|

بورس انرژی؛ از جریان‌سازی سیاسی تا واقعیت‌ها

علیرضا سلطانی . کارشناس اقتصاد انرژی

دوشنبه اول بهمن در سومین مرحله از عرضه نفت در بورس انرژی، یک ‌میلیون بشکه نفت در بورس انرژی عرضه شد که بر خلاف دو مرحله قبل به فروش نرفت. این اتفاق تفاسیر مختلفی را در محافل رسانه‌ای و اقتصادی در پی داشت. یکی از مهم‌ترین این تفاسیر، تأثیر فضای تحریمی و تنگناهای تجاری و اقتصادی ناشی از آن بر معاملات نفتی بورس انرژی است. در مقام تحلیل شاید نتوان تأثیر این متغیر را که ماه‌هاست به‌عنوان مهم‌ترین متغیر در فضای اقتصادی ایران نقش بازی می‌کند، نادیده گرفت اما اگر نگاهی واقع‌بینانه به ماجرا داشته باشیم، علت مسئله فراتر از تحریم است. در واقع دلیل اصلی را باید در سازوکارهای اجرائی بورس انرژی کشور جست‌وجو کرد. بورس انرژی، پدیده‌ای نوظهور در سپهر اقتصادی ایران بوده و فعالیت آن عملا از مهر‌ماه سال جاری برای عرضه نفت خام کلید خورده است. سؤال این است آیا از این پدیده نوظهور می‌توان انتظار داشت که در قامت یک پدیده بالغ و نهادینه‌شده ظاهر شود و در شرایط تحریمی امروز، بتواند اثربخشی تحریم‌ها را در مقوله فروش نفت کاهش دهد؟ طبیعتا اگر بورس انرژی با سن کم خود بتواند این نقش را ایفا کند، فرصت بزرگی برای کشور خواهد بود اما باید دید واقعیت‌ها چگونه عمل می‌کنند؟ یکی از آفت‌ها و چالش‌های بزرگ در فرایند سیاست‌گذاری و اقدام در ایران، سیاست‌گذاری‌های دیرهنگام، واکنشی و بدون برنامه و مقدمه است. بارها تجربه کرده‌ایم سیاست یا تصمیمی که باید در موقعیتی مطلوب و مناسب اتخاذ می‌شده، به دلیل محافظه‌کاری، سیاسی‌کاری، احتیاط یا ندانم‌کاری‌ها، گرفته نشده اما همان تصمیم به‌صورت فوری در شرایطی کاملا نامناسب به اجرا گذاشته شده است. طبیعی است تصمیمات بدون مقدمه و واکنشی در حوزه‌های مختلف اعم از اقتصادی، سیاست داخلی و خارجی، اجتماعی و فرهنگی بارها تجربه شده و دستاوردی جز شکست، هدردادن منابع، از‌دست‌رفتن فرصت‌ها و افزایش چالشی بر چالش‌های دیگر نیز نداشته است. شکل‌گیری بورس انرژی آن‌هم در شرایط سخت تحریمی و انتظار شق‌القمرکردن آن، نمونه این تصمیمات و اقدامات است. واقعا این سؤال وجود دارد که چگونه می‌توان از یک سازوکار قاعده‌مند و نهال‌گونه‌ای مانند بورس برای مقابله با پدیده‌ بی‌قاعده، مخرب و قدرتمندی مانند تحریم اقتصادی استفاده کرد؟ بورس سازوکارهای خاص خود را دارد. فارغ از زمینه‌های سخت‌افزاری بورس انرژی، آنچه باعث رونق و اثرگذاری مثبت آن می‌شود، زمینه‌های نرم‌افزاری و وجود طرف‌های تجاری قدرتمند با گستره فعالیت تجاری بین‌المللی و برخوردار از اطمینان و اعتماد است. بورس انرژی پدیده‌ای پرظرفیت است که نباید آن را در شرایط تحریمی کنونی به دلیل ناکارآمدی برای خنثی‌کردن اثرات تحریم، سوزاند و آن را شکست‌خورده تلقی کرد. این پدیده در‌صورتی‌که بر یک بستر منطقی، قاعده‌مند، روش‌مند و برنامه‌ریزی‌شده آن‌هم با فراهم‌بودن زمینه‌های سیاسی و اقتصادی شکل گیرد، در یک فرایند زمانی چندساله می‌تواند در قامت یک بازار منطقه‌ای قدرتمند ظاهر شده و منشأ تحولات و اثرات مثبت در اقتصاد ملی و صنعت نفت کشور شود. باید پذیرفت میدان بازی بورس انرژی، میدانی بین‌المللی است. تا زمانی که شرکت‌ها، بنگاه‌ها و مؤسسات مالی بزرگ بین‌المللی در بورس انرژی فعال نشوند، این بازار موضوعیت پیدا نمی‌کند. این سؤال را باید از جریان رسانه‌ای و سیاسی‌ای که ماه‌هاست بی‌محابا و بدون منطق بر طبل عرضه نفت در بورس می‌کوبند، پرسید که کدام شرکت بین‌المللی حتی شرکت‌های درجه چندم آسیایی حاضر است در بورس انرژی ایران نفت خریداری کند؟ آیا این جریان از خود پرسیده که کدام شرکت یا فعال بخش خصوصی در قالب‌های مختلف اعم از هلدینگ و... به‌صورت واقعی در دو مرحله قبلی با اتکا به توان اقتصادی و تجاری خود، اقدام به خرید نفت کرده است؟

چرا با وجود افزایش تمهیدات عرضه و خرید نفت خام در مرحله سوم نسبت به مراحل قبل از جمله امکان پرداخت ریالی از سوی خریداران و همچنین، محدود‌شدن محموله‌های نفتی به 35 هزار بشکه، شرکتی حاضر به خرید نشد؟ شاید بیان بسیاری از واقعیت‌ها درباره بورس انرژی و عرضه نفت خام در دو مرحله قبلی با توجه به شرایط تحریمی و امکان سوءاستفاده تحریم‌کنندگان، مناسب نباشد اما باید دید در دو مرحله قبلی واقعا نفت خام چگونه عرضه شد و خریداران واقعی محموله‌ها چه شرکت‌ها و با چه پشتوانه‌هایی بودند تا به کنه واقعیت پی برده شود. شاید سخن‌گفتن از فعال‌شدن بورس انرژی و عرضه نفت خام در این بازار بر روی کاغذ یا درون سایت‌ها آسان باشد اما باید در نظر گرفت که بازار نفت و معاملات نفتی از الزامات، پیچیدگی و توانمندی‌های خاصی برخوردار است که بدون شک شرایط امروز ایران آن‌هم با وجود تحریم‌های شدید اقتصادی مهیای آن نیست. بنابراین بیان مواردی مانند وجود اتاق تاریک برای عدم عرضه نفت در بورس انرژی و تلاش برای حفظ انحصار فروش نفت از سوی متولیان صنعت نفت، از سوی برخی جریان‌های سیاسی، چیزی جز سیاسی‌کاری یا زمینه‌سازی برای برخی سوءاستفاده‌های احتمالی و مهم‌تر از آن کمک به ظهور پدیده‌هایی مانند بابک زنجانی نیست.

دوشنبه اول بهمن در سومین مرحله از عرضه نفت در بورس انرژی، یک ‌میلیون بشکه نفت در بورس انرژی عرضه شد که بر خلاف دو مرحله قبل به فروش نرفت. این اتفاق تفاسیر مختلفی را در محافل رسانه‌ای و اقتصادی در پی داشت. یکی از مهم‌ترین این تفاسیر، تأثیر فضای تحریمی و تنگناهای تجاری و اقتصادی ناشی از آن بر معاملات نفتی بورس انرژی است. در مقام تحلیل شاید نتوان تأثیر این متغیر را که ماه‌هاست به‌عنوان مهم‌ترین متغیر در فضای اقتصادی ایران نقش بازی می‌کند، نادیده گرفت اما اگر نگاهی واقع‌بینانه به ماجرا داشته باشیم، علت مسئله فراتر از تحریم است. در واقع دلیل اصلی را باید در سازوکارهای اجرائی بورس انرژی کشور جست‌وجو کرد. بورس انرژی، پدیده‌ای نوظهور در سپهر اقتصادی ایران بوده و فعالیت آن عملا از مهر‌ماه سال جاری برای عرضه نفت خام کلید خورده است. سؤال این است آیا از این پدیده نوظهور می‌توان انتظار داشت که در قامت یک پدیده بالغ و نهادینه‌شده ظاهر شود و در شرایط تحریمی امروز، بتواند اثربخشی تحریم‌ها را در مقوله فروش نفت کاهش دهد؟ طبیعتا اگر بورس انرژی با سن کم خود بتواند این نقش را ایفا کند، فرصت بزرگی برای کشور خواهد بود اما باید دید واقعیت‌ها چگونه عمل می‌کنند؟ یکی از آفت‌ها و چالش‌های بزرگ در فرایند سیاست‌گذاری و اقدام در ایران، سیاست‌گذاری‌های دیرهنگام، واکنشی و بدون برنامه و مقدمه است. بارها تجربه کرده‌ایم سیاست یا تصمیمی که باید در موقعیتی مطلوب و مناسب اتخاذ می‌شده، به دلیل محافظه‌کاری، سیاسی‌کاری، احتیاط یا ندانم‌کاری‌ها، گرفته نشده اما همان تصمیم به‌صورت فوری در شرایطی کاملا نامناسب به اجرا گذاشته شده است. طبیعی است تصمیمات بدون مقدمه و واکنشی در حوزه‌های مختلف اعم از اقتصادی، سیاست داخلی و خارجی، اجتماعی و فرهنگی بارها تجربه شده و دستاوردی جز شکست، هدردادن منابع، از‌دست‌رفتن فرصت‌ها و افزایش چالشی بر چالش‌های دیگر نیز نداشته است. شکل‌گیری بورس انرژی آن‌هم در شرایط سخت تحریمی و انتظار شق‌القمرکردن آن، نمونه این تصمیمات و اقدامات است. واقعا این سؤال وجود دارد که چگونه می‌توان از یک سازوکار قاعده‌مند و نهال‌گونه‌ای مانند بورس برای مقابله با پدیده‌ بی‌قاعده، مخرب و قدرتمندی مانند تحریم اقتصادی استفاده کرد؟ بورس سازوکارهای خاص خود را دارد. فارغ از زمینه‌های سخت‌افزاری بورس انرژی، آنچه باعث رونق و اثرگذاری مثبت آن می‌شود، زمینه‌های نرم‌افزاری و وجود طرف‌های تجاری قدرتمند با گستره فعالیت تجاری بین‌المللی و برخوردار از اطمینان و اعتماد است. بورس انرژی پدیده‌ای پرظرفیت است که نباید آن را در شرایط تحریمی کنونی به دلیل ناکارآمدی برای خنثی‌کردن اثرات تحریم، سوزاند و آن را شکست‌خورده تلقی کرد. این پدیده در‌صورتی‌که بر یک بستر منطقی، قاعده‌مند، روش‌مند و برنامه‌ریزی‌شده آن‌هم با فراهم‌بودن زمینه‌های سیاسی و اقتصادی شکل گیرد، در یک فرایند زمانی چندساله می‌تواند در قامت یک بازار منطقه‌ای قدرتمند ظاهر شده و منشأ تحولات و اثرات مثبت در اقتصاد ملی و صنعت نفت کشور شود. باید پذیرفت میدان بازی بورس انرژی، میدانی بین‌المللی است. تا زمانی که شرکت‌ها، بنگاه‌ها و مؤسسات مالی بزرگ بین‌المللی در بورس انرژی فعال نشوند، این بازار موضوعیت پیدا نمی‌کند. این سؤال را باید از جریان رسانه‌ای و سیاسی‌ای که ماه‌هاست بی‌محابا و بدون منطق بر طبل عرضه نفت در بورس می‌کوبند، پرسید که کدام شرکت بین‌المللی حتی شرکت‌های درجه چندم آسیایی حاضر است در بورس انرژی ایران نفت خریداری کند؟ آیا این جریان از خود پرسیده که کدام شرکت یا فعال بخش خصوصی در قالب‌های مختلف اعم از هلدینگ و... به‌صورت واقعی در دو مرحله قبلی با اتکا به توان اقتصادی و تجاری خود، اقدام به خرید نفت کرده است؟

چرا با وجود افزایش تمهیدات عرضه و خرید نفت خام در مرحله سوم نسبت به مراحل قبل از جمله امکان پرداخت ریالی از سوی خریداران و همچنین، محدود‌شدن محموله‌های نفتی به 35 هزار بشکه، شرکتی حاضر به خرید نشد؟ شاید بیان بسیاری از واقعیت‌ها درباره بورس انرژی و عرضه نفت خام در دو مرحله قبلی با توجه به شرایط تحریمی و امکان سوءاستفاده تحریم‌کنندگان، مناسب نباشد اما باید دید در دو مرحله قبلی واقعا نفت خام چگونه عرضه شد و خریداران واقعی محموله‌ها چه شرکت‌ها و با چه پشتوانه‌هایی بودند تا به کنه واقعیت پی برده شود. شاید سخن‌گفتن از فعال‌شدن بورس انرژی و عرضه نفت خام در این بازار بر روی کاغذ یا درون سایت‌ها آسان باشد اما باید در نظر گرفت که بازار نفت و معاملات نفتی از الزامات، پیچیدگی و توانمندی‌های خاصی برخوردار است که بدون شک شرایط امروز ایران آن‌هم با وجود تحریم‌های شدید اقتصادی مهیای آن نیست. بنابراین بیان مواردی مانند وجود اتاق تاریک برای عدم عرضه نفت در بورس انرژی و تلاش برای حفظ انحصار فروش نفت از سوی متولیان صنعت نفت، از سوی برخی جریان‌های سیاسی، چیزی جز سیاسی‌کاری یا زمینه‌سازی برای برخی سوءاستفاده‌های احتمالی و مهم‌تر از آن کمک به ظهور پدیده‌هایی مانند بابک زنجانی نیست.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها