چرا کسی حاضر نیست سرمربی تیم امید شود؟
تیم امید ایران که قرار است به طلسم چهار دهه نرفتن ایران به فوتبال المپیک پایان دهد، همچنان بدون سرمربی است. به گزارش سایت نود، مدیران تیم فوتبال امید ایران مدتی پیش زلاتکو کرانچار را از هدایت این تیم برکنار کردند تا با این تصمیمشان دو هدف را نشانه بگیرند؛ نخست اینکه از قرارداد دلاری کرانچار نجات پیدا کنند و بتوانند مربیای ارزانتر برای این تیم بیاورند و هدف دوم هم این است که فدراسیون فوتبال و حمید استیلی، مدیر تیم، تصور میکنند با رفتن کرانچار شانس المپیکیشدن این تیم بیشتر میشود. تیم امید در بازیهای مرحله قبلی چندان مقتدر کار نکرد و بعید است با آن نمایش به توکیو 2020 برسد. فدراسیون فوتبال امیدوار است با انتخاب سرمربی خوب ایرانی، هم کیفیت تیم بهتر شود و هم اینکه در پرداخت دستمزد مربی با مشکل روبهرو نشوند. اما آنچه این نقشه فدراسیون فوتبال را فعلا نقش بر آب کرده، این است که هیچ مربیای حاضر نشده هدایت تیم امید را بپذیرد. یحیی گلمحمدی، سرمربی موفق پدیده، گزینه اول فدراسیون بود که این مربی با تمدید قرارداد خود با پدیده، به فدراسیون جواب منفی داد.رئیس فدراسیون تأیید کرد امیر قلعهنویی، مهدوی مهدویکیا و
علیرضا منصوریان نیز پیشنهاد هدایت تیم المپیک را نپذیرفتند. چه دلایلی باعث میشود مربیان داخلی به سمت تیم امید نروند و فدراسیون بلاتکلیف شود؟
ریسک بالا: فوتبال ایران که 44 سال است که رنگ حلقههای المپیک را ندیده، اینبار هم مأموریت سختی پیشروی خود دارد؛ صعود به المپیک بهمراتب سختتر از جام جهانی است. سهمیه آسیا برای المپیک سه تیم است و از طرفی ایران در سیدی پایین قرار میگیرد که طبیعتا باید در یک گروه سخت تلاش خود را برای صعود پیگیری کند. مربیان مطرح ایرانی نمیخواهند این خطر بالا را به جان بخرند. ناکامی احتمالی، نمرهای منفی در کارنامه آنها ثبت میکند. مربیان، بهویژه مربیان جوان، چندان علاقه ندارند بهعنوان یک ناکام معرفی شوند.
منافع مالی: مربیان درجهیکی مانند قلعهنویی، گلمحمدی و منصوریان در باشگاههای خود قراردادهای درخور توجهی دارند. فدراسیون فوتبال مطمئنا توانایی پرداخت پولی را که باشگاهها به مربیان میدهند، ندارد و پیشنهاد تیم امید از نظر مالی نمیتواند برای مربیانی که در لیگ برتر تیم دارند، جذاب باشد.
جذابنبودن شغل: درست است که صعود به المپیک میتواند یک مربی را آنقدر محبوب کند که همیشه به آن موفقیت افتخار کند؛ اما آن سوی سکه غیرجذاببودن این شغل را نشان میدهد. فردی مانند گلمحمدی یا قلعهنویی هر هفته درگیر مسابقات جذاب لیگ است. تیم امید از نظر حرفهای شغل جذابی برای مربیان فعال و جوان به شمار نمیرود؛ آنها ترجیح میدهند در لیگ به کار خود ادامه دهند. یحیی گلمحمدی پدیده را چهارم کرده است، در مشهد همه از او راضیاند و وسوسه حضور موفق در فصل بعد و همچنین لیگ قهرمانان آسیا را پیشروی خود میبیند؛ طبیعی است این مربی حضور در پدیده را به تیم امید ترجیح دهد. منصوریان و قلعهنویی نیز همین شرایط را دارند. مهدی مهدویکیا هم که نشان داده عجلهای برای سرمربیگری ندارد، نمیآید سرمربیگری خود را با تیمی شروع کند که احتمال موفقیتش زیاد نیست. سرمربی تیم امید باید خود را وارد چالش برخورد با فدراسیون و باشگاهها کند و برای مربیان ممتاز ایرانی، این صندلی آنچنان جذاب نیست که لیگ برتر را رها کنند.
تیم امید ایران که قرار است به طلسم چهار دهه نرفتن ایران به فوتبال المپیک پایان دهد، همچنان بدون سرمربی است. به گزارش سایت نود، مدیران تیم فوتبال امید ایران مدتی پیش زلاتکو کرانچار را از هدایت این تیم برکنار کردند تا با این تصمیمشان دو هدف را نشانه بگیرند؛ نخست اینکه از قرارداد دلاری کرانچار نجات پیدا کنند و بتوانند مربیای ارزانتر برای این تیم بیاورند و هدف دوم هم این است که فدراسیون فوتبال و حمید استیلی، مدیر تیم، تصور میکنند با رفتن کرانچار شانس المپیکیشدن این تیم بیشتر میشود. تیم امید در بازیهای مرحله قبلی چندان مقتدر کار نکرد و بعید است با آن نمایش به توکیو 2020 برسد. فدراسیون فوتبال امیدوار است با انتخاب سرمربی خوب ایرانی، هم کیفیت تیم بهتر شود و هم اینکه در پرداخت دستمزد مربی با مشکل روبهرو نشوند. اما آنچه این نقشه فدراسیون فوتبال را فعلا نقش بر آب کرده، این است که هیچ مربیای حاضر نشده هدایت تیم امید را بپذیرد. یحیی گلمحمدی، سرمربی موفق پدیده، گزینه اول فدراسیون بود که این مربی با تمدید قرارداد خود با پدیده، به فدراسیون جواب منفی داد.رئیس فدراسیون تأیید کرد امیر قلعهنویی، مهدوی مهدویکیا و
علیرضا منصوریان نیز پیشنهاد هدایت تیم المپیک را نپذیرفتند. چه دلایلی باعث میشود مربیان داخلی به سمت تیم امید نروند و فدراسیون بلاتکلیف شود؟
ریسک بالا: فوتبال ایران که 44 سال است که رنگ حلقههای المپیک را ندیده، اینبار هم مأموریت سختی پیشروی خود دارد؛ صعود به المپیک بهمراتب سختتر از جام جهانی است. سهمیه آسیا برای المپیک سه تیم است و از طرفی ایران در سیدی پایین قرار میگیرد که طبیعتا باید در یک گروه سخت تلاش خود را برای صعود پیگیری کند. مربیان مطرح ایرانی نمیخواهند این خطر بالا را به جان بخرند. ناکامی احتمالی، نمرهای منفی در کارنامه آنها ثبت میکند. مربیان، بهویژه مربیان جوان، چندان علاقه ندارند بهعنوان یک ناکام معرفی شوند.
منافع مالی: مربیان درجهیکی مانند قلعهنویی، گلمحمدی و منصوریان در باشگاههای خود قراردادهای درخور توجهی دارند. فدراسیون فوتبال مطمئنا توانایی پرداخت پولی را که باشگاهها به مربیان میدهند، ندارد و پیشنهاد تیم امید از نظر مالی نمیتواند برای مربیانی که در لیگ برتر تیم دارند، جذاب باشد.
جذابنبودن شغل: درست است که صعود به المپیک میتواند یک مربی را آنقدر محبوب کند که همیشه به آن موفقیت افتخار کند؛ اما آن سوی سکه غیرجذاببودن این شغل را نشان میدهد. فردی مانند گلمحمدی یا قلعهنویی هر هفته درگیر مسابقات جذاب لیگ است. تیم امید از نظر حرفهای شغل جذابی برای مربیان فعال و جوان به شمار نمیرود؛ آنها ترجیح میدهند در لیگ به کار خود ادامه دهند. یحیی گلمحمدی پدیده را چهارم کرده است، در مشهد همه از او راضیاند و وسوسه حضور موفق در فصل بعد و همچنین لیگ قهرمانان آسیا را پیشروی خود میبیند؛ طبیعی است این مربی حضور در پدیده را به تیم امید ترجیح دهد. منصوریان و قلعهنویی نیز همین شرایط را دارند. مهدی مهدویکیا هم که نشان داده عجلهای برای سرمربیگری ندارد، نمیآید سرمربیگری خود را با تیمی شروع کند که احتمال موفقیتش زیاد نیست. سرمربی تیم امید باید خود را وارد چالش برخورد با فدراسیون و باشگاهها کند و برای مربیان ممتاز ایرانی، این صندلی آنچنان جذاب نیست که لیگ برتر را رها کنند.