شمخانی از راههای دیگر برای مقابله با آمریکا خبر داد
قطع صادرات نفت مساوي با مسدودشدن تنگه هرمز نيست
دبير شورايعالي امنيت ملي ايران درباره پاسخ به حملات اسرائيل در سوريه، گفت: اين کار با همکاري ارتش سوريه و مجموعه همپيمانان در اين کشور انجام شده و بهزودي شاهد تحول مهمي در زمينه ارتقای بازدارندگي مقاومت در سوريه خواهيم بود. دريابان علي شمخاني، نماينده مقام معظم رهبري و دبير شوراي عالي امنيت ملي، به تشريح تازهترين تحولات سياسي و امنيتي مرتبط با ايران و منطقه پرداخت. شمخاني درباره پاسخ احتمالي به حملات اسرائيل در سوريه، گفت: تدابيري انديشيدهايم که از خط قرمز خود در حوزه تلفات انساني ناشي از هرگونه تجاوز و تعدي محافظت کنيم. اين کار با همکاري ارتش سوريه و مجموعه همپيمانان در اين کشور انجام شده و بهزودي شاهد تحول مهمي در زمينه ارتقای بازدارندگي مقاومت در سوريه خواهيم بود.
بخشهاي مهم اين مصاحبه به تفکيک به شرح زير است:
مذاکره با طالبان
يکي از اولويتهاي تغييرناپذیر جمهوري اسلامي ايران، همکاري با کشورهاي دوست در منطقه براي برقراري صلح و ثبات است. افغانستان نيز از کشورهايي است که ما در سطوح مختلف رسمي و مردمي ارتباطات خوب و مستحکمي با دولت و ملت آن داريم و فرهنگ، دين، تمدن و زبان مشترک منافع دو کشور را بسيار به هم گره زده است. ما هيچگاه از کمک به برادران خود در افغانستان دريغ نکردهايم. دولت افغانستان از گذشته از جمهوري اسلامي ايران خواسته بود از امکانات و ظرفيتهاي خود براي برقراري صلح و امنيت در آن کشور بهره بگيريم و بر همين اساس، ما به درخواست آن کشور وارد گفتوگو با اين گروه شديم و در طول زمان به شکلهاي مختلف نتايج آن را به آگاهي برادران افغانستاني خود ميرسانديم. اين بار تصميم گرفته شد هم براي پسدادن بازديد سفر همتاهاي خود و هم براي مذاکره درباره مسائل مختلف ديداري از آن کشور انجام شود. يکي از موضوعات مورد بحث نتايج گفتوگوهاي ما با طالبان بود. حتما توجه داريد که صلح و ثبات با مشارکت همه طرفها قابل تأمين است. درباره آينده هم قائل به پيشگويي نيستم. بايد ديد دوستان ما چه نظري خواهند داشت و چه نتايجي به دست خواهد آمد. در هر صورت، کمک
به برادران خود در افغانستان را در مسير پيشرفت و تأمين صلح و ثبات، وظيفه خود و شرط همسايگي ميدانيم. ...کمک به افغانستان براي گرفتارنشدن در دست اين بلا [داعش] جزء برنامههاي ما بوده و خواهد بود. اما اينکه اين کمک در داخل افغانستان چگونه باشد، مهمترين محور آن براي ما خواست و نظر دوستان ما در حاکميت افغانستان است. البته ما آمادگيها و امکانات خوب و گوناگوني داريم که دوستان ما از آن آگاه هستند و براي ايجاد همافزايي در اين حوزه در تعامل مستمر هستيم.
حضور آمريكا در منطقه و تأثيرات خروج آن
آيا حضور آمريكا در منطقه بهویژه در افغانستان و سوريه، چيزي جز شر و گرفتاري براي ما و مردم منطقه به همراه داشته است؟ ببينيد اين روزها آمارهاي مختلف و عجيبي از هزينههاي نظامي آمريكا در اين کشورها از زبان مسئولان آمريكايي شنيده ميشود. نبايد از خود بپرسيم اگر به جاي هزينه در ايجاد ناامني، اين مبالغ براي مثال، صرف آباداني افغانستان ميشد، چه اتفاقي ميافتاد. اگر به جاي تانک و آتشبار، تراکتور و لوازم کشاورزي ميآوردند، آيا افغانستان در همين وضعيت بود؟ فعلا هم که مقامهاي آمريكايي خودشان گرفتار حرفهاي متفاوتاند و بايد ديد که اصلا ميتوانند سياست واحدي در پيش بگيرند يا خير. جمهوري اسلامي ايران همواره عاملي ثباتساز در منطقه بوده و نشان داده که حاضر است براي توسعه و پيشرفت منطقه و رفاه مردم آن در کنار برادران خود باشد. ما ميتوانيم بدون وجود هر عامل خارجي، خودمان با همکاري يکديگر، منطقه را به امنيت، ثبات و آباداني برسانيم و اگر مشکلاتي هم باشد، به ياري هم بر مشکلات فائق آييم کما اينکه قرنها در کنار هم زندگي کردهايم و اين تجربه تاريخي ميتواند بدون حضور بيگانگان ادامه يابد.
احتمال تهديد از جنس نظامي عليه ايران در سال آينده
به نظر من، تصميم ترامپ درباره خروج نيروهاي آمريكايي از سوريه ناشي از تحميل واقعيتهاي منطقه بر ايالات متحده است؛ يکي از مهمترين واقعيتها در سوريه و ساير نقاط منطقه اين است که نيروهاي همپيمان آمريكا در برابر اراده ملتها شکست خوردهاند و به تبع آن هزينههاي سياسي، نظامي و مالي زيادي را بر آمريكا تحميل کردهاند. ترامپ يک تاجر است و تحمل هزينهکرد بدون دستاورد را ندارد. از اين منظر خروج آمريكا از سوريه يک سياست مبتني بر واقعيت ميداني است. اينکه گفته ميشود قرار است اين نيروها به عراق منتقل شوند نيز بيشتر از اينکه واقعي باشد، جنبه تبليغاتي دارد، زيرا دولت، مجلس و ملت عراق بهشدت مخالف حضور نيروهاي آمريكا در اين کشور هستند. حساسيتها نسبت به حضور نظامي آمريكا در عراق بسيار بالاست. آمريكاييها کار دشواري را در اين زمينه پيشِرو دارند. به نظر من، آمريكا تا پايان سال 2019 مجبور است از نقاط ديگري از منطقه نيز خارج شود.
تلاش براي ائتلافسازي منطقهاي عليه ايران از زمان اوباما آغاز شد. در کمپديويد 2015 اوباما خواستار اتحاد امنيتي اعراب عليه ايران و محور مقاومت شد. واقعيت اين است که موضع کشورهاي عربي در اين زمينه موضع واحد و يکپارچهاي نيست. بسياري از کشورهاي عربي حتي در حاشيه جنوبي خليج فارس روابط دوستانهاي با ايران دارند و لزومي براي ايجاد ائتلاف نظامي يا امنيتي در برابر ايران نميبينند؛ برعکس کشورهايي مانند عمان، قطر و کويت به دنبال جلوگيري از تنشآفرينيهاي کاذب هستند و تلاشهاي خوبي هم در دستور کار دارند. حتي امارات هم مواضع کاملا منطبقي با عربستان ندارد و در داخل امارات متحده حاکماني هستند که پيام همکاري و رفع سوءتفاهم ميدهند. در مورد عربستان ما بارها حاکمان اين کشور را به توجه به منافع ملي و عربي خود دعوت کردهايم. اين، براي عربستان يک شکست است که از مهمترين مسئله جهان اسلام، يعني مسئله فلسطين عبور کند يا بخواهد با رژيم نامشروع صهيونيستي ارتباط داشته باشد و همپيمان شود... جمهوري اسلامي ايران همواره تهديد نظامي از سوي دشمن را جدي گرفته و اتفاقا اصرار ما براي برخورداري از قدرت بازدارنده چه در حوزه موشکي و چه در
زمينه پدافند پيشرفته هوايي به همين دليل است. امروز ايران در حوزه نظامي قادر است هر تهديدي را به طور قاطع پاسخ دهد و اين را ترامپ و هيئت حاکمه آمريكا به خوبي ميدانند و اين مسئله براي تلآويو نيز کاملا واضح و آشکار است. براي همين است که با صداي بلند تهديد ميکنند. به طور قطع چون ميدانند که نميتوانند بجنگند، صداي تهديد را شديدتر ميکنند. روش ترامپ اين است؛ ترامپ اهل جنگيدن نيست؛ براي اينکه نجنگد، تهديد ميکند.
احتمال مذاکره با آمريكا در فضاي انتخاباتي سال آينده
مذاکره درباره چيزي که پيشاپيش درباره آن توافق صورت گرفته، بيمعني است. برجام با همه نقصهاي آن، همچنان وجود دارد و ايران به همه تعهدات خود عمل کرده است. آژانس بينالمللي انرژي اتمي بارها پايبندي ايران را به تعهدات خود تأييد کرده است. جمهوري اسلامي بارها اعلام كرده که خواستار پايبندي طرفهاي مقابل به تعهدات خود ذيل برجام يعني رفع تحريمهاست. بنابراين ايران به لحاظ حقوقي و ديپلماتيک طلبکار است. از سوي ديگر اساسا معامله با دولت ترامپ اشتباه است چراکه اين امر به معني پذيرش نقض تعهد آمريكاست. علاوه بر اين ضمانتي وجود ندارد که دولت بعدي آمريكا به توافق احتمالي جديد پايبند باشد. بنابراين آمريكا بايد ابتدا حسن نيت خود را از طريق عمل به تعهدات برجامي خود اثبات کند. در حال حاضر ما آمريكا را فاقد حسن نيت و زيادهخواه ميبينيم و از طريق سازوکارهاي جديدي که طراحي کردهايم، نيازي به معامله با آمريكا نداريم.
ايران توانايي بستن تنگه هرمز را دارد؟
جمهوري اسلامي ايران ابتکاراتي طراحي و عملياتي کرده که تحريمهاي غيرقانوني آمريكا عليه صادرات نفت ايران را خنثي ميکند. البته فشارهاي آمريكا هزينههايي بر ايران تحميل ميکند ولي اراده جمهوري اسلامي ايران را متزلزل نميکند. جامعه نيز به خوبي در اين مسير همراه است... اگرچه توانمنديهاي نظامي و ظرفيتهاي گسترده جمهوري اسلامي ايران براي ناظران حرفهاي اثبات شده و نيازي به بيان و تکرار آن نيست اما قطع صادرات نفت الزاما مساوي با مسدودشدن تنگه هرمز نيست و روشهاي متعددي براي محققکردن آن وجود دارد که اميدواريم مجبور به استفاده از آن نشويم.
تغيير رفتار ايران در مواجهه با اسرائيل در سوريه
شيوه برخورد با حملات رژيم صهيونيستي به سوريه و محور مقاومت در سال 2019 بسيار متفاوت از شيوه برخورد در گذشته است. اين کار با همکاري ارتش سوريه و مجموعه همپيمانان در اين کشور انجام شده و به زودي شاهد تحول مهمي در زمينه ارتقاي بازدارندگي مقاومت در سوريه خواهيم بود. اما در مورد حملات و تجاوزات رژيم صهيونيستي به خاک سوريه، جمهوري اسلامي ايران اين اقدام را در راستاي کمک به تروريستها ميداند. اسرائيل به وضوح در راستاي منافع تروريستها و در جهت مقابله با دولت و ارتش سوريه گام برميدارد. اينکه در برخي از اين حملات تجهيزات و نيروهاي جمهوري اسلامي ايران و مجموعه مقاومت مورد هدف قرار گرفتهاند، عبور از خط قرمز ما بود و بر اين اساس بعد از حمله به تي 4 ( T4) به شدت پاسخ داديم و ضربه سنگيني به آنها وارد کرديم. تدابيري انديشيدهايم که از خط قرمز خود در حوزه تلفات انساني ناشي از هرگونه تجاوز و تعدي محافظت کنيم. اين کار با همکاري ارتش سوريه و مجموعه همپيمانان در اين کشور انجام شده و به زودي شاهد تحول مهمي در زمينه ارتقاي بازدارندگي مقاومت در سوريه خواهيم بود. فکر ميکنم مقامات رژيم صهيونيستي بهخصوص مقامات نظامي و
اطلاعاتي آنها به خوبي اين مسئله را درک ميکنند. شيوه برخورد با حملات رژيم صهيونيستي به سوريه و محور مقاومت در سال 2019 بسيار متفاوت از شيوه برخورد در گذشته است. البته براي ما مسجل و قطعي است که رژيم صهيونيستي به دنبال جنگ در جبهه شمالي نيست و در اين نقطه احساس ضعف شديد دارد، بنابراين سناريوي بازدارندگي را بر اساس اين برآورد تا چند مرحله پيشبيني کردهايم. نتانياهو اگر در چند جبهه به طور همزمان درگير شود، حتما به زندگي سياسي متزلزل خود در آستانه انتخابات پايان خواهد داد. فکر نميکنم اينقدر احمق باشد. نکته ديگر اين است که آيا تاکنون حملات اسرائيل تأثير عمده و چشمگيري در جلوگيري از تحقق اهداف مقاومت در سوريه داشته است يا نه؟ پاسخ اين است که ما به بيش از 90 درصد اهداف خود رسيدهايم. بنابراين حملات ايذايي اسرائيل، تأثير راهبردي نداشته و مقاومت کار خود را پيش برده است. ضمن اينکه با وجود تبليغاتي که درخصوص اشراف اطلاعاتي اسرائيل در سوريه ميشود، موفقيت 90درصدي ما نشان ميدهد صهيونيستها اشراف اطلاعاتي ادعايي را هم ندارند. در يک مورد به طمع حمله به انبار موشک، انبار قالي لولهشده را هدف قرار دادند که از نظر
نظامي افتضاحي نابخشودني است.
سياست آمريكا در ونزوئلا
اتفاقا مثال ونزوئلا نشان ميدهد که چرا ايران نبايد به ايالات متحده آمريكا اعتماد کند و نبايد وارد مذاکره با آنها شود. ونزوئلا نه داراي برنامه هستهاي است، نه توانمندي موشکي دارد، نه نقش منطقهاي خاصي دارد اما آمريكا به دنبال کودتا و تغيير رژيم در آن است. متأسفانه ساختار قدرت در آمريكا و حتي رسانههاي اصلي آمريكايي نيز با اين سياست همراهي ميکنند. اما دليل اينکه ايران هيچگاه شبيه ونزوئلا و سوريه نميشود، ريشه در نقش بينظير رهبري انقلاب و جامعه آگاه ايران دارد. از سوي ديگر نيروهاي مسلح و دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي جمهوري اسلامي مستقل از نفوذ بيگانگان هستند و آنچه منفعت ملت است را پيگيري ميکنند و اجازه ناامني و بحرانسازي را که آمريكا به دنبال ايجاد آن در ايران است، نميدهند. (منبع: تسنيم)
دبير شورايعالي امنيت ملي ايران درباره پاسخ به حملات اسرائيل در سوريه، گفت: اين کار با همکاري ارتش سوريه و مجموعه همپيمانان در اين کشور انجام شده و بهزودي شاهد تحول مهمي در زمينه ارتقای بازدارندگي مقاومت در سوريه خواهيم بود. دريابان علي شمخاني، نماينده مقام معظم رهبري و دبير شوراي عالي امنيت ملي، به تشريح تازهترين تحولات سياسي و امنيتي مرتبط با ايران و منطقه پرداخت. شمخاني درباره پاسخ احتمالي به حملات اسرائيل در سوريه، گفت: تدابيري انديشيدهايم که از خط قرمز خود در حوزه تلفات انساني ناشي از هرگونه تجاوز و تعدي محافظت کنيم. اين کار با همکاري ارتش سوريه و مجموعه همپيمانان در اين کشور انجام شده و بهزودي شاهد تحول مهمي در زمينه ارتقای بازدارندگي مقاومت در سوريه خواهيم بود.
بخشهاي مهم اين مصاحبه به تفکيک به شرح زير است:
مذاکره با طالبان
يکي از اولويتهاي تغييرناپذیر جمهوري اسلامي ايران، همکاري با کشورهاي دوست در منطقه براي برقراري صلح و ثبات است. افغانستان نيز از کشورهايي است که ما در سطوح مختلف رسمي و مردمي ارتباطات خوب و مستحکمي با دولت و ملت آن داريم و فرهنگ، دين، تمدن و زبان مشترک منافع دو کشور را بسيار به هم گره زده است. ما هيچگاه از کمک به برادران خود در افغانستان دريغ نکردهايم. دولت افغانستان از گذشته از جمهوري اسلامي ايران خواسته بود از امکانات و ظرفيتهاي خود براي برقراري صلح و امنيت در آن کشور بهره بگيريم و بر همين اساس، ما به درخواست آن کشور وارد گفتوگو با اين گروه شديم و در طول زمان به شکلهاي مختلف نتايج آن را به آگاهي برادران افغانستاني خود ميرسانديم. اين بار تصميم گرفته شد هم براي پسدادن بازديد سفر همتاهاي خود و هم براي مذاکره درباره مسائل مختلف ديداري از آن کشور انجام شود. يکي از موضوعات مورد بحث نتايج گفتوگوهاي ما با طالبان بود. حتما توجه داريد که صلح و ثبات با مشارکت همه طرفها قابل تأمين است. درباره آينده هم قائل به پيشگويي نيستم. بايد ديد دوستان ما چه نظري خواهند داشت و چه نتايجي به دست خواهد آمد. در هر صورت، کمک
به برادران خود در افغانستان را در مسير پيشرفت و تأمين صلح و ثبات، وظيفه خود و شرط همسايگي ميدانيم. ...کمک به افغانستان براي گرفتارنشدن در دست اين بلا [داعش] جزء برنامههاي ما بوده و خواهد بود. اما اينکه اين کمک در داخل افغانستان چگونه باشد، مهمترين محور آن براي ما خواست و نظر دوستان ما در حاکميت افغانستان است. البته ما آمادگيها و امکانات خوب و گوناگوني داريم که دوستان ما از آن آگاه هستند و براي ايجاد همافزايي در اين حوزه در تعامل مستمر هستيم.
حضور آمريكا در منطقه و تأثيرات خروج آن
آيا حضور آمريكا در منطقه بهویژه در افغانستان و سوريه، چيزي جز شر و گرفتاري براي ما و مردم منطقه به همراه داشته است؟ ببينيد اين روزها آمارهاي مختلف و عجيبي از هزينههاي نظامي آمريكا در اين کشورها از زبان مسئولان آمريكايي شنيده ميشود. نبايد از خود بپرسيم اگر به جاي هزينه در ايجاد ناامني، اين مبالغ براي مثال، صرف آباداني افغانستان ميشد، چه اتفاقي ميافتاد. اگر به جاي تانک و آتشبار، تراکتور و لوازم کشاورزي ميآوردند، آيا افغانستان در همين وضعيت بود؟ فعلا هم که مقامهاي آمريكايي خودشان گرفتار حرفهاي متفاوتاند و بايد ديد که اصلا ميتوانند سياست واحدي در پيش بگيرند يا خير. جمهوري اسلامي ايران همواره عاملي ثباتساز در منطقه بوده و نشان داده که حاضر است براي توسعه و پيشرفت منطقه و رفاه مردم آن در کنار برادران خود باشد. ما ميتوانيم بدون وجود هر عامل خارجي، خودمان با همکاري يکديگر، منطقه را به امنيت، ثبات و آباداني برسانيم و اگر مشکلاتي هم باشد، به ياري هم بر مشکلات فائق آييم کما اينکه قرنها در کنار هم زندگي کردهايم و اين تجربه تاريخي ميتواند بدون حضور بيگانگان ادامه يابد.
احتمال تهديد از جنس نظامي عليه ايران در سال آينده
به نظر من، تصميم ترامپ درباره خروج نيروهاي آمريكايي از سوريه ناشي از تحميل واقعيتهاي منطقه بر ايالات متحده است؛ يکي از مهمترين واقعيتها در سوريه و ساير نقاط منطقه اين است که نيروهاي همپيمان آمريكا در برابر اراده ملتها شکست خوردهاند و به تبع آن هزينههاي سياسي، نظامي و مالي زيادي را بر آمريكا تحميل کردهاند. ترامپ يک تاجر است و تحمل هزينهکرد بدون دستاورد را ندارد. از اين منظر خروج آمريكا از سوريه يک سياست مبتني بر واقعيت ميداني است. اينکه گفته ميشود قرار است اين نيروها به عراق منتقل شوند نيز بيشتر از اينکه واقعي باشد، جنبه تبليغاتي دارد، زيرا دولت، مجلس و ملت عراق بهشدت مخالف حضور نيروهاي آمريكا در اين کشور هستند. حساسيتها نسبت به حضور نظامي آمريكا در عراق بسيار بالاست. آمريكاييها کار دشواري را در اين زمينه پيشِرو دارند. به نظر من، آمريكا تا پايان سال 2019 مجبور است از نقاط ديگري از منطقه نيز خارج شود.
تلاش براي ائتلافسازي منطقهاي عليه ايران از زمان اوباما آغاز شد. در کمپديويد 2015 اوباما خواستار اتحاد امنيتي اعراب عليه ايران و محور مقاومت شد. واقعيت اين است که موضع کشورهاي عربي در اين زمينه موضع واحد و يکپارچهاي نيست. بسياري از کشورهاي عربي حتي در حاشيه جنوبي خليج فارس روابط دوستانهاي با ايران دارند و لزومي براي ايجاد ائتلاف نظامي يا امنيتي در برابر ايران نميبينند؛ برعکس کشورهايي مانند عمان، قطر و کويت به دنبال جلوگيري از تنشآفرينيهاي کاذب هستند و تلاشهاي خوبي هم در دستور کار دارند. حتي امارات هم مواضع کاملا منطبقي با عربستان ندارد و در داخل امارات متحده حاکماني هستند که پيام همکاري و رفع سوءتفاهم ميدهند. در مورد عربستان ما بارها حاکمان اين کشور را به توجه به منافع ملي و عربي خود دعوت کردهايم. اين، براي عربستان يک شکست است که از مهمترين مسئله جهان اسلام، يعني مسئله فلسطين عبور کند يا بخواهد با رژيم نامشروع صهيونيستي ارتباط داشته باشد و همپيمان شود... جمهوري اسلامي ايران همواره تهديد نظامي از سوي دشمن را جدي گرفته و اتفاقا اصرار ما براي برخورداري از قدرت بازدارنده چه در حوزه موشکي و چه در
زمينه پدافند پيشرفته هوايي به همين دليل است. امروز ايران در حوزه نظامي قادر است هر تهديدي را به طور قاطع پاسخ دهد و اين را ترامپ و هيئت حاکمه آمريكا به خوبي ميدانند و اين مسئله براي تلآويو نيز کاملا واضح و آشکار است. براي همين است که با صداي بلند تهديد ميکنند. به طور قطع چون ميدانند که نميتوانند بجنگند، صداي تهديد را شديدتر ميکنند. روش ترامپ اين است؛ ترامپ اهل جنگيدن نيست؛ براي اينکه نجنگد، تهديد ميکند.
احتمال مذاکره با آمريكا در فضاي انتخاباتي سال آينده
مذاکره درباره چيزي که پيشاپيش درباره آن توافق صورت گرفته، بيمعني است. برجام با همه نقصهاي آن، همچنان وجود دارد و ايران به همه تعهدات خود عمل کرده است. آژانس بينالمللي انرژي اتمي بارها پايبندي ايران را به تعهدات خود تأييد کرده است. جمهوري اسلامي بارها اعلام كرده که خواستار پايبندي طرفهاي مقابل به تعهدات خود ذيل برجام يعني رفع تحريمهاست. بنابراين ايران به لحاظ حقوقي و ديپلماتيک طلبکار است. از سوي ديگر اساسا معامله با دولت ترامپ اشتباه است چراکه اين امر به معني پذيرش نقض تعهد آمريكاست. علاوه بر اين ضمانتي وجود ندارد که دولت بعدي آمريكا به توافق احتمالي جديد پايبند باشد. بنابراين آمريكا بايد ابتدا حسن نيت خود را از طريق عمل به تعهدات برجامي خود اثبات کند. در حال حاضر ما آمريكا را فاقد حسن نيت و زيادهخواه ميبينيم و از طريق سازوکارهاي جديدي که طراحي کردهايم، نيازي به معامله با آمريكا نداريم.
ايران توانايي بستن تنگه هرمز را دارد؟
جمهوري اسلامي ايران ابتکاراتي طراحي و عملياتي کرده که تحريمهاي غيرقانوني آمريكا عليه صادرات نفت ايران را خنثي ميکند. البته فشارهاي آمريكا هزينههايي بر ايران تحميل ميکند ولي اراده جمهوري اسلامي ايران را متزلزل نميکند. جامعه نيز به خوبي در اين مسير همراه است... اگرچه توانمنديهاي نظامي و ظرفيتهاي گسترده جمهوري اسلامي ايران براي ناظران حرفهاي اثبات شده و نيازي به بيان و تکرار آن نيست اما قطع صادرات نفت الزاما مساوي با مسدودشدن تنگه هرمز نيست و روشهاي متعددي براي محققکردن آن وجود دارد که اميدواريم مجبور به استفاده از آن نشويم.
تغيير رفتار ايران در مواجهه با اسرائيل در سوريه
شيوه برخورد با حملات رژيم صهيونيستي به سوريه و محور مقاومت در سال 2019 بسيار متفاوت از شيوه برخورد در گذشته است. اين کار با همکاري ارتش سوريه و مجموعه همپيمانان در اين کشور انجام شده و به زودي شاهد تحول مهمي در زمينه ارتقاي بازدارندگي مقاومت در سوريه خواهيم بود. اما در مورد حملات و تجاوزات رژيم صهيونيستي به خاک سوريه، جمهوري اسلامي ايران اين اقدام را در راستاي کمک به تروريستها ميداند. اسرائيل به وضوح در راستاي منافع تروريستها و در جهت مقابله با دولت و ارتش سوريه گام برميدارد. اينکه در برخي از اين حملات تجهيزات و نيروهاي جمهوري اسلامي ايران و مجموعه مقاومت مورد هدف قرار گرفتهاند، عبور از خط قرمز ما بود و بر اين اساس بعد از حمله به تي 4 ( T4) به شدت پاسخ داديم و ضربه سنگيني به آنها وارد کرديم. تدابيري انديشيدهايم که از خط قرمز خود در حوزه تلفات انساني ناشي از هرگونه تجاوز و تعدي محافظت کنيم. اين کار با همکاري ارتش سوريه و مجموعه همپيمانان در اين کشور انجام شده و به زودي شاهد تحول مهمي در زمينه ارتقاي بازدارندگي مقاومت در سوريه خواهيم بود. فکر ميکنم مقامات رژيم صهيونيستي بهخصوص مقامات نظامي و
اطلاعاتي آنها به خوبي اين مسئله را درک ميکنند. شيوه برخورد با حملات رژيم صهيونيستي به سوريه و محور مقاومت در سال 2019 بسيار متفاوت از شيوه برخورد در گذشته است. البته براي ما مسجل و قطعي است که رژيم صهيونيستي به دنبال جنگ در جبهه شمالي نيست و در اين نقطه احساس ضعف شديد دارد، بنابراين سناريوي بازدارندگي را بر اساس اين برآورد تا چند مرحله پيشبيني کردهايم. نتانياهو اگر در چند جبهه به طور همزمان درگير شود، حتما به زندگي سياسي متزلزل خود در آستانه انتخابات پايان خواهد داد. فکر نميکنم اينقدر احمق باشد. نکته ديگر اين است که آيا تاکنون حملات اسرائيل تأثير عمده و چشمگيري در جلوگيري از تحقق اهداف مقاومت در سوريه داشته است يا نه؟ پاسخ اين است که ما به بيش از 90 درصد اهداف خود رسيدهايم. بنابراين حملات ايذايي اسرائيل، تأثير راهبردي نداشته و مقاومت کار خود را پيش برده است. ضمن اينکه با وجود تبليغاتي که درخصوص اشراف اطلاعاتي اسرائيل در سوريه ميشود، موفقيت 90درصدي ما نشان ميدهد صهيونيستها اشراف اطلاعاتي ادعايي را هم ندارند. در يک مورد به طمع حمله به انبار موشک، انبار قالي لولهشده را هدف قرار دادند که از نظر
نظامي افتضاحي نابخشودني است.
سياست آمريكا در ونزوئلا
اتفاقا مثال ونزوئلا نشان ميدهد که چرا ايران نبايد به ايالات متحده آمريكا اعتماد کند و نبايد وارد مذاکره با آنها شود. ونزوئلا نه داراي برنامه هستهاي است، نه توانمندي موشکي دارد، نه نقش منطقهاي خاصي دارد اما آمريكا به دنبال کودتا و تغيير رژيم در آن است. متأسفانه ساختار قدرت در آمريكا و حتي رسانههاي اصلي آمريكايي نيز با اين سياست همراهي ميکنند. اما دليل اينکه ايران هيچگاه شبيه ونزوئلا و سوريه نميشود، ريشه در نقش بينظير رهبري انقلاب و جامعه آگاه ايران دارد. از سوي ديگر نيروهاي مسلح و دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي جمهوري اسلامي مستقل از نفوذ بيگانگان هستند و آنچه منفعت ملت است را پيگيري ميکنند و اجازه ناامني و بحرانسازي را که آمريكا به دنبال ايجاد آن در ايران است، نميدهند. (منبع: تسنيم)