|

پرسش‌های باقی‌مانده از یک قتل در زندان فشافویه

کامبیز نوروزی . حقوق‌دان

بعدازظهر روز دوشنبه 27 خرداد خبرگزاری میزان اطلاعیه سازمان زندان‌ها درباره قتل علیرضا شیرمحمدعلی در زندان فشافویه را منتشر کرد. واکنش سازمان زندان‌ها برای توضیح و روشنگری درباره چگونگی وقوع این قتل فجیع در محیط زندان جای قدردانی دارد. اما در این اطلاعیه دو پرسش اساسی و مهم شاید به این دلیل که پاسخ آنها خارج از حدود اختیارات سازمان زندان‌هاست، مبهم و بدون پاسخ مانده است.

به‌طور خلاصه در این اطلاعیه گفته شده است که زندان فشافویه فقط محل نگهداری زندانیان خطرناک نیست و زندانیان جرائم دیگر هم در آن نگهداری می‌شوند و اصل تفکیک زندانیان در این زندان رعایت می‌شود. مقتول علیرضا شیرمحمدعلی در کنار سایر متهمان امنیتی بوده و سایر متهمان و محکومان در کنار او نبوده‌اند. در پایان اطلاعیه نیز گفته شده است «... بلافاصله موضوع قصور یا تقصیر احتمالی مأمورین و مسئولین مجتمع ندامتگاهی تهران بزرگ در دستور رسیدگی قرار گرفته که نتایج آن متعاقبا اطلاع‌رسانی خواهد گردید». که این خود مایه امیدواری است و مناسب است که نتیجه این رسیدگی منتشر شود. بنده‌های 4 و 5 اطلاعیه مستقیما درباره نحوه وقوع قتل است که به دلیل اهمیت آنها عینا نقل می‌شوند:
«4) زندانی متهم به قتل به نام «م.خ» به همراه زندانی دیگر به نام «م.ش» به دلیل تخلفات داخل زندان، به طور کاملا مجزا در محل مستقل نگهداری می‌شدند، هرچند این محل دارای هواخوری مشترک با محل نگهداری متهمان امنیتی بوده ولیکن نحوه استفاده و دسترسی به هواخوری در ساعات مشخص به‌صورت مستقل صورت می‌گرفته است.
۵) در روز حادثه، برای رفع ایراد سیستم فاضلاب بهداشتی محل نگهداری دو نفر فوق‌الذکر، نامبردگان به هواخوری هدایت، که در همین اثنا با گشوده‌شدن درب محل نگهداری زندانیان امنیتی برای توزیع غذا، متهمان به دلیل حضور در هواخوری از فرصت پیش‌آمده سوءاستفاده نموده و به‌سرعت وارد حریم نگهداری زندانیان امنیتی شده و ظرف مدت‌زمانی کمتر از دو دقیقه، علیرضا شیرمحمدعلی را مورد ضرب‌و‌جرح قرار داده که نهایتا با حضور عوامل زندان و انتقال مصدوم به بیمارستان خارج از زندان، اقدامات پزشکی فاقد نتیجه بوده و نامبرده در بیمارستان فوت می‌نماید».

اما آن دو پرسش اساسی که مبهم و بی‌پاسخ مانده‌اند چیست‌؟
اول: در خبرهای منتشره آمده است مرحوم شیرمحمدعلی قبلا از عدم امنیت جانی خود نزد مسئولان زندان شکایت برده و خواستار تغییر محل خود شده بود. قاعدتا با شناخت کلی که از فضای زندان در بندهای مربوط به زندانیان سیاسی (امنیتی) وجود دارد، زندانی معمولا احساس عدم امنیت ندارد، مگر آنکه در میان آنان محکومان دیگری غیر از محکومان سیاسی بوده باشند که آنها را بتوان در زمره زندانیان خطرناک طبقه‌بندی کرد. حتی اگر چنین هم نبوده باشد، در زندان، زندانبان علاوه بر اینکه مسئول امنیت زندان است، مسئولیت امنیت زندانی نیز هست. وجود امکانات درمانی (مانند بهداری) در زندان به همین دلیل است. ازآنجا‌که درخواست شیرمحمدعلی حتما بی‌دلیل نبوده است، آیا به تقاضای زندانی مرحوم مبنی‌بر عدم امنیت جانی رسیدگی شده بود؟ نتیجه آن چه بوده است.دوم: در هر قتل عمد قاتل انگیزه‌ای دارد. بنا بر اطلاعیه صادره، قاتلان شیرمحمدعلی، جدا از او نگهداری می‌شدند. حتی ساعت هواخوری آنها نیز متفاوت بوده است. بنابراین باید گمان برد که دو زندانی متهم به قتل و زندانی مقتول اصلا همدیگر را نمی‌شناختند که نسبت به هم رفاقت یا کینه‌ای داشته باشند. به گفته اطلاعیه سازمان زندان‌ها «با گشوده‌شدن درب محل نگهداری زندانیان امنیتی برای توزیع غذا، متهمان به دلیل حضور در هواخوری از فرصت پیش‌آمده سوءاستفاده نموده و به‌سرعت وارد حریم نگهداری زندانیان امنیتی شده و ظرف‌ مدت‌زمانی کمتر از دو دقیقه، علیرضا شیرمحمدعلی را مورد ضرب‌و‌جرح قرار داده...». یعنی دو زندانی که جدا از مقتول نگهداری می‌شدند، و به همین دلیل قاعدتا رابطه دوستانه یا خصمانه‌ای بین آنها نمی‌توانسته بوده باشد، در یک لحظه زندانی دیگر را گیر انداخته و او را مورد ضرب‌و‌جرح قرار می‌دهند. کسانی که دیگری را نمی‌شناسند، چه انگیزه‌ای ممکن است برای قتل او داشته باشند؟ چه انگیزه‌ای موجب چنین قتل فجیعی شده است؟ در خبرهاست که 30 ضربه تیزی به مقتول وارد شده است. از نظر جرم‌شناسی در قتلی که با وسیله برنده انجام می‌شود، تعداد ضربات اهمیت روانشناختی و جرم‌شناختی دارد. اگر مقصود فقط کشتن دیگری باشد، دو تا سه ضربه به قسمت‌های حساس بدن کافی است. مقتول جوانی 21ساله است که چندان قدرتمند هم نبوده است. مرتکبان دو نفرند که هردو ظاهرا مرتکب جرائم خطرناک شده و احتمالا به کار خود مسلط بوده‌اند. با این مشخصات فرضیه مقاومت مقتول نمی‌تواند درست باشد. از طرف دیگر معمولا وقتی تعداد ضربات وسیله برنده (مانند چاقو) بر بدن قربانی زیاد است، بیش از دو فرضیه برای شناسایی انگیزه قاتل متصور می‌شود؛ یکی انگیزه ارعاب و دیگری انگیزه انتقام. اگر فرضیه عدم آشنایی مرتکبان و مقتول درست باشد (که باتوجه به تفکیک آنها در زندان باید درست بوده باشد) مرتکبان چگونه ممکن است خواسته باشند با این قتل فجیع ارعاب ایجاد کنند یا انتقامی بگیرند؟ یا چه کسانی را به چه دلیل بترسانند یا از چه کسانی برای چه چیزی انتقام بگیرند؟ این‌چنین است که پرسش بزرگ و مهم «انگیزه قاتلان» پررنگ‌تر و مهم‌تر می‌شود. در تحقیقات جنایی، کشف و احراز انگیزه از موضوعاتی است که حتما مقام تحقیق، یعنی بازپرس به آن توجه می‌کند. باتوجه به اینکه طبق خبر خبرگزاری میزان در 22 خرداد، یعنی هفت روز پیش کیفرخواست متهمان قتل شیرمحمدعلی صادر شده است، تحقیقات پایان یافته و قاعدتا در تحقیقات، انگیزه آنها از قتل نیز روشن شده است.اطلاعیه سازمان زندان‌ها نشان‌دهنده احساس مسئولیت برای پاسخ‌دادن به بعضی پرسش‌هاست که درباره قتل علیرضا شیرمحمدعلی در زندان فشافویه مطرح شده‌اند. بااین‌حال بدون پاسخ به دو پرسش اساسی فوق، ابهامات اصلی این حادثه همچنان پابرجاست.

تراژدی مرگ محمد مرسی
متأسفانه در مدت زندان، به مرسی و سایر فعالان سیاسی زندانی رژیم سیسی، رسیدگی درستی صورت نگرفته و لطمات زندان به این شکل خود را نشان داد. البته اخوان از بین نمی‌رود. ژنرال عبدالناصر، ژنرال سادات، ژنرال مبارک و حالا ژنرال سیسی همگی همین روش را علیه منتقدان حکومت خودکامه در مصر به کار گرفته‌اند؛ اما موفق به سرکوب کامل نشده‌اند. بعد از کودتای سیسی هم مردم معترض در «رابعه‌العدویه» و «تحریر» کشته شدند و از رهبران اخوان 50 نفر اعدام شدند که نتیجه آن ترس مردم از حکومت سیسی است. اخوان با کم‌تجربگی و نداشتن تجربه کار اجرائی، از پسِ ارتجاع عرب برنیامد؛ چون آنان می‌دانستند اگر اخوان پیروز شود، فردا نوبت کشورهای خودشان است و باید انقلاب مصر از ریشه زده می‌شد. همان تلاشی که برای برخورد با ایران از زمان پیروزی انقلاب داشتند و اخوان می‌توانست با استفاده از موفقیت‌های انقلاب ایران، مصر را از دست نظامیان خارج کرده و به توسعه برساند. خداوند او را رحمت کند و زندانیان سیاسی در بند مصر را آزاد کند. خوانندگان «شرق» می‌توانند برای اطلاعات بیشتر، دو کتاب نگارنده یعنی «انقلاب در مصر» و «کودتا در مصر» را مطالعه کنند.
*رئیس پیشین نمایندگی ایران در مصر

بعدازظهر روز دوشنبه 27 خرداد خبرگزاری میزان اطلاعیه سازمان زندان‌ها درباره قتل علیرضا شیرمحمدعلی در زندان فشافویه را منتشر کرد. واکنش سازمان زندان‌ها برای توضیح و روشنگری درباره چگونگی وقوع این قتل فجیع در محیط زندان جای قدردانی دارد. اما در این اطلاعیه دو پرسش اساسی و مهم شاید به این دلیل که پاسخ آنها خارج از حدود اختیارات سازمان زندان‌هاست، مبهم و بدون پاسخ مانده است.

به‌طور خلاصه در این اطلاعیه گفته شده است که زندان فشافویه فقط محل نگهداری زندانیان خطرناک نیست و زندانیان جرائم دیگر هم در آن نگهداری می‌شوند و اصل تفکیک زندانیان در این زندان رعایت می‌شود. مقتول علیرضا شیرمحمدعلی در کنار سایر متهمان امنیتی بوده و سایر متهمان و محکومان در کنار او نبوده‌اند. در پایان اطلاعیه نیز گفته شده است «... بلافاصله موضوع قصور یا تقصیر احتمالی مأمورین و مسئولین مجتمع ندامتگاهی تهران بزرگ در دستور رسیدگی قرار گرفته که نتایج آن متعاقبا اطلاع‌رسانی خواهد گردید». که این خود مایه امیدواری است و مناسب است که نتیجه این رسیدگی منتشر شود. بنده‌های 4 و 5 اطلاعیه مستقیما درباره نحوه وقوع قتل است که به دلیل اهمیت آنها عینا نقل می‌شوند:
«4) زندانی متهم به قتل به نام «م.خ» به همراه زندانی دیگر به نام «م.ش» به دلیل تخلفات داخل زندان، به طور کاملا مجزا در محل مستقل نگهداری می‌شدند، هرچند این محل دارای هواخوری مشترک با محل نگهداری متهمان امنیتی بوده ولیکن نحوه استفاده و دسترسی به هواخوری در ساعات مشخص به‌صورت مستقل صورت می‌گرفته است.
۵) در روز حادثه، برای رفع ایراد سیستم فاضلاب بهداشتی محل نگهداری دو نفر فوق‌الذکر، نامبردگان به هواخوری هدایت، که در همین اثنا با گشوده‌شدن درب محل نگهداری زندانیان امنیتی برای توزیع غذا، متهمان به دلیل حضور در هواخوری از فرصت پیش‌آمده سوءاستفاده نموده و به‌سرعت وارد حریم نگهداری زندانیان امنیتی شده و ظرف مدت‌زمانی کمتر از دو دقیقه، علیرضا شیرمحمدعلی را مورد ضرب‌و‌جرح قرار داده که نهایتا با حضور عوامل زندان و انتقال مصدوم به بیمارستان خارج از زندان، اقدامات پزشکی فاقد نتیجه بوده و نامبرده در بیمارستان فوت می‌نماید».

اما آن دو پرسش اساسی که مبهم و بی‌پاسخ مانده‌اند چیست‌؟
اول: در خبرهای منتشره آمده است مرحوم شیرمحمدعلی قبلا از عدم امنیت جانی خود نزد مسئولان زندان شکایت برده و خواستار تغییر محل خود شده بود. قاعدتا با شناخت کلی که از فضای زندان در بندهای مربوط به زندانیان سیاسی (امنیتی) وجود دارد، زندانی معمولا احساس عدم امنیت ندارد، مگر آنکه در میان آنان محکومان دیگری غیر از محکومان سیاسی بوده باشند که آنها را بتوان در زمره زندانیان خطرناک طبقه‌بندی کرد. حتی اگر چنین هم نبوده باشد، در زندان، زندانبان علاوه بر اینکه مسئول امنیت زندان است، مسئولیت امنیت زندانی نیز هست. وجود امکانات درمانی (مانند بهداری) در زندان به همین دلیل است. ازآنجا‌که درخواست شیرمحمدعلی حتما بی‌دلیل نبوده است، آیا به تقاضای زندانی مرحوم مبنی‌بر عدم امنیت جانی رسیدگی شده بود؟ نتیجه آن چه بوده است.دوم: در هر قتل عمد قاتل انگیزه‌ای دارد. بنا بر اطلاعیه صادره، قاتلان شیرمحمدعلی، جدا از او نگهداری می‌شدند. حتی ساعت هواخوری آنها نیز متفاوت بوده است. بنابراین باید گمان برد که دو زندانی متهم به قتل و زندانی مقتول اصلا همدیگر را نمی‌شناختند که نسبت به هم رفاقت یا کینه‌ای داشته باشند. به گفته اطلاعیه سازمان زندان‌ها «با گشوده‌شدن درب محل نگهداری زندانیان امنیتی برای توزیع غذا، متهمان به دلیل حضور در هواخوری از فرصت پیش‌آمده سوءاستفاده نموده و به‌سرعت وارد حریم نگهداری زندانیان امنیتی شده و ظرف‌ مدت‌زمانی کمتر از دو دقیقه، علیرضا شیرمحمدعلی را مورد ضرب‌و‌جرح قرار داده...». یعنی دو زندانی که جدا از مقتول نگهداری می‌شدند، و به همین دلیل قاعدتا رابطه دوستانه یا خصمانه‌ای بین آنها نمی‌توانسته بوده باشد، در یک لحظه زندانی دیگر را گیر انداخته و او را مورد ضرب‌و‌جرح قرار می‌دهند. کسانی که دیگری را نمی‌شناسند، چه انگیزه‌ای ممکن است برای قتل او داشته باشند؟ چه انگیزه‌ای موجب چنین قتل فجیعی شده است؟ در خبرهاست که 30 ضربه تیزی به مقتول وارد شده است. از نظر جرم‌شناسی در قتلی که با وسیله برنده انجام می‌شود، تعداد ضربات اهمیت روانشناختی و جرم‌شناختی دارد. اگر مقصود فقط کشتن دیگری باشد، دو تا سه ضربه به قسمت‌های حساس بدن کافی است. مقتول جوانی 21ساله است که چندان قدرتمند هم نبوده است. مرتکبان دو نفرند که هردو ظاهرا مرتکب جرائم خطرناک شده و احتمالا به کار خود مسلط بوده‌اند. با این مشخصات فرضیه مقاومت مقتول نمی‌تواند درست باشد. از طرف دیگر معمولا وقتی تعداد ضربات وسیله برنده (مانند چاقو) بر بدن قربانی زیاد است، بیش از دو فرضیه برای شناسایی انگیزه قاتل متصور می‌شود؛ یکی انگیزه ارعاب و دیگری انگیزه انتقام. اگر فرضیه عدم آشنایی مرتکبان و مقتول درست باشد (که باتوجه به تفکیک آنها در زندان باید درست بوده باشد) مرتکبان چگونه ممکن است خواسته باشند با این قتل فجیع ارعاب ایجاد کنند یا انتقامی بگیرند؟ یا چه کسانی را به چه دلیل بترسانند یا از چه کسانی برای چه چیزی انتقام بگیرند؟ این‌چنین است که پرسش بزرگ و مهم «انگیزه قاتلان» پررنگ‌تر و مهم‌تر می‌شود. در تحقیقات جنایی، کشف و احراز انگیزه از موضوعاتی است که حتما مقام تحقیق، یعنی بازپرس به آن توجه می‌کند. باتوجه به اینکه طبق خبر خبرگزاری میزان در 22 خرداد، یعنی هفت روز پیش کیفرخواست متهمان قتل شیرمحمدعلی صادر شده است، تحقیقات پایان یافته و قاعدتا در تحقیقات، انگیزه آنها از قتل نیز روشن شده است.اطلاعیه سازمان زندان‌ها نشان‌دهنده احساس مسئولیت برای پاسخ‌دادن به بعضی پرسش‌هاست که درباره قتل علیرضا شیرمحمدعلی در زندان فشافویه مطرح شده‌اند. بااین‌حال بدون پاسخ به دو پرسش اساسی فوق، ابهامات اصلی این حادثه همچنان پابرجاست.

تراژدی مرگ محمد مرسی
متأسفانه در مدت زندان، به مرسی و سایر فعالان سیاسی زندانی رژیم سیسی، رسیدگی درستی صورت نگرفته و لطمات زندان به این شکل خود را نشان داد. البته اخوان از بین نمی‌رود. ژنرال عبدالناصر، ژنرال سادات، ژنرال مبارک و حالا ژنرال سیسی همگی همین روش را علیه منتقدان حکومت خودکامه در مصر به کار گرفته‌اند؛ اما موفق به سرکوب کامل نشده‌اند. بعد از کودتای سیسی هم مردم معترض در «رابعه‌العدویه» و «تحریر» کشته شدند و از رهبران اخوان 50 نفر اعدام شدند که نتیجه آن ترس مردم از حکومت سیسی است. اخوان با کم‌تجربگی و نداشتن تجربه کار اجرائی، از پسِ ارتجاع عرب برنیامد؛ چون آنان می‌دانستند اگر اخوان پیروز شود، فردا نوبت کشورهای خودشان است و باید انقلاب مصر از ریشه زده می‌شد. همان تلاشی که برای برخورد با ایران از زمان پیروزی انقلاب داشتند و اخوان می‌توانست با استفاده از موفقیت‌های انقلاب ایران، مصر را از دست نظامیان خارج کرده و به توسعه برساند. خداوند او را رحمت کند و زندانیان سیاسی در بند مصر را آزاد کند. خوانندگان «شرق» می‌توانند برای اطلاعات بیشتر، دو کتاب نگارنده یعنی «انقلاب در مصر» و «کودتا در مصر» را مطالعه کنند.
*رئیس پیشین نمایندگی ایران در مصر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها