|

از سیل تا خشک‌سالی

حجت ميان‌آبادي*

سیل و خشک‌سالی دو پدیده طبیعی و جزئی از چرخه هیدرولوژیکی‌اند که مواجهه با آنها مستلزم اتخاذ رویکردهای صحیح مدیریتی و سیاست‌گذاری ‌ است. نخستین چالش بزرگ سیاست‌گذاران کشور در مواجهه با این مسائل، رویکرد «مقابله» با این پدیده‌ها است؛ همان‌طور‌ که نمی‌توان با پدیده‌هایی مثل روز و شب مقابله کرد، بدون شک با پدیده‌های طبیعی سیل و خشک‌سالی نیز نمی‌توان مقابله کرد، بلکه باید آنها را «مدیریت» کرد.نکته دوم مهم در سیاست‌گذاری سیل و خشک‌سالی آن است که مدیریت آنها، «فرایند‌‌محور» است و «پروژه» نیست. نگاهی کوتاه به سیاست‌گذاری‌های مواجهه با سیل و خشک‌سالی در کشور نشان می‌دهد که در دهه‌های اخیر رویکردهای حاکم در مدیریت این مسائل، پروژه‌محور و مقطعی بوده است؛ برای مثال، در چند سال گذشته که کشور به‌شدت درگیر مسئله خشک‌سالی شدید و به‌تبع آن تأمین آب شرب و آب‌رسانی با تانکر به روستاها بود، تقریبا اکثر جلسات، نشست‌ها، همایش‌ها و... با محوریت مسئله خشک‌سالی برگزار می‌شد و تقریبا به‌جرئت می‌توان گفت جلسات بسیار معدودی درباره سیل، ضرورت لایروبی و مدیریت بحران سیل برگزار شد. اگر در گیرودار خشک‌سالی و مشکلات جدی حاصل از آن، فرد خبره‌ای درخواست برگزاری جلسات مدیریت سیل را مطرح می‌کرد، بدون شک، با واکنش‌های غیرمنطقی عمده مدیران و مسئولان مواجه می‌شد.

پس از سیل فروردین‌ امسال نیز که بسیاری از استان‌های کشور را در‌برگرفت، کارگروه‌های متعددی در سطوح مختلف کشوری، استانی و شهری تشکیل و پیرو آن، جلسات و نشست‌های بسیاری در نقاط گوناگون کشور برگزار شد. بسیاری از نهادها، سازمان‌ها و تشکیلات کشوری از‌جمله مجمع تشخیص مصلحت نظام، دولت و مجلس اقدام به تشکیل تیم و کارگروه‌های ویژه برای تهیه گزارش‌های تخصصی درباره سیل اخیر کردند. در سه ماه اخیر بیش از هزاران جلسه در کشور و ده‌ها کارگروه درباره سیل تشکیل شده است.
هر‌چند بسیاری از این اقدامات می‌تواند مثبت تلقی شود، اما نگرانی جدی در این زمینه، مقطعی‌بودن این اقدامات است، زیرا همان‌طورکه در گذشته با غالب‌بودن مسئله خشک‌سالی، بحث مدیریت سیل به فراموشی کامل سپرده شده بود، حال با غالب‌شدن مسئله سیل، محوریت کلیه جلسات به این موضوع محدود شده و این‌بار خشک‌سالی و لزوم مدیریت آن به فراموشی سپرده شده است. این مسئله تا حدی پیش رفت که برخی از مسئولان نیز ندانسته بحث ورود به ترسالی و اتمام دوره خشک‌سالی را در جامعه مطرح کردند؛ در‌حالی‌که همان‌طور که قبلا نیز اشاره شد، مدیریت خشک‌سالی و همچنین سیل، یک فرایند است و با «اقدامات مقطعی» نمی‌توان این مسائل را «مدیریت» کرد.
نکته سوم که ضرورت دارد سیاست‌گذاران کشور به آن توجه کنند، این است که مدیریت سیل و خشک‌سالی باید به صورت توأمان انجام شود؛ نمی‌توان در ایام خشک‌سالی، کلیه اقدامات را فقط محدود به مدیریت خشک‌سالی کرد و از مدیریت سیل غافل شد و در ایام سیل، کلیه اقدامات را محدود به مدیریت سیل کرد و کمترین توجهی به مسئله مدیریت خشک‌سالی و تداوم آن نداشت.
بر این اساس، باید تأکید کرد که مدیریت سیل و خشک‌سالی باید به‌صورت فرایند توأمان سیل-خشک‌سالی و خارج از رخدادهای مقطعی باشد. بنابراین توصیه اکید به مدیران، مسئولان و سیاست‌گذاران کشور آن است که در کنار جلسات مدیریت سیل، همچنان به جلسات و نشست‌های مدیریت خشک‌سالی ادامه دهند.
* عضو هيئت‌علمي دانشگاه تربيت‌مدرس

سیل و خشک‌سالی دو پدیده طبیعی و جزئی از چرخه هیدرولوژیکی‌اند که مواجهه با آنها مستلزم اتخاذ رویکردهای صحیح مدیریتی و سیاست‌گذاری ‌ است. نخستین چالش بزرگ سیاست‌گذاران کشور در مواجهه با این مسائل، رویکرد «مقابله» با این پدیده‌ها است؛ همان‌طور‌ که نمی‌توان با پدیده‌هایی مثل روز و شب مقابله کرد، بدون شک با پدیده‌های طبیعی سیل و خشک‌سالی نیز نمی‌توان مقابله کرد، بلکه باید آنها را «مدیریت» کرد.نکته دوم مهم در سیاست‌گذاری سیل و خشک‌سالی آن است که مدیریت آنها، «فرایند‌‌محور» است و «پروژه» نیست. نگاهی کوتاه به سیاست‌گذاری‌های مواجهه با سیل و خشک‌سالی در کشور نشان می‌دهد که در دهه‌های اخیر رویکردهای حاکم در مدیریت این مسائل، پروژه‌محور و مقطعی بوده است؛ برای مثال، در چند سال گذشته که کشور به‌شدت درگیر مسئله خشک‌سالی شدید و به‌تبع آن تأمین آب شرب و آب‌رسانی با تانکر به روستاها بود، تقریبا اکثر جلسات، نشست‌ها، همایش‌ها و... با محوریت مسئله خشک‌سالی برگزار می‌شد و تقریبا به‌جرئت می‌توان گفت جلسات بسیار معدودی درباره سیل، ضرورت لایروبی و مدیریت بحران سیل برگزار شد. اگر در گیرودار خشک‌سالی و مشکلات جدی حاصل از آن، فرد خبره‌ای درخواست برگزاری جلسات مدیریت سیل را مطرح می‌کرد، بدون شک، با واکنش‌های غیرمنطقی عمده مدیران و مسئولان مواجه می‌شد.

پس از سیل فروردین‌ امسال نیز که بسیاری از استان‌های کشور را در‌برگرفت، کارگروه‌های متعددی در سطوح مختلف کشوری، استانی و شهری تشکیل و پیرو آن، جلسات و نشست‌های بسیاری در نقاط گوناگون کشور برگزار شد. بسیاری از نهادها، سازمان‌ها و تشکیلات کشوری از‌جمله مجمع تشخیص مصلحت نظام، دولت و مجلس اقدام به تشکیل تیم و کارگروه‌های ویژه برای تهیه گزارش‌های تخصصی درباره سیل اخیر کردند. در سه ماه اخیر بیش از هزاران جلسه در کشور و ده‌ها کارگروه درباره سیل تشکیل شده است.
هر‌چند بسیاری از این اقدامات می‌تواند مثبت تلقی شود، اما نگرانی جدی در این زمینه، مقطعی‌بودن این اقدامات است، زیرا همان‌طورکه در گذشته با غالب‌بودن مسئله خشک‌سالی، بحث مدیریت سیل به فراموشی کامل سپرده شده بود، حال با غالب‌شدن مسئله سیل، محوریت کلیه جلسات به این موضوع محدود شده و این‌بار خشک‌سالی و لزوم مدیریت آن به فراموشی سپرده شده است. این مسئله تا حدی پیش رفت که برخی از مسئولان نیز ندانسته بحث ورود به ترسالی و اتمام دوره خشک‌سالی را در جامعه مطرح کردند؛ در‌حالی‌که همان‌طور که قبلا نیز اشاره شد، مدیریت خشک‌سالی و همچنین سیل، یک فرایند است و با «اقدامات مقطعی» نمی‌توان این مسائل را «مدیریت» کرد.
نکته سوم که ضرورت دارد سیاست‌گذاران کشور به آن توجه کنند، این است که مدیریت سیل و خشک‌سالی باید به صورت توأمان انجام شود؛ نمی‌توان در ایام خشک‌سالی، کلیه اقدامات را فقط محدود به مدیریت خشک‌سالی کرد و از مدیریت سیل غافل شد و در ایام سیل، کلیه اقدامات را محدود به مدیریت سیل کرد و کمترین توجهی به مسئله مدیریت خشک‌سالی و تداوم آن نداشت.
بر این اساس، باید تأکید کرد که مدیریت سیل و خشک‌سالی باید به‌صورت فرایند توأمان سیل-خشک‌سالی و خارج از رخدادهای مقطعی باشد. بنابراین توصیه اکید به مدیران، مسئولان و سیاست‌گذاران کشور آن است که در کنار جلسات مدیریت سیل، همچنان به جلسات و نشست‌های مدیریت خشک‌سالی ادامه دهند.
* عضو هيئت‌علمي دانشگاه تربيت‌مدرس

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها