تحريک مطالبه عمومي براي فناوري و نوآوري
سيدسپهر قاضينوري.استادتمام سياستگذاري علم و فناوري دانشگاه تربيت مدرس
فرض کنيد برق منزل يا محل کار شما ناگهان قطع شده باشد. چقدر طول ميکشد تا به اداره برق زنگ بزنيد و پيگيري کنيد؟ حداکثر چند دقيقه. حالا اگر نانوايي محله شما تعطيل شده باشد؛ چون آرد به آن نرسيده است، چقدر تحمل ميکنيد تا به اداره بازرگاني شکايت ببريد؟ حداکثر دو، سه روز. بار ديگر فکر کنيد که مدرسه فرزند شما بيمعلم مانده است. اين بار چقدر زمان ميبرد تا به اداره آموزش و پرورش مربوطه اعتراض کنيد؟ نهايتا يکي، دو هفته. پس متوجه ميشويد که چرا وزارت نيرو همواره بسيار منظمتر و چالاکتر از وزارت بازرگاني سابق بوده و وزارت آموزش و پرورش از هر دو آنها صلبتر است. حالا اگر کشور در زمينه علم فيزيک يا فناوري هوش مصنوعي عقب بيفتد يا اصولا تعطيل باشد، چقدر طول ميکشد تا به وزارت علوم، تحقيقات و فناوري اعتراض کنيد؟ چند سال؟ اصلا اين کار را ميکنيد؟ خيلي بعيد است! همين باعث شده که وزارت علوم از نظر ساختار و بوروکراسي، عقبافتادهتر از همه وزارتخانهها باشد. نهتنها هيچ اقدامي هم در راستاي اصلاح آن انجام نشود؛ بلکه دائما با تأسيس نهادهاي موازي، به تضعيف آن بپردازيم. نيروي پيشران اصلاح و بهبود يک دستگاه دولتي چيست؟ تزريق منابع مالي؟ بههيچوجه. تزريق پول به يک ساختار ناسالم و سنگين، فقط به معناي چاقترکردن يک فرد بيمار است که همين الان هم از فرط بيحالي، توان و انگيزه حرکت ندارد. تنها يک چيز است که مديران دولتي را وادار به تحرک ميکند: مطالبه و خواست عمومي جامعه. هر وقت عموم مردم چيزي را از حکومت با جديت مطالبه کند، حکومت به دنبال تحقق آن ميرود و برعکس، بديهيترين تصميمات و اقدامات (مثلا حذف يارانه انرژي که اقتصاد و محيط زيست کشور را به فلاکت کشانده است) چون مطالبه مردم نيست، دهها سال است که به تعويق ميافتد. حالا اگرچه شايد هيچ رسانهاي حاضر نيست محبوبيت خودش را هزينه کند و به مردم تفهيم کند که «به خدا حذف يارانه انرژي به نفع همه و بهويژه طبقات ضعيفتر است»؛ اما روزنامه «شرق» پا پيش نهاده تا به عوام و خواص، تصويري واقعي از وضع فناوري و نوآوري کشور بنماياند و واقعيتهاي آشکاري مانند ضرورت حياتي کسبوکارهاي نوآفرين (استارتآپ) و توسعه نوآوريهاي فناورانه در اقتصاد و جامعه و آينده ايران را به آنان يادآور شود. اگر آحاد ملت روي سرنوشت اين شرکتهاي آيندهساز حساس باشند، آن وقت ديگر شاهد نخواهيم بود که با يک نشست و برخاست مديران، فلان نرمافزار که بستر فعاليت اقتصادي صدها و هزاران شرکت نوپاست، تعطيل شود و شاغلان آنها به دست قضا و قدر سپرده شوند. اميد جدي دارم که اين سرويس جديد خبري روزنامه «شرق»، جوالدوزي به مردم و شايد سوزني به مديران عالي باشد که باور کنند نميشود کشور را با روشها و فناوريهاي قرن بيستمي اداره کرد. فسانه گشت و کهن شد حديث اسکندر.
فرض کنيد برق منزل يا محل کار شما ناگهان قطع شده باشد. چقدر طول ميکشد تا به اداره برق زنگ بزنيد و پيگيري کنيد؟ حداکثر چند دقيقه. حالا اگر نانوايي محله شما تعطيل شده باشد؛ چون آرد به آن نرسيده است، چقدر تحمل ميکنيد تا به اداره بازرگاني شکايت ببريد؟ حداکثر دو، سه روز. بار ديگر فکر کنيد که مدرسه فرزند شما بيمعلم مانده است. اين بار چقدر زمان ميبرد تا به اداره آموزش و پرورش مربوطه اعتراض کنيد؟ نهايتا يکي، دو هفته. پس متوجه ميشويد که چرا وزارت نيرو همواره بسيار منظمتر و چالاکتر از وزارت بازرگاني سابق بوده و وزارت آموزش و پرورش از هر دو آنها صلبتر است. حالا اگر کشور در زمينه علم فيزيک يا فناوري هوش مصنوعي عقب بيفتد يا اصولا تعطيل باشد، چقدر طول ميکشد تا به وزارت علوم، تحقيقات و فناوري اعتراض کنيد؟ چند سال؟ اصلا اين کار را ميکنيد؟ خيلي بعيد است! همين باعث شده که وزارت علوم از نظر ساختار و بوروکراسي، عقبافتادهتر از همه وزارتخانهها باشد. نهتنها هيچ اقدامي هم در راستاي اصلاح آن انجام نشود؛ بلکه دائما با تأسيس نهادهاي موازي، به تضعيف آن بپردازيم. نيروي پيشران اصلاح و بهبود يک دستگاه دولتي چيست؟ تزريق منابع مالي؟ بههيچوجه. تزريق پول به يک ساختار ناسالم و سنگين، فقط به معناي چاقترکردن يک فرد بيمار است که همين الان هم از فرط بيحالي، توان و انگيزه حرکت ندارد. تنها يک چيز است که مديران دولتي را وادار به تحرک ميکند: مطالبه و خواست عمومي جامعه. هر وقت عموم مردم چيزي را از حکومت با جديت مطالبه کند، حکومت به دنبال تحقق آن ميرود و برعکس، بديهيترين تصميمات و اقدامات (مثلا حذف يارانه انرژي که اقتصاد و محيط زيست کشور را به فلاکت کشانده است) چون مطالبه مردم نيست، دهها سال است که به تعويق ميافتد. حالا اگرچه شايد هيچ رسانهاي حاضر نيست محبوبيت خودش را هزينه کند و به مردم تفهيم کند که «به خدا حذف يارانه انرژي به نفع همه و بهويژه طبقات ضعيفتر است»؛ اما روزنامه «شرق» پا پيش نهاده تا به عوام و خواص، تصويري واقعي از وضع فناوري و نوآوري کشور بنماياند و واقعيتهاي آشکاري مانند ضرورت حياتي کسبوکارهاي نوآفرين (استارتآپ) و توسعه نوآوريهاي فناورانه در اقتصاد و جامعه و آينده ايران را به آنان يادآور شود. اگر آحاد ملت روي سرنوشت اين شرکتهاي آيندهساز حساس باشند، آن وقت ديگر شاهد نخواهيم بود که با يک نشست و برخاست مديران، فلان نرمافزار که بستر فعاليت اقتصادي صدها و هزاران شرکت نوپاست، تعطيل شود و شاغلان آنها به دست قضا و قدر سپرده شوند. اميد جدي دارم که اين سرويس جديد خبري روزنامه «شرق»، جوالدوزي به مردم و شايد سوزني به مديران عالي باشد که باور کنند نميشود کشور را با روشها و فناوريهاي قرن بيستمي اداره کرد. فسانه گشت و کهن شد حديث اسکندر.