|

رویارویی نامتعارف آمریکا و ایران

بهروز پورسینا- تحلیلگر

ریشه‌ای‌ترین دلیل را برای پاسخ به اینکه چرا رویارویی ایران و آمریکا نامتعارف است، باید در تفاوت وقوع انقلاب اسلامی با ماهیتی کاملا متفاوت با تمامی انقلاب‌های قبل و بعد از آن دانست. زمانی که ارودگاه غرب به رهبری آمریکا وجه همت خود را در مقابله اردوگاه شرق به رهبری چین و به‌ویژه اتحاد جماهیر شوروی گذاشته بود، انقلاب اسلامی در ایران جوانه زد و به‌سرعت به درختی تنومند تبدیل شد. آمریکا که ناگهان به خود آمده بود، در اقدامی نامتعارف، سفارت خود در ایران پس از انقلاب را به اردوگاهی عملیاتی تبدیل کرد؛ در مقابله‌ای نامتعارف نیز، سفارت آمریکا به‌دست دانشجویان پیرو خط امام تسخیر شد و مسیر رسمی رویارویی‌های نامتعارف را برای هر دو کشور آمریکا و ایران، از همان زمان گشود. این گشوده‌شدن تقابل نامتعارف، هرگز به عنوان جایگزینی برای گزینه مقابله متعارف نبوده است، ولی به دلایل عدیده، تقابل غیرمتعارف نقش گزینه غالب را ایفا کرده است. این فلش‌بک -شگردی سینمایی است که در آن، موضوع زمان حاضر شده، به نمایش حوادث گذشته داستان پرداخته می‌شود- می‌تواند پرداختن به موضوع مورد نظر یادداشت، یعنی تهدید به تمدید‌نکردن معافیت چند کشور اعلام‌شده برای خرید نفت خام از ایران از سوی آمریکا با هدف رساندن میزان صادرات نفت خام ایران به صفر را آسان‌تر کند. با آنکه آمریکا گزینه تقابل نامتعارف را از همان سال ۱۳۵۸ در دستور کار خود قرار داده است، این گزینه از زمان روی‌کار‌آمدن ترامپ وزن و شدت بیشتری یافت. گستره گزینه تقابل نامتعارف تا آنجا است که در آن هم از حمله سایبری بد‌افزار استاکس‌نت در بخش‌هایی از بدنه صنعت هسته‌ای ایران می‌توان یاد کرد و هم از احتمال انجام آزمایش‌هایی با فناوری‌های نوین مخرب اقلیمی و آب‌و‌هوایی مانند هارپ علیه اقلیم و سرزمین ایران.

حمله هوایی به هواپیمای مسافربری و زدن سکوهای نفتی بی‌دفاع ایران در پهنه خلیج‌فارس را برای یادآوری انگاره مطروحه در این یادداشت می‌توان درنظر آورد. زمانی که ارتش بعثی صدام، با حمایت‌های نامحسوس نامتعارف آمریکا حملات همه‌جانبه نظامی خود را به تأسیسات نفتی خارک و کشتی‌های نفت‌کش حامل نفت خام ایران آغاز کرد، به‌ناگاه سایر کشتی‌های دیگر حامل نفت خام که از خلیج‌فارس عبور می‌کرد در معرض برخورد به مین‌های سرگردان و موشک‌های هوا به دریا قرار گرفتند که از آن دوران، یعنی سال‌های ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۸ در تاریخ، به جنگ نفت‌کش‌ها یاد می‌شود. فارغ از جایگاه این تهدید آمریکا، راه‌های مقابله متعارف و نامتعارف با این تهدید جدی و خطرناک آمریکا کاملا در دسترس ایران قرار دارد. بهره‌مندی از یکی از بزرگ‌ترین ناوگان‌های دریایی نفت‌کش، تعاملات گسترده با ترکیه، عراق و چین و هزار راه رفته و نرفته، دست ایران را برای مقابله با این تهدید خطرناک آمریکا کاملا باز گذاشته است. رفتارهای کینه‌توزانه اخیر آمریکا علیه مردم ایران، خواه‌ناخواه ظرفیت تغییر قواعد بازی را فراهم می‌آورد. یکی از نتایج این تغییر قواعد بازی، تقویت عوامل بنیادین ناامنی در مهم‌ترین منطقه نفتی جهان، یعنی تنگه هرمز است.

بهتر است مقامات مسئول و غیرمسئول در رسانه‌ای جمعی از هرگونه تهدید صریح به بستن تنگه هرمز در شرایط فعلی اجتناب کنند؛ زیرا به‌هیچ‌وجه نیازی به اعلام این تهدید به صورت رسمی نیست. در‌عین‌حال با اعلام تهدید آمریکا علیه صادرات نفت ایران، به این دلیل که قطعا برای تأمین نیازهای اولیه مردم، دشواری‌های جدی جدیدی به وجود خواهد آمد، این هشدار باید به همه طرف‌ها داده شود که مسئولیت هرگونه ناامنی در مهم‌ترین منطقه نفتی جهان مستقیما متوجه آمریکا و دولتمردان این کشور خواهد بود. طرح شکایت‌های فوری در شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل، جوامع و نهادهای حمایت از حقوق بشر و دیوان بین‌المللی دادگستری لاهه و سایر اقدامات مقتضی در چارچوب سیاست‌های مقابله متعارف نیز راهگشا است.

ریشه‌ای‌ترین دلیل را برای پاسخ به اینکه چرا رویارویی ایران و آمریکا نامتعارف است، باید در تفاوت وقوع انقلاب اسلامی با ماهیتی کاملا متفاوت با تمامی انقلاب‌های قبل و بعد از آن دانست. زمانی که ارودگاه غرب به رهبری آمریکا وجه همت خود را در مقابله اردوگاه شرق به رهبری چین و به‌ویژه اتحاد جماهیر شوروی گذاشته بود، انقلاب اسلامی در ایران جوانه زد و به‌سرعت به درختی تنومند تبدیل شد. آمریکا که ناگهان به خود آمده بود، در اقدامی نامتعارف، سفارت خود در ایران پس از انقلاب را به اردوگاهی عملیاتی تبدیل کرد؛ در مقابله‌ای نامتعارف نیز، سفارت آمریکا به‌دست دانشجویان پیرو خط امام تسخیر شد و مسیر رسمی رویارویی‌های نامتعارف را برای هر دو کشور آمریکا و ایران، از همان زمان گشود. این گشوده‌شدن تقابل نامتعارف، هرگز به عنوان جایگزینی برای گزینه مقابله متعارف نبوده است، ولی به دلایل عدیده، تقابل غیرمتعارف نقش گزینه غالب را ایفا کرده است. این فلش‌بک -شگردی سینمایی است که در آن، موضوع زمان حاضر شده، به نمایش حوادث گذشته داستان پرداخته می‌شود- می‌تواند پرداختن به موضوع مورد نظر یادداشت، یعنی تهدید به تمدید‌نکردن معافیت چند کشور اعلام‌شده برای خرید نفت خام از ایران از سوی آمریکا با هدف رساندن میزان صادرات نفت خام ایران به صفر را آسان‌تر کند. با آنکه آمریکا گزینه تقابل نامتعارف را از همان سال ۱۳۵۸ در دستور کار خود قرار داده است، این گزینه از زمان روی‌کار‌آمدن ترامپ وزن و شدت بیشتری یافت. گستره گزینه تقابل نامتعارف تا آنجا است که در آن هم از حمله سایبری بد‌افزار استاکس‌نت در بخش‌هایی از بدنه صنعت هسته‌ای ایران می‌توان یاد کرد و هم از احتمال انجام آزمایش‌هایی با فناوری‌های نوین مخرب اقلیمی و آب‌و‌هوایی مانند هارپ علیه اقلیم و سرزمین ایران.

حمله هوایی به هواپیمای مسافربری و زدن سکوهای نفتی بی‌دفاع ایران در پهنه خلیج‌فارس را برای یادآوری انگاره مطروحه در این یادداشت می‌توان درنظر آورد. زمانی که ارتش بعثی صدام، با حمایت‌های نامحسوس نامتعارف آمریکا حملات همه‌جانبه نظامی خود را به تأسیسات نفتی خارک و کشتی‌های نفت‌کش حامل نفت خام ایران آغاز کرد، به‌ناگاه سایر کشتی‌های دیگر حامل نفت خام که از خلیج‌فارس عبور می‌کرد در معرض برخورد به مین‌های سرگردان و موشک‌های هوا به دریا قرار گرفتند که از آن دوران، یعنی سال‌های ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۸ در تاریخ، به جنگ نفت‌کش‌ها یاد می‌شود. فارغ از جایگاه این تهدید آمریکا، راه‌های مقابله متعارف و نامتعارف با این تهدید جدی و خطرناک آمریکا کاملا در دسترس ایران قرار دارد. بهره‌مندی از یکی از بزرگ‌ترین ناوگان‌های دریایی نفت‌کش، تعاملات گسترده با ترکیه، عراق و چین و هزار راه رفته و نرفته، دست ایران را برای مقابله با این تهدید خطرناک آمریکا کاملا باز گذاشته است. رفتارهای کینه‌توزانه اخیر آمریکا علیه مردم ایران، خواه‌ناخواه ظرفیت تغییر قواعد بازی را فراهم می‌آورد. یکی از نتایج این تغییر قواعد بازی، تقویت عوامل بنیادین ناامنی در مهم‌ترین منطقه نفتی جهان، یعنی تنگه هرمز است.

بهتر است مقامات مسئول و غیرمسئول در رسانه‌ای جمعی از هرگونه تهدید صریح به بستن تنگه هرمز در شرایط فعلی اجتناب کنند؛ زیرا به‌هیچ‌وجه نیازی به اعلام این تهدید به صورت رسمی نیست. در‌عین‌حال با اعلام تهدید آمریکا علیه صادرات نفت ایران، به این دلیل که قطعا برای تأمین نیازهای اولیه مردم، دشواری‌های جدی جدیدی به وجود خواهد آمد، این هشدار باید به همه طرف‌ها داده شود که مسئولیت هرگونه ناامنی در مهم‌ترین منطقه نفتی جهان مستقیما متوجه آمریکا و دولتمردان این کشور خواهد بود. طرح شکایت‌های فوری در شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل، جوامع و نهادهای حمایت از حقوق بشر و دیوان بین‌المللی دادگستری لاهه و سایر اقدامات مقتضی در چارچوب سیاست‌های مقابله متعارف نیز راهگشا است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها