|

تقویت سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی

وحید شقاقی‌شهری- اقتصاددان

سرمایه اجتماعی مهم‌ترین عامل در استقامت مردم یک کشور است. اگر استقامت مردم بالا برود، می‌توان در مقابل فشارها، چه فشارهای داخلی و چه فشارهای خارجی مقاومت کرد و می‌توان بهره‌برداری حداکثری داشت. استقامت نیازمند سرمایه اجتماعی است. زمانی سرمایه به مفهوم سرمایه فیزیکی بود و زمانی دیگر مفهوم سرمایه تکمیل شد و به سرمایه انسانی رسیدیم و در مرحله‌ای بالاتر، دنیا به این نتیجه رسید که «سرمایه اجتماعی» است که اهمیت دارد و این یعنی اعتماد مردم، مشارکت مردم و هم‌گرایی مردم در موضوع‌های کلان و حیاتی کشور. می‌توان گفت تقریبا هرجا در دنیا که سرمایه اجتماعی تقویت شده باشد، این سرمایه اجتماعی استقامت مردم را بالا برده است و وقتی استقامت مردم بالا رفته باشد، در مقابل فشارها و مشکلات داخلی و خارجی کشور، مانند تحریم‌ها سربلند بیرون آمده است. این را در حوادث مختلف در دنیا و از جمله در نمونه‌هایی تاریخی مانند ژاپن و آلمان می‌توانید ببینید.

درمجموع، مقاومت یک کشور و پیشبرد امور در آن کشور نیازمند تقویت سرمایه اجتماعی است. دنیا هم در ادبیات اقتصادی از سرمایه فیزیکی شروع کرد و بعد به سرمایه انسانی و سپس به سرمایه اجتماعی رسید. حدودا از دهه 80 و 90 میلادی به‌بعد بود که مفهوم سرمایه اجتماعی به تدریج خود را در مدل‌های رشد اقتصادی نشان داد و به بحث بسیار مهمی در ادبیات جهانی تبدیل شد. در کشور ما هم این بحث مهم است. اگر می‌خواهیم استقامت کشور را افزایش دهیم، حتما نیاز به تقویت سرمایه اجتماعی داریم و سرمایه اجتماعی نیازمند اعتماد عمومی است. نیازمند این است که نشان داده شود اعتماد به مردم وجود دارد و مردم به دولت اعتماد داشته باشند و این اعتماد متقابل شکل بگیرد. به همین دلیل در دنیا ادبیاتی به نام حکمرانی خوب جاری شده است. منظور از حکمرانی خوب نیز این است که بتوان با فساد، رانت و با نقض قوانین مبارزه کرد تا ماحصل آن تقویت اعتماد عمومی باشد و تقویت سرمایه اجتماعی و خروجی آن نیز بحث افزایش استقامت باشد.
البته تحریم‌، دو رویه دارد؛ هم تهدید است و هم فرصت. فرصت است از منظر اینکه سبب تقویت شفافیت و همدلی و همکاری مردم می‌شود. تهدید هم از این جهت است که منابع محدود می‌شود و ما باید با کمبود منابع به سمت ساختن کشور برویم. اما تحریم‌ها و مشکلات بیرونی همیشه یک حسن دارد و آن هم این است که موجب می‌شود مسئولان داخل کشور به این نتیجه برسند که درون‌زایی اقتصادی را تقویت کنند؛ یعنی تحریم‌ها عاملی می‌شود که مسئولان به درون‌زایی اهمیت بدهند. درون‌زایی نیز نیازمند همین سرمایه اجتماعی است و هرچقدر این سرمایه تقویت شود، مقاومت مردم و کشور در مقابل تحریم‌ها افزایش پیدا می‌کند. بنابراین تحریم در کنار همه تهدیدها و مشکلاتی که در کشور ایجاد می‌کند، یک جنبه مثبت هم دارد و آن اینکه ما مجبور می‌شویم از این اقتصاد نفتی دور شویم و به سمت اقتصاد بدون نفت برویم و اقتصاد بدون نفت هم یعنی تکیه بر مردم و مشارکت مردم و تکیه بر مردم هم نیازمند اعتمادسازی، شفافیت و تقویت سرمایه اجتماعی است.

سرمایه اجتماعی مهم‌ترین عامل در استقامت مردم یک کشور است. اگر استقامت مردم بالا برود، می‌توان در مقابل فشارها، چه فشارهای داخلی و چه فشارهای خارجی مقاومت کرد و می‌توان بهره‌برداری حداکثری داشت. استقامت نیازمند سرمایه اجتماعی است. زمانی سرمایه به مفهوم سرمایه فیزیکی بود و زمانی دیگر مفهوم سرمایه تکمیل شد و به سرمایه انسانی رسیدیم و در مرحله‌ای بالاتر، دنیا به این نتیجه رسید که «سرمایه اجتماعی» است که اهمیت دارد و این یعنی اعتماد مردم، مشارکت مردم و هم‌گرایی مردم در موضوع‌های کلان و حیاتی کشور. می‌توان گفت تقریبا هرجا در دنیا که سرمایه اجتماعی تقویت شده باشد، این سرمایه اجتماعی استقامت مردم را بالا برده است و وقتی استقامت مردم بالا رفته باشد، در مقابل فشارها و مشکلات داخلی و خارجی کشور، مانند تحریم‌ها سربلند بیرون آمده است. این را در حوادث مختلف در دنیا و از جمله در نمونه‌هایی تاریخی مانند ژاپن و آلمان می‌توانید ببینید.

درمجموع، مقاومت یک کشور و پیشبرد امور در آن کشور نیازمند تقویت سرمایه اجتماعی است. دنیا هم در ادبیات اقتصادی از سرمایه فیزیکی شروع کرد و بعد به سرمایه انسانی و سپس به سرمایه اجتماعی رسید. حدودا از دهه 80 و 90 میلادی به‌بعد بود که مفهوم سرمایه اجتماعی به تدریج خود را در مدل‌های رشد اقتصادی نشان داد و به بحث بسیار مهمی در ادبیات جهانی تبدیل شد. در کشور ما هم این بحث مهم است. اگر می‌خواهیم استقامت کشور را افزایش دهیم، حتما نیاز به تقویت سرمایه اجتماعی داریم و سرمایه اجتماعی نیازمند اعتماد عمومی است. نیازمند این است که نشان داده شود اعتماد به مردم وجود دارد و مردم به دولت اعتماد داشته باشند و این اعتماد متقابل شکل بگیرد. به همین دلیل در دنیا ادبیاتی به نام حکمرانی خوب جاری شده است. منظور از حکمرانی خوب نیز این است که بتوان با فساد، رانت و با نقض قوانین مبارزه کرد تا ماحصل آن تقویت اعتماد عمومی باشد و تقویت سرمایه اجتماعی و خروجی آن نیز بحث افزایش استقامت باشد.
البته تحریم‌، دو رویه دارد؛ هم تهدید است و هم فرصت. فرصت است از منظر اینکه سبب تقویت شفافیت و همدلی و همکاری مردم می‌شود. تهدید هم از این جهت است که منابع محدود می‌شود و ما باید با کمبود منابع به سمت ساختن کشور برویم. اما تحریم‌ها و مشکلات بیرونی همیشه یک حسن دارد و آن هم این است که موجب می‌شود مسئولان داخل کشور به این نتیجه برسند که درون‌زایی اقتصادی را تقویت کنند؛ یعنی تحریم‌ها عاملی می‌شود که مسئولان به درون‌زایی اهمیت بدهند. درون‌زایی نیز نیازمند همین سرمایه اجتماعی است و هرچقدر این سرمایه تقویت شود، مقاومت مردم و کشور در مقابل تحریم‌ها افزایش پیدا می‌کند. بنابراین تحریم در کنار همه تهدیدها و مشکلاتی که در کشور ایجاد می‌کند، یک جنبه مثبت هم دارد و آن اینکه ما مجبور می‌شویم از این اقتصاد نفتی دور شویم و به سمت اقتصاد بدون نفت برویم و اقتصاد بدون نفت هم یعنی تکیه بر مردم و مشارکت مردم و تکیه بر مردم هم نیازمند اعتمادسازی، شفافیت و تقویت سرمایه اجتماعی است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها