|

آقاي روحاني ديديد حق با محيط‌زيستي‌ها بود؟

حسين آخاني . استاد دانشگاه تهران

مدت‌هاست از دست رئيس‌جمهور عصباني‌ام؛ به‌ویژه از زماني که به گلستان رفت و پروژه گردشگري آشوراده را در سفر استاني تصويب کرد. حتي در تاريخ 18 خرداد 1394 که از دست ايشان جايزه ملي محيط زيست گرفتم، گفتم اين کار عقلاني نيست، درست به همين دليلي که بعد از ديدن فاجعه سيل متوجه آن شد. بگذاريد کمي عقب‌تر بروم. دومين رئيس‌جمهور سفرهاي استاني - بعد از ابوالحسن بني‌صدر - محمود احمدي‌نژاد، در اولين سفر استاني خود در اسفند 1384 به استان گلستان ساخت پتروشيمي را در منطقه تالاب صوفيکم در نزديکي آق‌قلا تصويب کرد. بلافاصله اوراق مشارکت فروخته شد و کلنگ آن را به زمين زدند. نگارنده با استفاده از فضاي رسانه‌اي محدودي که داشتم، تلاش کردم جلوي آن را بگيرم. نامه‌اي به رئيس وقت سازمان حفاظت محيط زيست نوشتم. ايشان برخلاف همه رؤساي سازمان که معمولا به اين نامه‌ها توجهي ندارند، از نگارنده دعوت کرد تا به صورت حضوری برايشان توضيح دهم. در جلسه‌اي با حضور آقاي دکتر مدبري، رئيس وقت دفتر آب و خاک سازمان، توضيح دادم که ارتفاع اين منطقه بسيار پايين و آب زير‌سطحي آن بالاست. ساخت صنعتي مانند پتروشيمي در اين دشت خطرناک است. چون منطقه مستعد سيل است، با بالاآمدن آب، کل دشت آلوده مي‌شود. ايشان را به خدا و وجدان سپردم و خواهش کردم جلوي ساخت اين مجتمع را بگيرند. چون خودشان زمين‌شناس بودند، متوجه حرفم شدند. در حضور من به آقاي شاعري، استاندار وقت، تلفن کرد و گفت جلسه‌اي با حضور امام‌جمعه بگذارند تا به حرف‌هاي من گوش کنند. آن جلسه هرگز برگزار نشد. محل پتروشيمي چند کيلومتر جابه‌جا شد و البته الان هم خوشبختانه بعد از 14 سال ساخته نشده است! اگر ساخته شده بود، معلوم نبود چقدر آسيب ديده بود و مردم و دولت چه خسارت‌هاي سنگين‌تري به خاطر مشکلات بعد از سيل تحمل مي‌کردند. در سيل امسال رئيس‌جمهور بعد از ديدن دشت ترکمن‌صحرا از آسمان، به همان نکته پي برد. انجام طرح‌هاي عمراني هميشه براي مقامات محلي شيرين است. همه استان‌ها دنبال آباداني، ايجاد شغل و بهره‌مندشدن بيشتر از درآمدهاي نفتي هستند.

مشکل آنجاست که تصميمات سياسي بر کارشناسي غلبه مي‌کند. آن‌قدر فضا سنگين مي‌شود که مجريان دولتي فکر مي‌کنند متخصصان محيط زيست دشمن آنها هستند. هم طرح آشوراده و هم طرح انتقال آب خزر، هر دو فاقد توجيه فني- اقتصادي و به‌شدت مخرب محيط زيست هستند. در کشوري که سيل به بسياري از زير‌ساخت‌هاي آن در اين يک ماه اخير آسيب جدي وارد کرده است، کدام كارشناسي مي‌تواند قبول کند آب از سواحل خزر به سمنان برسد، کل مسير را تخريب کند و روزي از خطرات سيل و زلزله در امان باشد؟ ضمن آنکه تخريب‌هايي که ايجاد مي‌کند، خود عامل سيل‌هاي مخرب در منطقه‌اي است که از بالاترين ريسک حوادث طبيعي برخوردار است. کشور ايران از نظر محيط‌زيستي کشوري بسيار آسيب‌پذير و حساس است. نبود قطعيت‌ها بسيار بالا است.
هنوز دانش ما قادر به پيش‌بيني بسياري از رخدادهاي آينده نيست. نه سيل و نه زلزله را کسي نمي‌تواند پيش‌بيني کند. آنچه همه مي‌دانند، این است که اين دو پديده امکان رخداد بالايي دارند. وقتي اين احتمال مي‌رود که زماني به دليل بالاآمدن آب ساکنان آشوراده مجبور به تخليه آن شده‌اند، مجددا رفتن و در آنجا تأسيسات بناکردن، نادرست است. اگر بخواهند زيرساختي بسازند که بتواند در مقابل بالاآمدن آب ايستادگي کند، آن موقع بايد حجم بالاي بتون و آهن به جزيره برده شود که همان‌ها باعث نابودي جزيره و مسير آن مي‌شود.
اگر هم بخواهند تأسيسات سبک بنا کنند، در مقابل آب مقاوم نيست؛ پس عقل حکم مي‌کند به آنچه طبيعت قرار داده، احترام بگذاريم. آشوراده براي پرندگان مکان خوبي است؛ چون آنها قدرت پرواز دارند؛ ولي براي آدميان نه. در حرف‌هاي رئيس‌جمهور نکته بسيار مهم ديگري بود که به‌درستي متوجه شده رودخانه‌هاي استان گلستان قادر به انتقال آب سيل نيستند.
اين درست همان نکته مهمي است که از سوي ما سال‌هاست بيان مي‌شود كه بايد مسئولان از دخالت بي‌رويه در نظام هيدرولوژيک کشور منع ‌شوند. رودخانه، خانه رود است، نه خانه بتون و ويلا و پارک و کارخانه. اين خانه براي آنکه زنده بماند، به آب نياز دارد. سدسازهاي بزرگ و کوچک (بزرگ‌ها را وزارت نيرو و کوچک‌‌ها را آبخيزداران سازه‌اي منابع طبيعي مي‌سازند) با عمليات خود بسياري از رواناب‌ها و رودخانه را خشک کرده‌اند. اگر در مسيل‌هايي که قبلا رودخانه دائمي بوده است، آب در طول سال جريان داشته باشد، هم عمق روخانه کاهش پيدا نمي‌کند، هم آب پالايش مي‌شود و هم گياهان حاشيه روخانه مانند سدي محکم مانع فرسايش خاک در هنگام سيلاب مي‌شوند.
سدها و تشتک‌هاي تبخير و رسوب آبخيزداري، هم حجم بالاي پول‌هاي خزانه را مي‌کشند، هم سهم آب رودخانه را با تبخير از دسترس طبيعت خارج مي‌کنند. با آرام‌شدن رودخانه‌ها به‌سرعت بستر آنها بر اثر فرسايش پر مي‌شود؛ به‌طوري‌که وقتي آب زياد در زمان پر‌باراني جريان پيدا کرد، نمي‌توانند آن را عبور دهند. نکته مهم ديگر دست‌کاري‌هاي بسيار وحشتناک در بسياري از رودخانه‌ها براي معدنی‌کاوي و برداشت شن و ماسه است. وقتي بستر رودخانه‌اي تخريب مي‌شود، بر اثر بارش شديد، حجم بالاي خاک و ساير اجزاي تخريب‌شده را با خود به جريان مي‌اندازد که در نتيجه باعث افزايش قدرت تخريب سيل مي‌شود. آقاي رئيس‌جمهور، پيام سيل‌هاي اخير در يک کلام آن است که محيط زيست نه براي مقاله‌نويسي و نه براي دلخوشي غربي‌هاست.
شما نياز داريد در نگاه‌تان به محيط زيست تجديد نظر کنيد. لطفا دستور دهيد حفاظت از رودخانه‌ها و مسيل‌ها و کوه‌ها با تصويب قوانين محکم تضمين شود و هيچ‌کس حق نداشته باشد به هر بهانه و حيله‌اي آب و خاکش را تصاحب کند. در سفرهاي استاني آتي از تصويب طرح‌هايي که توافق کارشناسي مستقل و پيوست‌هاي محکم محيط‌زيستي ندارند، پرهيز کنيد. اگر جاي شما بودم، در اولين اقدام دستور ابطال طرح گردشگري آشوراده و طرح انتقال آب خزر به سمنان را صادر کرده و معدن بوکسيت شاهوار را تعطيل مي‌کردم.
ايراني که بر شانه‌هاي ادب، تاريخ و ادبيات غني بزرگاني مانند فردوسي نشسته است که هزار سال پيش گفت: به جويي که روزي بگذشت آب/ نسازد خردمند از او جاي خواب؛ حتما شايسته رئيس‌جمهوري است که از حفظ حقوق رودخانه‌ها و رعايت توصيه‌هاي محيط‌زيستي در قرن بيست‌ويکم طفره نمي‌رود و نمي‌گويد چون ديگران محيط زيست را خراب مي‌کنند، ما هم حق داريم خراب کنيم؛ چون ديگران گازهاي گلخانه‌اي توليد مي‌کنند، ما هم حق داريم توليد کنيم. چالشي که امروز کشور را گرفته است، اتفاقا همين است که شما و ديگر همکاران‌تان به مقالات و پژوهش‌هاي علمي توجهي نداريد.

مدت‌هاست از دست رئيس‌جمهور عصباني‌ام؛ به‌ویژه از زماني که به گلستان رفت و پروژه گردشگري آشوراده را در سفر استاني تصويب کرد. حتي در تاريخ 18 خرداد 1394 که از دست ايشان جايزه ملي محيط زيست گرفتم، گفتم اين کار عقلاني نيست، درست به همين دليلي که بعد از ديدن فاجعه سيل متوجه آن شد. بگذاريد کمي عقب‌تر بروم. دومين رئيس‌جمهور سفرهاي استاني - بعد از ابوالحسن بني‌صدر - محمود احمدي‌نژاد، در اولين سفر استاني خود در اسفند 1384 به استان گلستان ساخت پتروشيمي را در منطقه تالاب صوفيکم در نزديکي آق‌قلا تصويب کرد. بلافاصله اوراق مشارکت فروخته شد و کلنگ آن را به زمين زدند. نگارنده با استفاده از فضاي رسانه‌اي محدودي که داشتم، تلاش کردم جلوي آن را بگيرم. نامه‌اي به رئيس وقت سازمان حفاظت محيط زيست نوشتم. ايشان برخلاف همه رؤساي سازمان که معمولا به اين نامه‌ها توجهي ندارند، از نگارنده دعوت کرد تا به صورت حضوری برايشان توضيح دهم. در جلسه‌اي با حضور آقاي دکتر مدبري، رئيس وقت دفتر آب و خاک سازمان، توضيح دادم که ارتفاع اين منطقه بسيار پايين و آب زير‌سطحي آن بالاست. ساخت صنعتي مانند پتروشيمي در اين دشت خطرناک است. چون منطقه مستعد سيل است، با بالاآمدن آب، کل دشت آلوده مي‌شود. ايشان را به خدا و وجدان سپردم و خواهش کردم جلوي ساخت اين مجتمع را بگيرند. چون خودشان زمين‌شناس بودند، متوجه حرفم شدند. در حضور من به آقاي شاعري، استاندار وقت، تلفن کرد و گفت جلسه‌اي با حضور امام‌جمعه بگذارند تا به حرف‌هاي من گوش کنند. آن جلسه هرگز برگزار نشد. محل پتروشيمي چند کيلومتر جابه‌جا شد و البته الان هم خوشبختانه بعد از 14 سال ساخته نشده است! اگر ساخته شده بود، معلوم نبود چقدر آسيب ديده بود و مردم و دولت چه خسارت‌هاي سنگين‌تري به خاطر مشکلات بعد از سيل تحمل مي‌کردند. در سيل امسال رئيس‌جمهور بعد از ديدن دشت ترکمن‌صحرا از آسمان، به همان نکته پي برد. انجام طرح‌هاي عمراني هميشه براي مقامات محلي شيرين است. همه استان‌ها دنبال آباداني، ايجاد شغل و بهره‌مندشدن بيشتر از درآمدهاي نفتي هستند.

مشکل آنجاست که تصميمات سياسي بر کارشناسي غلبه مي‌کند. آن‌قدر فضا سنگين مي‌شود که مجريان دولتي فکر مي‌کنند متخصصان محيط زيست دشمن آنها هستند. هم طرح آشوراده و هم طرح انتقال آب خزر، هر دو فاقد توجيه فني- اقتصادي و به‌شدت مخرب محيط زيست هستند. در کشوري که سيل به بسياري از زير‌ساخت‌هاي آن در اين يک ماه اخير آسيب جدي وارد کرده است، کدام كارشناسي مي‌تواند قبول کند آب از سواحل خزر به سمنان برسد، کل مسير را تخريب کند و روزي از خطرات سيل و زلزله در امان باشد؟ ضمن آنکه تخريب‌هايي که ايجاد مي‌کند، خود عامل سيل‌هاي مخرب در منطقه‌اي است که از بالاترين ريسک حوادث طبيعي برخوردار است. کشور ايران از نظر محيط‌زيستي کشوري بسيار آسيب‌پذير و حساس است. نبود قطعيت‌ها بسيار بالا است.
هنوز دانش ما قادر به پيش‌بيني بسياري از رخدادهاي آينده نيست. نه سيل و نه زلزله را کسي نمي‌تواند پيش‌بيني کند. آنچه همه مي‌دانند، این است که اين دو پديده امکان رخداد بالايي دارند. وقتي اين احتمال مي‌رود که زماني به دليل بالاآمدن آب ساکنان آشوراده مجبور به تخليه آن شده‌اند، مجددا رفتن و در آنجا تأسيسات بناکردن، نادرست است. اگر بخواهند زيرساختي بسازند که بتواند در مقابل بالاآمدن آب ايستادگي کند، آن موقع بايد حجم بالاي بتون و آهن به جزيره برده شود که همان‌ها باعث نابودي جزيره و مسير آن مي‌شود.
اگر هم بخواهند تأسيسات سبک بنا کنند، در مقابل آب مقاوم نيست؛ پس عقل حکم مي‌کند به آنچه طبيعت قرار داده، احترام بگذاريم. آشوراده براي پرندگان مکان خوبي است؛ چون آنها قدرت پرواز دارند؛ ولي براي آدميان نه. در حرف‌هاي رئيس‌جمهور نکته بسيار مهم ديگري بود که به‌درستي متوجه شده رودخانه‌هاي استان گلستان قادر به انتقال آب سيل نيستند.
اين درست همان نکته مهمي است که از سوي ما سال‌هاست بيان مي‌شود كه بايد مسئولان از دخالت بي‌رويه در نظام هيدرولوژيک کشور منع ‌شوند. رودخانه، خانه رود است، نه خانه بتون و ويلا و پارک و کارخانه. اين خانه براي آنکه زنده بماند، به آب نياز دارد. سدسازهاي بزرگ و کوچک (بزرگ‌ها را وزارت نيرو و کوچک‌‌ها را آبخيزداران سازه‌اي منابع طبيعي مي‌سازند) با عمليات خود بسياري از رواناب‌ها و رودخانه را خشک کرده‌اند. اگر در مسيل‌هايي که قبلا رودخانه دائمي بوده است، آب در طول سال جريان داشته باشد، هم عمق روخانه کاهش پيدا نمي‌کند، هم آب پالايش مي‌شود و هم گياهان حاشيه روخانه مانند سدي محکم مانع فرسايش خاک در هنگام سيلاب مي‌شوند.
سدها و تشتک‌هاي تبخير و رسوب آبخيزداري، هم حجم بالاي پول‌هاي خزانه را مي‌کشند، هم سهم آب رودخانه را با تبخير از دسترس طبيعت خارج مي‌کنند. با آرام‌شدن رودخانه‌ها به‌سرعت بستر آنها بر اثر فرسايش پر مي‌شود؛ به‌طوري‌که وقتي آب زياد در زمان پر‌باراني جريان پيدا کرد، نمي‌توانند آن را عبور دهند. نکته مهم ديگر دست‌کاري‌هاي بسيار وحشتناک در بسياري از رودخانه‌ها براي معدنی‌کاوي و برداشت شن و ماسه است. وقتي بستر رودخانه‌اي تخريب مي‌شود، بر اثر بارش شديد، حجم بالاي خاک و ساير اجزاي تخريب‌شده را با خود به جريان مي‌اندازد که در نتيجه باعث افزايش قدرت تخريب سيل مي‌شود. آقاي رئيس‌جمهور، پيام سيل‌هاي اخير در يک کلام آن است که محيط زيست نه براي مقاله‌نويسي و نه براي دلخوشي غربي‌هاست.
شما نياز داريد در نگاه‌تان به محيط زيست تجديد نظر کنيد. لطفا دستور دهيد حفاظت از رودخانه‌ها و مسيل‌ها و کوه‌ها با تصويب قوانين محکم تضمين شود و هيچ‌کس حق نداشته باشد به هر بهانه و حيله‌اي آب و خاکش را تصاحب کند. در سفرهاي استاني آتي از تصويب طرح‌هايي که توافق کارشناسي مستقل و پيوست‌هاي محکم محيط‌زيستي ندارند، پرهيز کنيد. اگر جاي شما بودم، در اولين اقدام دستور ابطال طرح گردشگري آشوراده و طرح انتقال آب خزر به سمنان را صادر کرده و معدن بوکسيت شاهوار را تعطيل مي‌کردم.
ايراني که بر شانه‌هاي ادب، تاريخ و ادبيات غني بزرگاني مانند فردوسي نشسته است که هزار سال پيش گفت: به جويي که روزي بگذشت آب/ نسازد خردمند از او جاي خواب؛ حتما شايسته رئيس‌جمهوري است که از حفظ حقوق رودخانه‌ها و رعايت توصيه‌هاي محيط‌زيستي در قرن بيست‌ويکم طفره نمي‌رود و نمي‌گويد چون ديگران محيط زيست را خراب مي‌کنند، ما هم حق داريم خراب کنيم؛ چون ديگران گازهاي گلخانه‌اي توليد مي‌کنند، ما هم حق داريم توليد کنيم. چالشي که امروز کشور را گرفته است، اتفاقا همين است که شما و ديگر همکاران‌تان به مقالات و پژوهش‌هاي علمي توجهي نداريد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها