|

تصویر جنگ از نگاه فیلم‌سازان نسل جوان

گروه هنر: جنگ هشت‌ساله ایران و عراق بخشی از خاطرات جمعی مردم کشورمان است؛ تاریخی که به واسطه تجربه زیستی مردم سرزمینمان، هنرمندان را دست‌به‌قلم کرد و فیلم‌سازان را راهی میدان جنگ، تا از مهم‌ترین رویداد کشورشان آثاری به یادگار بگذارند.
رویدادی تجربه‌نشده برای مردم سرزمینمان و قطعا حرف‌های زیادی که از دل میدان جنگ به پرده سینما رسید و هر سینماگر از زاویه نگاه خودش به تأثیرات جنگ پرداخت. نخستین تلاش‌های سینماگران ایرانی از دل جنگ آغاز شد با آثاری که رسول ملاقلی‌پور و مخملباف و ساموئل خاچیکیان به یادگار مانده است، اما به مرور جمع بیشتری به جرگه فیلم‌سازان جنگ پیوستند و آثار بیشتری با سلیقه‌های متفاوت از جنگ و اثراتش پیش‌روی مخاطبان گذاشته شد. ابراهیم حاتمی‌کیا با ساخت «دیده‌بان»، «مهاجر»، «از کرخه تا راین»، «بوی پیراهن یوسف» و... جنگ را از زوایای مختلفی روایت کرد، اما در این میان ساخت فیلم‌هایی مانند «دندان مار» مسعود کیمیایی، «باشو غریبه‌ای کوچک» بهرام بیضایی، «در کوچه‌های عشق» خسرو سینایی، «کیمیا»ی احمد‌رضا درویش، «هور در آتش» عزیز‌الله حمیدنژاد و... که هر یک فیلم‌های ماندگاری در این عرصه محسوب می‌شوند، روایت‌های بیشتری برای مخاطبان و علاقه‌مندان این گونه سینمایی به همراه داشت. اما سینمای جنگ نیز مثل تمامی گونه‌های سینمایی در جغرافیای ایران فرازونشیب‌های مختلفی را طی کرد، تغییر مسیر برخی فیلم‌سازانی که نامشان با سینمای جنگ گره خورده بود یا نگاه کلیشه‌ای به برخی مضامین جنگ، برخی از مخاطبان این گونه سینمایی را از اینکه شاهد آثار متفاوت‌تری در این حوزه باشند، ناامید کرد و در سال‌های افول سینمای جنگ در گیشه سینمای ایران بسیاری از سینماگران را با این واقعیت روبه‌رو کرد که باید برای نسل‌هایی که تنها خاطره‌ای از سال‌های جنگ برایشان نقل شده است آورده‌ای داشته باشند و این عرصه هنوز هم باید برای مخاطبانش جذاب باشد.
قطعا ورود بسیاری از سینماگران به عرصه سینمای جنگ و روایت متفاوت آن برای نسل‌های بعدی پس از جنگ نگاه بسیاری را به سمت خود جلب کرد و بسیاری را به این باور رساند که نزدیک‌شدن به استانداردهای تازه سینمای دنیا و روایت غیرکلیشه‌ای از جنگ هشت‌ساله ایران می‌تواند سینمای جنگ را در این سرزمین زنده نگاه دارد.
در سال‌های اخیر تولید فیلم‌هایی مانند «ملکه» محمدعلی باشه‌آهنگر، «اتوبوس شب» کیومرث پور‌احمد و «تنگه ابوقریب» بهرام توکلی توانست مخاطبان بسیاری را با روزهای پرالتهاب جنگ و روایت‌هایی که از واقعیت جنگ سرچشمه گرفته است رو‌به‌رو کند. «تنگه ابوقریب» از جمله فیلم‌هایی است که بخشی روایت‌نشده از تاریخ جنگ ایران را برای مخاطبانش تصویر کرد و از روزهای پایانی جنگ و رشادت گروهی از جوانان این کشور گفت که برای نسل جوان تازگی داشت. این فیلم توانست تصویر شمایل قهرمانان واقعی را پیش‌روی مخاطبانش بگذارد؛ آدم‌هایی واقعی که پایشان روی زمین است و دست به کارهای قهرمانانه می‌زنند، چهره حقیقی رزمنده‌ها و قهرمانان این سرزمین را برای مخاطبانش دلپذیرتر کرد.
تصویری واقعی از آنچه در سال‌های گذشته بر این کشور گذشته است توسط معدود سینماگرانی بازآفرینی شد که غالبا جنگ را تجربه نکرده‌اند و تنها شنیده‌ها و تجربه‌های زیستی‌شان پس از جنگ آنها را به این باور رسانده است که نیاز جامعه امروز از جنگ، تصویر بدون اغراق از آدم‌هایی است که این سرزمین تا ابد مدیون شهامت و جسارتشان است. از تجربه‌های موفق و انگشت‌شمار سال‌های اخیر می‌توان متوجه شد که دغدغه ساخت آثار جنگی در بسیاری از فیلم‌سازان نسل جوان دیده می‌شود و در صورت حمایت بیشتر از آنها می‌توان امیدوار بود جریان سینمای جنگ باطراوت باقی بماند.

گروه هنر: جنگ هشت‌ساله ایران و عراق بخشی از خاطرات جمعی مردم کشورمان است؛ تاریخی که به واسطه تجربه زیستی مردم سرزمینمان، هنرمندان را دست‌به‌قلم کرد و فیلم‌سازان را راهی میدان جنگ، تا از مهم‌ترین رویداد کشورشان آثاری به یادگار بگذارند.
رویدادی تجربه‌نشده برای مردم سرزمینمان و قطعا حرف‌های زیادی که از دل میدان جنگ به پرده سینما رسید و هر سینماگر از زاویه نگاه خودش به تأثیرات جنگ پرداخت. نخستین تلاش‌های سینماگران ایرانی از دل جنگ آغاز شد با آثاری که رسول ملاقلی‌پور و مخملباف و ساموئل خاچیکیان به یادگار مانده است، اما به مرور جمع بیشتری به جرگه فیلم‌سازان جنگ پیوستند و آثار بیشتری با سلیقه‌های متفاوت از جنگ و اثراتش پیش‌روی مخاطبان گذاشته شد. ابراهیم حاتمی‌کیا با ساخت «دیده‌بان»، «مهاجر»، «از کرخه تا راین»، «بوی پیراهن یوسف» و... جنگ را از زوایای مختلفی روایت کرد، اما در این میان ساخت فیلم‌هایی مانند «دندان مار» مسعود کیمیایی، «باشو غریبه‌ای کوچک» بهرام بیضایی، «در کوچه‌های عشق» خسرو سینایی، «کیمیا»ی احمد‌رضا درویش، «هور در آتش» عزیز‌الله حمیدنژاد و... که هر یک فیلم‌های ماندگاری در این عرصه محسوب می‌شوند، روایت‌های بیشتری برای مخاطبان و علاقه‌مندان این گونه سینمایی به همراه داشت. اما سینمای جنگ نیز مثل تمامی گونه‌های سینمایی در جغرافیای ایران فرازونشیب‌های مختلفی را طی کرد، تغییر مسیر برخی فیلم‌سازانی که نامشان با سینمای جنگ گره خورده بود یا نگاه کلیشه‌ای به برخی مضامین جنگ، برخی از مخاطبان این گونه سینمایی را از اینکه شاهد آثار متفاوت‌تری در این حوزه باشند، ناامید کرد و در سال‌های افول سینمای جنگ در گیشه سینمای ایران بسیاری از سینماگران را با این واقعیت روبه‌رو کرد که باید برای نسل‌هایی که تنها خاطره‌ای از سال‌های جنگ برایشان نقل شده است آورده‌ای داشته باشند و این عرصه هنوز هم باید برای مخاطبانش جذاب باشد.
قطعا ورود بسیاری از سینماگران به عرصه سینمای جنگ و روایت متفاوت آن برای نسل‌های بعدی پس از جنگ نگاه بسیاری را به سمت خود جلب کرد و بسیاری را به این باور رساند که نزدیک‌شدن به استانداردهای تازه سینمای دنیا و روایت غیرکلیشه‌ای از جنگ هشت‌ساله ایران می‌تواند سینمای جنگ را در این سرزمین زنده نگاه دارد.
در سال‌های اخیر تولید فیلم‌هایی مانند «ملکه» محمدعلی باشه‌آهنگر، «اتوبوس شب» کیومرث پور‌احمد و «تنگه ابوقریب» بهرام توکلی توانست مخاطبان بسیاری را با روزهای پرالتهاب جنگ و روایت‌هایی که از واقعیت جنگ سرچشمه گرفته است رو‌به‌رو کند. «تنگه ابوقریب» از جمله فیلم‌هایی است که بخشی روایت‌نشده از تاریخ جنگ ایران را برای مخاطبانش تصویر کرد و از روزهای پایانی جنگ و رشادت گروهی از جوانان این کشور گفت که برای نسل جوان تازگی داشت. این فیلم توانست تصویر شمایل قهرمانان واقعی را پیش‌روی مخاطبانش بگذارد؛ آدم‌هایی واقعی که پایشان روی زمین است و دست به کارهای قهرمانانه می‌زنند، چهره حقیقی رزمنده‌ها و قهرمانان این سرزمین را برای مخاطبانش دلپذیرتر کرد.
تصویری واقعی از آنچه در سال‌های گذشته بر این کشور گذشته است توسط معدود سینماگرانی بازآفرینی شد که غالبا جنگ را تجربه نکرده‌اند و تنها شنیده‌ها و تجربه‌های زیستی‌شان پس از جنگ آنها را به این باور رسانده است که نیاز جامعه امروز از جنگ، تصویر بدون اغراق از آدم‌هایی است که این سرزمین تا ابد مدیون شهامت و جسارتشان است. از تجربه‌های موفق و انگشت‌شمار سال‌های اخیر می‌توان متوجه شد که دغدغه ساخت آثار جنگی در بسیاری از فیلم‌سازان نسل جوان دیده می‌شود و در صورت حمایت بیشتر از آنها می‌توان امیدوار بود جریان سینمای جنگ باطراوت باقی بماند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها