پرسشهای عملکردی در آزمونهای خرداد
کامل حسینی. دبیر آموزش و پرورش
چندیپیش یکی از سرگروههای گرامی مطرح کرد: امسال حداقل یک یا چند سؤال عملکردی در آزمونهای خرداد به منظور سنجش بهتر گنجانده شود و در سالهای بعد قرار بر این خواهد بود که دیگر سؤالات نه مثلا در حیطه دانش بلکه تقریبا همه پرسشها در حیطه عملکردی طرح شوند. اصولا طرح چنین پیشنهادی به منزله گامی نو امری بسیار پسندیده است و اجرای چنین پیشنهادی در آزمونها یکی از نقاط عطف پیشرفت غایی علمی دانشآموزان است. اما یادمان هست که پیش از طرح تمام پرسشهای عملکردی و اجرای نسبتا موفق آنها به فراهمشدن پیشزمینههای پیچیده و فراوان، همچنین سالها تحقیق و تلاش کارشناسانه در این زمینه نیازمند خواهیم شد. بدیهیترین و نخستین مورد از این پیشزمینهها که به ذهن بیشتر ما میرسد به مسئله محتوا و طرز طرح مباحث کتابها برمیگردد. بیشتر درسها هم از لحاظ محتوا باید به گونهای متناسب با این اهداف آزمون عملکردی نوشته شوند تا پرسشهای عملکردی یا بهتر است بگویم سنجش میزان فهم نهایی و عملکرد دانشآموزان بر اساس آزمودههایشان نیز منطبق بر واقعیت باشد نه تصویر یک فضای ایدئال؛ به عبارت دیگر اصولا محتوای کتاب و شیوه ارائه آنها برای دانشآموزان باید ظرفیت طرح چنین پرسشهایی را درون خود به همراه داشته باشند. اصلاح اوضاع بحرانی سیستم آموزش و پرورش پیشزمینه دیگری است که در آن، شرایط مناسب برای روش تدریس آموزگاران، برنامهریزیهای آموزشی و فضای علمی مدرسهها دچار اختلال شدهاند. فضایی که در آن، به سبب عدم توجه کافی به گسترش کتابخانههای مدارس و سستشدن فرهنگ تحقیقمحوری در دانشآموزان بهوجود آمده است، نیازمند دگرگونی است تا یکی از زمینههای آزمونهای ما را از حافظهسنجی محض به سمت عملکردسنجی هدایت كند. پیشزمینه دیگر، تلاش مداوم در جهت اصلاح فضایی است که در آن وضعیت وخیم انضباط کلاس و تسلط منفی فضای مجازی به جای گسترش مطالعه غیردرسی مسبب افت شدید پیشرفت تحصیلی و علاقه دانشآموزان و در نهایت، ناکامشدن و عقیمگذاشتن انگیزه معلمان در طرح آزمونهای عملکردی شده است. آموزش آموزگاران پیش از جذب آنها برای آمادگی در طرح پرسشهای عملکردی نیز میتواند مکمل سایر پیشنیازهایی باشد که فرصت طرح آنها در این نوشته کوتاه ميسر نیست. از طرفی دیگر همانطور که برخی همکاران گرامی معتقدند طرح پرسشهای مفهومی بخشی دیگر از ساختار موفق یک آزمون را تشکیل میدهند. بنابراین نمیتوان با عینک مطلقگرایی به این نوع آزمونهای عملکردی نگریست زیرا گاهی ساختار برخی یافتههای علوم به گونهای است که نمیتوان همیشه انتظار یک سنجش عملکردی را از آن داشت و طرح پرسش در حیطه دانش و مفهومی هم لازم است. در پایان باید گفت اگر چه حقیقتا آزمونی موفق است که در ساختار آن عملکردمحوری غلبه داشته باشد اما در کنار پرسشهای عملکردی، گنجاندن پرسشهای دیگر نیز در زمینه سنجش محفوظات و حیطه دانش، میزان قدرت فهم و تحلیل ساده محتوای یادگرفتهشده همگی بر یک آزمون نسبتا موفق و منطبق با شرایط واقعی زمان حال دلالت خواهند کرد.
چندیپیش یکی از سرگروههای گرامی مطرح کرد: امسال حداقل یک یا چند سؤال عملکردی در آزمونهای خرداد به منظور سنجش بهتر گنجانده شود و در سالهای بعد قرار بر این خواهد بود که دیگر سؤالات نه مثلا در حیطه دانش بلکه تقریبا همه پرسشها در حیطه عملکردی طرح شوند. اصولا طرح چنین پیشنهادی به منزله گامی نو امری بسیار پسندیده است و اجرای چنین پیشنهادی در آزمونها یکی از نقاط عطف پیشرفت غایی علمی دانشآموزان است. اما یادمان هست که پیش از طرح تمام پرسشهای عملکردی و اجرای نسبتا موفق آنها به فراهمشدن پیشزمینههای پیچیده و فراوان، همچنین سالها تحقیق و تلاش کارشناسانه در این زمینه نیازمند خواهیم شد. بدیهیترین و نخستین مورد از این پیشزمینهها که به ذهن بیشتر ما میرسد به مسئله محتوا و طرز طرح مباحث کتابها برمیگردد. بیشتر درسها هم از لحاظ محتوا باید به گونهای متناسب با این اهداف آزمون عملکردی نوشته شوند تا پرسشهای عملکردی یا بهتر است بگویم سنجش میزان فهم نهایی و عملکرد دانشآموزان بر اساس آزمودههایشان نیز منطبق بر واقعیت باشد نه تصویر یک فضای ایدئال؛ به عبارت دیگر اصولا محتوای کتاب و شیوه ارائه آنها برای دانشآموزان باید ظرفیت طرح چنین پرسشهایی را درون خود به همراه داشته باشند. اصلاح اوضاع بحرانی سیستم آموزش و پرورش پیشزمینه دیگری است که در آن، شرایط مناسب برای روش تدریس آموزگاران، برنامهریزیهای آموزشی و فضای علمی مدرسهها دچار اختلال شدهاند. فضایی که در آن، به سبب عدم توجه کافی به گسترش کتابخانههای مدارس و سستشدن فرهنگ تحقیقمحوری در دانشآموزان بهوجود آمده است، نیازمند دگرگونی است تا یکی از زمینههای آزمونهای ما را از حافظهسنجی محض به سمت عملکردسنجی هدایت كند. پیشزمینه دیگر، تلاش مداوم در جهت اصلاح فضایی است که در آن وضعیت وخیم انضباط کلاس و تسلط منفی فضای مجازی به جای گسترش مطالعه غیردرسی مسبب افت شدید پیشرفت تحصیلی و علاقه دانشآموزان و در نهایت، ناکامشدن و عقیمگذاشتن انگیزه معلمان در طرح آزمونهای عملکردی شده است. آموزش آموزگاران پیش از جذب آنها برای آمادگی در طرح پرسشهای عملکردی نیز میتواند مکمل سایر پیشنیازهایی باشد که فرصت طرح آنها در این نوشته کوتاه ميسر نیست. از طرفی دیگر همانطور که برخی همکاران گرامی معتقدند طرح پرسشهای مفهومی بخشی دیگر از ساختار موفق یک آزمون را تشکیل میدهند. بنابراین نمیتوان با عینک مطلقگرایی به این نوع آزمونهای عملکردی نگریست زیرا گاهی ساختار برخی یافتههای علوم به گونهای است که نمیتوان همیشه انتظار یک سنجش عملکردی را از آن داشت و طرح پرسش در حیطه دانش و مفهومی هم لازم است. در پایان باید گفت اگر چه حقیقتا آزمونی موفق است که در ساختار آن عملکردمحوری غلبه داشته باشد اما در کنار پرسشهای عملکردی، گنجاندن پرسشهای دیگر نیز در زمینه سنجش محفوظات و حیطه دانش، میزان قدرت فهم و تحلیل ساده محتوای یادگرفتهشده همگی بر یک آزمون نسبتا موفق و منطبق با شرایط واقعی زمان حال دلالت خواهند کرد.