سخنگویي دولت و الزامات آن
نفيسه زارعكهن- دانشآموخته دكتراي علوم ارتباطات اجتماعي
يكي، دو هفته ديگر دولت اعتدال حسن روحاني وارد هفتمين سال خود ميشود. فارغ از نوع عملكرد دولت در اين سالها و نقاط مثبت و منفي كه به آن نسبت میدهند، شايد يكي از برجستهترين نقاط ضعف دولت كه در اين مدت همواره به آن انتقاد شده بخش ارتباط دولت با رسانه بوده است؛ قسمتي كه بارها از سوي اهالي رسانه، روزنامهنگاران و منتقدان به آن اعتراض و انتقاد شده و البته وقعي هم به آن نهاده نشده است. عدم انسجام ميان تيمها و نقشهراه بخش روابط عمومي اطلاعرساني و سخنگويي دولت فضايي را دامن زد كه نقاط ضعف دولت بيش از آنچه هست، نمود پيدا كرده و در اين ميان هميشه آنچه از نگاه رسانه و افكار عمومي مغفول ماند، اقدامات مثبت و شایان توجه دولت بود. تاجاييكه به قول يكي از استادان برجسته علوم ارتباطات «اين دولت ناتوانترين دولت پس از انقلاب در دفاع از عملكرد خودش بوده است».
در اين ميان مهمترين بخش ارتباط با رسانه دولت كه آن را ويترين دولت هم ميتوان خواند، بخش سخنگويي دولت است. قسمتي كه به نظر ميرسد ضعيفترين ضلع اين مثلث ناهماهنگ بوده است.
عدم تسلط به فضاي رسانه و نوع تعامل با آنها از يكسو، نگاه مديريتي غيررسانهاي به اين بخش از سمت ديگر و البته نگاه غيركارشناسي دولت به اين قسمت بهعنوان بخش فرعي و غيرمهم دولت و انتصاب افراد چندشغله در رأس آن همه و همه موجب نارضايتي و سوءتفاهمات رسانهاي شده بود و اينگونه بود كه ضرورت حضور يك چهره كاربلد، رسانهاي، علمي و درسخوانده در اين حوزه همواره احساس شده است. خبر انتصاب علي ربيعي بهعنوان فردي آشنا با حوزه رسانه و مدیریت آن در چنين شرايطي (هرچند بسيار دير) ميتواند نويدبخش تحول در بخش رسانه و اطلاعرساني دولت باشد.
سابقه حضور نگارنده در كلاس درس «مديريت رسانه» ايشان شاهدي بر اين مدعاست؛ چه در روزگاراني كه چهرههاي علمي به خاطر اختلافنظر سياسي و فضاي بستهاي كه ايجاد شده بود، مجال حضور در دانشگاهها و مراكز علمي را براي بيان نظرات و ديدگاههاي خود نداشتند، استاد چهرههاي شاخص در عرصه مديريت رسانه از گرايشهای مختلف را در هر جلسه كلاس براي انتقال تجربيات و نكات مهم، میهمان كلاس درسش ميكرد تا دانشجويان ضمن استفاده از فرصت كسب علم و تجربه صاحبنظران و نخبگان عرصه رسانه با تنوع و تكثر ديدگاهها در اين حوزه آشنا شده و اهميت بهرهبردن از مشاركت جريانهاي مختلف در عرصه رسانه و ضرورت گفتوگو ميان نخبگان و جامعه را دريابند.
سخنگوي دولت بايد با بخشهاي مختلف مرتبط با رسانه و نوع ارتباطات مردم و همچنين ساختار حاكميت آشنا بوده و ارتباط با اقشار مختلف جامعه را نيز دنبال كند.
همچنين در كنار اين انتخاب انسجام در مديريت بخشهاي مختلف اطلاعرسانی، ارتباطات و روابط عموميهای دولت هم تقويت شود و از طرف ديگر ربيعي بهعنوان يك فرد رسانهخوانده برقراري ارتباط مستمر با بدنه رسانه و روزنامهنگاران و توجه خاص و ويژه به فضاي مجازي و چندرسانهاي را مدنظر قرار دهد كه در غير اينصورت، اتفاق خاصي رخ نخواهد داد.
اميد است اين انتصاب زمينهساز تحقق كامل ايده «گفتوگوي اجتماعي» (كه زمانی خود او طراح آن در وزارت كار، تعاون و رفاه اجتماعي بود)، با نگاه به همه گرايشها و ايجاد پل ارتباطي ميان مردم و دولت باشد؛ چراكه اين روزها علاوه بر دولت، رساندن صداي اقشار مختلف جامعه به ساختار رسمي نيز يك نياز كليدي است.
يكي، دو هفته ديگر دولت اعتدال حسن روحاني وارد هفتمين سال خود ميشود. فارغ از نوع عملكرد دولت در اين سالها و نقاط مثبت و منفي كه به آن نسبت میدهند، شايد يكي از برجستهترين نقاط ضعف دولت كه در اين مدت همواره به آن انتقاد شده بخش ارتباط دولت با رسانه بوده است؛ قسمتي كه بارها از سوي اهالي رسانه، روزنامهنگاران و منتقدان به آن اعتراض و انتقاد شده و البته وقعي هم به آن نهاده نشده است. عدم انسجام ميان تيمها و نقشهراه بخش روابط عمومي اطلاعرساني و سخنگويي دولت فضايي را دامن زد كه نقاط ضعف دولت بيش از آنچه هست، نمود پيدا كرده و در اين ميان هميشه آنچه از نگاه رسانه و افكار عمومي مغفول ماند، اقدامات مثبت و شایان توجه دولت بود. تاجاييكه به قول يكي از استادان برجسته علوم ارتباطات «اين دولت ناتوانترين دولت پس از انقلاب در دفاع از عملكرد خودش بوده است».
در اين ميان مهمترين بخش ارتباط با رسانه دولت كه آن را ويترين دولت هم ميتوان خواند، بخش سخنگويي دولت است. قسمتي كه به نظر ميرسد ضعيفترين ضلع اين مثلث ناهماهنگ بوده است.
عدم تسلط به فضاي رسانه و نوع تعامل با آنها از يكسو، نگاه مديريتي غيررسانهاي به اين بخش از سمت ديگر و البته نگاه غيركارشناسي دولت به اين قسمت بهعنوان بخش فرعي و غيرمهم دولت و انتصاب افراد چندشغله در رأس آن همه و همه موجب نارضايتي و سوءتفاهمات رسانهاي شده بود و اينگونه بود كه ضرورت حضور يك چهره كاربلد، رسانهاي، علمي و درسخوانده در اين حوزه همواره احساس شده است. خبر انتصاب علي ربيعي بهعنوان فردي آشنا با حوزه رسانه و مدیریت آن در چنين شرايطي (هرچند بسيار دير) ميتواند نويدبخش تحول در بخش رسانه و اطلاعرساني دولت باشد.
سابقه حضور نگارنده در كلاس درس «مديريت رسانه» ايشان شاهدي بر اين مدعاست؛ چه در روزگاراني كه چهرههاي علمي به خاطر اختلافنظر سياسي و فضاي بستهاي كه ايجاد شده بود، مجال حضور در دانشگاهها و مراكز علمي را براي بيان نظرات و ديدگاههاي خود نداشتند، استاد چهرههاي شاخص در عرصه مديريت رسانه از گرايشهای مختلف را در هر جلسه كلاس براي انتقال تجربيات و نكات مهم، میهمان كلاس درسش ميكرد تا دانشجويان ضمن استفاده از فرصت كسب علم و تجربه صاحبنظران و نخبگان عرصه رسانه با تنوع و تكثر ديدگاهها در اين حوزه آشنا شده و اهميت بهرهبردن از مشاركت جريانهاي مختلف در عرصه رسانه و ضرورت گفتوگو ميان نخبگان و جامعه را دريابند.
سخنگوي دولت بايد با بخشهاي مختلف مرتبط با رسانه و نوع ارتباطات مردم و همچنين ساختار حاكميت آشنا بوده و ارتباط با اقشار مختلف جامعه را نيز دنبال كند.
همچنين در كنار اين انتخاب انسجام در مديريت بخشهاي مختلف اطلاعرسانی، ارتباطات و روابط عموميهای دولت هم تقويت شود و از طرف ديگر ربيعي بهعنوان يك فرد رسانهخوانده برقراري ارتباط مستمر با بدنه رسانه و روزنامهنگاران و توجه خاص و ويژه به فضاي مجازي و چندرسانهاي را مدنظر قرار دهد كه در غير اينصورت، اتفاق خاصي رخ نخواهد داد.
اميد است اين انتصاب زمينهساز تحقق كامل ايده «گفتوگوي اجتماعي» (كه زمانی خود او طراح آن در وزارت كار، تعاون و رفاه اجتماعي بود)، با نگاه به همه گرايشها و ايجاد پل ارتباطي ميان مردم و دولت باشد؛ چراكه اين روزها علاوه بر دولت، رساندن صداي اقشار مختلف جامعه به ساختار رسمي نيز يك نياز كليدي است.