|

نيمه پر سفر آبه

غلامرضا نظربلند . تحليلگر

شینزو آبه، نخست‌وزیر ژاپن، در حالی به دیدار خود از تهران پایان داد که دنیای رسانه ضمن پوشش اخبار مربوط به این سفر، کم‌وبیش چنین القا کرد که او دست خالی به کشورش بازگشته است. در ذیل چنین فضایی، رسانه‌های غالب تلاش کردند که با هیجانی‌کردن محیط خبری، از‌جمله از طریق به‌کارگیری الفاظ کلیشه‌ای پر‌جاذبه مانند «خبر عاجل» یا breaking news که در مراحل پیچیده و پیشرفته به شرطی‌کردن محیط می‌انجامد، مخاطب بیشتری برای خود دست‌و‌پا کنند و رکورد پر‌بیننده‌ترین را برای خود به ثبت برسانند. این در حالی بود که گزاره‌ای مانند «شایسته مبادله پیام ندانستن ترامپ» رنگ می‌یافت و گزاره «هیچ ملت آزاده‌ای مذاکره زیر فشار را قبول نمی‌کند»، نمودی مناسب نمی‌یافت. طبیعی و بدیهی است که ایجاد چنین فضای ملتهبی، نگرانی هر ایرانی دلباخته مام‌ میهن و هر انسان آزاده‌ای را که دست رد بر سینه جنگ می‌زند، به همراه می‌آورد. اما پرسش این است که مگر عالم سیاست با آن هزار‌توی و آن همه پیچیدگی طبیعی و مصنوعی‌اش فقط به یک گزاره بند است؟ افزون بر این، چطور است که گزاره «هیچ ملت آزاده‌ای، مذاکره زیر فشار را قبول نمی‌کند» که نه تنها گزاره قبلی را تکمیل می‌کند، بلکه خواسته ناظر بر تداوم تلاش دولتمرد اول کشور آفتاب تابان هم به‌نوعی در آن می‌گنجد، بازتاب مناسب و درخوری نمی‌یابد! اگر برای درک بهتر این گزاره مشکلی در کار است می‌توانیم حداقل با مراجعه به کتاب «A peace to End All Peace» اثر نامی حقوق‌دان و تاریخ‌دادن آمریکایی، دیوید فرامکین، (ترجمه‌شده به فارسی با عنوان «صلحی که همه صلح‌ها را بر باد داد» و زیرعنوان «فروپاشی امپراتوری عثمانی و شکل‌گیری خاورمیانه معاصر») رفع اشکال کنیم. در این کتاب پر از منبع و مأخذ و سند می‌بینیم که همین کشورهای غربی که امروز دم از صلح و دوستی و حقوق بشر می‌رنند، در‌پی وقوع جنگ جهانی اول با نام مزین به صلح (قرارداد صلح پاریس)، خاورمیانه دروغین اختراع کردند و برای همیشه بین مردم این خطه فوق‌العاده استراتژیک اختلاف افکندند و بستر بروز جنگ‌های سریالی خانمان‌سوز در آن را فراهم کردند.

اقدام شیطانی دیگر از این دست، وادار‌کردن کشورهای شکست‌خورده به تسلیم ذلت‌بار در پایان جنگ جهانی اول بود که چون آتشی زیر خاکستر ماند تا زمانی که جهان را به سمت جنگ جهانگیر دوم راند. این درس‌های تاریخی به ما می‌آموزاند که هیچ مذاکره‌ای و طبعا هیچ معامله‌ای و به طریق اولی هیچ مصالحه‌ای تحت فشار زور به سرمنزل مقصود نمی‌رسد. بازتاب سفر نخست‌وزیر ژاپن در سخنان سخنگوی وزارت خارجه آن کشور مبنی‌بر تداوم‌بخشیدن به تلاش‌های میانجیگرانه، این تحلیل را که توکیو نه تنها مأموریت خود را پایان‌یافته نمی‌داند، بلکه امیدوارانه برای تداوم آن می‌کوشد، تقویت می‌کند. این می‌تواند بدان معنا باشد که ژاپنی‌ها پیام طرف ایرانی را به‌درستی گرفته‌اند و می‌خواهند درراستای تحقق آن گام بردارند. شاهد مثال دیگر، توییت دونالد ترامپ در‌این‌باره است که عین برگردان آن چنین است: «در‌حالی‌که از نخست‌وزیر آبه که به ایران رفته تا با آیت‌الله علی خامنه‌ای دیدار کند خیلی سپاسگزارم، شخصا احساس می‌کنم خیلی زود است که حتی راجع به دستیابی به توافق فکر کنیم. آنها آماده نیستند و ما هم آماده نیستیم». سفر نخست‌وزیر ژاپن به تهران این حسن بزرگ را داشت که یکی از بلند‌پایه‌ترین رهبران جهان پیشرفته برای نخستین‌بار فرصت یافت تا با بلند‌پایه‌ترین مقام ایران دیدار و گفت‌وگو کند و چهره‌به‌چهره با نقطه نظرات طرف دیگر منازعه واشنگتن- تهران آشنا شود. آبه اهل کشوری است که هرچند برخلاف جایگاه رفیع اقتصادی آن، غول سیاسی نیست، اما به بلوغ و بالندگی سیاسی و دیپلماتیک دست یافته است. ژاپنی‌ها به محاسبه‌گری اشتهار دارند و در هر کاری که ورود می‌کنند، این را به‌جد در نظر می‌گیرند. نقشی که آنها در زمینه تنش موجود بین ایران و آمریکا بر عهده گرفته‌اند، از این قاعده مستثنی نیست. آنها نیک می‌دانند که چنین فرصت بی‌بدیلی را باید پاس بدارند. افزون بر این، ژاپن بیشترین انگیزه را برای کاهش تنش مورد بحث دارد. هیچ کشور و قدرت و نهاد بین‌المللی‌ای در جهان یافت نمی‌شود که در این رابطه جدیت ژاپنی‌ها را داشته باشد و با ما هم زاویه و تضاد منافع نداشته باشد و با آمریکا و به‌ویژه آمریکای ترامپ هم روابط دوستانه داشته باشد. توکیو اینک در حال انجام نخستین مرحله از مأموریت خود است که ناظر به حقیقت‌یابی است. سفر آبه تهران را باید در راستای تحقق این مرحله به‌شمار آورد. مرحله بعدی مأموریت، متضمن کمک به تشنج‌زدایی در روابط ایران و آمریکا است. انجام این مرحله به‌جد در گرو عمل است که این مهم به‌نوبه خود به اراده سیاسی (political will) دو کشور بستگی تمام دارد. برای نشان‌دادن چنین اراده‌ای باید به آتش‌بس لبیک گفت.
آتش‌بس در همه جبهه‌ها، چه گرم و چه سرد و چه ولرم، چه از نوع قدرت اجبار که تجلی آن اعمال تحریم‌های اقتصادی و مالی آمریکا علیه تهران است و چه از نوع جنگ سرد که تظاهر بیرونی آن، همانا جنگ لفظی دو طرف علیه یکدیگر است. کشور آفتاب تابان باید برای توفیق مأموریت ناتمامش اهتمام بیشینه بورزد تا فضای ملتهب کنونی آرام بگیرد. ترامپ با توییت پیش‌گفته خواسته یا ناخواسته به این مهم اقرار کرده که سیاست فشار حداکثری او علیه ایران حداقل تاکنون به نتیجه نرسیده است. او دو راه پیش‌رو دارد؛ به همین سیاست ادامه دهد و تلاش‌های دوستان ژاپنی را به تلاشی بکشاند یا دست از فشار بردارد و به اقدامات اعتمادزا روی آورد. راه نخست، به بیراهه می‌رود و راه دوم، فرجام می‌یابد و سر از منزل مقصود درمی‌آورد.

شینزو آبه، نخست‌وزیر ژاپن، در حالی به دیدار خود از تهران پایان داد که دنیای رسانه ضمن پوشش اخبار مربوط به این سفر، کم‌وبیش چنین القا کرد که او دست خالی به کشورش بازگشته است. در ذیل چنین فضایی، رسانه‌های غالب تلاش کردند که با هیجانی‌کردن محیط خبری، از‌جمله از طریق به‌کارگیری الفاظ کلیشه‌ای پر‌جاذبه مانند «خبر عاجل» یا breaking news که در مراحل پیچیده و پیشرفته به شرطی‌کردن محیط می‌انجامد، مخاطب بیشتری برای خود دست‌و‌پا کنند و رکورد پر‌بیننده‌ترین را برای خود به ثبت برسانند. این در حالی بود که گزاره‌ای مانند «شایسته مبادله پیام ندانستن ترامپ» رنگ می‌یافت و گزاره «هیچ ملت آزاده‌ای مذاکره زیر فشار را قبول نمی‌کند»، نمودی مناسب نمی‌یافت. طبیعی و بدیهی است که ایجاد چنین فضای ملتهبی، نگرانی هر ایرانی دلباخته مام‌ میهن و هر انسان آزاده‌ای را که دست رد بر سینه جنگ می‌زند، به همراه می‌آورد. اما پرسش این است که مگر عالم سیاست با آن هزار‌توی و آن همه پیچیدگی طبیعی و مصنوعی‌اش فقط به یک گزاره بند است؟ افزون بر این، چطور است که گزاره «هیچ ملت آزاده‌ای، مذاکره زیر فشار را قبول نمی‌کند» که نه تنها گزاره قبلی را تکمیل می‌کند، بلکه خواسته ناظر بر تداوم تلاش دولتمرد اول کشور آفتاب تابان هم به‌نوعی در آن می‌گنجد، بازتاب مناسب و درخوری نمی‌یابد! اگر برای درک بهتر این گزاره مشکلی در کار است می‌توانیم حداقل با مراجعه به کتاب «A peace to End All Peace» اثر نامی حقوق‌دان و تاریخ‌دادن آمریکایی، دیوید فرامکین، (ترجمه‌شده به فارسی با عنوان «صلحی که همه صلح‌ها را بر باد داد» و زیرعنوان «فروپاشی امپراتوری عثمانی و شکل‌گیری خاورمیانه معاصر») رفع اشکال کنیم. در این کتاب پر از منبع و مأخذ و سند می‌بینیم که همین کشورهای غربی که امروز دم از صلح و دوستی و حقوق بشر می‌رنند، در‌پی وقوع جنگ جهانی اول با نام مزین به صلح (قرارداد صلح پاریس)، خاورمیانه دروغین اختراع کردند و برای همیشه بین مردم این خطه فوق‌العاده استراتژیک اختلاف افکندند و بستر بروز جنگ‌های سریالی خانمان‌سوز در آن را فراهم کردند.

اقدام شیطانی دیگر از این دست، وادار‌کردن کشورهای شکست‌خورده به تسلیم ذلت‌بار در پایان جنگ جهانی اول بود که چون آتشی زیر خاکستر ماند تا زمانی که جهان را به سمت جنگ جهانگیر دوم راند. این درس‌های تاریخی به ما می‌آموزاند که هیچ مذاکره‌ای و طبعا هیچ معامله‌ای و به طریق اولی هیچ مصالحه‌ای تحت فشار زور به سرمنزل مقصود نمی‌رسد. بازتاب سفر نخست‌وزیر ژاپن در سخنان سخنگوی وزارت خارجه آن کشور مبنی‌بر تداوم‌بخشیدن به تلاش‌های میانجیگرانه، این تحلیل را که توکیو نه تنها مأموریت خود را پایان‌یافته نمی‌داند، بلکه امیدوارانه برای تداوم آن می‌کوشد، تقویت می‌کند. این می‌تواند بدان معنا باشد که ژاپنی‌ها پیام طرف ایرانی را به‌درستی گرفته‌اند و می‌خواهند درراستای تحقق آن گام بردارند. شاهد مثال دیگر، توییت دونالد ترامپ در‌این‌باره است که عین برگردان آن چنین است: «در‌حالی‌که از نخست‌وزیر آبه که به ایران رفته تا با آیت‌الله علی خامنه‌ای دیدار کند خیلی سپاسگزارم، شخصا احساس می‌کنم خیلی زود است که حتی راجع به دستیابی به توافق فکر کنیم. آنها آماده نیستند و ما هم آماده نیستیم». سفر نخست‌وزیر ژاپن به تهران این حسن بزرگ را داشت که یکی از بلند‌پایه‌ترین رهبران جهان پیشرفته برای نخستین‌بار فرصت یافت تا با بلند‌پایه‌ترین مقام ایران دیدار و گفت‌وگو کند و چهره‌به‌چهره با نقطه نظرات طرف دیگر منازعه واشنگتن- تهران آشنا شود. آبه اهل کشوری است که هرچند برخلاف جایگاه رفیع اقتصادی آن، غول سیاسی نیست، اما به بلوغ و بالندگی سیاسی و دیپلماتیک دست یافته است. ژاپنی‌ها به محاسبه‌گری اشتهار دارند و در هر کاری که ورود می‌کنند، این را به‌جد در نظر می‌گیرند. نقشی که آنها در زمینه تنش موجود بین ایران و آمریکا بر عهده گرفته‌اند، از این قاعده مستثنی نیست. آنها نیک می‌دانند که چنین فرصت بی‌بدیلی را باید پاس بدارند. افزون بر این، ژاپن بیشترین انگیزه را برای کاهش تنش مورد بحث دارد. هیچ کشور و قدرت و نهاد بین‌المللی‌ای در جهان یافت نمی‌شود که در این رابطه جدیت ژاپنی‌ها را داشته باشد و با ما هم زاویه و تضاد منافع نداشته باشد و با آمریکا و به‌ویژه آمریکای ترامپ هم روابط دوستانه داشته باشد. توکیو اینک در حال انجام نخستین مرحله از مأموریت خود است که ناظر به حقیقت‌یابی است. سفر آبه تهران را باید در راستای تحقق این مرحله به‌شمار آورد. مرحله بعدی مأموریت، متضمن کمک به تشنج‌زدایی در روابط ایران و آمریکا است. انجام این مرحله به‌جد در گرو عمل است که این مهم به‌نوبه خود به اراده سیاسی (political will) دو کشور بستگی تمام دارد. برای نشان‌دادن چنین اراده‌ای باید به آتش‌بس لبیک گفت.
آتش‌بس در همه جبهه‌ها، چه گرم و چه سرد و چه ولرم، چه از نوع قدرت اجبار که تجلی آن اعمال تحریم‌های اقتصادی و مالی آمریکا علیه تهران است و چه از نوع جنگ سرد که تظاهر بیرونی آن، همانا جنگ لفظی دو طرف علیه یکدیگر است. کشور آفتاب تابان باید برای توفیق مأموریت ناتمامش اهتمام بیشینه بورزد تا فضای ملتهب کنونی آرام بگیرد. ترامپ با توییت پیش‌گفته خواسته یا ناخواسته به این مهم اقرار کرده که سیاست فشار حداکثری او علیه ایران حداقل تاکنون به نتیجه نرسیده است. او دو راه پیش‌رو دارد؛ به همین سیاست ادامه دهد و تلاش‌های دوستان ژاپنی را به تلاشی بکشاند یا دست از فشار بردارد و به اقدامات اعتمادزا روی آورد. راه نخست، به بیراهه می‌رود و راه دوم، فرجام می‌یابد و سر از منزل مقصود درمی‌آورد.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها