شرايط خطير
فريدون مجلسي
نشست آمريکايي- اسرائيلي- عربي در ورشو برگزار شد. مقامات دولتي ايران از همان آغاز که دعوت مشترک وزراي خارجه آمريکا و لهستان براي تشکيل نشستي با تمرکز روي «فعاليتهاي تهديدآميز ايران» مطرح شد، از خودشان واکنش شديد نشان دادند. آنها از لهستان گلهمند بودند که محبتهاي ايرانيان را به پناهجويان لهستاني رهاشده از بازداشتگاههاي سيبري فراموش کرده و بيچشمورويي ميکنند که مؤثر بود و موجب تغيير عنوان نشست، بدون تمرکز روي نام ايران شد، اما در عمل همان برنامه تبليغاتي عليه ايران پيگيري شد. در غياب ايران هر اتهامي که دلشان خواست، وارد کردند. در پايان نمايندگان عرب و اسرائيل در کنار پمپئوي آمريکايي نشستند و با هم پالوده خوردند و براي ايران خطونشان کشيدند. بهانه مطابق معمول اشاره به شعار تکراري در ايران درباره اسرائيل بود؛ درواقع گرچه اين شعار حکايت از تاريخچهاي ديرين دارد، ولي از لحاظ حقوق بينالمللي «واکنش ابرازي نسبت به بهانه، تناسب ندارد». به همين دليل وزير خارجه ايران خطونشانهاي جنگي شرکتکنندگان در آن نشست را مغاير حقوق بينالملل دانست. حال ميتوان فرصتهايي براي مسائل بينالمللي و ديپلماسي ايران به دست آورد. اگرچه برخي محافل دلواپس توجه ندارند که آمريکاي ترامپ در نقش ابراز تمايلات براندازانه خود نسبت به نظام ايران صراحت دارد و اسرائيل که محرک اصلي است و شوق و تمايل خود را به جنگ با ايران پنهان نميکند، عربستان و همدستان عربش هم سرمست از ثروت نفتي و متمايل به تشکيل امپراتوري هارونالرشيدي، خواهان ابراز خصومت تاريخي و جنگ با ايران هستند. عربستان در اجراي تهديد قبلي عمليات ايذايي خود را از سال گذشته در کردستان، خوزستان، بلوچستان و حتي تهران آغاز کرده است. البته هر يک از اينان مايل است هزينه و مسئوليتهاي جنگ را بر عهده ديگري بگذارد. دعوت از 60 کشور به نشست ورشو در واقع نوعي يارگيري بينالمللي است که در نبود قطعنامه شوراي امنيت بتوانند به اقدامات احتمالي خود رنگي بينالمللي بدهند. از سوي ديگر، ميتواند پردهاي از جنگ رواني و تهديد بر جديبودن وضع هم تلقي شود. کشورهاي دعوتشده اغلب نمايندگاني در سطوح پايين اعزام کردند تا براي خودشان پذيراي مسئوليت کمتري باشند، اما اين نکته براي دعوتکنندگان مهم نيست.
ضمن آنکه تعصب کشورهاي اروپايي درباره موجوديت اسرائيل، با وجود اختلافات با آمريکا و رنجيدگي از رفتار اربابانه ترامپ، کمتر از ديگران نيست. اسرائيل بيشتر خواهان آن است که کشورهاي اسلامي خودشان به جان يکديگر بيفتند و نظارهگر باشد. ضمنا مايل است مسئله قديمي عرب- اسرائيل را به مسئله ايران- اسرائيل تبديل کند و از خصومت 40 ساله ايران نسبت به آمريکا بهرهبرداري کند. ضمن اينکه زير بار هزينهاي براي جنگ مستقيم با ايران نرود. کشورهاي عرب نيز که تا کنون لياقت رويارويي با اسرائيل را از خود نشان ندادهاند و شايد با خستگي از اين وضعيت و ترجيح توسعه اقتصادي و اجتماعي به تداوم شرايط جنگي، به بهانه ايران، رودربايستي همنشيني با اسرائيل را هم کنار گذاشتهاند و ترجيح ميدهند اين بار بر دوش ايران باشد، اما با توجه به بنيه نظامي نامطمئن خود و خصوصيت کاسبکارانه عربيترجيح ميدهند هزينه جاني و مالي جنگ با ايران را اسرائيل و آمريکا متحمل شوند. اما ترامپ که خودش از همه کاسبتر است و دعواي اصلياش هم در همه مسائل بر سر هزينه است، مايل است قبلا صورتحساب مالي و جاني را به عهده عربها و متحدان نيازمندشان بگذارد. با اينکه اختلاف بر سر تحميل هزينه تنش با ايران جدي است، با توجه به بالارفتن فشار و تلاش برخي کشورها براي ايجاد نوعي اجماع ايرانستيزانه، نبايد خطيربودن وضعيت را فراموش کرد.
نشست آمريکايي- اسرائيلي- عربي در ورشو برگزار شد. مقامات دولتي ايران از همان آغاز که دعوت مشترک وزراي خارجه آمريکا و لهستان براي تشکيل نشستي با تمرکز روي «فعاليتهاي تهديدآميز ايران» مطرح شد، از خودشان واکنش شديد نشان دادند. آنها از لهستان گلهمند بودند که محبتهاي ايرانيان را به پناهجويان لهستاني رهاشده از بازداشتگاههاي سيبري فراموش کرده و بيچشمورويي ميکنند که مؤثر بود و موجب تغيير عنوان نشست، بدون تمرکز روي نام ايران شد، اما در عمل همان برنامه تبليغاتي عليه ايران پيگيري شد. در غياب ايران هر اتهامي که دلشان خواست، وارد کردند. در پايان نمايندگان عرب و اسرائيل در کنار پمپئوي آمريکايي نشستند و با هم پالوده خوردند و براي ايران خطونشان کشيدند. بهانه مطابق معمول اشاره به شعار تکراري در ايران درباره اسرائيل بود؛ درواقع گرچه اين شعار حکايت از تاريخچهاي ديرين دارد، ولي از لحاظ حقوق بينالمللي «واکنش ابرازي نسبت به بهانه، تناسب ندارد». به همين دليل وزير خارجه ايران خطونشانهاي جنگي شرکتکنندگان در آن نشست را مغاير حقوق بينالملل دانست. حال ميتوان فرصتهايي براي مسائل بينالمللي و ديپلماسي ايران به دست آورد. اگرچه برخي محافل دلواپس توجه ندارند که آمريکاي ترامپ در نقش ابراز تمايلات براندازانه خود نسبت به نظام ايران صراحت دارد و اسرائيل که محرک اصلي است و شوق و تمايل خود را به جنگ با ايران پنهان نميکند، عربستان و همدستان عربش هم سرمست از ثروت نفتي و متمايل به تشکيل امپراتوري هارونالرشيدي، خواهان ابراز خصومت تاريخي و جنگ با ايران هستند. عربستان در اجراي تهديد قبلي عمليات ايذايي خود را از سال گذشته در کردستان، خوزستان، بلوچستان و حتي تهران آغاز کرده است. البته هر يک از اينان مايل است هزينه و مسئوليتهاي جنگ را بر عهده ديگري بگذارد. دعوت از 60 کشور به نشست ورشو در واقع نوعي يارگيري بينالمللي است که در نبود قطعنامه شوراي امنيت بتوانند به اقدامات احتمالي خود رنگي بينالمللي بدهند. از سوي ديگر، ميتواند پردهاي از جنگ رواني و تهديد بر جديبودن وضع هم تلقي شود. کشورهاي دعوتشده اغلب نمايندگاني در سطوح پايين اعزام کردند تا براي خودشان پذيراي مسئوليت کمتري باشند، اما اين نکته براي دعوتکنندگان مهم نيست.
ضمن آنکه تعصب کشورهاي اروپايي درباره موجوديت اسرائيل، با وجود اختلافات با آمريکا و رنجيدگي از رفتار اربابانه ترامپ، کمتر از ديگران نيست. اسرائيل بيشتر خواهان آن است که کشورهاي اسلامي خودشان به جان يکديگر بيفتند و نظارهگر باشد. ضمنا مايل است مسئله قديمي عرب- اسرائيل را به مسئله ايران- اسرائيل تبديل کند و از خصومت 40 ساله ايران نسبت به آمريکا بهرهبرداري کند. ضمن اينکه زير بار هزينهاي براي جنگ مستقيم با ايران نرود. کشورهاي عرب نيز که تا کنون لياقت رويارويي با اسرائيل را از خود نشان ندادهاند و شايد با خستگي از اين وضعيت و ترجيح توسعه اقتصادي و اجتماعي به تداوم شرايط جنگي، به بهانه ايران، رودربايستي همنشيني با اسرائيل را هم کنار گذاشتهاند و ترجيح ميدهند اين بار بر دوش ايران باشد، اما با توجه به بنيه نظامي نامطمئن خود و خصوصيت کاسبکارانه عربيترجيح ميدهند هزينه جاني و مالي جنگ با ايران را اسرائيل و آمريکا متحمل شوند. اما ترامپ که خودش از همه کاسبتر است و دعواي اصلياش هم در همه مسائل بر سر هزينه است، مايل است قبلا صورتحساب مالي و جاني را به عهده عربها و متحدان نيازمندشان بگذارد. با اينکه اختلاف بر سر تحميل هزينه تنش با ايران جدي است، با توجه به بالارفتن فشار و تلاش برخي کشورها براي ايجاد نوعي اجماع ايرانستيزانه، نبايد خطيربودن وضعيت را فراموش کرد.