|

حجت‌الاسلام سروش‌محلاتي در سخنراني شب نوزدهم ماه مبارک رمضان:

عدالت علي(ع) اصيل است و عدالت معاويه ابزار

جماران: حجت‌الاسلام سروش‌محلاتي در سخنراني شب نوزدهم ماه مبارک رمضان گفت: شب نوزدهم ماه مبارک رمضان است و يکي از ليالي قدر و شب ضربت‌خوردن اميرالمؤمنين(ع). هزا‌رو 400 سال از اين فاجعه بزرگ که همان ضربت‌خوردن علي(ع) است، مي‌گذرد و هنوز اين درد بزرگ بر پيکر بشريت التيام نيافته و هرگز نيز التيام نخواهد يافت. محلاتي که در مؤسسه فرهنگي و مذهبي دارالزهرا(س) صحبت مي‌کرد، افزود: هرچه سخن درباره اميرالمؤمنين(ع) گفته شود، کم است؛ زيرا ظرفيت ما در شناخت آن حضرت اندک است؛ ولي هرکس که اندکي با اين شخصيت بزرگ آشنا باشد، اولين حرفي که مي‌تواند در معرفي او بگويد، عدالت است. اين نه به خاطر آن است که جنبه‌هاي ديگر شخصيت حضرت اهميت کمتري دارد، بلکه به دلیل آن است که هرچه بشريت در طول تاريخ به دنبال عدالت رفته، کمتر به آن دست يافته و اميرالمؤمنين(ع) در حقيقت عينيت و تجسم اين آرمان گمشده بشري است.
بين عدالت و ظلم حالت وسطي نیز هست و آن شبه‌عدل است
او افزود: بحثي که امشب خدمت شما ارائه مي‌کنم، متناسب با اين جنبه زندگي حضرت است؛ ولي مدعيان عدالت در طول تاريخ فراوان بوده‌اند؛ نه‌فقط در آن عصر و زمان، بلکه در اعصار بعد نيز ادعاي عدالت زياد بوده و هست. بنابراین بررسي‌ای لازم است ميان آن عدالتي که اميرالمؤمنين(ع) ارائه مي‌کرد و آن عدالتي که ديگران ارائه کرده‌اند. معمولا ما عدالت را در مقابل ظلم قرار مي‌دهيم و در يک تقسيم دوگانه، هريک را با قرینه مقابله معرفي مي‌کنيم که هر رفتاري يا عادلانه است يا ظالمانه. سروش‌محلاتي در ادامه گفت: ما اين دوگانگي را بر مبناي تقسيمات خود داريم. آنچه را که من امشب مي‌خواهم درباره آن صحبت کنم، دوگانه ديگري بوده و آن دوگانه عدل و شبه‌عدل است؛ چون تقابل ميان عدل و ظلم روشن است و احتياجي به تبيين ندارد و آشکار است که ظلم در برابر عدالت چيست؛ ولي بين عدالت و ظلم حالت وسطي نیز هست و آن «شبه‌عدل» است. برای مثال، تقسيمي ميان ايمان و کفر وجود دارد که تقسيمي دوگانه است؛ اما يک زمان نيز تقسيمي سه‌گانه، يعني ايمان، کفر و نفاق مي‌شود که نفاق، شبه‌اسلام يا شبه‌ايمان است. تفاوت و تقابل بين ايمان و کفر را به‌راحتي مي‌توان تشخيص داد؛ ولي تفاوت ميان اسلام و شبه‌اسلام يا ايمان و نفاق کار آساني نيست.
عدالت علوي در تقابل با شبه‌عدالت اموي است
او بيان کرد: در نظام‌هاي اجتماعي و سياسي نیز اين تفکيک و جدايي با سختي صورت مي‌گيرد؛ نظامي که حقيقتا مبتني بر عدالت بوده و نظامي که آنچه ارائه مي‌کند، شبه‌عدل است؛ اما عدالت نيست. بنابراین موضوع بحث امشب ما، عدالت علوي در تقابل با شبه‌عدالت اموي است؛ تا هم بتوانيم عدالت علي بن ابي‌طالب(ع) را دقيق‌تر تشخيص دهيم و هم بتوانيم اين جنس از عدالت حقيقي را از آن مدعيان که شبه‌عدالت را عرضه مي‌کنند، تشخيص دهيم. اين استاد حوزه گفت: وقتي سراغ تاريخ معاويه مي‌رويم، مي‌بينيم که موضوع عدالت در کلمات او به‌عنوان مبنايي براي حکومت، کم تکرار نشده است؛ ولي بايد ديد جنس آن عدالتي که معاويه مي‌گفته، از چه بوده و چه فرقي با عدالت اميرالمؤمنين(ع) مي‌کرده است. در نمونه‌اي، وقتي معاويه براي فرزندش يزيد بيعت گرفت، عهد و پيماني براي او نوشت که اين متن را در تاريخ ثبت کرده‌اند. در آن متن آمده است: «به او فرمان مي‌دهم و سفارش مي‌کنم که در کار رعيت و مردم کوتاهي نکند، اقدام به‌موقع و بجا در کار مردم داشته باشد و در حق مردم نيکي کند و از او مي‌خواهم به روش اهل عدل و انصاف عمل کند» که در ادامه معلوم مي‌شود اين عدل يعني چه؛ چراکه معاويه از يزيد مي‌خواهد تنها طايفه ابوسفيان را حفظ کرده و بني‌اميه را بر بني‌هاشم مقدم بدارد.
اميرالمؤمنين)ع( مي‌فرمايد عدالت ولاغير
وي بيان کرد: بنابراين در متن معاويه براي يزيد عنوان عدل وجود دارد؛ اما در ذيل آن، تعريفي که براي عدل وجود دارد، عين تبعيض است که گروهي را بر گروه ديگر مقدم مي‌دارد و تنها عنوانش اين است که عادلانه عمل کند. در اين عدالت که امثال معاويه مطرح مي‌کنند، چند خصوصيت است که اين خصوصيات را بايد مقايسه کرد و دريافت که عدالت علوي با عدالت اموي چه فرقي مي‌کند؟
سروش‌محلاتي در ادامه با بيان اين ويژگي‌ها گفت: خصوصيت اول اين است که اميرالمؤمنين(ع) از عدالت مي‌گويد و معاويه نيز از عدالت مي‌گويد؛ با اين تفاوت که اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمايد عدالت ولاغير، يعني عدالتي که هيچ چيز ديگري در کنارش نيست؛ اما معاويه مي‌گويد عدالت و چيزهاي ديگر را عطف آن مي‌کند. چرا عطف مي‌کند؟ براي اينکه گاهي وقت‌ها که در جامعه عدالت جواب مي‌دهد، عدالت خوب است و گاهي اوقات نيز که عدالت جواب‌گو نيست، بايد از عدالت به غيرعدالت عدول کرد. اين به آن معنا نيست که معاويه با عدالت در همه مواقع دشمني داشته، بلکه او مي‌گويد بايد از عدالت استفاده کنيم در عين اينکه از غيرعدالت نيز استفاده مي‌کنيم.
براي اميرالمؤمنين)ع( عدالت اصالت داشت، اما براي معاويه عدالت ابزار بود
وي گفت: امير‌المؤمنين(ع) اما مي‌گويد که فقط عدالت؛ تفاوت در اين است که براي ايشان عدالت اصالت دارد، اما براي معاويه عدالت ابزار است. اگر اين ابزار کارايي براي هدف داشته باشد، استفاده مي‌شود، ولي اگر در جايي عدالت جوابگو نبود، بايد موارد ديگري را ضميمه آن کرد تا اموي حفظ شود.
علي)ع( پايبند عدالت بوده و مخالف با تبعيض
سروش محلاتي گفت: در انديشه مرحوم آقاي مطهري ديدم که بيان کرده که علي(ع) پايبند عدالت بوده و مخالف با تبعيض، فريب‌دادن و دروغ‌گفتن است، اما معاويه پايبند به اين حرف‌ها نيست، بلکه تنها مي‌خواهد به مقصود برسد. اميرالمؤمنين(ع) از آنجا که براي خود عدالت موضوعيت قائل است، وقتي به ايشان مي‌گويند گاهي بايد از عدالت عدول کرد تا اهداف ديگري تأمين شود، نمي‌پذيرد و مي‌فرمايد بالاتر از عدالت چه است که ما بخواهيم براي رسيدن به آن از عدل صرف‌نظر کنيم؟
هدفي بالاتر و مقدس‌تر از عدالت براي اميرالمؤمنين)ع(نبود
وي با بيان اينکه هدفي بالاتر و مقدس‌تر از عدالت براي اميرالمؤمنين(ع) نبود، گفت: اميرالمؤمنين(ع) اظهار گلايه کرد که عده‌اي از مردم به سمت معاويه مي‌روند، مالک‌اشتر عرض کرد يا علي(ع)! ما جنگ بصره را پشت‌سر گذارده‌ايم و اهل کوفه نيز آمدند و کمک کردند و پيشرفت کرديم، اما تو بايد در سياست داخلي تجديدنظر کني! شما خيلي اصرار روي عدالت داري و احقاق حق‌کردن، اين‌جور نمي‌شود و خيلي‌ها را از دست مي‌دهي. راهش اين است که شما يک مقدار به افراد رسيدگي کني تا آنها جذب تو شده و سمت معاويه نروند. اينجاست که فرق سياست علوي و اموي معلوم مي‌شود.
وي ادامه داد: سياست اموي اين را مي‌گفت که عده‌اي از مردم حتي اگر در فقر و فلاکت نيز باشند، ساکتند. ازاين‌رو، تنها بايد تعدادي از مردم را جذب کرد و نگه داشت و آنها را که نگه داري، درواقع کل مردم را نگه داشتي. بنابراين اين جمله در فهم سياست اموي بسيار مؤثر است. اين استاد حوزه با بيان اينکه تنها راه علاج اجراي سياست اميرالمؤمنين(ع) است، گفت: سياست علي‌بن‌ابيطالب(ع) بايد به‌جاي سياست بذل، مبناي عمل قرار گيرد. اما اين سياست مشکلاتي هم دارد که يکي از مشکلات اين است که اگر سياست عدل باشد، بايد عمومي باشد و اگر عمومي نبود عدل نيست. بنابراين ويژگي عدالت اين است که عمومي باشد.
عدالت مشروط نبوده و مطلق است
وي افزود: تفاوت عدل و شبه‌عدل اين است که در عدالت نياز به تقاضا نيست، بلکه حاکم خود وظيفه خودش مي‌داند که عدالت را اجرا کند و تنها کافيست که اطلاع پيدا کند. تفاوت دوم نيز در اين است که در شبه‌عدالت، اين نوع قضايا جنبه شخصي و اختصاصي دارد و تنها به‌خاطر سفارش يا جهات ديگري که وجود دارد، عدالت در مورد يک شخص رعايت مي‌شود، اما در عدل، هيچ اختصاصي در عدالت وجود ندارد و همه‌چيز طبق قاعده است و طبق قاعده شخص به حقش مي‌رسد، نه سفارش. اين استاد حوزه بيان کرد: عدالت از نگاه اميرالمؤمنين(ع) با عدالت تصنعي يا شبه‌عدالتي که در امثال نگاه معاويه است، تفاوتش در اين است که آنها تنها گاهي چشمه‌هايي از عدالت را نشان مي‌دهند و در شبه‌عدالت، عدالت داراي شرط است، درحالي‌که در عدالت، عدالت مشروط نبوده و مطلق است. اميرالمؤمنين(ع) براي عدالت شرط نمي‌گذاشت.وي با بيان اينکه اميرالمؤمنين(ع) براي عدالت شرط نمي‌گذاشت، گفت: از نگاه علي‌بن‌‌ابيطالب(ع)، همه از عدالت برخوردارند؛ چه آنها که بر له ما بوده و چه آنهايي که عليه ما هستند. عدالت براي هيچ‌کس شرطي برنمي‌دارد، حتي معاويه نيز که در مقابل ما قرار دارد، مشمول عدالت است. همچنين خوارج، بنابراين عدالت شامل همه کساني که ما را مي‌پذيرند و نمي‌پذيرند، خواهد شد.
وي در پايان با بيان اجمالي تفاوت عدالت در نظام علوي و اموي گفت: در جدول نظام اميرالمؤمنين(ع) عدالت در رأس است و در نظام علوي عدالت، اصالت دارد و از عدالت به نفع چيز ديگري صرف‌نظر نمي‌شود، اما در نظام اموي، عدالت در رأس امور نيست و اگر براي قدرتشان کاربرد داشته باشد، از آن نگهداري مي‌شود. بنابراین براي اميرالمؤمنين(ع) در عرض عدالت چيزي نيست، ولي براي معاويه در عرض عدالت، بسياري چيزهاي ديگر وجود دارد. تفاوت ديگر اينکه در نظام علوي عدل هست، اما اختيارا؛ ولي در نظام اموي شبه‌عدل هست، اما اضطرارا. در عدل، عدالت همه لايه‌ها، حتي لايه‌هاي مخفي درون حکومت را دربر مي‌گيرد.

جماران: حجت‌الاسلام سروش‌محلاتي در سخنراني شب نوزدهم ماه مبارک رمضان گفت: شب نوزدهم ماه مبارک رمضان است و يکي از ليالي قدر و شب ضربت‌خوردن اميرالمؤمنين(ع). هزا‌رو 400 سال از اين فاجعه بزرگ که همان ضربت‌خوردن علي(ع) است، مي‌گذرد و هنوز اين درد بزرگ بر پيکر بشريت التيام نيافته و هرگز نيز التيام نخواهد يافت. محلاتي که در مؤسسه فرهنگي و مذهبي دارالزهرا(س) صحبت مي‌کرد، افزود: هرچه سخن درباره اميرالمؤمنين(ع) گفته شود، کم است؛ زيرا ظرفيت ما در شناخت آن حضرت اندک است؛ ولي هرکس که اندکي با اين شخصيت بزرگ آشنا باشد، اولين حرفي که مي‌تواند در معرفي او بگويد، عدالت است. اين نه به خاطر آن است که جنبه‌هاي ديگر شخصيت حضرت اهميت کمتري دارد، بلکه به دلیل آن است که هرچه بشريت در طول تاريخ به دنبال عدالت رفته، کمتر به آن دست يافته و اميرالمؤمنين(ع) در حقيقت عينيت و تجسم اين آرمان گمشده بشري است.
بين عدالت و ظلم حالت وسطي نیز هست و آن شبه‌عدل است
او افزود: بحثي که امشب خدمت شما ارائه مي‌کنم، متناسب با اين جنبه زندگي حضرت است؛ ولي مدعيان عدالت در طول تاريخ فراوان بوده‌اند؛ نه‌فقط در آن عصر و زمان، بلکه در اعصار بعد نيز ادعاي عدالت زياد بوده و هست. بنابراین بررسي‌ای لازم است ميان آن عدالتي که اميرالمؤمنين(ع) ارائه مي‌کرد و آن عدالتي که ديگران ارائه کرده‌اند. معمولا ما عدالت را در مقابل ظلم قرار مي‌دهيم و در يک تقسيم دوگانه، هريک را با قرینه مقابله معرفي مي‌کنيم که هر رفتاري يا عادلانه است يا ظالمانه. سروش‌محلاتي در ادامه گفت: ما اين دوگانگي را بر مبناي تقسيمات خود داريم. آنچه را که من امشب مي‌خواهم درباره آن صحبت کنم، دوگانه ديگري بوده و آن دوگانه عدل و شبه‌عدل است؛ چون تقابل ميان عدل و ظلم روشن است و احتياجي به تبيين ندارد و آشکار است که ظلم در برابر عدالت چيست؛ ولي بين عدالت و ظلم حالت وسطي نیز هست و آن «شبه‌عدل» است. برای مثال، تقسيمي ميان ايمان و کفر وجود دارد که تقسيمي دوگانه است؛ اما يک زمان نيز تقسيمي سه‌گانه، يعني ايمان، کفر و نفاق مي‌شود که نفاق، شبه‌اسلام يا شبه‌ايمان است. تفاوت و تقابل بين ايمان و کفر را به‌راحتي مي‌توان تشخيص داد؛ ولي تفاوت ميان اسلام و شبه‌اسلام يا ايمان و نفاق کار آساني نيست.
عدالت علوي در تقابل با شبه‌عدالت اموي است
او بيان کرد: در نظام‌هاي اجتماعي و سياسي نیز اين تفکيک و جدايي با سختي صورت مي‌گيرد؛ نظامي که حقيقتا مبتني بر عدالت بوده و نظامي که آنچه ارائه مي‌کند، شبه‌عدل است؛ اما عدالت نيست. بنابراین موضوع بحث امشب ما، عدالت علوي در تقابل با شبه‌عدالت اموي است؛ تا هم بتوانيم عدالت علي بن ابي‌طالب(ع) را دقيق‌تر تشخيص دهيم و هم بتوانيم اين جنس از عدالت حقيقي را از آن مدعيان که شبه‌عدالت را عرضه مي‌کنند، تشخيص دهيم. اين استاد حوزه گفت: وقتي سراغ تاريخ معاويه مي‌رويم، مي‌بينيم که موضوع عدالت در کلمات او به‌عنوان مبنايي براي حکومت، کم تکرار نشده است؛ ولي بايد ديد جنس آن عدالتي که معاويه مي‌گفته، از چه بوده و چه فرقي با عدالت اميرالمؤمنين(ع) مي‌کرده است. در نمونه‌اي، وقتي معاويه براي فرزندش يزيد بيعت گرفت، عهد و پيماني براي او نوشت که اين متن را در تاريخ ثبت کرده‌اند. در آن متن آمده است: «به او فرمان مي‌دهم و سفارش مي‌کنم که در کار رعيت و مردم کوتاهي نکند، اقدام به‌موقع و بجا در کار مردم داشته باشد و در حق مردم نيکي کند و از او مي‌خواهم به روش اهل عدل و انصاف عمل کند» که در ادامه معلوم مي‌شود اين عدل يعني چه؛ چراکه معاويه از يزيد مي‌خواهد تنها طايفه ابوسفيان را حفظ کرده و بني‌اميه را بر بني‌هاشم مقدم بدارد.
اميرالمؤمنين)ع( مي‌فرمايد عدالت ولاغير
وي بيان کرد: بنابراين در متن معاويه براي يزيد عنوان عدل وجود دارد؛ اما در ذيل آن، تعريفي که براي عدل وجود دارد، عين تبعيض است که گروهي را بر گروه ديگر مقدم مي‌دارد و تنها عنوانش اين است که عادلانه عمل کند. در اين عدالت که امثال معاويه مطرح مي‌کنند، چند خصوصيت است که اين خصوصيات را بايد مقايسه کرد و دريافت که عدالت علوي با عدالت اموي چه فرقي مي‌کند؟
سروش‌محلاتي در ادامه با بيان اين ويژگي‌ها گفت: خصوصيت اول اين است که اميرالمؤمنين(ع) از عدالت مي‌گويد و معاويه نيز از عدالت مي‌گويد؛ با اين تفاوت که اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمايد عدالت ولاغير، يعني عدالتي که هيچ چيز ديگري در کنارش نيست؛ اما معاويه مي‌گويد عدالت و چيزهاي ديگر را عطف آن مي‌کند. چرا عطف مي‌کند؟ براي اينکه گاهي وقت‌ها که در جامعه عدالت جواب مي‌دهد، عدالت خوب است و گاهي اوقات نيز که عدالت جواب‌گو نيست، بايد از عدالت به غيرعدالت عدول کرد. اين به آن معنا نيست که معاويه با عدالت در همه مواقع دشمني داشته، بلکه او مي‌گويد بايد از عدالت استفاده کنيم در عين اينکه از غيرعدالت نيز استفاده مي‌کنيم.
براي اميرالمؤمنين)ع( عدالت اصالت داشت، اما براي معاويه عدالت ابزار بود
وي گفت: امير‌المؤمنين(ع) اما مي‌گويد که فقط عدالت؛ تفاوت در اين است که براي ايشان عدالت اصالت دارد، اما براي معاويه عدالت ابزار است. اگر اين ابزار کارايي براي هدف داشته باشد، استفاده مي‌شود، ولي اگر در جايي عدالت جوابگو نبود، بايد موارد ديگري را ضميمه آن کرد تا اموي حفظ شود.
علي)ع( پايبند عدالت بوده و مخالف با تبعيض
سروش محلاتي گفت: در انديشه مرحوم آقاي مطهري ديدم که بيان کرده که علي(ع) پايبند عدالت بوده و مخالف با تبعيض، فريب‌دادن و دروغ‌گفتن است، اما معاويه پايبند به اين حرف‌ها نيست، بلکه تنها مي‌خواهد به مقصود برسد. اميرالمؤمنين(ع) از آنجا که براي خود عدالت موضوعيت قائل است، وقتي به ايشان مي‌گويند گاهي بايد از عدالت عدول کرد تا اهداف ديگري تأمين شود، نمي‌پذيرد و مي‌فرمايد بالاتر از عدالت چه است که ما بخواهيم براي رسيدن به آن از عدل صرف‌نظر کنيم؟
هدفي بالاتر و مقدس‌تر از عدالت براي اميرالمؤمنين)ع(نبود
وي با بيان اينکه هدفي بالاتر و مقدس‌تر از عدالت براي اميرالمؤمنين(ع) نبود، گفت: اميرالمؤمنين(ع) اظهار گلايه کرد که عده‌اي از مردم به سمت معاويه مي‌روند، مالک‌اشتر عرض کرد يا علي(ع)! ما جنگ بصره را پشت‌سر گذارده‌ايم و اهل کوفه نيز آمدند و کمک کردند و پيشرفت کرديم، اما تو بايد در سياست داخلي تجديدنظر کني! شما خيلي اصرار روي عدالت داري و احقاق حق‌کردن، اين‌جور نمي‌شود و خيلي‌ها را از دست مي‌دهي. راهش اين است که شما يک مقدار به افراد رسيدگي کني تا آنها جذب تو شده و سمت معاويه نروند. اينجاست که فرق سياست علوي و اموي معلوم مي‌شود.
وي ادامه داد: سياست اموي اين را مي‌گفت که عده‌اي از مردم حتي اگر در فقر و فلاکت نيز باشند، ساکتند. ازاين‌رو، تنها بايد تعدادي از مردم را جذب کرد و نگه داشت و آنها را که نگه داري، درواقع کل مردم را نگه داشتي. بنابراين اين جمله در فهم سياست اموي بسيار مؤثر است. اين استاد حوزه با بيان اينکه تنها راه علاج اجراي سياست اميرالمؤمنين(ع) است، گفت: سياست علي‌بن‌ابيطالب(ع) بايد به‌جاي سياست بذل، مبناي عمل قرار گيرد. اما اين سياست مشکلاتي هم دارد که يکي از مشکلات اين است که اگر سياست عدل باشد، بايد عمومي باشد و اگر عمومي نبود عدل نيست. بنابراين ويژگي عدالت اين است که عمومي باشد.
عدالت مشروط نبوده و مطلق است
وي افزود: تفاوت عدل و شبه‌عدل اين است که در عدالت نياز به تقاضا نيست، بلکه حاکم خود وظيفه خودش مي‌داند که عدالت را اجرا کند و تنها کافيست که اطلاع پيدا کند. تفاوت دوم نيز در اين است که در شبه‌عدالت، اين نوع قضايا جنبه شخصي و اختصاصي دارد و تنها به‌خاطر سفارش يا جهات ديگري که وجود دارد، عدالت در مورد يک شخص رعايت مي‌شود، اما در عدل، هيچ اختصاصي در عدالت وجود ندارد و همه‌چيز طبق قاعده است و طبق قاعده شخص به حقش مي‌رسد، نه سفارش. اين استاد حوزه بيان کرد: عدالت از نگاه اميرالمؤمنين(ع) با عدالت تصنعي يا شبه‌عدالتي که در امثال نگاه معاويه است، تفاوتش در اين است که آنها تنها گاهي چشمه‌هايي از عدالت را نشان مي‌دهند و در شبه‌عدالت، عدالت داراي شرط است، درحالي‌که در عدالت، عدالت مشروط نبوده و مطلق است. اميرالمؤمنين(ع) براي عدالت شرط نمي‌گذاشت.وي با بيان اينکه اميرالمؤمنين(ع) براي عدالت شرط نمي‌گذاشت، گفت: از نگاه علي‌بن‌‌ابيطالب(ع)، همه از عدالت برخوردارند؛ چه آنها که بر له ما بوده و چه آنهايي که عليه ما هستند. عدالت براي هيچ‌کس شرطي برنمي‌دارد، حتي معاويه نيز که در مقابل ما قرار دارد، مشمول عدالت است. همچنين خوارج، بنابراين عدالت شامل همه کساني که ما را مي‌پذيرند و نمي‌پذيرند، خواهد شد.
وي در پايان با بيان اجمالي تفاوت عدالت در نظام علوي و اموي گفت: در جدول نظام اميرالمؤمنين(ع) عدالت در رأس است و در نظام علوي عدالت، اصالت دارد و از عدالت به نفع چيز ديگري صرف‌نظر نمي‌شود، اما در نظام اموي، عدالت در رأس امور نيست و اگر براي قدرتشان کاربرد داشته باشد، از آن نگهداري مي‌شود. بنابراین براي اميرالمؤمنين(ع) در عرض عدالت چيزي نيست، ولي براي معاويه در عرض عدالت، بسياري چيزهاي ديگر وجود دارد. تفاوت ديگر اينکه در نظام علوي عدل هست، اما اختيارا؛ ولي در نظام اموي شبه‌عدل هست، اما اضطرارا. در عدل، عدالت همه لايه‌ها، حتي لايه‌هاي مخفي درون حکومت را دربر مي‌گيرد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها