|

گفت‌وگو با نورگل يشيلچاي

تلطيف فضاي سنگين جهاني با سینما

فرانک آرتا: «نورگل يشيلچاي»، ستاره سينما و تلويزيون ترکيه است. او را به‌خاطر حضورش در سريال‌هاي پرمخاطب ترکيه‌اي در حدود 80 کشور جهان مي‌شناسند. او حتي طرفداران بسياري هم در ايران دارد. اگر مردم عامي نورگل را به اسم نشناسند قطعا به چهره مي‌شناسند. دليل شهرت و محبوبيت او در ايران، دوبله و نمايش سريال‌هاي ترکيه‌اي در ماهواره‌هاي فارسي‌زبان است که همين، کارکردن با او را در کشور ايران، از نظر مسئولان ذي‌ربط، سخت‌تر کرده است. براي همين آنها ابتدا با ساخت فيلم سينمايي «جن زيبا» (به کارگرداني بايرام فضلي) که نورگل در آن نقش اصلي زن را ايفا کرده، مخالف بودند، زيرا به زعم آنها، نبايد بازيگر شبکه «جم» به سينماي ايران راه پيدا کند، اما اين حرف از همان اول درست نبود، زيرا نسبت‌دادن نورگل به شبکه «جم» مانند نسبت‌دادن «برد پيت» به صداوسيماي خودمان است که گاهي‌اوقات فيلم‌هاي او را در تلويزيون خودمان نمايش مي‌دهند! براي عبور از اين مخالفت‌ها، مهرداد فريد؛ تهيه‌کننده فيلم، حتي از مراجع تقليد نيز درخصوص حضور چنين بازيگراني در سينماي ايران، استفتا کرده بود که در پاسخ، دفتر آيت‌الله مکارم‌شيرازي نوشتند: «چنانچه اين کار با رعايت موازين شرعي باشد و محتواي فيلم محتواي فاسدي نباشد اشکالي ندارد». دفتر آيت‌الله صانعي نيز نوشته بود: «استفاده از هنر هنرمندان، حتي در فرض سؤال (يعني حضور بازيگراني که در کشورهاي خود موازين ما را رعايت نکرده‌اند) براي ساختن فيلم‌هاي مفيد در جهت ارتقاي فرهنگ انساني و ديني، مانعي نخواهد داشت».
بر همين مبنا سازندگان اين فيلم، ريسک حضور اين بازيگر سرشناس را در ايران به جان خريدند و سال گذشته اين فيلم را در اصفهان فيلم‌برداري کردند. حالا «جن زيبا» از اين هفته در سينماهاي ايران به نمايش درمي‌آيد. اين فيلم نخستين توليد مشترک دو کشور ايران و ترکيه است که قرار است ابتدا و به صورت هم‌زمان در اين دو کشور به نمايش درآيد. حالا که اين فيلم آماده نمايش شده، مي‌شود آن را به‌عنوان پيش‌قراول ديپلماسي فرهنگي دانست که باب گفتمان سينمايي و هنري را بين ملت‌هاي منطقه باز و فضاي سنگين جهاني بر ايران را در حد خود، تلطيف مي‌کند. به بهانه آغاز اکران فيلم «جن زيبا» با «نورگل يشيلچاي» گفت‌وگو کرده‌ايم که مي‌خوانيد.

‌چگونه با سينماي ايران آشنا شديد؟ چون قبلا در اينستاگرام شما ديده بودم که عاشق سينماي ايران هستيد!
من سينماي ايران را سال‌ها پيش با سينماي «عباس کيارستمي» شناخته‌ام. يادم نيست چندسال قبل، اما يادم مي‌آيد با ديدن يکي از فيلم‌هاي او که در «جشنواره کن» جايزه گرفته بود، بسيار متأثر شدم. آن فيلم درباره بچه‌ها بود و من با ديدن آن آن‌قدر گريه کردم که چشم‌هايم باد کرده بود! بعد از آن با ديدن فيلم‌هاي «اصغر فرهادي» که همه ما او را مي‌شناسيم، با ليلا حاتمي آشنا شدم که بعد‌ها متوجه شدم (فيلم‌هاي) پدر او (علي حاتمي) را هم مي‌شناسم. غير از اين موارد فيلم‌هاي زياد ديگري از سينماي ايران ديده‌ام که اغلب تأثيرگذار بودند.
‌تفاوت‌هاي سينماي ايران و ترکيه را چطور ارزيابي مي‌کنيد؟
دراين‌باره، هم تفاوت‌هايي هست و هم شباهت‌هايي. ما سينماي ايران را بيشتر سينماي هنري مي‌دانيم، اما به‌طورحتم شما هم فيلم‌هاي گيشه‌اي داريد. من اين دسته از فيلم‌هاي شما را نديده‌ام. ما هم در سينماي ترکيه بيشتر فيلم‌هاي گيشه‌اي توليد مي‌کنيم و فيلم‌هاي هنري و جشنواره‌اي را خيلي کم مي‌سازيم. طبيعتا تماشاي فيلم‌هاي هنري ايراني براي من لذت‌بخش‌تر است.
‌چگونه با بايرام فضلي، کارگردان ايراني آشنا شديد؟ دليل حضورتان در فيلم «جن زيبا» چه بود؟
بايرام فضلي را نمي‌توان توصيف کرد، بلکه بايد با او کار کرد [اين يک اصطلاح ترکي است که بايد با کسي وقت گذراند تا او را بتوان شناخت]. بايرام به استانبول آمد و آنجا با او آشنا شديم. من در همان جلسه اول جلب ديدگاه او شدم و بعد فيلم‌نامه او را خواندم. در ابتدا بعضي از قسمت‌هاي فيلم‌نامه را متوجه نشدم که به‌خاطر ترجمه بدي بود که انجام شده بود. متن يک‌بار ديگر ترجمه شد. خواندم و آن را پسنديدم. به بايرام گفتم که چه کساني قرار است بازي کنند؟ بايرام «فرهاد اصلاني» را معرفي کرد. آن‌موقع يک فيلم از فرهاد را به دستم رساندند و ديدم که خوب بود. بعد از اينکه بايرام را تا حدودي شناختم، اعتمادم جلب شد و کار در اين فيلم را قبول کردم. بااين‌حال وقتي داشتم به ايران مي‌آمدم نمي‌دانستم که چه چيزي در انتظارم هست. من شناخت زيادي از ايران نداشتم و تا آن زمان هرگز به ايران نيامده بودم. کمي که گذشت، ديدم بايرام کارگرداني است که به طور ذاتي قدرت تأثيرگذاري زيادي بر ديگران دارد. او فرد بسيار خونگرم و خوبي است.
‌اجراي کدام صحنه از فيلم «جن زيبا» براي شما سخت بود؟
در کل اين کار برايم سخت بود؛ چون زبان سازندگان را نمي‌فهميدم و مکان فيلم‌برداري (اصفهان) را نمي‌شناختم. اوايل کار برايم همه‌چيز سخت بود؛ ولي بعد از چند روز عادت کردم. در اوايل نه با بايرام مي‌توانستم ارتباط برقرار کنم و نه با کس ديگر! فکر مي‌کردم که ديگر نمي‌توانم ادامه بدهم. با خودم مي‌گفتم بهتر است کار را رها کنم و به کشورم برگردم؛ ولي بعد از حدود سه روز به شرايط عادت کردم و کم‌کم با شرايط کنار آمدم.
‌چگونه با شخصيت دلارام (شخصيت اصلي زن قصه) کنار آمديد و اين نقش را درک کرديد؟
دلارام در اين قصه يک زن واقعي است. با وجود اينکه اين زن در تيمارستان زندگي مي‌کند، همه احساسات يک زن در وجود او هست. او به دليل شرايط خاص رواني نمي‌تواند صحبت کند و مجبور است حرف‌هايش را با اشارات دست و بدن بگويد. با‌اين‌حال حرکات او بايد طوري باشد که او را از افراد لال جدا کند؛ چون او يک لال مادرزاد نيست؛ بلکه شرايط خاص رواني او باعث شده تا نتواند يا نخواهد تکلم کند؛ بنابراين او بايد حرکات خاص خود را داشته باشد. حالا اين حرکات بايد چگونه باشد که اين وضعيت را به تماشاگران منتقل کند، انجامش دشوار بود. من کارهايي براي اين نقش ارائه کردم که فکر کنم خوب شده يا حداقل متفاوت از آب درآمده؛ زيرا از جنبه نمايشي در اين کاراکتر، هم ترس وجود دارد و هم کمدي. از طرفي فيلم عاشقانه از آب درآمده و از طرف ديگر او حس مادرانه هم دارد. کلا فيلم‌نامه خوبي بود. اميدوارم کار خوبي از آب درآمده باشد.
‌بازي با فرهاد اصلاني چگونه بود؟
خيلي جالب است که با وجود اينکه زبان هم را نمي‌فهميم؛ اما نقش همديگر را درک کرده‌ايم. هرچه فرهاد مي‌گفت، با اينکه من زبان فارسي بلد نيستم، متوجه مي‌شدم! او هم حرف من را متوجه مي‌شد! اين خيلي جالب بود. شايد به‌اين‌دليل که علايق مشترک داشتيم. شايد هم به دليل اين بود که از زبان بدن خيلي استفاده مي‌کرد. شايد بتوانم بگويم قوي‌ترين و لذت‌بخش‌ترين پارتنري بود که تا‌به‌حال با او ايفاي نقش کرده‌ام. فرهاد خيلي بازيگر باهوشي است و کاملا معلوم است با هوشش ايفاي نقش مي‌کند. من از کار با بازيگران باهوش خيلي لذت مي‌برم. او هم احتمالا همين‌طور است. به‌طور‌کلي خيلي خوب با هم کنار آمديم و کار کرديم.
‌در زمان فيلم‌برداري زلزله کرمانشاه پيش آمد که شما را بسيار متأثر کرده بود و يادم مي‌آيد در اينستاگرام با مردم اين شهر بسيار ابراز همدردي کرديد.
بله، همين‌طور است. کشور ترکيه هم در منطقه زلزله‌خيز قرار گرفته و ما هم در آنجا اين تجربه‌ها را داشته‌ايم. به‌هر‌صورت تلخي آن را من هم درک کردم و همدردي خودم را اعلام کردم.

فرانک آرتا: «نورگل يشيلچاي»، ستاره سينما و تلويزيون ترکيه است. او را به‌خاطر حضورش در سريال‌هاي پرمخاطب ترکيه‌اي در حدود 80 کشور جهان مي‌شناسند. او حتي طرفداران بسياري هم در ايران دارد. اگر مردم عامي نورگل را به اسم نشناسند قطعا به چهره مي‌شناسند. دليل شهرت و محبوبيت او در ايران، دوبله و نمايش سريال‌هاي ترکيه‌اي در ماهواره‌هاي فارسي‌زبان است که همين، کارکردن با او را در کشور ايران، از نظر مسئولان ذي‌ربط، سخت‌تر کرده است. براي همين آنها ابتدا با ساخت فيلم سينمايي «جن زيبا» (به کارگرداني بايرام فضلي) که نورگل در آن نقش اصلي زن را ايفا کرده، مخالف بودند، زيرا به زعم آنها، نبايد بازيگر شبکه «جم» به سينماي ايران راه پيدا کند، اما اين حرف از همان اول درست نبود، زيرا نسبت‌دادن نورگل به شبکه «جم» مانند نسبت‌دادن «برد پيت» به صداوسيماي خودمان است که گاهي‌اوقات فيلم‌هاي او را در تلويزيون خودمان نمايش مي‌دهند! براي عبور از اين مخالفت‌ها، مهرداد فريد؛ تهيه‌کننده فيلم، حتي از مراجع تقليد نيز درخصوص حضور چنين بازيگراني در سينماي ايران، استفتا کرده بود که در پاسخ، دفتر آيت‌الله مکارم‌شيرازي نوشتند: «چنانچه اين کار با رعايت موازين شرعي باشد و محتواي فيلم محتواي فاسدي نباشد اشکالي ندارد». دفتر آيت‌الله صانعي نيز نوشته بود: «استفاده از هنر هنرمندان، حتي در فرض سؤال (يعني حضور بازيگراني که در کشورهاي خود موازين ما را رعايت نکرده‌اند) براي ساختن فيلم‌هاي مفيد در جهت ارتقاي فرهنگ انساني و ديني، مانعي نخواهد داشت».
بر همين مبنا سازندگان اين فيلم، ريسک حضور اين بازيگر سرشناس را در ايران به جان خريدند و سال گذشته اين فيلم را در اصفهان فيلم‌برداري کردند. حالا «جن زيبا» از اين هفته در سينماهاي ايران به نمايش درمي‌آيد. اين فيلم نخستين توليد مشترک دو کشور ايران و ترکيه است که قرار است ابتدا و به صورت هم‌زمان در اين دو کشور به نمايش درآيد. حالا که اين فيلم آماده نمايش شده، مي‌شود آن را به‌عنوان پيش‌قراول ديپلماسي فرهنگي دانست که باب گفتمان سينمايي و هنري را بين ملت‌هاي منطقه باز و فضاي سنگين جهاني بر ايران را در حد خود، تلطيف مي‌کند. به بهانه آغاز اکران فيلم «جن زيبا» با «نورگل يشيلچاي» گفت‌وگو کرده‌ايم که مي‌خوانيد.

‌چگونه با سينماي ايران آشنا شديد؟ چون قبلا در اينستاگرام شما ديده بودم که عاشق سينماي ايران هستيد!
من سينماي ايران را سال‌ها پيش با سينماي «عباس کيارستمي» شناخته‌ام. يادم نيست چندسال قبل، اما يادم مي‌آيد با ديدن يکي از فيلم‌هاي او که در «جشنواره کن» جايزه گرفته بود، بسيار متأثر شدم. آن فيلم درباره بچه‌ها بود و من با ديدن آن آن‌قدر گريه کردم که چشم‌هايم باد کرده بود! بعد از آن با ديدن فيلم‌هاي «اصغر فرهادي» که همه ما او را مي‌شناسيم، با ليلا حاتمي آشنا شدم که بعد‌ها متوجه شدم (فيلم‌هاي) پدر او (علي حاتمي) را هم مي‌شناسم. غير از اين موارد فيلم‌هاي زياد ديگري از سينماي ايران ديده‌ام که اغلب تأثيرگذار بودند.
‌تفاوت‌هاي سينماي ايران و ترکيه را چطور ارزيابي مي‌کنيد؟
دراين‌باره، هم تفاوت‌هايي هست و هم شباهت‌هايي. ما سينماي ايران را بيشتر سينماي هنري مي‌دانيم، اما به‌طورحتم شما هم فيلم‌هاي گيشه‌اي داريد. من اين دسته از فيلم‌هاي شما را نديده‌ام. ما هم در سينماي ترکيه بيشتر فيلم‌هاي گيشه‌اي توليد مي‌کنيم و فيلم‌هاي هنري و جشنواره‌اي را خيلي کم مي‌سازيم. طبيعتا تماشاي فيلم‌هاي هنري ايراني براي من لذت‌بخش‌تر است.
‌چگونه با بايرام فضلي، کارگردان ايراني آشنا شديد؟ دليل حضورتان در فيلم «جن زيبا» چه بود؟
بايرام فضلي را نمي‌توان توصيف کرد، بلکه بايد با او کار کرد [اين يک اصطلاح ترکي است که بايد با کسي وقت گذراند تا او را بتوان شناخت]. بايرام به استانبول آمد و آنجا با او آشنا شديم. من در همان جلسه اول جلب ديدگاه او شدم و بعد فيلم‌نامه او را خواندم. در ابتدا بعضي از قسمت‌هاي فيلم‌نامه را متوجه نشدم که به‌خاطر ترجمه بدي بود که انجام شده بود. متن يک‌بار ديگر ترجمه شد. خواندم و آن را پسنديدم. به بايرام گفتم که چه کساني قرار است بازي کنند؟ بايرام «فرهاد اصلاني» را معرفي کرد. آن‌موقع يک فيلم از فرهاد را به دستم رساندند و ديدم که خوب بود. بعد از اينکه بايرام را تا حدودي شناختم، اعتمادم جلب شد و کار در اين فيلم را قبول کردم. بااين‌حال وقتي داشتم به ايران مي‌آمدم نمي‌دانستم که چه چيزي در انتظارم هست. من شناخت زيادي از ايران نداشتم و تا آن زمان هرگز به ايران نيامده بودم. کمي که گذشت، ديدم بايرام کارگرداني است که به طور ذاتي قدرت تأثيرگذاري زيادي بر ديگران دارد. او فرد بسيار خونگرم و خوبي است.
‌اجراي کدام صحنه از فيلم «جن زيبا» براي شما سخت بود؟
در کل اين کار برايم سخت بود؛ چون زبان سازندگان را نمي‌فهميدم و مکان فيلم‌برداري (اصفهان) را نمي‌شناختم. اوايل کار برايم همه‌چيز سخت بود؛ ولي بعد از چند روز عادت کردم. در اوايل نه با بايرام مي‌توانستم ارتباط برقرار کنم و نه با کس ديگر! فکر مي‌کردم که ديگر نمي‌توانم ادامه بدهم. با خودم مي‌گفتم بهتر است کار را رها کنم و به کشورم برگردم؛ ولي بعد از حدود سه روز به شرايط عادت کردم و کم‌کم با شرايط کنار آمدم.
‌چگونه با شخصيت دلارام (شخصيت اصلي زن قصه) کنار آمديد و اين نقش را درک کرديد؟
دلارام در اين قصه يک زن واقعي است. با وجود اينکه اين زن در تيمارستان زندگي مي‌کند، همه احساسات يک زن در وجود او هست. او به دليل شرايط خاص رواني نمي‌تواند صحبت کند و مجبور است حرف‌هايش را با اشارات دست و بدن بگويد. با‌اين‌حال حرکات او بايد طوري باشد که او را از افراد لال جدا کند؛ چون او يک لال مادرزاد نيست؛ بلکه شرايط خاص رواني او باعث شده تا نتواند يا نخواهد تکلم کند؛ بنابراين او بايد حرکات خاص خود را داشته باشد. حالا اين حرکات بايد چگونه باشد که اين وضعيت را به تماشاگران منتقل کند، انجامش دشوار بود. من کارهايي براي اين نقش ارائه کردم که فکر کنم خوب شده يا حداقل متفاوت از آب درآمده؛ زيرا از جنبه نمايشي در اين کاراکتر، هم ترس وجود دارد و هم کمدي. از طرفي فيلم عاشقانه از آب درآمده و از طرف ديگر او حس مادرانه هم دارد. کلا فيلم‌نامه خوبي بود. اميدوارم کار خوبي از آب درآمده باشد.
‌بازي با فرهاد اصلاني چگونه بود؟
خيلي جالب است که با وجود اينکه زبان هم را نمي‌فهميم؛ اما نقش همديگر را درک کرده‌ايم. هرچه فرهاد مي‌گفت، با اينکه من زبان فارسي بلد نيستم، متوجه مي‌شدم! او هم حرف من را متوجه مي‌شد! اين خيلي جالب بود. شايد به‌اين‌دليل که علايق مشترک داشتيم. شايد هم به دليل اين بود که از زبان بدن خيلي استفاده مي‌کرد. شايد بتوانم بگويم قوي‌ترين و لذت‌بخش‌ترين پارتنري بود که تا‌به‌حال با او ايفاي نقش کرده‌ام. فرهاد خيلي بازيگر باهوشي است و کاملا معلوم است با هوشش ايفاي نقش مي‌کند. من از کار با بازيگران باهوش خيلي لذت مي‌برم. او هم احتمالا همين‌طور است. به‌طور‌کلي خيلي خوب با هم کنار آمديم و کار کرديم.
‌در زمان فيلم‌برداري زلزله کرمانشاه پيش آمد که شما را بسيار متأثر کرده بود و يادم مي‌آيد در اينستاگرام با مردم اين شهر بسيار ابراز همدردي کرديد.
بله، همين‌طور است. کشور ترکيه هم در منطقه زلزله‌خيز قرار گرفته و ما هم در آنجا اين تجربه‌ها را داشته‌ايم. به‌هر‌صورت تلخي آن را من هم درک کردم و همدردي خودم را اعلام کردم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها