|

علم، دانشمندان و جامعه

ترجمه: سپنتا نوروزیان

روش علمی چیست؟
ریچارد فاینمن: ما [دانشمندان] برای یافتن قانونی جدید در علم از روند مشخصی پیروی می‌کنیم. ابتدا حدس‌هایی می‌زنیم؛ سپس بر‌اساس این حدس‌ها [فرضیه‌ها] محاسبات و ارزیابی‌هایی انجام می‌دهیم تا نتایج آن را پیش‌بینی کنیم و بفهمیم بر چه پدیده یا اثری دلالت دارند؛ سپس نتایج این محاسبات و ارزیابی‌ها را با دنیای طبیعی مقایسه می‌کنیم؛ یعنی آنها را به محک آزمایش و تجربه می‌گذاریم تا ببینیم آیا این ارزیابی‌ها با طبیعت همخوانی و تطابق دارند یا خیر. بسیاری از کسانی که دستی در علم ندارند، گمان می‌کنند حدس‌زدن کاری غیرعلمی است؛ ولی اصلا این‌طور نیست. در واقع شروع کار ما از همین نقطه است. اگر نتایج آزمایش‌های تجربی با محاسبات و پیش‌بینی‌ها همخوانی نداشته باشد، آن حدس [فرضیه] غلط است. مهم نیست فرضیه‌ شما چقدر زیباست، مهم نیست خودِ شما چقدر باهوش هستید یا اینکه چه اسم و رسمی دارید، اگر نتایج تجربی با فرضیه شما ناهمخوان باشد، آن فرضیه غلط است. با این روش می‌توان غلط‌بودن هر فرضیه یا نظریه‌ای را مورد آزمون قرار داد. آیا می‌توان اثبات کرد فرضیه‌ای درست است؟ خیر، اگر فرضیه‌‌ خوبی مطرح شد، محاسباتش انجام شد و از آزمون‌های تجربی سربلند بیرون آمد، به معنای اثبات درستی‌اش نیست. ما فقط نتوانستیم ثابت کنیم غلط است، فقط همین؛ چون ممکن است در آینده آزمایش‌های بیشتر و دقیق‌تری انجام شود و آن فرضیه را ابطال کند؛ بنابراین تنها نادرستی یک نظریه را می‌توان اثبات کرد.

زیبایی علم در چیست؟
ریچارد داوکینز: شما امروز می‌توانید معلم ارســـطـو باشــید. می‌توانید کاری کنید تا از شدت هیجان مو به تنش سیخ شود. بله، بدون‌شک ارسطو همه‌چیزدانی جامع‌الاطراف و خردمندی در میان همه اعصار بود؛ اما شما امروز چیزهای بیشتری در مقایسه با او درباره‌ جهان می‌دانید و قادرید فهمی عمیق‌تر از سازوکار همه‌چیز داشته باشید. من نمی‌گویم شما از ارسطو باهوش‌ترید. هوش مهم نیست؛ بلکه نکته اصلی این است که علم، فعالیتی انباشتی است و ما اکنون (بعد از ارسطو) زندگی می‌کنیم. فرزندان و نوادگان ما چطور؟ آنها به ما چه خواهند گفت؟ هرچه باشد، قطعا روند انباشتیِ علم با ما به پایان نخواهد رسید! واقعیت این است که دو هزار سال بعد، آدم‌هایی معمولی که تنها چند کتاب علمی خوانده‌اند، می‌توانند معلمِ ارسطوهای امروز باشند.

شگفت‌انگيزترين حقيقت كيهان
نیــل دی‌گــراس تـــایـــســــون: شگفت‌انــگيزتــرين حقيقت كيهان، دانش است. فهميدن اينكه اتم‌هاي سازنده حيات روي زمين، اتم‌هايي كه بدن انسان را مي‌سازند، درون ديگ‌هاي جوشان ستارگاني پديد آمده‌اند كه در هسته خود عناصر سبك را به عناصر سنگين تبديل كردند؛ در شرايطي با حرارت و فشار بسيار بالا. از بين اين ستارگان، آنهايي كه بزرگ و سنگين‌اند، در آخرين سال‌هاي عمر خود بي‌ثبات و ناپايدار مي‌شوند و در نهايت در خود فرو مي‌ريزند و منفجر مي‌شوند و محتويات درون خود را در سرتاسر كهكشان پخش مي‌كنند. محتويات آنها، كربن، نيتروژن، اكسيژن و تمام عناصر بنيادي حيات است. اين عناصر، بعدها قسمتي از ابرهاي گازي و غباري خواهند شد كه فشرده شده، در خود فرو مي‌ريزند و نسل بعدي منظومه‌هاي خورشيدي را پديد مي‌آورند. بعد از آن سياره‌هايي تشكيل مي‌شوند كه عناصر ضروري براي حيات را در خود دارند. وقتي به آسمان شب نگاه مي‌كنم، مي‌بینم كه بله، ما بخشي از اين كيهان هستيم، ما درون اين كيهانيم و مهم‌تر آنکه كيهان نيز درون بدن ماست. وقتي اين حقيقت را براي مردم بازگو مي‌كنم، مي‌بينم بيشتر مردم احساس ناچيز‌بودن مي‌كنند؛ چرا‌كه آنها كوچك‌اند و كيهان بسيار بزرگ؛ اما من احساس بزرگي مي‌كنم؛ چون اتم‌هاي بدنم از همان ستاره‌ها آمده‌اند. ميان ما و كيهان پيوندي نزدیک برقرار است. ما در وقايع و رويدادهاي جهان اطراف خود سهيم هستيم. اين چيزي است كه در زندگي به آن مي‌رسيم.

روش علمی چیست؟
ریچارد فاینمن: ما [دانشمندان] برای یافتن قانونی جدید در علم از روند مشخصی پیروی می‌کنیم. ابتدا حدس‌هایی می‌زنیم؛ سپس بر‌اساس این حدس‌ها [فرضیه‌ها] محاسبات و ارزیابی‌هایی انجام می‌دهیم تا نتایج آن را پیش‌بینی کنیم و بفهمیم بر چه پدیده یا اثری دلالت دارند؛ سپس نتایج این محاسبات و ارزیابی‌ها را با دنیای طبیعی مقایسه می‌کنیم؛ یعنی آنها را به محک آزمایش و تجربه می‌گذاریم تا ببینیم آیا این ارزیابی‌ها با طبیعت همخوانی و تطابق دارند یا خیر. بسیاری از کسانی که دستی در علم ندارند، گمان می‌کنند حدس‌زدن کاری غیرعلمی است؛ ولی اصلا این‌طور نیست. در واقع شروع کار ما از همین نقطه است. اگر نتایج آزمایش‌های تجربی با محاسبات و پیش‌بینی‌ها همخوانی نداشته باشد، آن حدس [فرضیه] غلط است. مهم نیست فرضیه‌ شما چقدر زیباست، مهم نیست خودِ شما چقدر باهوش هستید یا اینکه چه اسم و رسمی دارید، اگر نتایج تجربی با فرضیه شما ناهمخوان باشد، آن فرضیه غلط است. با این روش می‌توان غلط‌بودن هر فرضیه یا نظریه‌ای را مورد آزمون قرار داد. آیا می‌توان اثبات کرد فرضیه‌ای درست است؟ خیر، اگر فرضیه‌‌ خوبی مطرح شد، محاسباتش انجام شد و از آزمون‌های تجربی سربلند بیرون آمد، به معنای اثبات درستی‌اش نیست. ما فقط نتوانستیم ثابت کنیم غلط است، فقط همین؛ چون ممکن است در آینده آزمایش‌های بیشتر و دقیق‌تری انجام شود و آن فرضیه را ابطال کند؛ بنابراین تنها نادرستی یک نظریه را می‌توان اثبات کرد.

زیبایی علم در چیست؟
ریچارد داوکینز: شما امروز می‌توانید معلم ارســـطـو باشــید. می‌توانید کاری کنید تا از شدت هیجان مو به تنش سیخ شود. بله، بدون‌شک ارسطو همه‌چیزدانی جامع‌الاطراف و خردمندی در میان همه اعصار بود؛ اما شما امروز چیزهای بیشتری در مقایسه با او درباره‌ جهان می‌دانید و قادرید فهمی عمیق‌تر از سازوکار همه‌چیز داشته باشید. من نمی‌گویم شما از ارسطو باهوش‌ترید. هوش مهم نیست؛ بلکه نکته اصلی این است که علم، فعالیتی انباشتی است و ما اکنون (بعد از ارسطو) زندگی می‌کنیم. فرزندان و نوادگان ما چطور؟ آنها به ما چه خواهند گفت؟ هرچه باشد، قطعا روند انباشتیِ علم با ما به پایان نخواهد رسید! واقعیت این است که دو هزار سال بعد، آدم‌هایی معمولی که تنها چند کتاب علمی خوانده‌اند، می‌توانند معلمِ ارسطوهای امروز باشند.

شگفت‌انگيزترين حقيقت كيهان
نیــل دی‌گــراس تـــایـــســــون: شگفت‌انــگيزتــرين حقيقت كيهان، دانش است. فهميدن اينكه اتم‌هاي سازنده حيات روي زمين، اتم‌هايي كه بدن انسان را مي‌سازند، درون ديگ‌هاي جوشان ستارگاني پديد آمده‌اند كه در هسته خود عناصر سبك را به عناصر سنگين تبديل كردند؛ در شرايطي با حرارت و فشار بسيار بالا. از بين اين ستارگان، آنهايي كه بزرگ و سنگين‌اند، در آخرين سال‌هاي عمر خود بي‌ثبات و ناپايدار مي‌شوند و در نهايت در خود فرو مي‌ريزند و منفجر مي‌شوند و محتويات درون خود را در سرتاسر كهكشان پخش مي‌كنند. محتويات آنها، كربن، نيتروژن، اكسيژن و تمام عناصر بنيادي حيات است. اين عناصر، بعدها قسمتي از ابرهاي گازي و غباري خواهند شد كه فشرده شده، در خود فرو مي‌ريزند و نسل بعدي منظومه‌هاي خورشيدي را پديد مي‌آورند. بعد از آن سياره‌هايي تشكيل مي‌شوند كه عناصر ضروري براي حيات را در خود دارند. وقتي به آسمان شب نگاه مي‌كنم، مي‌بینم كه بله، ما بخشي از اين كيهان هستيم، ما درون اين كيهانيم و مهم‌تر آنکه كيهان نيز درون بدن ماست. وقتي اين حقيقت را براي مردم بازگو مي‌كنم، مي‌بينم بيشتر مردم احساس ناچيز‌بودن مي‌كنند؛ چرا‌كه آنها كوچك‌اند و كيهان بسيار بزرگ؛ اما من احساس بزرگي مي‌كنم؛ چون اتم‌هاي بدنم از همان ستاره‌ها آمده‌اند. ميان ما و كيهان پيوندي نزدیک برقرار است. ما در وقايع و رويدادهاي جهان اطراف خود سهيم هستيم. اين چيزي است كه در زندگي به آن مي‌رسيم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها