سياست اصلاحطلبان؛ گریز يا پذيرش مسئوليت دولت؟
شرق: موضع اين روزهاي برخي از چهرههاي اصلاحطلب در قبال دولت مانند روزهايي نيست كه ايشان تمامقد از حسن روحاني حمايت ميكردند و از مردم ميخواستند كه به روحاني رأي بدهند. اصلاحطلبان ميدانستند كه روحاني با بسياري از مختصات اصلاحطلبي؛ چه در حوزه نظري و چه سابقه عملكردش منطبق نيست، اما در رقابت با رقيب سنتي او را ترجيح دادند. ترجيح و انتخاب به خوديخود ايرادي ندارد، اما مشكل زماني پديد آمد كه با حمايتهاي بيدريغ اصلاحطلبان از روحاني، او نماينده راستين اصلاحطلبان معرفي شد. اصلاحطلبان در سالهاي پس از 88 يك سياست واحد را دنبال كردند؛ آنها خواستند تا با استفاده از ابزارهاي مختلف نام و جايگاه خود را در چرخه قدرت زنده نگه دارند تا نيروهاي مخالف نتوانند به خواسته ديرين خود؛ يعني حذف اصلاحطلبي و تكصدايي دست يابند. چنين سياستي در نگاه كلي قابلقبول به نظر ميرسد، اما هنگامي كه تمام اعتبار جريان اصلاحات مصروف حسن روحاني شد، عملكرد او به سرنوشت اصلاحطلبان گره خورد و بخشي از رأيدهندگان به روحاني عملكرد او را به پاي اصلاحطلبان نوشتند. اصولگرايان نيز از چنين شرايطي ماهي خود را گرفتند و مترصد تخريب جريان
اصلاحات به بهانه نابسامانيهاي موجود در دولت شدند.
انتقاد به دولت براي حفظ حيات سياسي اصلاحات
اصلاحطلبان تا جايي كه ممكن بود از دولت حمايت كردند و حتي در شرايطي كه خود دولتيها مانند رئيس دفتر رئيسجمهور مدعي ميشد كه سبد رأي روحاني هيچ ارتباطي به حمايت اصلاحطلبان نداشته است هم اصلاحطلبان دست از حمايت و همدلي با دولت روحاني برنداشتند. چنين وضعيتي ادامه داشت تا آنكه برخي از اصلاحطلبان زبان به نقد گشودند و وضع موجود را غيرقابل پذيرش دانستند. انتقاد اخير اصلاحطلبان درعينحال كه برخاسته از مشكلات موجود است، اما به نظر ميرسد كه قدري ناشي از احياي اعتبار مخدوششده اصلاحطلبان نزد مردم باشد؛ در حقيقت اصلاحطلبان كه به مقطع حساس انتخابات مجلس نزديك ميشوند تلاش ميكنند مردم را به نوعي قانع كنند كه كاستيهاي دولت را به پاي آنها ننويسند. چنانكه اخيرا رسول منتجبنیا كه به تازگي حزب خود را تأسيس كرده، ضمن انتقاد به دولت گفته است: «ما نباید از هیچکس حمایت بیچونوچرا داشته باشیم».
يا آنكه روز گذشته الياس حضرتي، قائممقام حزب اعتماد ملی، خطاب به رئیسجمهور گفت: «آقای روحانی باید ۱6 ساعت در دفتر بنشیند و حتی بعضی شبها هم آنجا بخوابد تا استاندار و بخشدار بداند که امروز رئیسجمهور در دفترش خوابیده است». او ادامه داد: «ضمن حمایت از دولت تا پایان دورهاش، دعوای ما با دولت با این روش مدیریتش است که آقای روحانی، آستینها را بالا بزن و بهجای اینکه هشت ساعت کار میکردی الان باید 16 ساعت در دفتر بنشینی و حتی بعضی شبها هم آنجا بخوابی تا استاندار و رده بخشدار هم بدانند که رئیسجمهور امروز در اتاق کار خود خوابیده، تخت گذاشته و اتاقش را بهعنوان اتاق جنگ برای دفاع از اقتصاد مقاومتی انتخاب کرده و میخواهد اقتصاد بدون نفت را راه بیندازد». حضرتی با بیان اینکه دولت در کار خودش جدی نیست، خاطرنشان كرد: «من اسم این دولت را دولت بیتصمیم، دیرتصمیم و بدتصمیم گذاشتهام».
پذيرش مسئوليت دولت و جلب دوباره اعتماد عمومي
چنين انتقادهايي درعينحال كه ناشي از وضع موجود است، اما به نظر ميرسد قدري براي جداكردن خرج اصلاحات از دولت باشد؛ يعني آنكه اصلاحطلبان ميخواهند با انتقاد از دولت به مردم نشان دهند كه چندان ميانه خوبي با دولت ندارند، اما شايد چنين سياستي قدري دير باشد، زيرا به دليل همان اصرارهاي پيش از انتخابات اصلاحطلبان مبنيبر اصلاحطلب نشاندادن روحاني، اكنون نيز مردم او را گرهخورده به نام اصلاحطلبان ميپندارند. شايد در مدت اخير علي تاجرنيا قدري بيش از ديگران نزديك به واقعيت سخن گفته باشد. او در گفتوگويي اظهار كرد: «اصلاحطلبان در رویکارآمدن دولت سنگتمام گذاشتهاند و حالا باید در پاسخگویی به عملکرد دولت نیز سنگتمام بگذارند. بههرحال اگر مردم صداقت ببینند، باورشان زودتر شکل میگیرد. صداقت هم در این است که پای عملکرد دولت بایستند».
این فعال سیاسی درباره آغاز فعالیتهای سیاسی در سال جدید برای ورود به مباحث انتخابات مجلس گفت: «دو مسئله مهم در این رابطه وجود دارد؛ یک مسئله این است که اصلاحطلبان در انتخابات مجلس گذشته به دلیل برخی نظارتها نتوانستند از همه ظرفیت خود استفاده کنند و آنچه تحت عنوان لیست امید وارد مجلس شد، حتی نیمی از ظرفیت اصلاحطلبان هم نبود. بنابراین اگر اوضاع و شرایط بر همان مدار بچرخد، طبیعتا مجلس آینده هم راه به جایی نخواهد برد». وی ادامه داد: «در این میان افکار عمومی هم بهشدت آسیب دید. افکار عمومی که شاید پیچیدگیهای قدرت را آنگونه که باید نمیشناسد و مشکلات اصلاحطلبان را نیز نمیداند، تمام انتظاراتش را متوجه اصلاحطلبان کرد و بخش عمدهای از این انتظارات نیز به بار ننشسته و پایگاه اجتماعی این جریان بهشدت تنزل یافته است». وی افزود: «اصلاحطلبان با مجلس و دولتی مواجه هستند که با نام آنها کار میکند، اما مدیریتش الزاما در دست آنها نبوده و نیست. همین امر هم موجب بهوجودآمدن مشکلاتی شده که باید تلاش زیادی صورت بگیرد تا با ایجاد گفتمانهای جدید، همین روند دموکراسی که وجود دارد، حفظ شود. البته باید بدانیم که رویگردانی
مردم از اصلاحطلبان به معنی رفتن آنها به سمت اصولگرایان نیست».
در هر صورت اصلاحطلبان براي آنكه بتوانند دوباره توفيق چند انتخابات گذشته را به دست آورند در وهله نخست بايد اعتماد مجدد مردم را نصيب خود كنند و در وهله دوم بدون پيشنيازهاي لازم در نامزدهاي انتخاباتي تمام اعتبار خود را هزينه نكنند.
شرق: موضع اين روزهاي برخي از چهرههاي اصلاحطلب در قبال دولت مانند روزهايي نيست كه ايشان تمامقد از حسن روحاني حمايت ميكردند و از مردم ميخواستند كه به روحاني رأي بدهند. اصلاحطلبان ميدانستند كه روحاني با بسياري از مختصات اصلاحطلبي؛ چه در حوزه نظري و چه سابقه عملكردش منطبق نيست، اما در رقابت با رقيب سنتي او را ترجيح دادند. ترجيح و انتخاب به خوديخود ايرادي ندارد، اما مشكل زماني پديد آمد كه با حمايتهاي بيدريغ اصلاحطلبان از روحاني، او نماينده راستين اصلاحطلبان معرفي شد. اصلاحطلبان در سالهاي پس از 88 يك سياست واحد را دنبال كردند؛ آنها خواستند تا با استفاده از ابزارهاي مختلف نام و جايگاه خود را در چرخه قدرت زنده نگه دارند تا نيروهاي مخالف نتوانند به خواسته ديرين خود؛ يعني حذف اصلاحطلبي و تكصدايي دست يابند. چنين سياستي در نگاه كلي قابلقبول به نظر ميرسد، اما هنگامي كه تمام اعتبار جريان اصلاحات مصروف حسن روحاني شد، عملكرد او به سرنوشت اصلاحطلبان گره خورد و بخشي از رأيدهندگان به روحاني عملكرد او را به پاي اصلاحطلبان نوشتند. اصولگرايان نيز از چنين شرايطي ماهي خود را گرفتند و مترصد تخريب جريان
اصلاحات به بهانه نابسامانيهاي موجود در دولت شدند.
انتقاد به دولت براي حفظ حيات سياسي اصلاحات
اصلاحطلبان تا جايي كه ممكن بود از دولت حمايت كردند و حتي در شرايطي كه خود دولتيها مانند رئيس دفتر رئيسجمهور مدعي ميشد كه سبد رأي روحاني هيچ ارتباطي به حمايت اصلاحطلبان نداشته است هم اصلاحطلبان دست از حمايت و همدلي با دولت روحاني برنداشتند. چنين وضعيتي ادامه داشت تا آنكه برخي از اصلاحطلبان زبان به نقد گشودند و وضع موجود را غيرقابل پذيرش دانستند. انتقاد اخير اصلاحطلبان درعينحال كه برخاسته از مشكلات موجود است، اما به نظر ميرسد كه قدري ناشي از احياي اعتبار مخدوششده اصلاحطلبان نزد مردم باشد؛ در حقيقت اصلاحطلبان كه به مقطع حساس انتخابات مجلس نزديك ميشوند تلاش ميكنند مردم را به نوعي قانع كنند كه كاستيهاي دولت را به پاي آنها ننويسند. چنانكه اخيرا رسول منتجبنیا كه به تازگي حزب خود را تأسيس كرده، ضمن انتقاد به دولت گفته است: «ما نباید از هیچکس حمایت بیچونوچرا داشته باشیم».
يا آنكه روز گذشته الياس حضرتي، قائممقام حزب اعتماد ملی، خطاب به رئیسجمهور گفت: «آقای روحانی باید ۱6 ساعت در دفتر بنشیند و حتی بعضی شبها هم آنجا بخوابد تا استاندار و بخشدار بداند که امروز رئیسجمهور در دفترش خوابیده است». او ادامه داد: «ضمن حمایت از دولت تا پایان دورهاش، دعوای ما با دولت با این روش مدیریتش است که آقای روحانی، آستینها را بالا بزن و بهجای اینکه هشت ساعت کار میکردی الان باید 16 ساعت در دفتر بنشینی و حتی بعضی شبها هم آنجا بخوابی تا استاندار و رده بخشدار هم بدانند که رئیسجمهور امروز در اتاق کار خود خوابیده، تخت گذاشته و اتاقش را بهعنوان اتاق جنگ برای دفاع از اقتصاد مقاومتی انتخاب کرده و میخواهد اقتصاد بدون نفت را راه بیندازد». حضرتی با بیان اینکه دولت در کار خودش جدی نیست، خاطرنشان كرد: «من اسم این دولت را دولت بیتصمیم، دیرتصمیم و بدتصمیم گذاشتهام».
پذيرش مسئوليت دولت و جلب دوباره اعتماد عمومي
چنين انتقادهايي درعينحال كه ناشي از وضع موجود است، اما به نظر ميرسد قدري براي جداكردن خرج اصلاحات از دولت باشد؛ يعني آنكه اصلاحطلبان ميخواهند با انتقاد از دولت به مردم نشان دهند كه چندان ميانه خوبي با دولت ندارند، اما شايد چنين سياستي قدري دير باشد، زيرا به دليل همان اصرارهاي پيش از انتخابات اصلاحطلبان مبنيبر اصلاحطلب نشاندادن روحاني، اكنون نيز مردم او را گرهخورده به نام اصلاحطلبان ميپندارند. شايد در مدت اخير علي تاجرنيا قدري بيش از ديگران نزديك به واقعيت سخن گفته باشد. او در گفتوگويي اظهار كرد: «اصلاحطلبان در رویکارآمدن دولت سنگتمام گذاشتهاند و حالا باید در پاسخگویی به عملکرد دولت نیز سنگتمام بگذارند. بههرحال اگر مردم صداقت ببینند، باورشان زودتر شکل میگیرد. صداقت هم در این است که پای عملکرد دولت بایستند».
این فعال سیاسی درباره آغاز فعالیتهای سیاسی در سال جدید برای ورود به مباحث انتخابات مجلس گفت: «دو مسئله مهم در این رابطه وجود دارد؛ یک مسئله این است که اصلاحطلبان در انتخابات مجلس گذشته به دلیل برخی نظارتها نتوانستند از همه ظرفیت خود استفاده کنند و آنچه تحت عنوان لیست امید وارد مجلس شد، حتی نیمی از ظرفیت اصلاحطلبان هم نبود. بنابراین اگر اوضاع و شرایط بر همان مدار بچرخد، طبیعتا مجلس آینده هم راه به جایی نخواهد برد». وی ادامه داد: «در این میان افکار عمومی هم بهشدت آسیب دید. افکار عمومی که شاید پیچیدگیهای قدرت را آنگونه که باید نمیشناسد و مشکلات اصلاحطلبان را نیز نمیداند، تمام انتظاراتش را متوجه اصلاحطلبان کرد و بخش عمدهای از این انتظارات نیز به بار ننشسته و پایگاه اجتماعی این جریان بهشدت تنزل یافته است». وی افزود: «اصلاحطلبان با مجلس و دولتی مواجه هستند که با نام آنها کار میکند، اما مدیریتش الزاما در دست آنها نبوده و نیست. همین امر هم موجب بهوجودآمدن مشکلاتی شده که باید تلاش زیادی صورت بگیرد تا با ایجاد گفتمانهای جدید، همین روند دموکراسی که وجود دارد، حفظ شود. البته باید بدانیم که رویگردانی
مردم از اصلاحطلبان به معنی رفتن آنها به سمت اصولگرایان نیست».
در هر صورت اصلاحطلبان براي آنكه بتوانند دوباره توفيق چند انتخابات گذشته را به دست آورند در وهله نخست بايد اعتماد مجدد مردم را نصيب خود كنند و در وهله دوم بدون پيشنيازهاي لازم در نامزدهاي انتخاباتي تمام اعتبار خود را هزينه نكنند.