نگاهی به سریال «بازی تاجوتخت» (Game of Thrones)
پیام بهاری: زمانی که موسیقی عنوانبندی سریال (Game of Thrones) شروع میشود به ما میفهماند که قرار است وارد قصهای با رازهای بههم گرهخورده و پر از پیچوتاب شویم. جنگ بین خانوادههای اشرافی برای بهدستآوردن تخت آهنین آغاز میشود و هفت اقلیمی که همه برای بهچنگآوردنش شمشیر میکشند. سریال «بازی تاجوتخت» به انتها رسید و الان زمان مناسبی است که با فاصلهگرفتن از حالوهوای این سریال به نکات مختلف این اثر بپردازیم.
نفوذپذیری
این سریال از سال 2014 تاکنون پربینندهترین مجموعه تلویزیونیHBO بوده و در 170 کشور جهان پخش رسمی داشته و در کنار پخش رسمی، بیشترین دانلودهای غیرقانونی را به ثبت رسانده است. فصل هفتم، دارای رکورد بیشترین دانلود غیرقانونی با بیش از 90 میلیونبار در جهان است. کشورهای هند، چین، آمریکا، انگلیس، نیجریه و ایران رتبه اول تا ششم بیشترین دانلود غیرقانونی را به خود اختصاص دادهاند. هزاران نوزاد به اسامی شخصیتهای داستان نامگذاری شدند: آریا، تیریون، کالیسی و دنریس محبوبترین این نامها هستند. دیوید جی پترسون (مؤسس انجمن تولید زبان) زبانهای جدیدی برای سریال خلق کرده: دو تراکی و وایت واکرها. اکنون خیل عظیمی از طرفداران برای یادگیری این زبانها اعلام آمادگی کردهاند.
جهانشمول
قصه سریال، اتفاقی همانند دنیای امروز دارد. سیاستمداران جهان برای رسیدن به قدرت و ثروت به دنبال غلبه بر هم هستند، گاهی همپیمان میشوند و جنگ جهانی اول و دوم راه میاندازند. گاهی برای رسیدن به اهداف اقتصادی و قدرتطلبی به تنهایی دستبهکار میشوند. سریال با استفاده از این تم، قصهاش را جهانشمول میکند.
غافلگیرکننده
غافلگیری عنصری است که نویسندگان و کارگردانان در عصر نوین سریالسازی با اهمیت بیشتری به آن میپردازند. بینندههای امروزی، به دلیل دسترسی آسان به فیلمها و سریالهای روز دنیا خاصتر و متفاوتتر شدهاند. یکی از راههای جذابیت سریال، برهمزدن پیشبینی و معادلات ذهنی آنهاست. کافی است به صحنه اعدام «ند استارک» (شان بین) در اوایل داستان توجه کنیم یا «جان اسنو» (کیت هرینگتون) که از مرگ رهایی مییابد و دوباره زنده میشود. قسمتهای جدید هر فصل با بهکارگیری این عنصر جذابتر از گذشته از راه میرسیدند؛ فرمولی که در این چندساله سریالهای محبوب بین مردم از آن تبعیت کردهاند.
خشونت
شخصیتهای قصه برای رسیدن به جایگاه قدرت به یکی از کلیدیترین عناصر سریال رو میآوردند؛ خشونت. اگر خبرهای رسانهای را پیگیری کنیم، روزی نیست که از جنگ، تهدید، وضع اقتصادی نامناسب، تورم، اختلاس، گروهکهای تروریستی و قتل گفته نشود. بازیهای رایانهای که کشتوکشتار بیشتری دارند سالهاست در صدر انتخاب طرفداران این سرگرمی قرار دارند. آمار جرم و جنایت به سنین پایینتر رسیده است. این نکات نشان میدهد جهان امروز در مسیر سیر نزولی رفتار انسانی قرار گرفته است. سریال، با نشاندادن جنگهای خونین و قتلهای پیدرپی زیرکانه قصد جذبکردن مخاطب را دارد. در سکانس معروف به عروسی خونین، شخصیتها به بیرحمانهترین شکل ممکن کشته میشوند و بینندگان را مبهوت صحنههای وحشتناک این سریال میکنند. یک سؤال؛ آیا نشاندادن صحنههای همراه با خشونت به ترویج آن کمک میکند؟ یا قصد در تقبیح آن را دارد؟
ارباب حلقهها؛ شباهت و تفاوت
بازی تاجوتخت برگرفته از پرفروشترین مجموعهداستانهای فانتزی نوشته جرج آر.آر. مارتین به نام «نغمه یخ و آتش» است. ارباب حلقهها رمانی به همین نام به قلم جی آر.آر.تالکین است. این نشان میدهد عناصر فانتزی و خیالی در کنار داستانی با چفتوبست مناسب از رمانهای تأثیرگذار نقش پررنگی در موفقیت این ژانر دارد. در نگاه بعدی، جنگهایی که در فیلم ارباب حلقهها و نبرد وینترفل بازی تاجوتخت اتفاق افتاد، بسیار به هم شبیه است و محتمل است سریال تاجوتخت از فیلم ارباب حلقهها این صحنهها را الهام گرفته. البته، تفاوتها در این دو اثر هم دیده میشود. «ارباب حلقهها» بر اساس مضمون خیروشر خلق میشود، خط داستانی کلاسیک که همیشه این دو طیف را مقابل هم قرار میدهد. درحالیکه «بازی تاجوتخت» بر اساس قدرتخواهی است و از خطکشی مثبت و منفی اینگونه داستانها خودش را جدا میکند و با پرداخت به تعدد شخصیتهای مختلف در قصه، آنها را در فصلهای مختلف به چالش میکشاند و شرایط را برای تغییر رفتار انسانی بر اساس زمان و موقعیتهای داستان فراهم میکند.
پایانی ناامیدکننده
همهچیز در این سریال شامل عناصر فانتزی و خیالی به شکلی درست و باورپذیر در روایت قصه پیش میرفت تا فصل آخر از راه رسید و همه معادلات بینندههای این سریال را از بین برد. شخصیتهایی که چند فصل به آنها پرداخته شده بود بهیکباره از چرخه داستان یکی پس از دیگری خارج میشدند. «نایت کینگ» (ریچارد بریک- ولادیمیر فرودریک) بعد از چند فصل رعب و وحشت که در قصه ایجاد کرده بود، به سادهترین شکل ممکن توسط آریا استارک (میسی ویلیامز) کشته شد. «دنریس تارگرین» (امیلیا کلارک) که به شخصیت محوری همه فصلها تبدیل شده بود، بهیکباره در درام قصه از سر راه برداشته میشود و «جان اسنو» (کیت هرینگتون)، قهرمان این سریال، بدون اینکه تصمیمی برای آینده خود بگیرد، با تصمیم دیگران به سرزمین دیگری تبعید شد.
شلختگی و سرهمبندی در انتهای داستان و جنگهایی به دور از باور همه دست به دست هم دادهاند تا بینندههای وفادار چندساله این سریال ناامید شوند و موضوع تا جایی پیش رفت که خواستار ساخت مجدد فصل پایانی شدند. فصلهای منتهی به نتیجهگیری برای بینندهها حکم حیاتی دارند، زیرا با اجرای نادرست میتوانند باعث فروپاشی لذتها و باورهای آن دسته از طرفدارانی شوند که در این چندساله با اثر زندگی کرده و با آن خو گرفتهاند. البته بازی تاجوتخت، چه از نظر دیدهشدن میان مردم و چه بازی بازیگران و قصه روایتشده به شکل جذاب یکی از تأثیرگذارترین جریانهای نوین صنعت سریالسازی در جهان است؛ نمونهای که میتواند در زمان خودش و حتی آینده نقش شگرفی در موفقیت مجموعههای تلویزیونی ایفا کند.
پیام بهاری: زمانی که موسیقی عنوانبندی سریال (Game of Thrones) شروع میشود به ما میفهماند که قرار است وارد قصهای با رازهای بههم گرهخورده و پر از پیچوتاب شویم. جنگ بین خانوادههای اشرافی برای بهدستآوردن تخت آهنین آغاز میشود و هفت اقلیمی که همه برای بهچنگآوردنش شمشیر میکشند. سریال «بازی تاجوتخت» به انتها رسید و الان زمان مناسبی است که با فاصلهگرفتن از حالوهوای این سریال به نکات مختلف این اثر بپردازیم.
نفوذپذیری
این سریال از سال 2014 تاکنون پربینندهترین مجموعه تلویزیونیHBO بوده و در 170 کشور جهان پخش رسمی داشته و در کنار پخش رسمی، بیشترین دانلودهای غیرقانونی را به ثبت رسانده است. فصل هفتم، دارای رکورد بیشترین دانلود غیرقانونی با بیش از 90 میلیونبار در جهان است. کشورهای هند، چین، آمریکا، انگلیس، نیجریه و ایران رتبه اول تا ششم بیشترین دانلود غیرقانونی را به خود اختصاص دادهاند. هزاران نوزاد به اسامی شخصیتهای داستان نامگذاری شدند: آریا، تیریون، کالیسی و دنریس محبوبترین این نامها هستند. دیوید جی پترسون (مؤسس انجمن تولید زبان) زبانهای جدیدی برای سریال خلق کرده: دو تراکی و وایت واکرها. اکنون خیل عظیمی از طرفداران برای یادگیری این زبانها اعلام آمادگی کردهاند.
جهانشمول
قصه سریال، اتفاقی همانند دنیای امروز دارد. سیاستمداران جهان برای رسیدن به قدرت و ثروت به دنبال غلبه بر هم هستند، گاهی همپیمان میشوند و جنگ جهانی اول و دوم راه میاندازند. گاهی برای رسیدن به اهداف اقتصادی و قدرتطلبی به تنهایی دستبهکار میشوند. سریال با استفاده از این تم، قصهاش را جهانشمول میکند.
غافلگیرکننده
غافلگیری عنصری است که نویسندگان و کارگردانان در عصر نوین سریالسازی با اهمیت بیشتری به آن میپردازند. بینندههای امروزی، به دلیل دسترسی آسان به فیلمها و سریالهای روز دنیا خاصتر و متفاوتتر شدهاند. یکی از راههای جذابیت سریال، برهمزدن پیشبینی و معادلات ذهنی آنهاست. کافی است به صحنه اعدام «ند استارک» (شان بین) در اوایل داستان توجه کنیم یا «جان اسنو» (کیت هرینگتون) که از مرگ رهایی مییابد و دوباره زنده میشود. قسمتهای جدید هر فصل با بهکارگیری این عنصر جذابتر از گذشته از راه میرسیدند؛ فرمولی که در این چندساله سریالهای محبوب بین مردم از آن تبعیت کردهاند.
خشونت
شخصیتهای قصه برای رسیدن به جایگاه قدرت به یکی از کلیدیترین عناصر سریال رو میآوردند؛ خشونت. اگر خبرهای رسانهای را پیگیری کنیم، روزی نیست که از جنگ، تهدید، وضع اقتصادی نامناسب، تورم، اختلاس، گروهکهای تروریستی و قتل گفته نشود. بازیهای رایانهای که کشتوکشتار بیشتری دارند سالهاست در صدر انتخاب طرفداران این سرگرمی قرار دارند. آمار جرم و جنایت به سنین پایینتر رسیده است. این نکات نشان میدهد جهان امروز در مسیر سیر نزولی رفتار انسانی قرار گرفته است. سریال، با نشاندادن جنگهای خونین و قتلهای پیدرپی زیرکانه قصد جذبکردن مخاطب را دارد. در سکانس معروف به عروسی خونین، شخصیتها به بیرحمانهترین شکل ممکن کشته میشوند و بینندگان را مبهوت صحنههای وحشتناک این سریال میکنند. یک سؤال؛ آیا نشاندادن صحنههای همراه با خشونت به ترویج آن کمک میکند؟ یا قصد در تقبیح آن را دارد؟
ارباب حلقهها؛ شباهت و تفاوت
بازی تاجوتخت برگرفته از پرفروشترین مجموعهداستانهای فانتزی نوشته جرج آر.آر. مارتین به نام «نغمه یخ و آتش» است. ارباب حلقهها رمانی به همین نام به قلم جی آر.آر.تالکین است. این نشان میدهد عناصر فانتزی و خیالی در کنار داستانی با چفتوبست مناسب از رمانهای تأثیرگذار نقش پررنگی در موفقیت این ژانر دارد. در نگاه بعدی، جنگهایی که در فیلم ارباب حلقهها و نبرد وینترفل بازی تاجوتخت اتفاق افتاد، بسیار به هم شبیه است و محتمل است سریال تاجوتخت از فیلم ارباب حلقهها این صحنهها را الهام گرفته. البته، تفاوتها در این دو اثر هم دیده میشود. «ارباب حلقهها» بر اساس مضمون خیروشر خلق میشود، خط داستانی کلاسیک که همیشه این دو طیف را مقابل هم قرار میدهد. درحالیکه «بازی تاجوتخت» بر اساس قدرتخواهی است و از خطکشی مثبت و منفی اینگونه داستانها خودش را جدا میکند و با پرداخت به تعدد شخصیتهای مختلف در قصه، آنها را در فصلهای مختلف به چالش میکشاند و شرایط را برای تغییر رفتار انسانی بر اساس زمان و موقعیتهای داستان فراهم میکند.
پایانی ناامیدکننده
همهچیز در این سریال شامل عناصر فانتزی و خیالی به شکلی درست و باورپذیر در روایت قصه پیش میرفت تا فصل آخر از راه رسید و همه معادلات بینندههای این سریال را از بین برد. شخصیتهایی که چند فصل به آنها پرداخته شده بود بهیکباره از چرخه داستان یکی پس از دیگری خارج میشدند. «نایت کینگ» (ریچارد بریک- ولادیمیر فرودریک) بعد از چند فصل رعب و وحشت که در قصه ایجاد کرده بود، به سادهترین شکل ممکن توسط آریا استارک (میسی ویلیامز) کشته شد. «دنریس تارگرین» (امیلیا کلارک) که به شخصیت محوری همه فصلها تبدیل شده بود، بهیکباره در درام قصه از سر راه برداشته میشود و «جان اسنو» (کیت هرینگتون)، قهرمان این سریال، بدون اینکه تصمیمی برای آینده خود بگیرد، با تصمیم دیگران به سرزمین دیگری تبعید شد.
شلختگی و سرهمبندی در انتهای داستان و جنگهایی به دور از باور همه دست به دست هم دادهاند تا بینندههای وفادار چندساله این سریال ناامید شوند و موضوع تا جایی پیش رفت که خواستار ساخت مجدد فصل پایانی شدند. فصلهای منتهی به نتیجهگیری برای بینندهها حکم حیاتی دارند، زیرا با اجرای نادرست میتوانند باعث فروپاشی لذتها و باورهای آن دسته از طرفدارانی شوند که در این چندساله با اثر زندگی کرده و با آن خو گرفتهاند. البته بازی تاجوتخت، چه از نظر دیدهشدن میان مردم و چه بازی بازیگران و قصه روایتشده به شکل جذاب یکی از تأثیرگذارترین جریانهای نوین صنعت سریالسازی در جهان است؛ نمونهای که میتواند در زمان خودش و حتی آینده نقش شگرفی در موفقیت مجموعههای تلویزیونی ایفا کند.