|

آبه در سفر به تهران، مهم‌تر از یک پیام‌رسان است

محسن امین‌زاده، کارشناس برجسته حوزه سیاست خارجی و معاون وزیر امور خارجه در دوره اصلاحات، در گفت‌وگویی به اهمیت سفر نخست‌وزیر ژاپن و شرایط فعلی رابطه ایران و آمریکا پرداخته است. بخش‌هایی از این گفت‌وگو را که در ایرنا‌پلاس منتشر شده، در ادامه بخوانید:
اهمیتی بیش از انتقال یک پیام مهم از سوی آمریکایی‌ها دارد
* با توجه به اظهارات رئیس‌جمهوری آمریکا دونالد ترامپ در توکیو و با توجه به اعلام نگرانی ژاپنی‌ها درباره بحرانی‌تر‌شدن وضعیت خاورمیانه، تصور غالب درباره سفر شینزو آبه به تهران، تصور سفر یک پیام‌رسان و میانجی مهم میان ایران و آمریکاست. طبعا این وجه سفر اهمیت زیادی دارد؛ اما مایلم تأکید کنم از نظر من سفر نخست‌وزیر ژاپن بعد از ۴۱ سال به تهران، بیش از آنکه سفر یک میانجی باشد، یک سفر دوجانبه مهم در بالاترین سطح است. برای اولین و آخرین بار، نخست‌وزیر ژاپن در سال ۱۳۵۶ به تهران سفر کرده است و سفر آقای آبه دومین سفر یک نخست‌وزیر ژاپن به ایران در طول تاریخ روابط دو کشور است. این سفر در پاسخ به سفر آقای خاتمی در سال ۱۳۷۹ به ژاپن انجام می‌شود. ظاهرا این سفر قرار بوده ماه‌ها پیش انجام شود؛ اما با خروج آمریکایی‌ها از برجام به تعویق افتاد. به نظر من ژاپنی‌ها برنامه‌ریزی کرده بودند که نخست‌وزیرشان بعد از امضای توافق‌نامه برجام به ایران سفر کند و فصل جدیدی از روابط اقتصادی دو کشور شکل بگیرد؛ اما شرایط بعد از برجام در ایران، عملا این برنامه را به تأخیر انداخت. ‌به عقیده من هرچند بحث مجدد سفر آقای آبه به تهران در طول دیدار رئیس‌جمهوری آمریکا از توکیو اعلام شد؛ ولی سفر آقای آبه به تهران اهمیتی بیش از انتقال یک پیام مهم از سوی آمریکایی‌ها دارد.
*سفر آقای خاتمی در سال 1379 به توکیو سفر موفقی بود و تأثیر چشمگیری بر مناسبات اقتصادی دو کشور گذاشت. این تغییر چشمگیر محدود به دو کشور نبود و تأثیر خیلی گسترده‌تری روی اقتصاد ایران گذاشت. راه ورود ایران به بازار سرمایه جهان را هموارتر کرد و در واقع تحول مهمی در کل مناسبات اقتصادی ایران با جامعه جهانی ایجاد کرد. همکاری مشترک وزارت خارجه و وزارت نفت باعث شد ژاپنی‌ها در طول سفر با اعطای سه میلیارد دلار وام کم‌بهره به ایران موافقت کنند که در سال‌های بعد تا هفت میلیارد دلار افزایش یافت. ژاپن پیش از چین و پیش از همه کشورهای اروپایی درهای بانک‌های خود را به روی اقتصاد ایران گشود. اعطای این وام ارزان‌قیمت و بدون شرط به ایران از طرف بانک‌های ژاپنی، باعث شد مسیری به روی اقتصاد ایران گشوده شود که تا پایان دولت آقای خاتمی هیچ مشکلی با عنوان سرمایه برای پروژه‌های بزرگ ایران وجود نداشته باشد و ایران با کمترین هزینه، امکان تأمین همه نیازهای سرمایه‌ای خود را از بازار جهانی به دست بیاورد. هرچند این ارقام برای بازار سرمایه ایران ارقام بزرگی بود؛ اما مهم‌تر از رقم وام‌های ژاپن، تأثیر این اقدام ژاپن در تغییر نگاه جامعه جهانی به مناسبات پولی و بانکی با ایران بود. بعد از ژاپن، چین، کره جنوبی و اروپایی‌ها، یکی پس از دیگری موانع همکاری‌های بانکی و بیمه‌ای را با ایران برطرف کردند و به‌سرعت همه بازار سرمایه در جهان به روی ایران به‌ طور کامل گشوده شد.
* پیام‌رسانی نخست‌وزیر ژاپن از جانب آمریکایی‌ها اهمیت زیادی دارد. بحرانی‌تر‌شدن وضعیت خاورمیانه با مصالح ژاپنی‌ها سازگار نیست و آنان مصمم هستند برای کاهش بحران در روابط ایران و آمریکا تلاش کنند... . ژاپنی‌ها می‌توانند بهترین میانجی یا پیام‌رسان میان ایران و آمریکا باشند؛ اما به عقیده من حضور آبه در تهران نماد عزم مقامات ژاپنی برای گسترش روابط دو کشور حتی در شرایط دشوار کنونی است. البته ژاپنی‌ها روابط بسیار نزدیکی با آمریکا دارند و طبعا همه ملاحظات مربوط به روابط خود را با آمریکا هم در نظر می‌گیرند. برای گسترش روابط باید متقابلا شرایط و وضعیت آنان را درک کرد و برای یافتن راه‌های همکاری مشترک در شرایط بسیار دشوار کنونی تلاش کرد.
* نفس پیام‌رسانی در بالاترین سطح سیاسی از سوی نخست‌وزیر ژاپن اهمیت زیادی دارد و ممکن است حتی از محتوای پیام مهم‌تر باشد. من از لحن مخالفان گفت‌وگو با آمریکا در ایران، از‌جمله لحن صداوسیما درباره سفر نخست‌وزیر ژاپن واقعا متأسف شدم. یک دیپلماسی موفق در کنار همه ابزار اقتدار ملی از‌جمله ابزار نظامی اقتدار ملی، با پیچیده‌ترین و خلاقانه‌ترین تدابیر، در همه شرایط کاربرد سرنوشت‌ساز دارد و همواره می‌تواند چاره‌ساز و حتی به تعبیر نظامیان دشمن‌شکن باشد.
به تعبیر من از میان کشورهای قدرتمند جهان، ژاپنی‌ها بیشترین امتیازات را دارند و می‌توانند در یک دوره طولانی بهترین میانجی یا پیام‌رسان میان ایران و آمریکا باشند. علت آن است که منافع ملی ژاپن با کاهش تنش میان ایران و آمریکا و بهبود روابط میان دو کشور کاملا سازگاری دارد. ژاپنی‌ها از بحران روابط ایران و آمریکا هیچ امتیازی به دست نمی‌آورند و بحرانی‌شدن خاورمیانه برای ژاپن خسارت‌بار است. برعکس بهبود روابط ایران و آمریکا و حتی کاهش تنش میان ایران و آمریکا برای اقتصاد ژاپن فرصت‌ساز است؛ بنابراین اراده سیاسی رهبران ژاپن کمک به کاهش تنش میان دو کشور است. صرف‌نظر از اینکه آقای آبه حامل چه پیامی باشد، استقبال از تلاش این کشور در بالاترین سطح برای کاهش تهدید علیه ایران باارزش است و اقتضا دارد که به تداوم نقش ژاپن به‌عنوان یک میانجی یا پیام‌رسان قابل اعتماد و قدرتمند اعتبار داده شود. برای درک بهتر موضوع تأکید می‌کنم این موضوع درباره کشورهای قدرتمند دوستی مثل چین و روسیه مصداق ندارد. آنان موقعیت مشابهی ندارند. این دو کشور با وجود روابط بسیار خوبشان با ایران و به‌رغم رقابت دشوارشان با آمریکا، و با وجود آنکه به دلایل مختلف تمایلی به تداوم یا تشدید بحران روابط ایران و آمریکا ندارند، از کاهش بحران حتما حمایت می‌کنند و به‌رغم آنکه واقعا تمایل ندارند در مناقشه میان آمریکا و ایران، آمریکا برنده شود و ایران شکست بخورد، اما این دو از بحران روابط ایران و آمریکا بسیار نفع می‌برند. روی پرستیژ این کشورهای قدرتمند و شئونات سیاسی آنان نیز برای عدم بهره‌برداری از بحران روابط ایران و آمریکا نباید حساب کرد. چین در سال ۱۳۷۵ در یک معامله بسیار مهم با دولت آمریکا، در مقابل توقف همکاری خود در ساخت کارخانه هسته‌ای UCF اصفهان، امتیاز بسیار عظیم «پایان تحریم همکاری‌های اقتصادی چین و آمریکا» را از کنگره آمریکا گرفت. امروز دور از انتظار نیست این کشور، روی امکان معامله بر سر توقف همکاری‌های بانکی و اقتصادی با ایران، در قبال حل مشکلات چند صدمیلیاردی تعرفه‌ای خود با آمریکا تأمل کرده باشد یا تأمل کند. روسیه نیز به‌رغم همه اختلافاتش با آمریکا و با وجود قدرت عظیم نظامی‌اش، عملا در غرب آسیا و آسیای میانه و قفقاز و خاورمیانه و در حوزه‌های نفت و گاز و انرژی، رقیب خیلی جدی ایران است. روسیه هم سابقه معامله پنهان با آمریکا بر سر توقف فروش تسلیحات به ایران را دارد. با این ویژگی‌ها، تداوم بحران روابط ایران و آمریکا برای این کشورهای قدرتمند دوست، برخلاف ژاپن فرصت‌ساز است. در منطقه کشورهای دوستی مثل عراق، عمان، قطر و البته کشور قدرتمندی مثل هند نیز وضعیت و تمایلاتی مشابه ژاپنی‌ها دارند که همه ارزشمند است و باید با درک ظرفیت‌ها و موقعیت‌های آنان، به همه آنها نیز توجه جدی داشت.
در وضعیت کنونی، مذاکره با رئیس‌جمهوری کنونی آمریکا مطلوب نیست
* در وضعیت کنونی، مذاکره با رئیس‌جمهوری کنونی آمریکا مطلوب نیست. آمریکا با استفاده از ابزار خود فشارهای زیادی بر ایران تحمیل کرده است و انتظار دارد در این شرایط از ایران امتیازات بیشتری بگیرد. طبعا این وضع دشواری مذاکره میان دو کشور را خیلی بیشتر کرده است. این در حالی است که مذاکره و دیپلماسی از ابزار قدرت کشورهاست و هر قدر کشوری قدرتمندتر باشد، دیپلماسی آن کشور هم باید مؤثرتر، قدرتمندتر و فعال‌تر عمل کند. کشور قدرتمند و منزوی در جهان بی‌معناست. مهم‌ترین مذاکرات سیاسی تاریخ، مربوط به مذاکرات میان دشمن‌ترین کشورها بوده است. حتی در بحرانی‌ترین شرایط هم هیچ کشور قدرتمندی ابزار دیپلماسی خود را کنار نمی‌گذارد. اما متأسفانه به علت درک نادرستی که از مذاکره با جهان و مذاکره با رقیب و مخالف و دشمن در ادبیات سیاسی ایران وجود دارد، مخالفت با سیاست‌ها و اقدامات دولت آمریکا را با توقف دیپلماسی یکی تلقی می‌کنند؛ یعنی خواهان توقف دیپلماسی می‌شوند. در حالی که برعکس، هر قدر مشکلات کشور در سطح بین‌المللی و با آمریکا بیشتر باشد، ضرورت فعالیت دیپلماتیک و مذاکره بیشتر می‌شود. در شرایط کنونی اگر مذاکره با ترامپ درست نیست، مذاکره با همه منتقدان ترامپ بسیار ضروری است. مذاکره با همه نمایندگان کنگره آمریکا که مثل بولتون و پمپئو نمی‌اندیشند، ضروری است. مذاکره و تبادل نظر و ارتباط فعال با همه کشورهای دوست آمریکا که با ایران رابطه خوب داشته‌اند، ضروری است. مذاکره مداوم و تعامل فعال با همه کشورهای مؤثر جهان بیش از هر زمان ضروری است. تلاش برای شفاف‌کردن و تقویت شکاف نظری و عملی میان ترامپ و تندروترهایی همچون بولتون ضروری است. اگر اروپایی‌ها در مقابل فشارهای آمریکا دچار تزلزل شده‌اند، مذاکره مداوم با آنان و تلاش برای یافتن راه‌حل‌های مشترک برای جلوگیری از تزلزل آنان ضروری است. کمک‌گیری از ایرانیان مقیم آمریکا و اروپا و به طور کلی ایرانیان مقیم خارج از کشور برای راه‌اندازی کمپین مخالف و اعتراض به تحریم‌های ایران و فشار به دولت آمریکا در افکار عمومی ضروری است. اگر ایران دچار حداکثر فشارهای بین‌المللی است، نیازمند حداکثر تحرکات دیپلماتیک در همه کشورهای جهان و از جمله کشورهای نزدیک به آمریکا و البته در خود آمریکاست.
* هیچ شخصیت دلسوز و متعهدی سراغ ندارم به دولت ایران توصیه کند برای مذاکره ۱۲ خواسته آمریکا را بپذیرد. اصلا این شیوه برخورد وزیر خارجه آمریکا با موضوع مذاکره دوجانبه واقعا مبتذل است. اما اگر وزیر خارجه آمریکا بحث مذاکره و دیپلماسی را به ابتذال می‌کشاند، چیزی از اهمیت نفس مذاکره و دیپلماسی حتی با رقیب و دشمن برای دستیابی به حداکثر منافع ملی و رفع تهدیدات امنیت ملی نمی‌کاهد. دیپلماسی مقتدر، جزء جدایی‌ناپذیر اقتدار ملی است و ابزار دیپلماسی نیز مذاکره است. ضمن اینکه آقای پمپئو دست از این اظهارات غیر‌حرفه‌ای برداشته است و درباره مذاکرات بی‌قیدوشرط صحبت می‌کند.
حتی مذاکرات بی‌قیدوشرط ابرازی آمریکا نیز در مقطع کنونی معنای درستی ندارد زیرا آمریکا حداکثر ابزار فشار خود را علیه اقتصاد ایران فعال کرده و ایران واقعا تحت فشار اقتصادی قرار گرفته است. در این شرایط وقتی آمریکا درباره مذاکره بی‌قیدوشرط صحبت می‌کند اگر به معنای توقف‌نکردن فشارهای اعمال‌شده روی اقتصاد ایران باشد، از نظر ایران مفهومی نخواهد داشت. با این توضیحات، در این مقطع و با این ویژگی‌ها مذاکره با آمریکا مناسب نیست، اختلاف زیادی بر سرش وجود نخواهد داشت. اما مذاکره حتی با مخالف و رقیب و دشمن در سطح بین‌المللی، ابزار قدرتمند اقتدار ملی هر کشور است. حتی ممکن است در شرایط فشار نیز مذاکره با عزت و خردمندانه و مقتدرانه کشور را از فشار خارج کند.
منافع برخی در بحرانی‌شدن اوضاع
* اگر قرار باشد نظام برای مذاکره تحت فشار قرار گیرد، بالطبع در شرایط افزایش تورم و افزایش قیمت‌ها و سقوط اقتصادی، این فشار خیلی بیشتر خواهد بود. اگر نشانه‌های بهبود در اوضاع اقتصادی باشد، طبعا هم نظام و هم مردم آمادگی بیشتری برای تحمل فشارهای خارجی خواهند داشت. تأثیرپذیری بازار از مناسبات خارجی ایران نیز خیلی طبیعی است. هر تعامل بین‌المللی‌ای نشانه افزایش ظرفیت ایران برای مدیریت بحران‌های پیش‌روی کشور است و نتیجه طبیعی آن، آرام‌شدن بازار و کنترل التهابات بازار خواهد بود؛ اما نگرانی من از وجه دیگری از مخالفت‌ها با فعالیت‌های موفق دیپلماتیک است.
ظاهرا عده‌ای در ایران واقعا از حل بحران‌های بین‌المللی کشور یا کاهش تنش با جامعه جهانی نگران هستند. همه منافع آنها در بحرانی‌تر‌شدن کشور است. تصور آنان این است که در شرایط بحرانی، کشور بار دیگر به روش‌های قانون‌گریز و قانون‌ستیز آنان تن می‌دهد و مسیر بازگشتشان برای تاراج سرمایه‌های ملی مجدد باز می‌شود؛ تاراجی که به‌خصوص در ۱۵ سال گذشته اقتصاد ملی را زمین‌گیر کرد و فساد در اقتصاد ایران را به اوج خود رساند و همه هنجارهای متعارف و نهادینه اخلاقی و رفتاری فعالیت‌های اقتصادی در جامعه ایران را به نفع نهادینه‌شدن فساد از هم درید. ظاهرا این قبیله از هر رفتار خردمندانه و مدبرانه‌ای در مدیریت روابط خارجی، سیاست و اقتصاد کشور متنفرند.
هماهنگی تندروها، واشنگتن، تل‌آویو
* فقط دولت پنهان در ایران نیست که با تمام توان برای جلوگیری از حل بحران‌های بین‌المللی ایران تلاش می‌کند، سال‌هاست در یک هماهنگی مثال‌زدنی، تندروها در تهران، واشنگتن و تل‌آویو به یکدیگر کمک می‌کنند و هرگاه در ایران یا آمریکا زمینه‌ای برای بهبود شرایط بین‌المللی برای ایران فراهم شود، تندروهای دیگر به یاری برخاسته و شرایط را برای جلوگیری از حل بحران روابط خارجی ایران، بحرانی می‌کنند. اقدام تحریم پتروشیمی در قیاس با اقدامات دیگر آمریکا علیه ایران، اقدام چندان مهمی نیست؛ اما انتظار می‌رود اگر زمینه بهبودی فراهم شود، تندروها در واشنگتن، تل‌آویو و تهران از هیچ تلاشی برای جلوگیری از تحقق آن فروگذار نکنند. درباره مناسبات میان دولت پنهان در ایران و تندروهایی مانند بولتون در واشنگتن و نتانیاهو در تل‌آویو چیزی نمی‌دانم؛ اما عملکرد آنان کاملا هماهنگ است و نتایج مشترک عملکردشان، بحرانی‌تر نگه‌داشتن وضعیت ایران در مناسبات بین‌المللی است.
نشانه‌های عقب‌نشینی آمریکا
*نشانه‌های مهمی وجود دارد؛ مهم‌ترین نشانه، عقب‌نشینی‌های مهم آمریکا از پیش‌شرط‌ها و انتظاراتش از ایران است. وزیر خارجه آمریکا برخلاف گذشته اعلام کرد ایالات متحده آمادگی دارد بدون پیش‌شرط با ایران مذاکره کند. هرچند همان‌طور که گفتم، با توجه به تحریم‌های اعمال‌شده، این اعلام آمادگی کافی نیست؛ اما تحول مهمی در رویه آمریکا محسوب می‌شود و نسبت به تمامی مواضع آمریکا از زمان خروج از برجام تاکنون متفاوت است. وجه مهم‌تر این عقب‌نشینی، اظهارت صریح رئیس‌جمهوری آمریکاست. او گفته هدفش از اعمال فشار بر ایران، جلوگیری از ساخت سلاح هسته‌ای از سوی ایران است و نه چیزی بیشتر از آن. او تصریح کرده است خواهان براندازی رژیم ایران نیست و به صورت ضمنی در این اظهارات، شروط مربوط به توقف گسترش توان نظامی غیرهسته‌ای ایران و گسترش اقتدار ایران در منطقه را هم کنار گذاشته است. اگر رئیس‌جمهوری آمریکا در چنین چارچوبی بماند، حتما امکان یافتن راه‌حلی برای تفاهم وجود خواهد داشت. علت هم آن است که این خواسته رئیس‌جمهوری آمریکا، با راهبرد امنیت ملی ایران در تعارض نیست و عملا در چارچوب توافق برجام قابل تفسیر و تعمیق است.فعال‌کردن ژاپن و کشورهای دیگر دوست ایران و آمریکا برای گفت‌وگوی متقابل با دو کشور نیز هرچند می‌تواند نشانه نگرانی آنان از بحرانی‌ترشدن شرایط باشد؛ اما به‌خصوص درباره سفر نخست‌وزیر ژاپن، با ویژگی‌هایی که درباره ژاپنی‌ها بیان کردم، به‌منزله باور این دولت نسبت به شکل‌گیری شرایط و مسیرهای سیاسی جدید برای مدیریت بحران و وجود زمینه‌های کاهش بحران نیز هست.سومین نشانه مثبت، اولین گام در تحقق پیشنهاد دکتر ظریف در نیویورک درباره مبادله زندانیان میان ایران و آمریکاست. من اطلاعات دقیقی ندارم؛ اما آزادی نزار زکا، زندانی لبنانی - آمریکایی، با میانجیگری رئیس‌جمهوری لبنان و حزب‌الله در آستانه سفر نخست‌وزیر ژاپن به تهران نمی‌تواند اتفاقی باشد. همیشه آزادی زندانیان می‌تواند یک گام مهم اولیه برای تعامل میان دولت‌های حتی متخاصم و درگیر نظامی باشد.
تیم B، نگران سفر آبه
*کشورهایی مثل عربستان سعودی، امارات و رژيم اسرائیل به ‌صورت راهبردی از بهبود روابط ایران با سایر کشورهای جهان و به‌ویژه آمریکا در هراس هستند. منافع آنان اقتضا می‌کند روابط خارجی ایران، به‌ویژه با آمریکا، بحرانی باقی بماند. در‌عین‌حال حداقل در دو دهه گذشته، هیچ دولتی در آمریکا به اندازه دولت ترامپ با تل‌آویو و ریاض علیه ایران هماهنگ نبوده‌ و در این مدت هیچ‌گاه انتظارات این دولت‌ها از سوی دولت آمریکا علیه ایران برآورده نشده است. طبعا این دولت‌ها حساب زیادی روی بحران کنونی در روابط ایران و آمریکا باز کرده‌اند و هر خللی که این بحران را کاهش دهد، موجب ناخشنودی آنان است. مواضع رئیس‌جمهور آمریکا در توکیو و سفر آقای آبه به تهران، حتما موجب ناخشنودی مثلث نتانیاهو، بولتون و بن‌سلمان است و حتما آنها برای تخریب نتایج مثبت این سفر تلاش خواهند کرد. بالطبع در ایران نیز تندروها و دولت پنهان با آنان همراهی خواهند کرد.

محسن امین‌زاده، کارشناس برجسته حوزه سیاست خارجی و معاون وزیر امور خارجه در دوره اصلاحات، در گفت‌وگویی به اهمیت سفر نخست‌وزیر ژاپن و شرایط فعلی رابطه ایران و آمریکا پرداخته است. بخش‌هایی از این گفت‌وگو را که در ایرنا‌پلاس منتشر شده، در ادامه بخوانید:
اهمیتی بیش از انتقال یک پیام مهم از سوی آمریکایی‌ها دارد
* با توجه به اظهارات رئیس‌جمهوری آمریکا دونالد ترامپ در توکیو و با توجه به اعلام نگرانی ژاپنی‌ها درباره بحرانی‌تر‌شدن وضعیت خاورمیانه، تصور غالب درباره سفر شینزو آبه به تهران، تصور سفر یک پیام‌رسان و میانجی مهم میان ایران و آمریکاست. طبعا این وجه سفر اهمیت زیادی دارد؛ اما مایلم تأکید کنم از نظر من سفر نخست‌وزیر ژاپن بعد از ۴۱ سال به تهران، بیش از آنکه سفر یک میانجی باشد، یک سفر دوجانبه مهم در بالاترین سطح است. برای اولین و آخرین بار، نخست‌وزیر ژاپن در سال ۱۳۵۶ به تهران سفر کرده است و سفر آقای آبه دومین سفر یک نخست‌وزیر ژاپن به ایران در طول تاریخ روابط دو کشور است. این سفر در پاسخ به سفر آقای خاتمی در سال ۱۳۷۹ به ژاپن انجام می‌شود. ظاهرا این سفر قرار بوده ماه‌ها پیش انجام شود؛ اما با خروج آمریکایی‌ها از برجام به تعویق افتاد. به نظر من ژاپنی‌ها برنامه‌ریزی کرده بودند که نخست‌وزیرشان بعد از امضای توافق‌نامه برجام به ایران سفر کند و فصل جدیدی از روابط اقتصادی دو کشور شکل بگیرد؛ اما شرایط بعد از برجام در ایران، عملا این برنامه را به تأخیر انداخت. ‌به عقیده من هرچند بحث مجدد سفر آقای آبه به تهران در طول دیدار رئیس‌جمهوری آمریکا از توکیو اعلام شد؛ ولی سفر آقای آبه به تهران اهمیتی بیش از انتقال یک پیام مهم از سوی آمریکایی‌ها دارد.
*سفر آقای خاتمی در سال 1379 به توکیو سفر موفقی بود و تأثیر چشمگیری بر مناسبات اقتصادی دو کشور گذاشت. این تغییر چشمگیر محدود به دو کشور نبود و تأثیر خیلی گسترده‌تری روی اقتصاد ایران گذاشت. راه ورود ایران به بازار سرمایه جهان را هموارتر کرد و در واقع تحول مهمی در کل مناسبات اقتصادی ایران با جامعه جهانی ایجاد کرد. همکاری مشترک وزارت خارجه و وزارت نفت باعث شد ژاپنی‌ها در طول سفر با اعطای سه میلیارد دلار وام کم‌بهره به ایران موافقت کنند که در سال‌های بعد تا هفت میلیارد دلار افزایش یافت. ژاپن پیش از چین و پیش از همه کشورهای اروپایی درهای بانک‌های خود را به روی اقتصاد ایران گشود. اعطای این وام ارزان‌قیمت و بدون شرط به ایران از طرف بانک‌های ژاپنی، باعث شد مسیری به روی اقتصاد ایران گشوده شود که تا پایان دولت آقای خاتمی هیچ مشکلی با عنوان سرمایه برای پروژه‌های بزرگ ایران وجود نداشته باشد و ایران با کمترین هزینه، امکان تأمین همه نیازهای سرمایه‌ای خود را از بازار جهانی به دست بیاورد. هرچند این ارقام برای بازار سرمایه ایران ارقام بزرگی بود؛ اما مهم‌تر از رقم وام‌های ژاپن، تأثیر این اقدام ژاپن در تغییر نگاه جامعه جهانی به مناسبات پولی و بانکی با ایران بود. بعد از ژاپن، چین، کره جنوبی و اروپایی‌ها، یکی پس از دیگری موانع همکاری‌های بانکی و بیمه‌ای را با ایران برطرف کردند و به‌سرعت همه بازار سرمایه در جهان به روی ایران به‌ طور کامل گشوده شد.
* پیام‌رسانی نخست‌وزیر ژاپن از جانب آمریکایی‌ها اهمیت زیادی دارد. بحرانی‌تر‌شدن وضعیت خاورمیانه با مصالح ژاپنی‌ها سازگار نیست و آنان مصمم هستند برای کاهش بحران در روابط ایران و آمریکا تلاش کنند... . ژاپنی‌ها می‌توانند بهترین میانجی یا پیام‌رسان میان ایران و آمریکا باشند؛ اما به عقیده من حضور آبه در تهران نماد عزم مقامات ژاپنی برای گسترش روابط دو کشور حتی در شرایط دشوار کنونی است. البته ژاپنی‌ها روابط بسیار نزدیکی با آمریکا دارند و طبعا همه ملاحظات مربوط به روابط خود را با آمریکا هم در نظر می‌گیرند. برای گسترش روابط باید متقابلا شرایط و وضعیت آنان را درک کرد و برای یافتن راه‌های همکاری مشترک در شرایط بسیار دشوار کنونی تلاش کرد.
* نفس پیام‌رسانی در بالاترین سطح سیاسی از سوی نخست‌وزیر ژاپن اهمیت زیادی دارد و ممکن است حتی از محتوای پیام مهم‌تر باشد. من از لحن مخالفان گفت‌وگو با آمریکا در ایران، از‌جمله لحن صداوسیما درباره سفر نخست‌وزیر ژاپن واقعا متأسف شدم. یک دیپلماسی موفق در کنار همه ابزار اقتدار ملی از‌جمله ابزار نظامی اقتدار ملی، با پیچیده‌ترین و خلاقانه‌ترین تدابیر، در همه شرایط کاربرد سرنوشت‌ساز دارد و همواره می‌تواند چاره‌ساز و حتی به تعبیر نظامیان دشمن‌شکن باشد.
به تعبیر من از میان کشورهای قدرتمند جهان، ژاپنی‌ها بیشترین امتیازات را دارند و می‌توانند در یک دوره طولانی بهترین میانجی یا پیام‌رسان میان ایران و آمریکا باشند. علت آن است که منافع ملی ژاپن با کاهش تنش میان ایران و آمریکا و بهبود روابط میان دو کشور کاملا سازگاری دارد. ژاپنی‌ها از بحران روابط ایران و آمریکا هیچ امتیازی به دست نمی‌آورند و بحرانی‌شدن خاورمیانه برای ژاپن خسارت‌بار است. برعکس بهبود روابط ایران و آمریکا و حتی کاهش تنش میان ایران و آمریکا برای اقتصاد ژاپن فرصت‌ساز است؛ بنابراین اراده سیاسی رهبران ژاپن کمک به کاهش تنش میان دو کشور است. صرف‌نظر از اینکه آقای آبه حامل چه پیامی باشد، استقبال از تلاش این کشور در بالاترین سطح برای کاهش تهدید علیه ایران باارزش است و اقتضا دارد که به تداوم نقش ژاپن به‌عنوان یک میانجی یا پیام‌رسان قابل اعتماد و قدرتمند اعتبار داده شود. برای درک بهتر موضوع تأکید می‌کنم این موضوع درباره کشورهای قدرتمند دوستی مثل چین و روسیه مصداق ندارد. آنان موقعیت مشابهی ندارند. این دو کشور با وجود روابط بسیار خوبشان با ایران و به‌رغم رقابت دشوارشان با آمریکا، و با وجود آنکه به دلایل مختلف تمایلی به تداوم یا تشدید بحران روابط ایران و آمریکا ندارند، از کاهش بحران حتما حمایت می‌کنند و به‌رغم آنکه واقعا تمایل ندارند در مناقشه میان آمریکا و ایران، آمریکا برنده شود و ایران شکست بخورد، اما این دو از بحران روابط ایران و آمریکا بسیار نفع می‌برند. روی پرستیژ این کشورهای قدرتمند و شئونات سیاسی آنان نیز برای عدم بهره‌برداری از بحران روابط ایران و آمریکا نباید حساب کرد. چین در سال ۱۳۷۵ در یک معامله بسیار مهم با دولت آمریکا، در مقابل توقف همکاری خود در ساخت کارخانه هسته‌ای UCF اصفهان، امتیاز بسیار عظیم «پایان تحریم همکاری‌های اقتصادی چین و آمریکا» را از کنگره آمریکا گرفت. امروز دور از انتظار نیست این کشور، روی امکان معامله بر سر توقف همکاری‌های بانکی و اقتصادی با ایران، در قبال حل مشکلات چند صدمیلیاردی تعرفه‌ای خود با آمریکا تأمل کرده باشد یا تأمل کند. روسیه نیز به‌رغم همه اختلافاتش با آمریکا و با وجود قدرت عظیم نظامی‌اش، عملا در غرب آسیا و آسیای میانه و قفقاز و خاورمیانه و در حوزه‌های نفت و گاز و انرژی، رقیب خیلی جدی ایران است. روسیه هم سابقه معامله پنهان با آمریکا بر سر توقف فروش تسلیحات به ایران را دارد. با این ویژگی‌ها، تداوم بحران روابط ایران و آمریکا برای این کشورهای قدرتمند دوست، برخلاف ژاپن فرصت‌ساز است. در منطقه کشورهای دوستی مثل عراق، عمان، قطر و البته کشور قدرتمندی مثل هند نیز وضعیت و تمایلاتی مشابه ژاپنی‌ها دارند که همه ارزشمند است و باید با درک ظرفیت‌ها و موقعیت‌های آنان، به همه آنها نیز توجه جدی داشت.
در وضعیت کنونی، مذاکره با رئیس‌جمهوری کنونی آمریکا مطلوب نیست
* در وضعیت کنونی، مذاکره با رئیس‌جمهوری کنونی آمریکا مطلوب نیست. آمریکا با استفاده از ابزار خود فشارهای زیادی بر ایران تحمیل کرده است و انتظار دارد در این شرایط از ایران امتیازات بیشتری بگیرد. طبعا این وضع دشواری مذاکره میان دو کشور را خیلی بیشتر کرده است. این در حالی است که مذاکره و دیپلماسی از ابزار قدرت کشورهاست و هر قدر کشوری قدرتمندتر باشد، دیپلماسی آن کشور هم باید مؤثرتر، قدرتمندتر و فعال‌تر عمل کند. کشور قدرتمند و منزوی در جهان بی‌معناست. مهم‌ترین مذاکرات سیاسی تاریخ، مربوط به مذاکرات میان دشمن‌ترین کشورها بوده است. حتی در بحرانی‌ترین شرایط هم هیچ کشور قدرتمندی ابزار دیپلماسی خود را کنار نمی‌گذارد. اما متأسفانه به علت درک نادرستی که از مذاکره با جهان و مذاکره با رقیب و مخالف و دشمن در ادبیات سیاسی ایران وجود دارد، مخالفت با سیاست‌ها و اقدامات دولت آمریکا را با توقف دیپلماسی یکی تلقی می‌کنند؛ یعنی خواهان توقف دیپلماسی می‌شوند. در حالی که برعکس، هر قدر مشکلات کشور در سطح بین‌المللی و با آمریکا بیشتر باشد، ضرورت فعالیت دیپلماتیک و مذاکره بیشتر می‌شود. در شرایط کنونی اگر مذاکره با ترامپ درست نیست، مذاکره با همه منتقدان ترامپ بسیار ضروری است. مذاکره با همه نمایندگان کنگره آمریکا که مثل بولتون و پمپئو نمی‌اندیشند، ضروری است. مذاکره و تبادل نظر و ارتباط فعال با همه کشورهای دوست آمریکا که با ایران رابطه خوب داشته‌اند، ضروری است. مذاکره مداوم و تعامل فعال با همه کشورهای مؤثر جهان بیش از هر زمان ضروری است. تلاش برای شفاف‌کردن و تقویت شکاف نظری و عملی میان ترامپ و تندروترهایی همچون بولتون ضروری است. اگر اروپایی‌ها در مقابل فشارهای آمریکا دچار تزلزل شده‌اند، مذاکره مداوم با آنان و تلاش برای یافتن راه‌حل‌های مشترک برای جلوگیری از تزلزل آنان ضروری است. کمک‌گیری از ایرانیان مقیم آمریکا و اروپا و به طور کلی ایرانیان مقیم خارج از کشور برای راه‌اندازی کمپین مخالف و اعتراض به تحریم‌های ایران و فشار به دولت آمریکا در افکار عمومی ضروری است. اگر ایران دچار حداکثر فشارهای بین‌المللی است، نیازمند حداکثر تحرکات دیپلماتیک در همه کشورهای جهان و از جمله کشورهای نزدیک به آمریکا و البته در خود آمریکاست.
* هیچ شخصیت دلسوز و متعهدی سراغ ندارم به دولت ایران توصیه کند برای مذاکره ۱۲ خواسته آمریکا را بپذیرد. اصلا این شیوه برخورد وزیر خارجه آمریکا با موضوع مذاکره دوجانبه واقعا مبتذل است. اما اگر وزیر خارجه آمریکا بحث مذاکره و دیپلماسی را به ابتذال می‌کشاند، چیزی از اهمیت نفس مذاکره و دیپلماسی حتی با رقیب و دشمن برای دستیابی به حداکثر منافع ملی و رفع تهدیدات امنیت ملی نمی‌کاهد. دیپلماسی مقتدر، جزء جدایی‌ناپذیر اقتدار ملی است و ابزار دیپلماسی نیز مذاکره است. ضمن اینکه آقای پمپئو دست از این اظهارات غیر‌حرفه‌ای برداشته است و درباره مذاکرات بی‌قیدوشرط صحبت می‌کند.
حتی مذاکرات بی‌قیدوشرط ابرازی آمریکا نیز در مقطع کنونی معنای درستی ندارد زیرا آمریکا حداکثر ابزار فشار خود را علیه اقتصاد ایران فعال کرده و ایران واقعا تحت فشار اقتصادی قرار گرفته است. در این شرایط وقتی آمریکا درباره مذاکره بی‌قیدوشرط صحبت می‌کند اگر به معنای توقف‌نکردن فشارهای اعمال‌شده روی اقتصاد ایران باشد، از نظر ایران مفهومی نخواهد داشت. با این توضیحات، در این مقطع و با این ویژگی‌ها مذاکره با آمریکا مناسب نیست، اختلاف زیادی بر سرش وجود نخواهد داشت. اما مذاکره حتی با مخالف و رقیب و دشمن در سطح بین‌المللی، ابزار قدرتمند اقتدار ملی هر کشور است. حتی ممکن است در شرایط فشار نیز مذاکره با عزت و خردمندانه و مقتدرانه کشور را از فشار خارج کند.
منافع برخی در بحرانی‌شدن اوضاع
* اگر قرار باشد نظام برای مذاکره تحت فشار قرار گیرد، بالطبع در شرایط افزایش تورم و افزایش قیمت‌ها و سقوط اقتصادی، این فشار خیلی بیشتر خواهد بود. اگر نشانه‌های بهبود در اوضاع اقتصادی باشد، طبعا هم نظام و هم مردم آمادگی بیشتری برای تحمل فشارهای خارجی خواهند داشت. تأثیرپذیری بازار از مناسبات خارجی ایران نیز خیلی طبیعی است. هر تعامل بین‌المللی‌ای نشانه افزایش ظرفیت ایران برای مدیریت بحران‌های پیش‌روی کشور است و نتیجه طبیعی آن، آرام‌شدن بازار و کنترل التهابات بازار خواهد بود؛ اما نگرانی من از وجه دیگری از مخالفت‌ها با فعالیت‌های موفق دیپلماتیک است.
ظاهرا عده‌ای در ایران واقعا از حل بحران‌های بین‌المللی کشور یا کاهش تنش با جامعه جهانی نگران هستند. همه منافع آنها در بحرانی‌تر‌شدن کشور است. تصور آنان این است که در شرایط بحرانی، کشور بار دیگر به روش‌های قانون‌گریز و قانون‌ستیز آنان تن می‌دهد و مسیر بازگشتشان برای تاراج سرمایه‌های ملی مجدد باز می‌شود؛ تاراجی که به‌خصوص در ۱۵ سال گذشته اقتصاد ملی را زمین‌گیر کرد و فساد در اقتصاد ایران را به اوج خود رساند و همه هنجارهای متعارف و نهادینه اخلاقی و رفتاری فعالیت‌های اقتصادی در جامعه ایران را به نفع نهادینه‌شدن فساد از هم درید. ظاهرا این قبیله از هر رفتار خردمندانه و مدبرانه‌ای در مدیریت روابط خارجی، سیاست و اقتصاد کشور متنفرند.
هماهنگی تندروها، واشنگتن، تل‌آویو
* فقط دولت پنهان در ایران نیست که با تمام توان برای جلوگیری از حل بحران‌های بین‌المللی ایران تلاش می‌کند، سال‌هاست در یک هماهنگی مثال‌زدنی، تندروها در تهران، واشنگتن و تل‌آویو به یکدیگر کمک می‌کنند و هرگاه در ایران یا آمریکا زمینه‌ای برای بهبود شرایط بین‌المللی برای ایران فراهم شود، تندروهای دیگر به یاری برخاسته و شرایط را برای جلوگیری از حل بحران روابط خارجی ایران، بحرانی می‌کنند. اقدام تحریم پتروشیمی در قیاس با اقدامات دیگر آمریکا علیه ایران، اقدام چندان مهمی نیست؛ اما انتظار می‌رود اگر زمینه بهبودی فراهم شود، تندروها در واشنگتن، تل‌آویو و تهران از هیچ تلاشی برای جلوگیری از تحقق آن فروگذار نکنند. درباره مناسبات میان دولت پنهان در ایران و تندروهایی مانند بولتون در واشنگتن و نتانیاهو در تل‌آویو چیزی نمی‌دانم؛ اما عملکرد آنان کاملا هماهنگ است و نتایج مشترک عملکردشان، بحرانی‌تر نگه‌داشتن وضعیت ایران در مناسبات بین‌المللی است.
نشانه‌های عقب‌نشینی آمریکا
*نشانه‌های مهمی وجود دارد؛ مهم‌ترین نشانه، عقب‌نشینی‌های مهم آمریکا از پیش‌شرط‌ها و انتظاراتش از ایران است. وزیر خارجه آمریکا برخلاف گذشته اعلام کرد ایالات متحده آمادگی دارد بدون پیش‌شرط با ایران مذاکره کند. هرچند همان‌طور که گفتم، با توجه به تحریم‌های اعمال‌شده، این اعلام آمادگی کافی نیست؛ اما تحول مهمی در رویه آمریکا محسوب می‌شود و نسبت به تمامی مواضع آمریکا از زمان خروج از برجام تاکنون متفاوت است. وجه مهم‌تر این عقب‌نشینی، اظهارت صریح رئیس‌جمهوری آمریکاست. او گفته هدفش از اعمال فشار بر ایران، جلوگیری از ساخت سلاح هسته‌ای از سوی ایران است و نه چیزی بیشتر از آن. او تصریح کرده است خواهان براندازی رژیم ایران نیست و به صورت ضمنی در این اظهارات، شروط مربوط به توقف گسترش توان نظامی غیرهسته‌ای ایران و گسترش اقتدار ایران در منطقه را هم کنار گذاشته است. اگر رئیس‌جمهوری آمریکا در چنین چارچوبی بماند، حتما امکان یافتن راه‌حلی برای تفاهم وجود خواهد داشت. علت هم آن است که این خواسته رئیس‌جمهوری آمریکا، با راهبرد امنیت ملی ایران در تعارض نیست و عملا در چارچوب توافق برجام قابل تفسیر و تعمیق است.فعال‌کردن ژاپن و کشورهای دیگر دوست ایران و آمریکا برای گفت‌وگوی متقابل با دو کشور نیز هرچند می‌تواند نشانه نگرانی آنان از بحرانی‌ترشدن شرایط باشد؛ اما به‌خصوص درباره سفر نخست‌وزیر ژاپن، با ویژگی‌هایی که درباره ژاپنی‌ها بیان کردم، به‌منزله باور این دولت نسبت به شکل‌گیری شرایط و مسیرهای سیاسی جدید برای مدیریت بحران و وجود زمینه‌های کاهش بحران نیز هست.سومین نشانه مثبت، اولین گام در تحقق پیشنهاد دکتر ظریف در نیویورک درباره مبادله زندانیان میان ایران و آمریکاست. من اطلاعات دقیقی ندارم؛ اما آزادی نزار زکا، زندانی لبنانی - آمریکایی، با میانجیگری رئیس‌جمهوری لبنان و حزب‌الله در آستانه سفر نخست‌وزیر ژاپن به تهران نمی‌تواند اتفاقی باشد. همیشه آزادی زندانیان می‌تواند یک گام مهم اولیه برای تعامل میان دولت‌های حتی متخاصم و درگیر نظامی باشد.
تیم B، نگران سفر آبه
*کشورهایی مثل عربستان سعودی، امارات و رژيم اسرائیل به ‌صورت راهبردی از بهبود روابط ایران با سایر کشورهای جهان و به‌ویژه آمریکا در هراس هستند. منافع آنان اقتضا می‌کند روابط خارجی ایران، به‌ویژه با آمریکا، بحرانی باقی بماند. در‌عین‌حال حداقل در دو دهه گذشته، هیچ دولتی در آمریکا به اندازه دولت ترامپ با تل‌آویو و ریاض علیه ایران هماهنگ نبوده‌ و در این مدت هیچ‌گاه انتظارات این دولت‌ها از سوی دولت آمریکا علیه ایران برآورده نشده است. طبعا این دولت‌ها حساب زیادی روی بحران کنونی در روابط ایران و آمریکا باز کرده‌اند و هر خللی که این بحران را کاهش دهد، موجب ناخشنودی آنان است. مواضع رئیس‌جمهور آمریکا در توکیو و سفر آقای آبه به تهران، حتما موجب ناخشنودی مثلث نتانیاهو، بولتون و بن‌سلمان است و حتما آنها برای تخریب نتایج مثبت این سفر تلاش خواهند کرد. بالطبع در ایران نیز تندروها و دولت پنهان با آنان همراهی خواهند کرد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها