|

وضعیت بغرنج دستیاران پزشکی

محمد‌احسان رحیمی‌نژاد-پزشک

حوزه درمان و بیمارستان‌ها چکیده‌ای گویا از نظام سلامت‌اند. در ایران بخش زیادی از درمان بیماران در بیمارستان‌های دولتی آموزشی انجام می‌شوند؛ مراکزی که در شهرهای دانشگاهی دایر شده‌اند و اعضای هیئت‌علمی و دستیاران و دانشجویان پزشکی، مشغول به تدریس و آموزش و درمان بیماران هستند. با توجه به ساختار آموزشی نادرست در نظام سلامت، در عمل بخش زیادی از بیماران را دستیاران و دانشجویان پزشکی در رده‌های مختلف درمان می‌‌کنند. دولت و بیمه‌ها نیز به‌دلیل هزینه‌های هنگفت سلامت، خواهان رتق‌و‌فتق امور از این طریق‌اند تا با کمترین هزینه ممکن، فرایند درمان بیماران را به سرانجام برسانند. سیستمی که در آن بیمار به مراکز درمانی مراجعه می‌کند، ازسوی اینترن یا دستیار معاینه می‌شود، روند تشخیص را طی می‌کند و پس از درمان دارویی یا جراحی با پرداخت پنج تا 10 درصد هزینه‌ها، مراکز درمانی را ترک می‌کند. اما در این میان، بخش زیادی از کارکردها به‌ویژه کارکردهای سرپایی، ثبت نمی‌شوند و حتی در صورت ثبت به بهانه‌های گوناگون ازسوی سازمان بیمه‌گر، مشمول کسورات می‌شوند. طرفه آنکه مدیران محترم در همین روش منفعت‌جویانه نیز که درپی درمان بیماران با پایین‌ترین سطح هزینه و امکانات‌اند، به بن‌بست کسری بودجه رسیده‌اند. نگاه ابزاری به دستیاران پزشکی را می‌توان در ساعت کاری آنها، حقوق اندک آنها، بهره‌نبردن از مزایای قانون کار، نداشتن پوشش بیمه‌ای مناسب (‌حتی بیمه مسئولیت و درمان) و تأمین‌نشدن نیازهای اولیه زندگی جست‌وجو کرد. دستیاران پزشکی در حالی حداقل سه تا پنج سال از بهترین سال‌های عمر خود را در بیمارستان‌های دولتی مملو از بیمار می‌گذرانند که کمتر از کارگران بر‌اساس قانون فعلی کار، حقوق (به عنوان کمک‌هزینه تحصیلی) می‌گیرند و زندگی بسیاری از آنها فاصله زیادی با خط فقر دارد که خود موجب تنش‌های بسیاری در محیط کار یا خانواده آنها شده است. دستیاران طبق آیین‌نامه دوره دستیاری به‌ترتیب حداقل (تأکید می‌کنم حداقل) 12 شیفت در ماه در سال اول، 10 شیفت در ماه در سال دوم و هشت شیفت در ماه در سال سوم دارند (حدود دو برابر حداکثر ساعت کاری ماده دو آیین‌نامه قانون ارتقای بهره‌وری) و از استراحت بین شیفت‌ها که برای دستیاران در دیگر کشورها و سایر گروه‌های پیراپزشکی مرسوم است، محروم‌اند (برخلاف ماده پنج آیین‌نامه قانون ارتقای بهره‌وری که بیش از 12 ساعت شیفت را مجاز نمی‌داند). موضوع وقتی بغرنج‌تر می‌شود که آیین‌نامه دستیاری در ماده 35 خود، تحصیل در دوره دستیاری را تمام‌وقت می‌داند و از حداقل ساعت کاری صحبت می‌کند که نمونه‌ای از آیین‌نامه‌های ناصحیح است و آسیب زیادی به جان و روان دستیاران وارد کرده است. در ایران گاهی دستیاران برای دریافت حداقل مرخصی استحقاقی مجبورند به مدت چند روز در بیمارستان‌ها اقامت داشته باشند و به درمان بیماران به‌صورت شبانه‌روزی و بدون وقفه بپردازند. مشخصا در این شرایط، انتظارات بحق بیماران به‌صورت کامل پاسخ داده نمی‌شود و نارضایتی مراجعه‌کنندگان افزایش می‌یابد. مهم‌تر از آن، این میزان کار بی‌وقفه و بدون استراحت، باعث افزایش خطای پزشکی و آسیب به بیماران می‌شود. شایان ذکر است بهانه‌های مرسومی مثل کمبود نیروی انسانی، نمی‌تواند این میزان اجحاف در حقوق اولیه انسانی دستیاران را توجیه کند و مدیریت و برنامه‌ریزی نادرست از دلایل اصلی وضعیت فعلی محسوب می‌شوند. آموزشی‌بودن برنامه دستیاران نیز به چند دلیل توجیه قابل قبولی نیست؛ اولا به عنوان پزشک تمام دستیاران مسئولیت اعمال انجام‌شده را از نگاه قانون برعهده دارند و باید پاسخ‌گوی شکایات قضائی باشند. بازداشت یکی از دستیاران در سال‌های اخیر و پرونده‌های شکایات متعدد از دستیاران گواه این موضوع است؛ به عبارتی دستیاران در پرونده‌هایی مسئول شناخته می‌شوند که کمترین بهره مالی یا آموزشی را از آن دارند. از طرف دیگر، به دلیل فساد آموزشی مرسوم در ایران، آموزش مستقیم از اعضای هیئت‌علمی به آموزش سینه‌به‌سینه پزشکی ازسوی دستیاران رده بالاتر تبدیل شده است که از معضلات جدی نظام آموزش پزشکی ما محسوب می‌شود. کوریکولوم آموزشی تدوین‌شده ازسوی وزارت بهداشت نیز در عمل قابلیت اجرا ندارد و بخش زیادی از آن نادیده گرفته می‌شود. هیچ روش قابل اتکایی نیز برای اطلاع دقیق از آموزش صحیح و کامل دستیاران ازسوی اعضای هیئت‌علمی موجود نیست. تعهد‌های محضری و ضمانت‌های متعدد از دستیاران حین ورود به دوره دستیاری برای تضمین طرح اجباری برای دولت و خسارت‌های چند‌ ده میلیونی در صورت تمام‌نشدن هر کدام از مراحل دستیاری یا طرح، از موارد قابل ذکر اجحاف در حق این قشر محسوب می‌شود.

این در شرایطی است که کمترین حمایت روانی از این قشر حین تحصیل پیش‌بینی نشده و آیین‌نامه دستیاری گویاترین سند این ادعا است.
در این شرایط دستیاران، دانشجویان کارگر خوداتکایی محسوب می‌شوند که از نظر قضائی، بیمه، درآمد، سلامت جسم و روان و حتی آموزش در وضعیت نامناسبی به سر می‌برند؛ درحالی‌که بخش زیادی از درآمد بیمارستان‌های آموزشی از طریق خدمات همین دستیاران تأمین می‌شود.
براساس اعلام مسئولان وزارت بهداشت، پنج درصد پرداخت مبتنی‌بر عملکرد پزشکان هر بیمارستان آموزشی باید به دستیاران تعلق گیرد که در عمل به پرداختی ثابت و غیر‌قابل ذکر و طولانی‌مدت و کمتر از حد اعلام‌شده تبدیل شده است.
وزارت بهداشت نیز به‌جای ارتقای وضعیت فعلی و افزایش فضای آموزشی و مدیریت صحیح، در حال افزایش رشته محل‌های دستیاری در دانشگاه‌هایی است که امکانات کافی برای گرفتن دستیار را ندارند تا بتواند با هزینه‌ای کمتر به ارائه خدمات مبادرت ورزند. در انتها ضمن درخواست رسیدگی هرچه سریع‌تر به وضعیت دستیاران پزشکی، باید اذعان داشت که هر توسعه نامتوازنی نیازمند زیرپاگذاشتن حقوق اولیه انسان‌هایی است که از آن به دلیل یک امید واهی گذشته‌اند؛ دستیاران پزشکی در ایران قربانیان این توسعه نامتوازن و مدیریت ناصحیح‌اند.

حوزه درمان و بیمارستان‌ها چکیده‌ای گویا از نظام سلامت‌اند. در ایران بخش زیادی از درمان بیماران در بیمارستان‌های دولتی آموزشی انجام می‌شوند؛ مراکزی که در شهرهای دانشگاهی دایر شده‌اند و اعضای هیئت‌علمی و دستیاران و دانشجویان پزشکی، مشغول به تدریس و آموزش و درمان بیماران هستند. با توجه به ساختار آموزشی نادرست در نظام سلامت، در عمل بخش زیادی از بیماران را دستیاران و دانشجویان پزشکی در رده‌های مختلف درمان می‌‌کنند. دولت و بیمه‌ها نیز به‌دلیل هزینه‌های هنگفت سلامت، خواهان رتق‌و‌فتق امور از این طریق‌اند تا با کمترین هزینه ممکن، فرایند درمان بیماران را به سرانجام برسانند. سیستمی که در آن بیمار به مراکز درمانی مراجعه می‌کند، ازسوی اینترن یا دستیار معاینه می‌شود، روند تشخیص را طی می‌کند و پس از درمان دارویی یا جراحی با پرداخت پنج تا 10 درصد هزینه‌ها، مراکز درمانی را ترک می‌کند. اما در این میان، بخش زیادی از کارکردها به‌ویژه کارکردهای سرپایی، ثبت نمی‌شوند و حتی در صورت ثبت به بهانه‌های گوناگون ازسوی سازمان بیمه‌گر، مشمول کسورات می‌شوند. طرفه آنکه مدیران محترم در همین روش منفعت‌جویانه نیز که درپی درمان بیماران با پایین‌ترین سطح هزینه و امکانات‌اند، به بن‌بست کسری بودجه رسیده‌اند. نگاه ابزاری به دستیاران پزشکی را می‌توان در ساعت کاری آنها، حقوق اندک آنها، بهره‌نبردن از مزایای قانون کار، نداشتن پوشش بیمه‌ای مناسب (‌حتی بیمه مسئولیت و درمان) و تأمین‌نشدن نیازهای اولیه زندگی جست‌وجو کرد. دستیاران پزشکی در حالی حداقل سه تا پنج سال از بهترین سال‌های عمر خود را در بیمارستان‌های دولتی مملو از بیمار می‌گذرانند که کمتر از کارگران بر‌اساس قانون فعلی کار، حقوق (به عنوان کمک‌هزینه تحصیلی) می‌گیرند و زندگی بسیاری از آنها فاصله زیادی با خط فقر دارد که خود موجب تنش‌های بسیاری در محیط کار یا خانواده آنها شده است. دستیاران طبق آیین‌نامه دوره دستیاری به‌ترتیب حداقل (تأکید می‌کنم حداقل) 12 شیفت در ماه در سال اول، 10 شیفت در ماه در سال دوم و هشت شیفت در ماه در سال سوم دارند (حدود دو برابر حداکثر ساعت کاری ماده دو آیین‌نامه قانون ارتقای بهره‌وری) و از استراحت بین شیفت‌ها که برای دستیاران در دیگر کشورها و سایر گروه‌های پیراپزشکی مرسوم است، محروم‌اند (برخلاف ماده پنج آیین‌نامه قانون ارتقای بهره‌وری که بیش از 12 ساعت شیفت را مجاز نمی‌داند). موضوع وقتی بغرنج‌تر می‌شود که آیین‌نامه دستیاری در ماده 35 خود، تحصیل در دوره دستیاری را تمام‌وقت می‌داند و از حداقل ساعت کاری صحبت می‌کند که نمونه‌ای از آیین‌نامه‌های ناصحیح است و آسیب زیادی به جان و روان دستیاران وارد کرده است. در ایران گاهی دستیاران برای دریافت حداقل مرخصی استحقاقی مجبورند به مدت چند روز در بیمارستان‌ها اقامت داشته باشند و به درمان بیماران به‌صورت شبانه‌روزی و بدون وقفه بپردازند. مشخصا در این شرایط، انتظارات بحق بیماران به‌صورت کامل پاسخ داده نمی‌شود و نارضایتی مراجعه‌کنندگان افزایش می‌یابد. مهم‌تر از آن، این میزان کار بی‌وقفه و بدون استراحت، باعث افزایش خطای پزشکی و آسیب به بیماران می‌شود. شایان ذکر است بهانه‌های مرسومی مثل کمبود نیروی انسانی، نمی‌تواند این میزان اجحاف در حقوق اولیه انسانی دستیاران را توجیه کند و مدیریت و برنامه‌ریزی نادرست از دلایل اصلی وضعیت فعلی محسوب می‌شوند. آموزشی‌بودن برنامه دستیاران نیز به چند دلیل توجیه قابل قبولی نیست؛ اولا به عنوان پزشک تمام دستیاران مسئولیت اعمال انجام‌شده را از نگاه قانون برعهده دارند و باید پاسخ‌گوی شکایات قضائی باشند. بازداشت یکی از دستیاران در سال‌های اخیر و پرونده‌های شکایات متعدد از دستیاران گواه این موضوع است؛ به عبارتی دستیاران در پرونده‌هایی مسئول شناخته می‌شوند که کمترین بهره مالی یا آموزشی را از آن دارند. از طرف دیگر، به دلیل فساد آموزشی مرسوم در ایران، آموزش مستقیم از اعضای هیئت‌علمی به آموزش سینه‌به‌سینه پزشکی ازسوی دستیاران رده بالاتر تبدیل شده است که از معضلات جدی نظام آموزش پزشکی ما محسوب می‌شود. کوریکولوم آموزشی تدوین‌شده ازسوی وزارت بهداشت نیز در عمل قابلیت اجرا ندارد و بخش زیادی از آن نادیده گرفته می‌شود. هیچ روش قابل اتکایی نیز برای اطلاع دقیق از آموزش صحیح و کامل دستیاران ازسوی اعضای هیئت‌علمی موجود نیست. تعهد‌های محضری و ضمانت‌های متعدد از دستیاران حین ورود به دوره دستیاری برای تضمین طرح اجباری برای دولت و خسارت‌های چند‌ ده میلیونی در صورت تمام‌نشدن هر کدام از مراحل دستیاری یا طرح، از موارد قابل ذکر اجحاف در حق این قشر محسوب می‌شود.

این در شرایطی است که کمترین حمایت روانی از این قشر حین تحصیل پیش‌بینی نشده و آیین‌نامه دستیاری گویاترین سند این ادعا است.
در این شرایط دستیاران، دانشجویان کارگر خوداتکایی محسوب می‌شوند که از نظر قضائی، بیمه، درآمد، سلامت جسم و روان و حتی آموزش در وضعیت نامناسبی به سر می‌برند؛ درحالی‌که بخش زیادی از درآمد بیمارستان‌های آموزشی از طریق خدمات همین دستیاران تأمین می‌شود.
براساس اعلام مسئولان وزارت بهداشت، پنج درصد پرداخت مبتنی‌بر عملکرد پزشکان هر بیمارستان آموزشی باید به دستیاران تعلق گیرد که در عمل به پرداختی ثابت و غیر‌قابل ذکر و طولانی‌مدت و کمتر از حد اعلام‌شده تبدیل شده است.
وزارت بهداشت نیز به‌جای ارتقای وضعیت فعلی و افزایش فضای آموزشی و مدیریت صحیح، در حال افزایش رشته محل‌های دستیاری در دانشگاه‌هایی است که امکانات کافی برای گرفتن دستیار را ندارند تا بتواند با هزینه‌ای کمتر به ارائه خدمات مبادرت ورزند. در انتها ضمن درخواست رسیدگی هرچه سریع‌تر به وضعیت دستیاران پزشکی، باید اذعان داشت که هر توسعه نامتوازنی نیازمند زیرپاگذاشتن حقوق اولیه انسان‌هایی است که از آن به دلیل یک امید واهی گذشته‌اند؛ دستیاران پزشکی در ایران قربانیان این توسعه نامتوازن و مدیریت ناصحیح‌اند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها