|

گامی بزرگ برای شناخت کیهان

عبدالرضا ناصرمقدسی. متخصص مغز و اعصاب

در ادامه معرفی فیلم‌هایی که مفهوم «انسان کیهانی» را به نمایش می‌گذارند این هفته به فیلم «تماس» با کارگردانی رابرت زمکیس و با بازی درخشان جودی فاستر در نقش الینور آرووی می‌پردازیم. فیلمی که از جهات مختلف یکی از بهترین فیلم‌های علمی-تخیلی محسوب شده و در عین حال به‌خوبی امتداد کیهان را در انسان به نمایش می‌گذارد. اولا این فیلم برخلاف بسیاری از فیلم‌های علمی-تخیلی دیگر بر پایه‌های دقیق علمی استوار شده است. فیلم‌نامه این فیلم بر اساس رمانی کوتاه به همین نام از کارل ساگان نوشته شده است. کارل ساگان استاد نجوم و یکی از مهم‌ترین مروجان علم در قرن بیستم به‌شمار می‌آمد. مجموعه کاسموس با اجرای کارل ساگان به عنوان یکی از بهترین مجموعه‌های علمی شناخته شده است. کارل ساگان در عین حال یکی از مهم‌ترین پایه‌گذاران پروژه ستی یا همان جست‌وجو برای تمدن‌های فرازمینی بود. کتاب «تماس» نیز به نوعی آرزوی او بود. اینکه روزی بتواند با موجودات فرازمینی تماس برقرار کند. گرچه او به این آرزو نرسید ولی اگر یک روز انسان موفق به برقراری چنین تماسی شود بی‌شک کارل ساگان در وقوع آن نقش بسزایی داشته است. مشخص است که فیلمی با این مجموعه و این پیشینه، فیلمی قابل توجه خواهد بود. در این فیلم نیز با نوعی سلوک روبه‌رو هستیم. قهرمان فیلم باید موانع و دشواری‌های زیادی را پشت سر بگذارد تا بتواند به مقصود نائل شود. داستان، داستان اخترشناس جوانی به نام دکتر الینور آرووی است. کسی که با وجود امتیازات و جایگاه‌های ویژه همه را رها می‌کند تا در رصدخانه آرسیبو دست به تحقیق و جست‌وجوی تمدن‌های فرازمینی یا آنچه خود «آدم کوچولوها» می‌نامد، بزند. اما سریعا با تغییر سیاست‌های بنیاد ملی علوم آمریکا و تصمیم برای پشتیبانی از علوم کاربردی، بودجه پروژه وی نیز قطع می‌شود. او دست به تلاش بسیاري می‌زند تا بتواند برای ادامه کار خود تأمین بودجه كند. اما تمام تلاش‌های وی به در بسته می‌خورد تا اینکه درست زمانی که تنها امید وی داشت به ناامیدی می‌انجامید مورد توجه یک شخصیت مرموز به نام
اس. آر. هدن قرار می‌گیرد و شرکت وی بودجه کار دکتر آرووی را تأمین می‌كند. او با کوشش بسیار دوباره این کار را دنبال می‌کند. اما باز با مخالفت روبه‌رو می‌شود و سیاست‌مداران تصمیم می‌گیرند به او دیگر اجازه استفاده از رادیوتلسکوپ‌ها را ندهند. اما درست در همین لحظه وقتی او عصبانی و ناامید از دفتر خود خارج شده و در بیابان روبه‌روی یک مغاک عظیم به آسمان گوش می‌دهد، موفق به کشف یک تماس می‌‌شود. اینجاست که داستان درونی دکتر آرووی سیری دیگر به خود می‌گیرد و سؤالات بسیاری کم‌کم سراغ او می‌آیند. سؤالاتی که تلاش برای پاسخ به آنها در نهایت از وی یک انسان کیهانی می‌سازد. او وارد چالش‌های متعددی می‌شود. از اینکه مدعیان و سودجویان می‌خواهند کشف بزرگ او را دزدیده و به خود انتساب دهند تا بعضی از پاسخ‌ها به ماهیت هستی که حتی او را تا فرط نابودی حرفه‌ای پیش می‌راند. اما هیچ یک از اینها مانع کار او نمی‌شود. او در آنچه به آن اعتقاد دارد ثابت‌قدم است و هدف بزرگ وی همان جست‌وجوی حقیقت است. داستان با رمزگشایی از این پیام فرازمینی ادامه می‌یابد. الینور با کمک اس. آر. هدن می‌تواند در نهایت به نقشه‌ای دست یابد که در واقع یک‌جور سفینه یا وسیله نقلیه فضایی را به نمایش می‌گذارد و دولت‌ها تصمیم می‌گیرند با وجود هزینه بسیار، آن را بسازند. با اینکه الینور به این کشف بزرگ دست یازیده است، اما اينكه باید با این سفینه برود، باید در شورایی تعیین شود. شورایی که مرکب از دانشمندان و اصحاب کلیسا و سیاست‌مداران و فیلسوفان است و می‌خواهد مطمئن شود آن که به این سفر می‌رود، نماینده زمین است. همین‌جاست که مهم‌ترین اعتقادات الینور زیر سؤال می‌رود. اما او با اینکه می‌داند بیان اینکه ایمانی ندارد سبب می‌شود که نتواند به عنوان نماینده زمین به این سفر برود، در یک اقدام بسیار جسورانه عنوان می‌كند که «از آنچه به آن معتقدم خشنودم». الینور از لیست حذف شده و دکتر دیوید دراملین که در واقع یک سودجوست، کاندیداي این سفر می‌شود. سفری که البته اتفاق نمی‌افتد زیرا در یک اقدام خرابکارانه سفینه و کاندیداي پرواز آن از بین می‌روند. اینجاست که باز هدن به مدد الینور آمده و این بار دکتر آرووی است که در کسری از ثانیه به سفری طولانی از طریق یک کرمچاله در اعماق کیهان می‌رود و به عمق کیهان پی می‌برد و بازمی‌گردد. حالا دیگر او از ایمانی سرشار شده که منشأ آن عظمت کیهانی است که در این سفر به درک ژرفای آن نائل شده است. گرچه باز در بیابانی در کنار مغاکی بی‌انتها به ندانسته‌ها خیره می‌شود اما خود می‌داند که گامی بزرگ برای شناخت کیهان برداشته است.

در ادامه معرفی فیلم‌هایی که مفهوم «انسان کیهانی» را به نمایش می‌گذارند این هفته به فیلم «تماس» با کارگردانی رابرت زمکیس و با بازی درخشان جودی فاستر در نقش الینور آرووی می‌پردازیم. فیلمی که از جهات مختلف یکی از بهترین فیلم‌های علمی-تخیلی محسوب شده و در عین حال به‌خوبی امتداد کیهان را در انسان به نمایش می‌گذارد. اولا این فیلم برخلاف بسیاری از فیلم‌های علمی-تخیلی دیگر بر پایه‌های دقیق علمی استوار شده است. فیلم‌نامه این فیلم بر اساس رمانی کوتاه به همین نام از کارل ساگان نوشته شده است. کارل ساگان استاد نجوم و یکی از مهم‌ترین مروجان علم در قرن بیستم به‌شمار می‌آمد. مجموعه کاسموس با اجرای کارل ساگان به عنوان یکی از بهترین مجموعه‌های علمی شناخته شده است. کارل ساگان در عین حال یکی از مهم‌ترین پایه‌گذاران پروژه ستی یا همان جست‌وجو برای تمدن‌های فرازمینی بود. کتاب «تماس» نیز به نوعی آرزوی او بود. اینکه روزی بتواند با موجودات فرازمینی تماس برقرار کند. گرچه او به این آرزو نرسید ولی اگر یک روز انسان موفق به برقراری چنین تماسی شود بی‌شک کارل ساگان در وقوع آن نقش بسزایی داشته است. مشخص است که فیلمی با این مجموعه و این پیشینه، فیلمی قابل توجه خواهد بود. در این فیلم نیز با نوعی سلوک روبه‌رو هستیم. قهرمان فیلم باید موانع و دشواری‌های زیادی را پشت سر بگذارد تا بتواند به مقصود نائل شود. داستان، داستان اخترشناس جوانی به نام دکتر الینور آرووی است. کسی که با وجود امتیازات و جایگاه‌های ویژه همه را رها می‌کند تا در رصدخانه آرسیبو دست به تحقیق و جست‌وجوی تمدن‌های فرازمینی یا آنچه خود «آدم کوچولوها» می‌نامد، بزند. اما سریعا با تغییر سیاست‌های بنیاد ملی علوم آمریکا و تصمیم برای پشتیبانی از علوم کاربردی، بودجه پروژه وی نیز قطع می‌شود. او دست به تلاش بسیاري می‌زند تا بتواند برای ادامه کار خود تأمین بودجه كند. اما تمام تلاش‌های وی به در بسته می‌خورد تا اینکه درست زمانی که تنها امید وی داشت به ناامیدی می‌انجامید مورد توجه یک شخصیت مرموز به نام
اس. آر. هدن قرار می‌گیرد و شرکت وی بودجه کار دکتر آرووی را تأمین می‌كند. او با کوشش بسیار دوباره این کار را دنبال می‌کند. اما باز با مخالفت روبه‌رو می‌شود و سیاست‌مداران تصمیم می‌گیرند به او دیگر اجازه استفاده از رادیوتلسکوپ‌ها را ندهند. اما درست در همین لحظه وقتی او عصبانی و ناامید از دفتر خود خارج شده و در بیابان روبه‌روی یک مغاک عظیم به آسمان گوش می‌دهد، موفق به کشف یک تماس می‌‌شود. اینجاست که داستان درونی دکتر آرووی سیری دیگر به خود می‌گیرد و سؤالات بسیاری کم‌کم سراغ او می‌آیند. سؤالاتی که تلاش برای پاسخ به آنها در نهایت از وی یک انسان کیهانی می‌سازد. او وارد چالش‌های متعددی می‌شود. از اینکه مدعیان و سودجویان می‌خواهند کشف بزرگ او را دزدیده و به خود انتساب دهند تا بعضی از پاسخ‌ها به ماهیت هستی که حتی او را تا فرط نابودی حرفه‌ای پیش می‌راند. اما هیچ یک از اینها مانع کار او نمی‌شود. او در آنچه به آن اعتقاد دارد ثابت‌قدم است و هدف بزرگ وی همان جست‌وجوی حقیقت است. داستان با رمزگشایی از این پیام فرازمینی ادامه می‌یابد. الینور با کمک اس. آر. هدن می‌تواند در نهایت به نقشه‌ای دست یابد که در واقع یک‌جور سفینه یا وسیله نقلیه فضایی را به نمایش می‌گذارد و دولت‌ها تصمیم می‌گیرند با وجود هزینه بسیار، آن را بسازند. با اینکه الینور به این کشف بزرگ دست یازیده است، اما اينكه باید با این سفینه برود، باید در شورایی تعیین شود. شورایی که مرکب از دانشمندان و اصحاب کلیسا و سیاست‌مداران و فیلسوفان است و می‌خواهد مطمئن شود آن که به این سفر می‌رود، نماینده زمین است. همین‌جاست که مهم‌ترین اعتقادات الینور زیر سؤال می‌رود. اما او با اینکه می‌داند بیان اینکه ایمانی ندارد سبب می‌شود که نتواند به عنوان نماینده زمین به این سفر برود، در یک اقدام بسیار جسورانه عنوان می‌كند که «از آنچه به آن معتقدم خشنودم». الینور از لیست حذف شده و دکتر دیوید دراملین که در واقع یک سودجوست، کاندیداي این سفر می‌شود. سفری که البته اتفاق نمی‌افتد زیرا در یک اقدام خرابکارانه سفینه و کاندیداي پرواز آن از بین می‌روند. اینجاست که باز هدن به مدد الینور آمده و این بار دکتر آرووی است که در کسری از ثانیه به سفری طولانی از طریق یک کرمچاله در اعماق کیهان می‌رود و به عمق کیهان پی می‌برد و بازمی‌گردد. حالا دیگر او از ایمانی سرشار شده که منشأ آن عظمت کیهانی است که در این سفر به درک ژرفای آن نائل شده است. گرچه باز در بیابانی در کنار مغاکی بی‌انتها به ندانسته‌ها خیره می‌شود اما خود می‌داند که گامی بزرگ برای شناخت کیهان برداشته است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها