اتوماسیون و شکاف جنسیتی
لورا تایسون، استاد تجارت دانشگاه برکلی و رئیس سابق شورای مشاوران اقتصادی رئیسجمهور ایالات متحده و مکالا کریشنان، عضو ارشد انستیتو جهانی مككنزی، در مقاله مشترکی به موضوع تشدید مشکل نابرابری دستمزد زنان و مردان به علت جایگزینشدن روباتها در کارهای انسانی پرداختهاند و اینکه چالش اتوماسیون برای زنان مشکلی حادتر ایجاد خواهد کرد. بخشهایی از این مقاله را میخوانیم.
روند اخیر و تاریخ تغییرات فناوری نشان میدهد که اتوماسیون در دهههای آینده تغییرات بزرگی در بازارهای کار ایجاد خواهد کرد و میلیونها کارگر را بیکار و درعینحال میلیونها شغل جدید که نیازمند مهارتهای جدید است، ایجاد خواهد کرد. انستیتو جهانی مککنزی که چندینسال است این تغییرات را مستند کرده، در یک گزارش جدید به بررسی این مسئله پرداخته که اتوماسیون چه نتایج متفاوتی برای مردان و زنان خواهد داشت. نتیجهگیری کلیدی مطالعه این است که تفاوتهای جنسیتی مستمر در محل کار باعث میشود سازگارشدن با الزامات مهارتی و محل کار برای زنان دشوارتر از مردان باشد.
بر اساس نمونهای از شش اقتصاد بهبلوغرسیده و چهار اقتصاد در حال ظهور که تقریبا نیمی از جمعیت و 60 درصد تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص میدهند، برآورد میشود سهم زنانی که مشاغل آنها از دست میرود (20 درصد) کمی کمتر از مردان (21 درصد) باشد. بااینحال، تفاوتهای جنسیتی در الگوهای جابهجایی قابلتوجه است.
هم فعالیتهای فیزیکی یکنواخت و روزمره و هم فعالیتهای شناختی از این نوع را میتوان اتوماتیک کرد. مردان در مشاغل فیزیکی معمول (مانند اپراتوری ماشین) بیشتر حضور دارند و 40 درصد موارد ازبینرفتن شغل در این دسته قرار میگیرد. درمقابل،
52 درصد از مشاغل زنان در کارهای شناختیِ معمول است.
حتی با وجود اتوماسیون، تقاضای کل کارگران در کنار افزایش بهرهوری افزایش مییابد. افزایش درآمد، تقاضای رو به رشد برای مراقبتهای بهداشتی، مراقبت از کودکان و مراقبت از سالمندان در جوامع رو به پیری و سرمایهگذاری در زیرساختها، انرژی و فناوری فرصتهای جدید شغلی ایجاد میکند. با توجه به توزیع بخشی و شغلی این فرصتها، شاید زنان امکان استفاده بهتری بیابند. با فرض اینکه الگوهای جنسیتی بخشی و شغلی فعلی حفظ شود، زنان به 20 درصد مشاغل بیشتر نسبت به امروز دسترسی مییابند و مردان 19 درصد. این مزیت اندک برای زنان مبتنیبر رشد قوی بخشهایی مانند مراقبتهای بهداشتی است که زنان در آن جایگاه بهتری دارند. درواقع در بسیاری از کشورها زنان بیش از 70 درصد از کارکنان مراقبتهای بهداشتی و مراقبتهای اجتماعی را تشکیل میدهند و این بخش یکچهارم فرصتهای شغلی آینده برای زنان را تشکیل میدهد. در اقتصادهای بالغ، مراقبتهای بهداشتی یکی از دو بخشی است که در آن رشد شغلی احتمالا قوی است و بخش دیگر خدمات حرفهای و فنی است که زنان در آن حضور پررنگی ندارند.
بسته به اینکه اتوماسیون با چه سرعتی عملی شود، هفت تا 24 درصد از زنان شاغل فعلی (بین 40 تا 160 میلیون زن در سراسر جهان) ممکن است به تغییر شغل وادار شوند و هشت تا 28 درصد مردان. در اقتصادهای بالغ، زنان بیشتر از مردان در مشاغل کمدرآمد به کار مشغول هستند. در سالهای آینده، تقاضا برای کارگران با دستمزد بالا احتمالا رشد خواهد کرد، درحالیکه تقاضا برای کار کمدرآمد و با مهارت متوسط کمتر خواهد شد. شغلهای با مهارت متوسط، بهویژه مشاغل مردانه، آسیبپذیرتر هستند.
سرانجام، انتظار میرود هم برای مردان و هم زنان در اقتصادهای بالغ، تقاضای خالص کار در مشاغل و بخشهای موجود (فرصتهای جدید منهای تعدیل نیرو) برای کارهایی که نیازمند مدرک کالج یا دانشگاهی است، افزایش یابد و در اقتصادهای نوظهور در تمام سطوح تحصیلی. مشاغلی نیز ایجاد میشود که هنوز وجود ندارند، اما تاریخ، بهویژه در ایالات متحده ثابت کرده که حدود 60 درصد از این موارد در حوزههای مردانه بوده است. اگر زنان بتوانند از فرصتها برای حرکت به طرف مشاغل جدید استفاده کنند، سهم فعلی خود را در اشتغال حفظ میکنند یا حتی افزایش میدهند. اگر نتوانند، نابرابری جنسیتی گسترده فعلی بدتر هم میشود. خبر خوب این است که زنان در اقتصادهای بالغ و در حال ظهور گامهای بزرگی در رفع شکافهای جنسیتی در آموزشوپرورش برداشتهاند. خبر بد این است که معیشت بسیاری از زنان در اقتصادهای در حال ظهور هنوز هم از کشاورزی است و در نتیجه آموزش اندک و مهارت محدودی برای انتقال به مشاغل جدید دارند. در اقتصادهای بالغ، زنان فارغالتحصیل کالج معمولا درجات تحصیلی برابر یا بالاتر از مردان دارند. اما آیا زنان خود را به مهارتهای مورد نیاز مجهز میکنند؟ پژوهش سال
2018 نشان میدهد در سال 2030 در اروپا و ایالات متحده، مشاغل بهطور متوسط 55 درصد بیشتر از اکنون به مهارتهای فنی نیاز دارند. در این حوزه آموزش زنان همچنان از مردان عقب هستند. بر اساس یک مطالعه در سطح جهان، زنان فقط 35 درصد دانشجویان حوزه علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات در آموزش عالی را تشکیل میدهند و در این حوزهها زنان به تحصیل علوم طبیعی و تا حدی کاربردی بیشتر تمایل دارند تا فناوری اطلاعات و ارتباطات.
برای پرکردن مشاغل آینده، مردان و زنان به طور یکسان به انعطافپذیری برای تحرک میان مشاغل، بخشها، شغلها و مکانها و نیز مهارتها و دانش فنی برای کار با سیستمهای خودکار و ماشینهای هوشمند نیاز خواهند داشت. همچنین زنان با محدودیتهای ساختاری و اجتماعی قدرتمندی مواجه هستند، از جمله کلیشههای فراگیر که فرصتهای تحرک و کسب مهارت را محدود میکنند. بسیاری از زنان بار مضاعف کار بیرون و کار بدون دستمزد خانگی را برعهده دارند که از زمان آموزش و جستوجوی فرصتهای جدید میکاهد. همچنین به دلیل مسئولیتهای خانوادگی، نگرانیهای امنیتی، موانع قانونی و محدودیت دسترسی زنان به فناوریهای دیجیتال در بسیاری از کشورها، زنان امکان تحرک کمتری نسبت به مردان دارند.
با توجه به این موانع، سرمایهگذاری در برنامههای آموزش مهارتهای مناسب برای زنان اهمیت مییابد. خوشبختانه، درحالحاضر سازمانهایی غیرانتفاعی برای آموزش مهارتهای فنی به زنان و دختران از افغانستان تا ایالات متحده وجود دارد. «فدراسیون همه زنان» در چین با شرکتهای بخش خصوصی نظیر «علیبابا» همکاری میکنند برای زنان، بهویژه در بخشهای تجارت الکترونیک و فناوری آموزش فراهم آورند و شبکهسازی کنند. رشد سیستمهای آموزش دیجیتال، زنان را قادر میکند تا در خانه آموزش ببینند؛ امری که اغلب برای پاسخگویی به مسئولیتهای خانواده مانند مراقبت از والدین و کودکان ضروری است. باوجوداین، لازم است شرکتها و دولتها برای اطمینان از اینکه زنان به مشاغل و فرصتهای آینده مجهز شوند، روشهای خلاقانهتری به کار ببرند. بدون اقدام جدی و هماهنگ، موج جدید اتوماسیون آینده، سبب بازتولید نابرابری جنسیتی پایدار امروزی خواهد شد و بالقوه زنان را بیشتر به عقب خواهد راند.
لورا تایسون، استاد تجارت دانشگاه برکلی و رئیس سابق شورای مشاوران اقتصادی رئیسجمهور ایالات متحده و مکالا کریشنان، عضو ارشد انستیتو جهانی مككنزی، در مقاله مشترکی به موضوع تشدید مشکل نابرابری دستمزد زنان و مردان به علت جایگزینشدن روباتها در کارهای انسانی پرداختهاند و اینکه چالش اتوماسیون برای زنان مشکلی حادتر ایجاد خواهد کرد. بخشهایی از این مقاله را میخوانیم.
روند اخیر و تاریخ تغییرات فناوری نشان میدهد که اتوماسیون در دهههای آینده تغییرات بزرگی در بازارهای کار ایجاد خواهد کرد و میلیونها کارگر را بیکار و درعینحال میلیونها شغل جدید که نیازمند مهارتهای جدید است، ایجاد خواهد کرد. انستیتو جهانی مککنزی که چندینسال است این تغییرات را مستند کرده، در یک گزارش جدید به بررسی این مسئله پرداخته که اتوماسیون چه نتایج متفاوتی برای مردان و زنان خواهد داشت. نتیجهگیری کلیدی مطالعه این است که تفاوتهای جنسیتی مستمر در محل کار باعث میشود سازگارشدن با الزامات مهارتی و محل کار برای زنان دشوارتر از مردان باشد.
بر اساس نمونهای از شش اقتصاد بهبلوغرسیده و چهار اقتصاد در حال ظهور که تقریبا نیمی از جمعیت و 60 درصد تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص میدهند، برآورد میشود سهم زنانی که مشاغل آنها از دست میرود (20 درصد) کمی کمتر از مردان (21 درصد) باشد. بااینحال، تفاوتهای جنسیتی در الگوهای جابهجایی قابلتوجه است.
هم فعالیتهای فیزیکی یکنواخت و روزمره و هم فعالیتهای شناختی از این نوع را میتوان اتوماتیک کرد. مردان در مشاغل فیزیکی معمول (مانند اپراتوری ماشین) بیشتر حضور دارند و 40 درصد موارد ازبینرفتن شغل در این دسته قرار میگیرد. درمقابل،
52 درصد از مشاغل زنان در کارهای شناختیِ معمول است.
حتی با وجود اتوماسیون، تقاضای کل کارگران در کنار افزایش بهرهوری افزایش مییابد. افزایش درآمد، تقاضای رو به رشد برای مراقبتهای بهداشتی، مراقبت از کودکان و مراقبت از سالمندان در جوامع رو به پیری و سرمایهگذاری در زیرساختها، انرژی و فناوری فرصتهای جدید شغلی ایجاد میکند. با توجه به توزیع بخشی و شغلی این فرصتها، شاید زنان امکان استفاده بهتری بیابند. با فرض اینکه الگوهای جنسیتی بخشی و شغلی فعلی حفظ شود، زنان به 20 درصد مشاغل بیشتر نسبت به امروز دسترسی مییابند و مردان 19 درصد. این مزیت اندک برای زنان مبتنیبر رشد قوی بخشهایی مانند مراقبتهای بهداشتی است که زنان در آن جایگاه بهتری دارند. درواقع در بسیاری از کشورها زنان بیش از 70 درصد از کارکنان مراقبتهای بهداشتی و مراقبتهای اجتماعی را تشکیل میدهند و این بخش یکچهارم فرصتهای شغلی آینده برای زنان را تشکیل میدهد. در اقتصادهای بالغ، مراقبتهای بهداشتی یکی از دو بخشی است که در آن رشد شغلی احتمالا قوی است و بخش دیگر خدمات حرفهای و فنی است که زنان در آن حضور پررنگی ندارند.
بسته به اینکه اتوماسیون با چه سرعتی عملی شود، هفت تا 24 درصد از زنان شاغل فعلی (بین 40 تا 160 میلیون زن در سراسر جهان) ممکن است به تغییر شغل وادار شوند و هشت تا 28 درصد مردان. در اقتصادهای بالغ، زنان بیشتر از مردان در مشاغل کمدرآمد به کار مشغول هستند. در سالهای آینده، تقاضا برای کارگران با دستمزد بالا احتمالا رشد خواهد کرد، درحالیکه تقاضا برای کار کمدرآمد و با مهارت متوسط کمتر خواهد شد. شغلهای با مهارت متوسط، بهویژه مشاغل مردانه، آسیبپذیرتر هستند.
سرانجام، انتظار میرود هم برای مردان و هم زنان در اقتصادهای بالغ، تقاضای خالص کار در مشاغل و بخشهای موجود (فرصتهای جدید منهای تعدیل نیرو) برای کارهایی که نیازمند مدرک کالج یا دانشگاهی است، افزایش یابد و در اقتصادهای نوظهور در تمام سطوح تحصیلی. مشاغلی نیز ایجاد میشود که هنوز وجود ندارند، اما تاریخ، بهویژه در ایالات متحده ثابت کرده که حدود 60 درصد از این موارد در حوزههای مردانه بوده است. اگر زنان بتوانند از فرصتها برای حرکت به طرف مشاغل جدید استفاده کنند، سهم فعلی خود را در اشتغال حفظ میکنند یا حتی افزایش میدهند. اگر نتوانند، نابرابری جنسیتی گسترده فعلی بدتر هم میشود. خبر خوب این است که زنان در اقتصادهای بالغ و در حال ظهور گامهای بزرگی در رفع شکافهای جنسیتی در آموزشوپرورش برداشتهاند. خبر بد این است که معیشت بسیاری از زنان در اقتصادهای در حال ظهور هنوز هم از کشاورزی است و در نتیجه آموزش اندک و مهارت محدودی برای انتقال به مشاغل جدید دارند. در اقتصادهای بالغ، زنان فارغالتحصیل کالج معمولا درجات تحصیلی برابر یا بالاتر از مردان دارند. اما آیا زنان خود را به مهارتهای مورد نیاز مجهز میکنند؟ پژوهش سال
2018 نشان میدهد در سال 2030 در اروپا و ایالات متحده، مشاغل بهطور متوسط 55 درصد بیشتر از اکنون به مهارتهای فنی نیاز دارند. در این حوزه آموزش زنان همچنان از مردان عقب هستند. بر اساس یک مطالعه در سطح جهان، زنان فقط 35 درصد دانشجویان حوزه علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات در آموزش عالی را تشکیل میدهند و در این حوزهها زنان به تحصیل علوم طبیعی و تا حدی کاربردی بیشتر تمایل دارند تا فناوری اطلاعات و ارتباطات.
برای پرکردن مشاغل آینده، مردان و زنان به طور یکسان به انعطافپذیری برای تحرک میان مشاغل، بخشها، شغلها و مکانها و نیز مهارتها و دانش فنی برای کار با سیستمهای خودکار و ماشینهای هوشمند نیاز خواهند داشت. همچنین زنان با محدودیتهای ساختاری و اجتماعی قدرتمندی مواجه هستند، از جمله کلیشههای فراگیر که فرصتهای تحرک و کسب مهارت را محدود میکنند. بسیاری از زنان بار مضاعف کار بیرون و کار بدون دستمزد خانگی را برعهده دارند که از زمان آموزش و جستوجوی فرصتهای جدید میکاهد. همچنین به دلیل مسئولیتهای خانوادگی، نگرانیهای امنیتی، موانع قانونی و محدودیت دسترسی زنان به فناوریهای دیجیتال در بسیاری از کشورها، زنان امکان تحرک کمتری نسبت به مردان دارند.
با توجه به این موانع، سرمایهگذاری در برنامههای آموزش مهارتهای مناسب برای زنان اهمیت مییابد. خوشبختانه، درحالحاضر سازمانهایی غیرانتفاعی برای آموزش مهارتهای فنی به زنان و دختران از افغانستان تا ایالات متحده وجود دارد. «فدراسیون همه زنان» در چین با شرکتهای بخش خصوصی نظیر «علیبابا» همکاری میکنند برای زنان، بهویژه در بخشهای تجارت الکترونیک و فناوری آموزش فراهم آورند و شبکهسازی کنند. رشد سیستمهای آموزش دیجیتال، زنان را قادر میکند تا در خانه آموزش ببینند؛ امری که اغلب برای پاسخگویی به مسئولیتهای خانواده مانند مراقبت از والدین و کودکان ضروری است. باوجوداین، لازم است شرکتها و دولتها برای اطمینان از اینکه زنان به مشاغل و فرصتهای آینده مجهز شوند، روشهای خلاقانهتری به کار ببرند. بدون اقدام جدی و هماهنگ، موج جدید اتوماسیون آینده، سبب بازتولید نابرابری جنسیتی پایدار امروزی خواهد شد و بالقوه زنان را بیشتر به عقب خواهد راند.