، اين سؤال را پررنگ کرده که دليل ناکامي صداوسيما در اين نبرد نامتوازن چيست؟ و طبيعي است که انگشت اتهام به سمت ضعف مديريت نشانه گرفته مي‌شود و اين رخدادي نيست که مديران ارشد «جام‌جم» حاضر باشند با سکوت و بي‌تفاوتي از کنار آن عبور کنند و البته به ‌جاي آسيب‌شناسي رويکرد مديريتي خود ترجيح مي‌دهند شبکه‌هاي اجتماعي رقيب را از دور خارج کنند تا برنده مسابقه‌اي تک‌نفره شوند. «اولين راه، بهترين راه نيست»؛ اين اصل مديريتي کليدي است که مديران صداوسيما در برخورد با پديده ظهور و گسترش شبکه‌هاي اجتماعي ناديده گرفته‌ و پنداشته‌اند فيلترينگ اولين و حتما بهترين راه نبرد با رقيب تازه‌نفس و مقتدر است اما تجارب بسياري همانند منع استفاده از آنتن ماهواره نشان داده، چنين گزينه‌هايي گام‌نهادن در بيراهه است و به نتيجه مطلوب منجر نخواهد شد. فيلترينگ، سدي است که اکنون با يک فيلترشکن قابل‌ عبور است و در آينده‌اي نه‌چندان دور، پخش امواج از ماهواره‌هاي نزديک سطح زمين حتي نياز به فيلترشکن را هم از ميان خواهد برد و به قول روحاني «فيلتر و فيلترينگ به‌تدريج به تاريخ خواهد پيوست». چشم‌ها را بايد شست و شبکه‌هاي اجتماعي را با توليد محتواي مناسب و نه فيلترينگ به ابزاري مناسب و در خدمت منافع ملي و مصالح فردي ايرانيان تبديل کرد.

رقابت رسانه‌اي، رويه‌اي مرسوم در جهان است و قاعده طبيعي آن است که هر رسانه مي‌کوشد با تقويت توليد محتوا و جذب مخاطبان بيشتر، از رقيب «سبقت» بگيرد و رؤياي يکه‌تازي در ميدان رقابت را در سر بپروراند.‌ اما تلاش يک رسانه براي «حذف» رقيب و ممانعت از دسترسي مخاطبان به آن با هدف حفظ برتري بدون رقيب، پديده نوبرانه‌اي است که در ايران شاهد آن هستيم. صداوسيما عنوان «رسانه ملي» را يدک مي‌کشد و از امکانات مالي سرشاری مانند بودجه هزارو ۸۴۰ ميليارد توماني در سال 98 ناراضي است و از نيروي انساني پرشماري (به روايتي 48‌ هزار نيرو در سال 95) بهره‌مند‌ است که اين سازمان را از ديد منتقدان در جايگاه پرتعدادترين شبکه جهان از نظر نیروی انسانی قرار داده است. با وجود تمام اين «امتيازات ويژه» دست‌اندرکاران صداوسيما، کمر همت بسته‌اند تا با توسل به هر شيوه‌اي، طومار حيات رقباي خود در شبکه‌هاي اجتماعي را با ابزار «فيلترينگ» در هم بپيچند و درواقع، «حذف» رقيب را جايگزين «رقابت» کرده‌اند. اما دلايل اين تغيير ريل عجيب چيست؟

1- سواي ضعف‌هاي مديريتي که آنتن‌هاي «جام‌جم» را به رسانه‌اي با ضعف محتواي جذاب تبديل کرده، بزرگ‌ترين مشکل صداوسيما چالش «اعتماد» به اين رسانه است. اگر از مشاهدات ميداني گويا و يافته‌هاي نظرسنجي‌هاي معتبر بگذريم و انتخابات رياست‌جمهوري، مجلس و شوراهاي شهر را مبناي قضاوت قرار دهيم، به‌راحتي مشخص مي‌شود درمجموع نتايج نهايي اين انتخابات بيانگر تفاوت آراي اکثريت ايرانيان با تبليغات پرفشار و جانبدارانه از گرايش‌هاي سياسي خاصي بوده و حداقل از سال 1376 تاکنون ثابت ‌شده است که اکثريت مردم به خط تبليغي و القايي سياسي و فرهنگي مديران صداوسيما اعتمادي ندارند. عارضه بي‌اعتمادي به آنتن‌هاي «جام‌جم» با ظهور و گسترش جهش‌گونه شبکه‌هاي اجتماعي تشديد شده و مسئولان صداوسيما به‌جاي بازنگري در مشي خود، شناسايي آسيب‌ها و ترميم شکاف رسانه ملي با ملت، راهکار غيرکارشناسي تبليغ ضرورت فيلترينگ رقيب را در پيش‌ گرفته‌اند تا شايد اعتبارشان از شفاف‌سازي‌ها و مچ‌گيري‌هاي اين شبکه‌ها در امان بماند.
2- صداوسيما به دليل ضعف توليد محتوا، پس از ورود آنتن ماهواره و شبکه‌هاي خارجي به خانه‌ها دچار ريزش مخاطب شد...

همان زمان تلاش کرد با تبليغ ضرورت جمع‌آوري آنتن‌هاي ماهواره‌اي، مخاطبان داخلي را به تماشاي فيلم و سريال‌هاي ايراني که توان هماوردي با رقباي خارجي را نداشتند، ناگزير كند. نتايج اوليه اين تلاش‌ها، باب ميل مديران «جام‌جم» بود و تا مدت‌ها ايرانيان از دسترسي آزاد به شبکه‌هاي ماهواره‌اي محروم بودند اما در ادامه با پيشرفت تکنولوژي و پذيرش واقعيت‌هاي موجود، کار به‌ جايي رسيد که اکنون کمتر پشت‌بامي را مي‌توان يافت که مملو از آنتن‌هاي ماهواره نباشد. اکنون نيز صداوسيما خطر مشابهي را در حوزه اطلاع‌رساني از جانب شبکه‌هاي اجتماعي احساس مي‌کند و مي‌کوشد نه با توليد محتواي قوي‌تر بلکه با ابزار ضروري‌جلوه‌دادن فيلترينگ، خود را از گرداب رقابت نافرجام با اين رقيب توانمند برهاند، به‌ويژه آنکه تجربه پيام‌رسان «سروش» وابسته به صداوسيما با وجود حمايت‌هاي مالي و تبليغي شگفت‌انگيز نشان داد صداوسيما به دلايل متعددي، قادر نيست پنجه در پنجه ديگر کانال‌هاي کم‌امکانات اما بهره‌مند از خلاقيت کند. 3- صداوسيما درآمد هنگفتي از آگهي‌هاي بازرگاني، آنتن‌فروشي و جلب اسپانسر براي برنامه‌هاي خود دارد. مبلغ درآمدزايي آنتن‌هاي «جام‌جم» در اين حوزه هرگز اعلام رسمي و شفاف‌سازي نشده است اما منتقدان از مبالغ کلاني خبر می‌دهند. گسترش شبکه‌هاي اجتماعي و به‌ويژه تلويزيون‌هاي اينترنتي مترادف با ريزش مخاطبان صداوسيماست و اين وضعيت، رغبت آگهي‌دهندگان به تبليغ در آنتن‌هاي «جام‌جم» را کاهش داده و درآمدهاي بازرگاني صداوسيما را در سراشيبي قرار مي‌دهد. بنابراين، انگيزه‌هاي اقتصادي هم از محرک‌هاي اصلي براي تأكيد بر فيلترينگ است تا آگهي‌دهندگان همانند سال‌هاي گذشته با تک‌گزينه صداوسيما مواجه شوند و مبالغ اعلامي «جام‌جم» را از سر ناچاري بپذيرند. 4- شبکه‌هاي اجتماعي اين فرصت را در اختيار نخبگان، ستاره‌ها و سلبريتي‌ها قرار مي‌دهند تا با راه‌اندازي يک صفحه در شبکه‌هاي اجتماعي رايگان و سهل‌الوصول، ابزار ارتباطي مؤثري با مخاطبان کسب کنند و فارغ از محدوديت‌هاي جناحي يا اعمال سليقه شخصي مديران صداوسيما، ديدگاه‌هاي خود را در معرض ديد و قضاوت افکار عمومي قرار دهند و براي انتقال پيام خويش به مخاطبان از حضورهاي پرقيدوشرط در استوديوهاي صداوسيما احساس بي‌نيازي کنند. استمرار اين روند در کنار بي‌اعتمادي عمومي به آنتن‌هاي «جام‌جم»، مديران صداوسيما را با بي‌ميلي چهره‌ها براي توليد محتواي جذاب مواجه کرده و بخشي از عزم جزم مديران اين سازمان براي فيلترينگ شبکه‌هاي اجتماعي ناشي از بازگشت به وضعيت گذشته و «تک‌تريبوني»کردن فضا براي نخبگان و سلبريتي‌هاست تا آنان براي قرارگرفتن پشت تريبون‌هاي «جام‌جم»، به‌ شرط و شروط اجباري تريبون‌داران تن دهند. 5- تقويت حس عقب‌ماندگي سازمان عريض و طويل صداوسيما در رقابت با فعالان شبکه‌هاي اجتماعي که از تعداد گرداننده و بودجه بسيار ناچيزي بهره مي‌برند، اين سؤال را پررنگ کرده که دليل ناکامي صداوسيما در اين نبرد نامتوازن چيست؟ و طبيعي است که انگشت اتهام به سمت ضعف مديريت نشانه گرفته مي‌شود و اين رخدادي نيست که مديران ارشد «جام‌جم» حاضر باشند با سکوت و بي‌تفاوتي از کنار آن عبور کنند و البته به ‌جاي آسيب‌شناسي رويکرد مديريتي خود ترجيح مي‌دهند شبکه‌هاي اجتماعي رقيب را از دور خارج کنند تا برنده مسابقه‌اي تک‌نفره شوند. «اولين راه، بهترين راه نيست»؛ اين اصل مديريتي کليدي است که مديران صداوسيما در برخورد با پديده ظهور و گسترش شبکه‌هاي اجتماعي ناديده گرفته‌ و پنداشته‌اند فيلترينگ اولين و حتما بهترين راه نبرد با رقيب تازه‌نفس و مقتدر است اما تجارب بسياري همانند منع استفاده از آنتن ماهواره نشان داده، چنين گزينه‌هايي گام‌نهادن در بيراهه است و به نتيجه مطلوب منجر نخواهد شد. فيلترينگ، سدي است که اکنون با يک فيلترشکن قابل‌ عبور است و در آينده‌اي نه‌چندان دور، پخش امواج از ماهواره‌هاي نزديک سطح زمين حتي نياز به فيلترشکن را هم از ميان خواهد برد و به قول روحاني «فيلتر و فيلترينگ به‌تدريج به تاريخ خواهد پيوست». چشم‌ها را بايد شست و شبکه‌هاي اجتماعي را با توليد محتواي مناسب و نه فيلترينگ به ابزاري مناسب و در خدمت منافع ملي و مصالح فردي ايرانيان تبديل کرد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها