|

ترویج علم در آستانه قرن تازه

پوريا ناظمي

ایران رسما در آستانه قرن تازه قرار دارد. ایران به‌زودی وارد قرن ۱۵ خورشیدی خواهد شد و این تغییری نمادین و مهم است. توسعه ایران با استانداردها و مفاهیم رایج آن به‌طور طبیعی به هزارویک دلیل در آغازین سال‌هاي قرن تازه تحقق نخواهد یافت، اما اگر از درس‌هایی که گرفته یا نگرفته‌ایم غفلت کنیم، به همین سرعت قرن تازه نیز به انتها می‌رسد و ما هنوز به دنبال اختراع دوباره چرخ خواهیم ماند. ترویج علم در ایران به این دلیل که نه‌تنها زیربنایی برای توسعه علمی و ضرورتی در توسعه پایدار است، به دلیل اهمیتی که در افزایش سواد عمومی و عمل‌گرایانه مردم دارد و آنها را توانا می‌کند تا بتوانند به شکل انتقادی به مسائل مختلف نگاه کرده و به دنبال پاسخ‌هایی برای آنها بگردند، اهمیتی حیاتی دارد. در عصری که صحبت از دوران فراسوی حقیقت می‌شود و مردم باید در برابر سیل خبرهای دروغین و بازار شبه‌علم و خرافه مجهز باشند تا بتوانند تصمیماتی به صلاح واقعی خود بگیرند، ترویج علم و ایده‌های علمی نیازی مهم‌تر از هرزمانی برای ما است. دلایل زیادی برای ترویج علم وجود دارد. برخی از این دلایل به نقشی برمی‌گردد که علم در جامعه ما بازی می‌کند. بخشی دیگر به بازار و اقتصاد علم مربوط است. بخشی از آن به لذت‌ها و تجربه‌ها و حتی سودهای شخصی مروجان برمی‌گردد، گاهی ترویج علم برای افزایش اطلاعات عمومی بخشی از جامعه است و گاهی هم برای کمک به مبارزه با خرافات و شبه‌علم و جلوگیری از سوءاستفاده فرصت‌طلبان از نام علم چه درون دنیای علم و چه بیرون از آن صورت می‌گیرد. بخش مهم دیگری از انگیزه‌های ترویج علم به تلاش‌ها برای توسعه مفهوم عمومی تفکر علمی بازمی‌گردد؛ تفکری که به عام‌ترین شکل ممکن به معنی استناد به مستندات، بناکردن استدلال بر مبنای امور مستند، آزمودن فرض‌ها و ادعاها و آمادگی برای اصلاح، ابطال و به‌روزرسانی آنها بر اساس داده‌های تازه و تجربه‌های تازه است. نگاهی به چندین و چند سال کار ترویجی در جامعه ایران و برنامه‌هایی که امروز به نام آن صورت می‌گیرد، نکاتی را به ذهن می‌آورد که شاید رعایت آنها اندکی از چالش‌های راه آینده کم کند.
ضرورت آسیب‌شناسی آنچه کرده‌ایم و از آن مهم‌تر مستندسازی تجربه‌هایی که در سال‌های دور و نزدیک در کشور انجام ‌شده است: بسیاری از مشکلاتی که امروز در مقابل مسیر مروجان علم و ترویج علم قرار دارد، در گذشته در مقابل گروه‌های دیگر وجود داشته و برای برخی از آنها راه‌حل‌هایی پیدا شده است که امروز فراموش ‌شده‌اند. مستندسازی و نگاه انتقادی به آنچه کرده‌ایم و می‌کنیم، راه را بر تکرار خطاهای گذشته می‌بندد.
تعیین هدف زمان‌دار و قابل‌ سنجش: ما تنها زمانی می‌توانیم موفقیت یا شکست پروژه‌ای را اندازه بگیریم که هدفی مشخص، مدت‌دار و دارای قابلیت سنجش برای آن تعریف کرده باشیم. در غیر این صورت هر کاری که بکنیم، حتی اگر درجازدن در جای خود باشد را می‌توانیم نشانی از موفقیت ذکر کنیم. به‌عبارت‌دیگر تیری را در تاریکی و بی‌هدف رها کرده و هر جا که بر زمین نشست به دور آن دایره هدف را خواهیم کشید.
میل به شهرت: یکی از آفت‌های شبکه‌های اجتماعی تشدید میل به شهرت است و یکی از مواردی که می‌تواند زمینه‌ای برای بروز آن فراهم كند، حوزه علم و ترویج علم است. پدیده ستاره‌های دنیای مجازی علم یا چیزی که گاهی از آن به‌عنوان سلبریتی‌های علمی نام ‌برده می‌شود با نقدها و خطرات فراوانی همراه است. باید مراقب باشیم كه ترویج علم را راه سیراب‌کردن میل به شهرت قرار ندهیم و ندهند. علم وابسته از افراد و وابسته از شخصیت‌ها به‌پیش می‌رود و اعتبار از افراد نمی‌گیرد.
شکاف دیجیتال: نسل تازه مروجان علم در ایران به‌درستی بر اهمیت شبکه‌های مجازی و فضای آنلاین تأکید دارند. آنها بخش عمده‌ای از برنامه‌ها و اهداف خود را بر مبنای ابزارهای ارتباطی آنلاین از شبکه‌های مجازی گرفته تا پروژه‌های دیگر آنلاین برنامه‌ریزی و اجرا می‌کنند. درعین‌حال باید مراقب شکاف دیجیتال بود. مخاطبان بالفعل و بالقوه ترویج علم ایران الزاما ساکنان دنیای دیجیتال نیستند؛ بسیاری از آنها به دلیل زیرساخت‌ها و برخی به دلیل عدم تمایل یا اولویت استفاده دسترسی مؤثر به این فضا ندارند. این گروه مهمی از مخاطبان ترویج علم است که اگر نادیده گرفته شود، می‌تواند اثرات منفی زیادی داشته باشد.
به زبان آدمیزاد: باید مخاطبان‌مان را بشناسیم. بر وسوسه عجیب‌وغریب و سخت‌گفتن، استفاده بی‌دلیل از کلمات انگلیسی یا ادبیاتی که تنها قرار است به‌رخ‌کشیدن توانایی ما در زبان باشد، بپرهیزیم. بدانیم برای چه کسی حرف می‌زنیم و عمل می‌کنیم و مواظب باشیم مخاطب را درست تشخیص داده و برای او و مناسب او محتوا آماده کنیم.

ایران رسما در آستانه قرن تازه قرار دارد. ایران به‌زودی وارد قرن ۱۵ خورشیدی خواهد شد و این تغییری نمادین و مهم است. توسعه ایران با استانداردها و مفاهیم رایج آن به‌طور طبیعی به هزارویک دلیل در آغازین سال‌هاي قرن تازه تحقق نخواهد یافت، اما اگر از درس‌هایی که گرفته یا نگرفته‌ایم غفلت کنیم، به همین سرعت قرن تازه نیز به انتها می‌رسد و ما هنوز به دنبال اختراع دوباره چرخ خواهیم ماند. ترویج علم در ایران به این دلیل که نه‌تنها زیربنایی برای توسعه علمی و ضرورتی در توسعه پایدار است، به دلیل اهمیتی که در افزایش سواد عمومی و عمل‌گرایانه مردم دارد و آنها را توانا می‌کند تا بتوانند به شکل انتقادی به مسائل مختلف نگاه کرده و به دنبال پاسخ‌هایی برای آنها بگردند، اهمیتی حیاتی دارد. در عصری که صحبت از دوران فراسوی حقیقت می‌شود و مردم باید در برابر سیل خبرهای دروغین و بازار شبه‌علم و خرافه مجهز باشند تا بتوانند تصمیماتی به صلاح واقعی خود بگیرند، ترویج علم و ایده‌های علمی نیازی مهم‌تر از هرزمانی برای ما است. دلایل زیادی برای ترویج علم وجود دارد. برخی از این دلایل به نقشی برمی‌گردد که علم در جامعه ما بازی می‌کند. بخشی دیگر به بازار و اقتصاد علم مربوط است. بخشی از آن به لذت‌ها و تجربه‌ها و حتی سودهای شخصی مروجان برمی‌گردد، گاهی ترویج علم برای افزایش اطلاعات عمومی بخشی از جامعه است و گاهی هم برای کمک به مبارزه با خرافات و شبه‌علم و جلوگیری از سوءاستفاده فرصت‌طلبان از نام علم چه درون دنیای علم و چه بیرون از آن صورت می‌گیرد. بخش مهم دیگری از انگیزه‌های ترویج علم به تلاش‌ها برای توسعه مفهوم عمومی تفکر علمی بازمی‌گردد؛ تفکری که به عام‌ترین شکل ممکن به معنی استناد به مستندات، بناکردن استدلال بر مبنای امور مستند، آزمودن فرض‌ها و ادعاها و آمادگی برای اصلاح، ابطال و به‌روزرسانی آنها بر اساس داده‌های تازه و تجربه‌های تازه است. نگاهی به چندین و چند سال کار ترویجی در جامعه ایران و برنامه‌هایی که امروز به نام آن صورت می‌گیرد، نکاتی را به ذهن می‌آورد که شاید رعایت آنها اندکی از چالش‌های راه آینده کم کند.
ضرورت آسیب‌شناسی آنچه کرده‌ایم و از آن مهم‌تر مستندسازی تجربه‌هایی که در سال‌های دور و نزدیک در کشور انجام ‌شده است: بسیاری از مشکلاتی که امروز در مقابل مسیر مروجان علم و ترویج علم قرار دارد، در گذشته در مقابل گروه‌های دیگر وجود داشته و برای برخی از آنها راه‌حل‌هایی پیدا شده است که امروز فراموش ‌شده‌اند. مستندسازی و نگاه انتقادی به آنچه کرده‌ایم و می‌کنیم، راه را بر تکرار خطاهای گذشته می‌بندد.
تعیین هدف زمان‌دار و قابل‌ سنجش: ما تنها زمانی می‌توانیم موفقیت یا شکست پروژه‌ای را اندازه بگیریم که هدفی مشخص، مدت‌دار و دارای قابلیت سنجش برای آن تعریف کرده باشیم. در غیر این صورت هر کاری که بکنیم، حتی اگر درجازدن در جای خود باشد را می‌توانیم نشانی از موفقیت ذکر کنیم. به‌عبارت‌دیگر تیری را در تاریکی و بی‌هدف رها کرده و هر جا که بر زمین نشست به دور آن دایره هدف را خواهیم کشید.
میل به شهرت: یکی از آفت‌های شبکه‌های اجتماعی تشدید میل به شهرت است و یکی از مواردی که می‌تواند زمینه‌ای برای بروز آن فراهم كند، حوزه علم و ترویج علم است. پدیده ستاره‌های دنیای مجازی علم یا چیزی که گاهی از آن به‌عنوان سلبریتی‌های علمی نام ‌برده می‌شود با نقدها و خطرات فراوانی همراه است. باید مراقب باشیم كه ترویج علم را راه سیراب‌کردن میل به شهرت قرار ندهیم و ندهند. علم وابسته از افراد و وابسته از شخصیت‌ها به‌پیش می‌رود و اعتبار از افراد نمی‌گیرد.
شکاف دیجیتال: نسل تازه مروجان علم در ایران به‌درستی بر اهمیت شبکه‌های مجازی و فضای آنلاین تأکید دارند. آنها بخش عمده‌ای از برنامه‌ها و اهداف خود را بر مبنای ابزارهای ارتباطی آنلاین از شبکه‌های مجازی گرفته تا پروژه‌های دیگر آنلاین برنامه‌ریزی و اجرا می‌کنند. درعین‌حال باید مراقب شکاف دیجیتال بود. مخاطبان بالفعل و بالقوه ترویج علم ایران الزاما ساکنان دنیای دیجیتال نیستند؛ بسیاری از آنها به دلیل زیرساخت‌ها و برخی به دلیل عدم تمایل یا اولویت استفاده دسترسی مؤثر به این فضا ندارند. این گروه مهمی از مخاطبان ترویج علم است که اگر نادیده گرفته شود، می‌تواند اثرات منفی زیادی داشته باشد.
به زبان آدمیزاد: باید مخاطبان‌مان را بشناسیم. بر وسوسه عجیب‌وغریب و سخت‌گفتن، استفاده بی‌دلیل از کلمات انگلیسی یا ادبیاتی که تنها قرار است به‌رخ‌کشیدن توانایی ما در زبان باشد، بپرهیزیم. بدانیم برای چه کسی حرف می‌زنیم و عمل می‌کنیم و مواظب باشیم مخاطب را درست تشخیص داده و برای او و مناسب او محتوا آماده کنیم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها