|

همدلي ملي؛ هم اکسپو، هم بخاري

علیرضا امتیاز . معمار

در يادداشت پيشين در روزنامه «شرق» تأثيرات و دلايل شرکت ايران در اکسپوی دوبي را با تجهيز ۱۲۰ هزار کلاس به بخاري استاندارد مقايسه کردم و شرکت ايران در اکسپوی 2020 را ضروري ندانستم. دلايلم طيفي گسترده از دغدغه‌هاي اقتصادي با توجه به بازه کوتاه شش‌ماهه اکسپو، عوامل زيست‌محيطي و عدالت اجتماعي را شامل مي‌شد. در پي انتشار آن يادداشت با بسياري از معماران و طراحان و مسئولان که موافق يا مخالف اين حرکت بودند، به گفت‌وگو پرداختم. جامعه تخصصي معماري و مسئولان برگزاري همچنان که همدلانه به دغدغه آتش‌سوزي‌هاي مکرر دانش‌آموزان مي‌انديشيدند، بر نقش اکسپو در ارتقاي گفت‌وگوي بين ملت‌ها و شناسايي ايران باور داشتند. در ابتدا شايد اين دو موضوع نامربوط به يکديگر و هر يک مربوط به اهداف يک وزارتخانه و با بودجه‌هاي مشخص به نظر مي‌رسيد ولي از زاويه ديد ديگري اين دو در لايه‌هاي عميقي به هم پيوند دارند. ‌کشورها در اکسپو سعي بر آن دارند که دستاوردهاي خود را در عرصه‌هاي مختلف به نمايش بگذارند. شايد يکي از بزرگ‌ترين دستاوردهاي تاريخي فرهنگ ايراني کنشگري فعالانه اجتماعي باشد که قرن‌ها در فرهنگ سنتي با رسومي همچون بخشش، وقف و خيرات خود را در کالبد معماري نشان مي‌داده‌؛ کنشي اجتماعي که در درون خود معناي دوستي انسان و بخشش را گسترش مي‌داده است. نمونه‌اي بازانديشي‌شده از کنشگري همدلانه اجتماعي مي‌تواند به عنوان دستاورد تاريخي ايرانيان در اکسپو به جهانيان معرفي شود. به عنوان يک طراح فکر مي‌کنم توان تخصصي و بلوغ اجتماعي جامعه معماري و طراحي ايران امروز به نقطه‌اي رسيده است که بتوانيم هر دو هدف را با هم ميسر کنيم. طراحان هر روز با چالش‌هايي از اين‌گونه مواجه هستند که منابع محدود را بايد به‌درستي و هوشمندانه هزينه کنند. معماران متناسب با هر پروژه يک روند کاملا جديد و خلاقانه در پيش مي‌گيرند که جواب‌گوي نيازهاي متفاوت و دائما در حال تغيير جامعه است. به نظر مي‌رسد چالش بدنه معماري کشور با همسويي مديران دولتي مي‌تواند بررسي برگزاري مسابقه‌اي باشد که در آن به صورت سيستماتيک، شفاف، هدفمند و با بودجه محدود اکسپو، کنشي اجتماعي و فراگير خلق شده و از اکسپو، به عنوان بستر ارائه و نمايش اين کنش به جهانيان استفاده شود.


جامعه طراحان ايران امروز مي‌داند که تجربه کاربري مخاطب در اکسپو چيزي فراتر از طراحي عملکرد و فرم است. خلق و نمايش کنش اجتماعي به عنوان محتوايي معنادار و ارزشمند، داراي تعامل حسي با کاربر، قابليت ارائه صورت مسئله و راهکار حل مسئله و همچنين داشتن خط داستاني مشخص و قابل بازگويي، به اثربخشي تجربه اکسپو براي بازديدکنندگان مي‌انجامد.
از ديگر سو، موضوع اکسپوي دوبي؛ (اتصال افکار، خلق آينده) قرار داده شده است. اين پاويون مي‌تواند نماد قدرت تفکر همدلانه معماران و مسئولان ايراني در تلاشي هوشمندانه براي از پيش‌پابرداشتن يک مشکل در جامعه و از آن مهم‌تر، ايجاد الگويي جديد از پارادايم طراحي همه‌جانبه‌نگر و همدلانه براي حل مشکلات ديگر باشد.
شرکت نمايشگاه‌هاي بين‌المللي به عنوان بخشي از دولت که مسئوليت برپايي اين اکسپو را بر عهده دارد؛ مي‌تواند در رويکردي محتوامحور نسبت به فعليت‌درآمدن اين تفکر پيشگام شود. مي‌توان همدلي پوياي اجتماعي و نمايش آن در اکسپو را به عنوان پديده‌اي درهم‌تنيده و کنشگرانه از اتصال افکار جهت خلق آينده، به مسابقه گذاشت. از نگاه من،‌ موضوع پاويون ايران، بخاري نيست، بلکه همدلي است. من تجهيز مدارس به بخاري را به عنوان مثالي براي کنش اجتماعي برگزيدم و هر طراحي مي‌تواند کنش اجتماعي ديگري را براي نمايش در اکسپو پيشنهاد دهد. پاويون ايران مي‌تواند نماد توانايي همکاري، هماهنگي و همدلي يک ملت باشد؛ نماد فرهنگ ملتي که در طول قرن‌ها توانسته پارادايم‌هاي متفاوتي را براي پايداري فرهنگي هويتي خود خلق کند. پاويون ايران در اکسپو مي‌تواند نشانه وحدتي باشد که ديگران در پي خدشه‌دارکردن آن هستند. بگذاريم اکسپو بهانه‌اي باشد براي نمايش وحدت ملي و براي من بخاري نماد کنش اجتماعي آن است؛ نمادي از جريان عادلانه و همدلانه زندگي براي همه ايرانيان.

در يادداشت پيشين در روزنامه «شرق» تأثيرات و دلايل شرکت ايران در اکسپوی دوبي را با تجهيز ۱۲۰ هزار کلاس به بخاري استاندارد مقايسه کردم و شرکت ايران در اکسپوی 2020 را ضروري ندانستم. دلايلم طيفي گسترده از دغدغه‌هاي اقتصادي با توجه به بازه کوتاه شش‌ماهه اکسپو، عوامل زيست‌محيطي و عدالت اجتماعي را شامل مي‌شد. در پي انتشار آن يادداشت با بسياري از معماران و طراحان و مسئولان که موافق يا مخالف اين حرکت بودند، به گفت‌وگو پرداختم. جامعه تخصصي معماري و مسئولان برگزاري همچنان که همدلانه به دغدغه آتش‌سوزي‌هاي مکرر دانش‌آموزان مي‌انديشيدند، بر نقش اکسپو در ارتقاي گفت‌وگوي بين ملت‌ها و شناسايي ايران باور داشتند. در ابتدا شايد اين دو موضوع نامربوط به يکديگر و هر يک مربوط به اهداف يک وزارتخانه و با بودجه‌هاي مشخص به نظر مي‌رسيد ولي از زاويه ديد ديگري اين دو در لايه‌هاي عميقي به هم پيوند دارند. ‌کشورها در اکسپو سعي بر آن دارند که دستاوردهاي خود را در عرصه‌هاي مختلف به نمايش بگذارند. شايد يکي از بزرگ‌ترين دستاوردهاي تاريخي فرهنگ ايراني کنشگري فعالانه اجتماعي باشد که قرن‌ها در فرهنگ سنتي با رسومي همچون بخشش، وقف و خيرات خود را در کالبد معماري نشان مي‌داده‌؛ کنشي اجتماعي که در درون خود معناي دوستي انسان و بخشش را گسترش مي‌داده است. نمونه‌اي بازانديشي‌شده از کنشگري همدلانه اجتماعي مي‌تواند به عنوان دستاورد تاريخي ايرانيان در اکسپو به جهانيان معرفي شود. به عنوان يک طراح فکر مي‌کنم توان تخصصي و بلوغ اجتماعي جامعه معماري و طراحي ايران امروز به نقطه‌اي رسيده است که بتوانيم هر دو هدف را با هم ميسر کنيم. طراحان هر روز با چالش‌هايي از اين‌گونه مواجه هستند که منابع محدود را بايد به‌درستي و هوشمندانه هزينه کنند. معماران متناسب با هر پروژه يک روند کاملا جديد و خلاقانه در پيش مي‌گيرند که جواب‌گوي نيازهاي متفاوت و دائما در حال تغيير جامعه است. به نظر مي‌رسد چالش بدنه معماري کشور با همسويي مديران دولتي مي‌تواند بررسي برگزاري مسابقه‌اي باشد که در آن به صورت سيستماتيک، شفاف، هدفمند و با بودجه محدود اکسپو، کنشي اجتماعي و فراگير خلق شده و از اکسپو، به عنوان بستر ارائه و نمايش اين کنش به جهانيان استفاده شود.


جامعه طراحان ايران امروز مي‌داند که تجربه کاربري مخاطب در اکسپو چيزي فراتر از طراحي عملکرد و فرم است. خلق و نمايش کنش اجتماعي به عنوان محتوايي معنادار و ارزشمند، داراي تعامل حسي با کاربر، قابليت ارائه صورت مسئله و راهکار حل مسئله و همچنين داشتن خط داستاني مشخص و قابل بازگويي، به اثربخشي تجربه اکسپو براي بازديدکنندگان مي‌انجامد.
از ديگر سو، موضوع اکسپوي دوبي؛ (اتصال افکار، خلق آينده) قرار داده شده است. اين پاويون مي‌تواند نماد قدرت تفکر همدلانه معماران و مسئولان ايراني در تلاشي هوشمندانه براي از پيش‌پابرداشتن يک مشکل در جامعه و از آن مهم‌تر، ايجاد الگويي جديد از پارادايم طراحي همه‌جانبه‌نگر و همدلانه براي حل مشکلات ديگر باشد.
شرکت نمايشگاه‌هاي بين‌المللي به عنوان بخشي از دولت که مسئوليت برپايي اين اکسپو را بر عهده دارد؛ مي‌تواند در رويکردي محتوامحور نسبت به فعليت‌درآمدن اين تفکر پيشگام شود. مي‌توان همدلي پوياي اجتماعي و نمايش آن در اکسپو را به عنوان پديده‌اي درهم‌تنيده و کنشگرانه از اتصال افکار جهت خلق آينده، به مسابقه گذاشت. از نگاه من،‌ موضوع پاويون ايران، بخاري نيست، بلکه همدلي است. من تجهيز مدارس به بخاري را به عنوان مثالي براي کنش اجتماعي برگزيدم و هر طراحي مي‌تواند کنش اجتماعي ديگري را براي نمايش در اکسپو پيشنهاد دهد. پاويون ايران مي‌تواند نماد توانايي همکاري، هماهنگي و همدلي يک ملت باشد؛ نماد فرهنگ ملتي که در طول قرن‌ها توانسته پارادايم‌هاي متفاوتي را براي پايداري فرهنگي هويتي خود خلق کند. پاويون ايران در اکسپو مي‌تواند نشانه وحدتي باشد که ديگران در پي خدشه‌دارکردن آن هستند. بگذاريم اکسپو بهانه‌اي باشد براي نمايش وحدت ملي و براي من بخاري نماد کنش اجتماعي آن است؛ نمادي از جريان عادلانه و همدلانه زندگي براي همه ايرانيان.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها