وکيل انسانيت
عليرضا غريبدوست . دبير انجمن حقوقشناسي
روز گذشته و در اوج ناباوري، استاد برجسته حقوق، وکيل معمر و مبرز دادگستري، «استاد بهمن کشاورز»، بر اثر عارضه قلبي به رحمت حق پيوست. خبر چنان ناگهاني و تکاندهنده بود که تا ساعتي متحير و منفعل، در انتظار تکذيب آن از سوی کسي بودم و کودکانه آرزو ميکردم کسي بگويد خبر دروغ است و ايشان در سلامت کامل هستند. صبح روز گذشته بود که برای مشورت حقوقي يکي از هنرمندان برجسته کشور درباره فيلمنامه فيلم يک محاکمه جنجالي در دهه 30 خورشيدي با ايشان صحبت کردم و قرار بود امروز عصر خدمتشان شرفياب شوم. آخرين عباراتي که از او شنيدم اين بود که اين اثر هنري و نظاير آن ميتواند و بايد ارزش و جايگاه وکيل دادگستري را با زبان هنر به جامعه ايراني عرضه کند و در راستاي حمايت از جايگاه «وکيل» و «نهاد وکالت» از هيچگونه همکاري و مساعدتي دريغ نخواهند کرد. من نیز سرخوش از خبر موافقت استاد کشاورز، به کارگردان شهير فيلم موصوف، شبانه اطلاع دادم که استاد کشاورز داستان فيلم را مطالعه و بسيار استقبال كرده و براي همکاري علمي و مشاوره فني و حقوقي اعلام آمادگي کردهاند. بهمن کشاورز هم از ميان ما رفت؛ استاد برجستهاي که وکالت را در 40 سال گذشته، شأن و منزلت بخشيد و وکيل دادگستري را عزت و اعتبار افزود و هميشه تلاش ميكرد کانونهاي وكالت دادگستري را که بعضا مورد بيمهري واقع شده بودند، به جايگاه واقعيشان برگرداند. بيادعا به آموزش حقوق به زبان ساده براي عموم مردم مشغول بود و با قناعت گذران ايام ميکرد و عزت خويش به مال و جاه و مقام و منزلت مفروخت. او تجسم مسلم و شاخص «وکيل دادگستري» بود؛ ظاهري هميشه آراسته، باطني همواره مطمئن، کلامي پيوسته دلنشين، سيمايي آرام و اطمينانبخش داشت و تمثيل ادب به معناي واقعي بود. او که بنيانگذار اتحاديه سراسري کانونهاي وکلاي دادگستري ايران بود، افتخار برگزاري و ميزباني همايش بزرگ «اتحاديه بينالمللي کانونهاي وکلای دادگستري (IBA)» در سال 49 را نصيب کشورمان کرد و جايگاه ملي ايرانيان را نزد نهادهاي حقوقي بينالمللي ترميم كرد و عزت بخشيد. همانقدر که در انتظار تقدير و تجليل نبود، از اينکه مورد بيمهري برخي قرار ميگرفت، آزرده نميشد و به تملق و چاپلوسيها و مدح خود نيز دلخوش و مغرور نميشد.
نگارنده براي همه عمر مفتخر است که محضر اين استاد برجسته و بيبديل حقوق و آموزگار بيمدعاي انسانيت را به شاگردي درک كرده است. استاد بهمن کشاورز بيش از آنکه يک حقوقدان يا وکيل دادگستري باشد، انسانی انديشمند و فعال اجتماعي پايبند به اخلاقيات و انسانيت بود. ضايعه درگذشتش چنان براي جامعه حقوقي ايران و بهويژه وکلای دادگستري دردناک است که در وصف آن فقط ميتوان گفت: «صبر بسيار ببايد پدر پير فلک را/ تا دگر مادر گيتي چو تو فرزند بزايد».
روز گذشته و در اوج ناباوري، استاد برجسته حقوق، وکيل معمر و مبرز دادگستري، «استاد بهمن کشاورز»، بر اثر عارضه قلبي به رحمت حق پيوست. خبر چنان ناگهاني و تکاندهنده بود که تا ساعتي متحير و منفعل، در انتظار تکذيب آن از سوی کسي بودم و کودکانه آرزو ميکردم کسي بگويد خبر دروغ است و ايشان در سلامت کامل هستند. صبح روز گذشته بود که برای مشورت حقوقي يکي از هنرمندان برجسته کشور درباره فيلمنامه فيلم يک محاکمه جنجالي در دهه 30 خورشيدي با ايشان صحبت کردم و قرار بود امروز عصر خدمتشان شرفياب شوم. آخرين عباراتي که از او شنيدم اين بود که اين اثر هنري و نظاير آن ميتواند و بايد ارزش و جايگاه وکيل دادگستري را با زبان هنر به جامعه ايراني عرضه کند و در راستاي حمايت از جايگاه «وکيل» و «نهاد وکالت» از هيچگونه همکاري و مساعدتي دريغ نخواهند کرد. من نیز سرخوش از خبر موافقت استاد کشاورز، به کارگردان شهير فيلم موصوف، شبانه اطلاع دادم که استاد کشاورز داستان فيلم را مطالعه و بسيار استقبال كرده و براي همکاري علمي و مشاوره فني و حقوقي اعلام آمادگي کردهاند. بهمن کشاورز هم از ميان ما رفت؛ استاد برجستهاي که وکالت را در 40 سال گذشته، شأن و منزلت بخشيد و وکيل دادگستري را عزت و اعتبار افزود و هميشه تلاش ميكرد کانونهاي وكالت دادگستري را که بعضا مورد بيمهري واقع شده بودند، به جايگاه واقعيشان برگرداند. بيادعا به آموزش حقوق به زبان ساده براي عموم مردم مشغول بود و با قناعت گذران ايام ميکرد و عزت خويش به مال و جاه و مقام و منزلت مفروخت. او تجسم مسلم و شاخص «وکيل دادگستري» بود؛ ظاهري هميشه آراسته، باطني همواره مطمئن، کلامي پيوسته دلنشين، سيمايي آرام و اطمينانبخش داشت و تمثيل ادب به معناي واقعي بود. او که بنيانگذار اتحاديه سراسري کانونهاي وکلاي دادگستري ايران بود، افتخار برگزاري و ميزباني همايش بزرگ «اتحاديه بينالمللي کانونهاي وکلای دادگستري (IBA)» در سال 49 را نصيب کشورمان کرد و جايگاه ملي ايرانيان را نزد نهادهاي حقوقي بينالمللي ترميم كرد و عزت بخشيد. همانقدر که در انتظار تقدير و تجليل نبود، از اينکه مورد بيمهري برخي قرار ميگرفت، آزرده نميشد و به تملق و چاپلوسيها و مدح خود نيز دلخوش و مغرور نميشد.
نگارنده براي همه عمر مفتخر است که محضر اين استاد برجسته و بيبديل حقوق و آموزگار بيمدعاي انسانيت را به شاگردي درک كرده است. استاد بهمن کشاورز بيش از آنکه يک حقوقدان يا وکيل دادگستري باشد، انسانی انديشمند و فعال اجتماعي پايبند به اخلاقيات و انسانيت بود. ضايعه درگذشتش چنان براي جامعه حقوقي ايران و بهويژه وکلای دادگستري دردناک است که در وصف آن فقط ميتوان گفت: «صبر بسيار ببايد پدر پير فلک را/ تا دگر مادر گيتي چو تو فرزند بزايد».