پرورش خلاقیت و امنیت روانی کودک
لیلا کیانی . کارشناس حوزه کودک
هرگونه پرورش و آموزش کودک زمانی مؤثر و منجر به رشد است که بر مبنای رابطهای سازنده با کودک بنا شده باشد. ساختن رابطهای سالم بر مبنای شناخت کودک و ایجاد تفاهم است. رابطهای سازنده است که در آن کودک علیرغم خطاها و اشتباهها یا کمبودها و ضعفهایش، باوری مثبت درباره خودش و تواناییاش داشته باشد و این شرایط پایه امنیت روانی کودک میشود. برای این منظور رعایت چند مورد در رفتارها و تعاملات روزمرهمان با کودک میتواند مؤثر باشد:
الف) کودک را شرطی نکنیم. همه چیز را برای او مشروط نکنیم و روابطمان با کودک را بر مبنای باجدهی و باجگیری قرار ندهیم. مثلا: «پس پارک نمیرویم چون وسایلت را جمع نکردی» یا «پس باید وسایلت رو جمع کنی تا بریم پارک».
ب) برای اعمال نظم و دیسیپلین در محیط و رفتار و زندگی کودک کارهایی که حس کینه و خشم و انتقامجویی را در کودک به صورت نهفته ایجاد میکند، انجام ندهیم. مثلا اگر کودک اصرار دارد به بازی یا نقاشی ادامه دهد، بلافاصله وسایل را از دستش نمیکشیم، چراغ را خاموش نمیکنیم و در را نمیبندیم. کمی قبلتر به او میگوییم که چقدر دیگر میتوانیم برای ادامه بازی و نقاشی وقت داشته باشیم. این حرف را با زبان و نمادهای کودکانه میگوییم مثلا شمردن تا عدد 20 یا به اندازه رنگآمیزی پنج تا خورشید.
ج) کودک را در حضور جمع کودکان یا سایر افراد مورد عتاب و خطاب قرار نمیدهیم، این عتاب و خطاب میتواند درباره رفتارش یا عملکرد و نتیجه کارش باشد. مثلا نمیگوییم: هیچ کاری نکردی همه بچهها صفحه نقاشیشان پر شده اما برای تو خالی است.
د) روی نکات مثبت فکری، گفتاری و رفتاری کودک مانور میدهیم مثلا اگر کودک قبلا وسایل را از دست بچههای دیگر میکشید و با آنها درگیر میشد، این بار با دیدن کوچکترین و اولین برخورد سازنده کودک، میگوییم چقدر خوب که وقتی وسیلهای برای شما نیست را لازم داری با آنکه خیلی دلت میخواهد برای خودت برداری ولی از دست دوستت آن را نمیکشی و صبر میکنی.
رابطه سازنده با کودک بر مبنای امنیت روانی کودک تأمین میشود. در این فضاست که او میتواند خلاقانهتر فکر کند و ابتکار عمل بیشتری از خود نشان دهد.
هرگونه پرورش و آموزش کودک زمانی مؤثر و منجر به رشد است که بر مبنای رابطهای سازنده با کودک بنا شده باشد. ساختن رابطهای سالم بر مبنای شناخت کودک و ایجاد تفاهم است. رابطهای سازنده است که در آن کودک علیرغم خطاها و اشتباهها یا کمبودها و ضعفهایش، باوری مثبت درباره خودش و تواناییاش داشته باشد و این شرایط پایه امنیت روانی کودک میشود. برای این منظور رعایت چند مورد در رفتارها و تعاملات روزمرهمان با کودک میتواند مؤثر باشد:
الف) کودک را شرطی نکنیم. همه چیز را برای او مشروط نکنیم و روابطمان با کودک را بر مبنای باجدهی و باجگیری قرار ندهیم. مثلا: «پس پارک نمیرویم چون وسایلت را جمع نکردی» یا «پس باید وسایلت رو جمع کنی تا بریم پارک».
ب) برای اعمال نظم و دیسیپلین در محیط و رفتار و زندگی کودک کارهایی که حس کینه و خشم و انتقامجویی را در کودک به صورت نهفته ایجاد میکند، انجام ندهیم. مثلا اگر کودک اصرار دارد به بازی یا نقاشی ادامه دهد، بلافاصله وسایل را از دستش نمیکشیم، چراغ را خاموش نمیکنیم و در را نمیبندیم. کمی قبلتر به او میگوییم که چقدر دیگر میتوانیم برای ادامه بازی و نقاشی وقت داشته باشیم. این حرف را با زبان و نمادهای کودکانه میگوییم مثلا شمردن تا عدد 20 یا به اندازه رنگآمیزی پنج تا خورشید.
ج) کودک را در حضور جمع کودکان یا سایر افراد مورد عتاب و خطاب قرار نمیدهیم، این عتاب و خطاب میتواند درباره رفتارش یا عملکرد و نتیجه کارش باشد. مثلا نمیگوییم: هیچ کاری نکردی همه بچهها صفحه نقاشیشان پر شده اما برای تو خالی است.
د) روی نکات مثبت فکری، گفتاری و رفتاری کودک مانور میدهیم مثلا اگر کودک قبلا وسایل را از دست بچههای دیگر میکشید و با آنها درگیر میشد، این بار با دیدن کوچکترین و اولین برخورد سازنده کودک، میگوییم چقدر خوب که وقتی وسیلهای برای شما نیست را لازم داری با آنکه خیلی دلت میخواهد برای خودت برداری ولی از دست دوستت آن را نمیکشی و صبر میکنی.
رابطه سازنده با کودک بر مبنای امنیت روانی کودک تأمین میشود. در این فضاست که او میتواند خلاقانهتر فکر کند و ابتکار عمل بیشتری از خود نشان دهد.