|

پيش از نوشيدن زهر

مهدي رحمانيان . مديرمسئول

سقراط نام بزرگي در ميان متفکران جهان و از مبدعان و پديدآورندگان مکتب فلسفه غرب است. از سقراط گرچه چندان مکتوب و نوشته‌اي باقي نمانده است؛ اما به واسطه شاگردان بزرگي که هر‌کدام خود از سرآمدان عرصه فکر و فلسفه و انديشه بوده‌اند، يک مکتب فکري به يادگار مانده که چندين و چند قرن است مانند چشمه جوشاني دائم در حال زايش و افزايش دانش و معرفت است. سقراط، «خرمگس» آگاهي است؛ به‌گونه‌اي‌که خودش بارها گفته «من خرمگسي هستم که خداوند مرا براي بيدار‌کردن يونانيان فرستاده است». سقراط در دو‌هزار‌و چند صد سال پيش در محکمه‌اي به‌ظاهر قانوني و با حضور هيئت‌منصفه به جرم آگاهي‌بخشي ناچار شد شوکران مرگ را سر کشد و جهان فاني را ترك كند...
اما روح او و راه و سنتش همچنان زنده و پوياست. شاگردان و علاقه‌مندان او نسل اندر نسل سنت او را زنده نگه داشته‌اند؛ چه با کلام، چه با نثر و هنر. اين اشاره بيان شد تا به نمايش ديدني و پر‌نشانه و ارزشمند حميدرضا نعيمي در خلق سقراط بپردازم؛ نمايشي که بار ديگر در تالار وحدت و تا پايان اسفند روي صحنه مي‌رود. نقش‌آفريني فرهاد آييش، يک بازي نيست. او سقراط را زندگي کرده است. هنگام تماشاي نمايش گو اينكه روح سقراط در كالبد آییش حلول كرده است و از فراز قرن‌ها گذر كرده و به امروز رسيده است.
ساير هنرمندان روي صحنه نيز چنان درخشان ظاهر شده‌اند که زندگي و زمانه سقراط اين فيلسوف بلند‌آوازه يوناني را به زيبايي هرچه تمام‌تر در نمايشي با ضرباهنگ قدرتمند در بيش از 120 دقيقه بي‌وقفه در ديد و قضاوت تماشاگران قرار داده‌اند.
در سال‌هاي گذشته در حوزه تئاتر، آثار قابل تقديري روي صحنه رفته است؛ اما نمايش سقراط از جنس ديگري است؛ چراکه پلي محسوس ميان امروز و ديروز ايجاد کرده است.
ديالوگ سقراط پيش از نوشيدن جام زهر با همسرش زانتيپه تأكيد چندباره بر ديدگاه محوري فيلسوفي است که تلاش کرد با زبان مردم سخن بگويد: «خودت رو بشناس، خودت رو به‌عنوان يک انسان بشناس، خودت رو از طريق درد و رنج بشناس...». افلاطون، سافو، زانتيپه، تئودوته و حتي گرگياس، کاراکترهايي نه براي يونان باستان؛ بلکه شخصيت‌هايي با ما‌بازاي ديروزين و امروزين هستند.
در حين تماشاي سقراط ضمن لذت‌بردن از آن در دل حسرت خوردم که‌ اي کاش براي هنرمندان فرصتي فراهم بود که چهره و شخصيتي مانند امير مؤمنان علی(ع) را روي صحنه ببرند؛ چراكه علي الگويي مقبول براي همه عصرها و همه نسل‌هاست و زندگي و زمانه علي‌(ع) مي‌تواند الگويي براي همه جوامع بشري باشد. چندان‌كه جرج جرداق مسيحي آرزو مي‌كند كاش مادر تاريخ يك بار ديگر از ستروني خارج شود و دگربار شخصيتي چونان علي بزايد؛ اما به هر دليلي، متأسفانه امکان طراحي و اجراي چنين نمايشي وجود ندارد تا بتوان از وجوه متعالي چنين شخصيت بزرگ تاريخ انسانيت بهره برد.
جاي شکر آن باقي است که شخصيت‌هاي بزرگي مانند سقراط به عنوان نمونه‌ها و الگوهاي بزرگي براي آموختن در جوامع بشري هستند، تا نمايش‌نامه‌نويسان درباره آن بنويسند و کارگردانان آن را روي صحنه ببرند. به سهم خود از کارگردان محترم نمايش سقراط، حميد‌رضا نعيمي و هنرمند برجسته کشورمان فرهاد آييش و ساير عوامل اين نمايش پربازيگر تقدير می‌کنم. پيشنهاد مي‌کنم همشهريان عزيز چند روز باقي‌مانده براي ديدن آن را از دست ندهند. خوشبختانه در اين سال‌ها شاهد رونق قابل اعتنايي در عرصه هنر نمايش و تأسيس تماشاخانه‌هاي خصوصي بوديم و اميدوارم اين مسير همچنان ادامه داشته باشد و جامعه ايران بتواند از هنرنمايي هنرمندان بيشتر بهره ببرد.
سقراط نام بزرگي در ميان متفکران جهان و از مبدعان و پديدآورندگان مکتب فلسفه غرب است. از سقراط گرچه چندان مکتوب و نوشته‌اي باقي نمانده است؛ اما به واسطه شاگردان بزرگي که هر‌کدام خود از سرآمدان عرصه فکر و فلسفه و انديشه بوده‌اند، يک مکتب فکري به يادگار مانده که چندين و چند قرن است مانند چشمه جوشاني دائم در حال زايش و افزايش دانش و معرفت است. سقراط، «خرمگس» آگاهي است؛ به‌گونه‌اي‌که خودش بارها گفته «من خرمگسي هستم که خداوند مرا براي بيدار‌کردن يونانيان فرستاده است». سقراط در دو‌هزار‌و چند صد سال پيش در محکمه‌اي به‌ظاهر قانوني و با حضور هيئت‌منصفه به جرم آگاهي‌بخشي ناچار شد شوکران مرگ را سر کشد و جهان فاني را ترك كند...
اما روح او و راه و سنتش همچنان زنده و پوياست. شاگردان و علاقه‌مندان او نسل اندر نسل سنت او را زنده نگه داشته‌اند؛ چه با کلام، چه با نثر و هنر. اين اشاره بيان شد تا به نمايش ديدني و پر‌نشانه و ارزشمند حميدرضا نعيمي در خلق سقراط بپردازم؛ نمايشي که بار ديگر در تالار وحدت و تا پايان اسفند روي صحنه مي‌رود. نقش‌آفريني فرهاد آييش، يک بازي نيست. او سقراط را زندگي کرده است. هنگام تماشاي نمايش گو اينكه روح سقراط در كالبد آییش حلول كرده است و از فراز قرن‌ها گذر كرده و به امروز رسيده است.
ساير هنرمندان روي صحنه نيز چنان درخشان ظاهر شده‌اند که زندگي و زمانه سقراط اين فيلسوف بلند‌آوازه يوناني را به زيبايي هرچه تمام‌تر در نمايشي با ضرباهنگ قدرتمند در بيش از 120 دقيقه بي‌وقفه در ديد و قضاوت تماشاگران قرار داده‌اند.
در سال‌هاي گذشته در حوزه تئاتر، آثار قابل تقديري روي صحنه رفته است؛ اما نمايش سقراط از جنس ديگري است؛ چراکه پلي محسوس ميان امروز و ديروز ايجاد کرده است.
ديالوگ سقراط پيش از نوشيدن جام زهر با همسرش زانتيپه تأكيد چندباره بر ديدگاه محوري فيلسوفي است که تلاش کرد با زبان مردم سخن بگويد: «خودت رو بشناس، خودت رو به‌عنوان يک انسان بشناس، خودت رو از طريق درد و رنج بشناس...». افلاطون، سافو، زانتيپه، تئودوته و حتي گرگياس، کاراکترهايي نه براي يونان باستان؛ بلکه شخصيت‌هايي با ما‌بازاي ديروزين و امروزين هستند.
در حين تماشاي سقراط ضمن لذت‌بردن از آن در دل حسرت خوردم که‌ اي کاش براي هنرمندان فرصتي فراهم بود که چهره و شخصيتي مانند امير مؤمنان علی(ع) را روي صحنه ببرند؛ چراكه علي الگويي مقبول براي همه عصرها و همه نسل‌هاست و زندگي و زمانه علي‌(ع) مي‌تواند الگويي براي همه جوامع بشري باشد. چندان‌كه جرج جرداق مسيحي آرزو مي‌كند كاش مادر تاريخ يك بار ديگر از ستروني خارج شود و دگربار شخصيتي چونان علي بزايد؛ اما به هر دليلي، متأسفانه امکان طراحي و اجراي چنين نمايشي وجود ندارد تا بتوان از وجوه متعالي چنين شخصيت بزرگ تاريخ انسانيت بهره برد.
جاي شکر آن باقي است که شخصيت‌هاي بزرگي مانند سقراط به عنوان نمونه‌ها و الگوهاي بزرگي براي آموختن در جوامع بشري هستند، تا نمايش‌نامه‌نويسان درباره آن بنويسند و کارگردانان آن را روي صحنه ببرند. به سهم خود از کارگردان محترم نمايش سقراط، حميد‌رضا نعيمي و هنرمند برجسته کشورمان فرهاد آييش و ساير عوامل اين نمايش پربازيگر تقدير می‌کنم. پيشنهاد مي‌کنم همشهريان عزيز چند روز باقي‌مانده براي ديدن آن را از دست ندهند. خوشبختانه در اين سال‌ها شاهد رونق قابل اعتنايي در عرصه هنر نمايش و تأسيس تماشاخانه‌هاي خصوصي بوديم و اميدوارم اين مسير همچنان ادامه داشته باشد و جامعه ايران بتواند از هنرنمايي هنرمندان بيشتر بهره ببرد.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها