|

معمای اخلاقی استفاده دوگانه در علم و تکنولوژی

نسل‌کشی با داس فناوري

سينا فلاح‌زاده‌راسته‌كناري. كارشناس‌ارشد مكانيك

ناگهان نور عظیمی شبیه خورشیدی دیگر که موجب تاری چشم می‌شد، در آسمان پیدا شد و چند ثانیه بعد دمای مناطق نزدیک به محل پیداشدن نور شدید تا چند هزار درجه سانتی‌گراد بالا رفت. تا شعاع چندصدمتری بسیاری از سنگ‌ها و سرامیک‌ها و فلزات ذوب و حتی بخار شدند. حرارت بسیار بالا موجب تبخیرشدن تمام بدن موجودات زنده و به‌جاماندن سایه‌های کربنی از بدن و لباس روی سنگ‌های داغ شد. کمی دورتر تا شعاع دوکیلومتری تمام لباس‌ها و بافت‌های بدن مردم به شدت سوخت و ساختمان‌های بتونی و آجری به شدت در هم شکستند و ویران شدند. هیچ‌کس در آن دقایق نفس‌گیر اولیه نمی‌دانست که چه اتفاقی در حال رخ‌دادن است. ابر قارچی‌شکل انفجار اتمی ظهور عصر جدیدی را در تاریخ حیات در کره زمین اعلام کرده بود. موج انفجار تمام ساختمان‌ها را تا شعاع چندکیلومتری ویران کرد. ده‌ها هزار نفر در ساعت‌های اول انفجار بر اثر موج‌های حرارتی و مکانیکی و تشعشعات اتمی شدید کشته شدند. کمی دورتر تمام شهر پر از مردمانی بود که بدن‌شان به شدت سوخته بود و عاجزانه فریاد می‌زدند و بی‌هدف می‌دویدند. اما این تازه شروع ماجرای بی‌پایان هیروشیما بود. سه روز بعد بمب دیگری فاجعه مشابهی را در ناکازاکی رقم زد. پخش مواد رادیواکتیو موجب شد افرادی که کمی دورتر از محل انفجارها بودند و در ساعات اولیه کشته نشده بودند دچار آلودگی حاد تشعشعاتی شوند و این به نوبه خود یعنی مرگی تدریجی‌تر، دردناک‌تر و به مراتب وحشتناک‌تر از تبخیر آنی بر اثر حرارت! بیش از 220 هزار نفر نظامی و غیرنظامی در این دو بمباران کشته شدند و ده‌ها هزار نفر دیگر بر اثر آلودگی‌های تشعشعاتی با درجات گوناگون در سال‌ها و دهه‌های پس از آن در رنجی جانکاه جان سپردند. اما اصل فاجعه در این اعداد و ارقام نبوده و نیست. کشته‌شدن ده‌ها یا صدها هزار نفر بر اثر جنگ‌های خانمان‌برانداز سابقه کمی در تاریخ ندارد. آنچه بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی را به عنوان یک نقطه عطف در تاریخ حیات روی زمین (و نه‌تنها تاریخ بشر) مطرح می‌کند این واقعیت است که بر اثر رقابت‌های تسلیحاتی پس از پایان جنگ دوم جهانی یکی از گونه‌های جانوری این سیاره (یعنی انسان) موفق شد توانایی انقراض تمام‌عیار حیات روی کره زمین را به دست آورد. اگرچه استفاده مستقیم از تسلیحات اتمی در جنگ تاکنون محدود به مورد هیروشیما و ناکازاکی بوده است، با اين حال این دو انفجار در مقایسه با برخی از انفجارهای آزمایشی دوران جنگ سرد به لحاظ قدرت ویرانگری محلی از اعراب ندارند. 16 سال پس از انفجارهای هیروشیما و ناکازاکی اتحاد جماهیر شوروی یک بمب هیدروژنی 27تنی موسوم به تزار را در مجمع‌الجزایر نوایا زملیا آزمایش کرد که انفجارهای هیروشیما و ناکازاکی در مقابل آن به ترقه‌بازی کودکان می‌مانست. البته دست‌اندرکاران آزمایش قبل از انجام کار لطف کردند(!) و قدرت انفجار را به نصف کاهش داده و از سویی اقدامات لازم را برای کاهش حداکثری تشعشعات ناشی از انفجار انجام دادند. در نهایت قدرت انفجار این هیولای جهنمی نزدیک به 50 مگاتن تی‌ان‌تی برآورد شد که بمب 16کیلوتنی هیروشیما در مقایسه با آن قابل چشم‌پوشی به نظر می‌رسد.
علم، تکنولوژی و معمای استفاده دوگانه
این مقدمه را گفتیم تا نشان داده باشیم علم و تکنولوژی چگونه می‌توانند در عین فواید زندگی‌بخش فراوانی که دارند ما را تا مرزهای انقراض بکشانند. چنان‌که می‌دانیم تکنولوژی هسته‌ای استفاده‌های بشردوستانه فراوانی نظیر تولید انرژی پاک، تولید داروهای ضدسرطان و... دارد. در مورد بسیاری از انواع تکنولوژی همیشه همین وضع معماگونه وجود دارد: بسیاری از ابزارآلات تکنولوژیکی و یافته‌های علمی کاربردهای دوگانه دارند، اما ما هرگز نمی‌توانیم به صرف داشتن کاربرد دوگانه، یک علم یا یک محصول تکنولوژیکی را طرد و رد کنیم و پرداختن به آن را تعطیل کنیم زیرا در این صورت مجبور خواهیم بود حتی استفاده از کارد آشپزخانه را نیز ممنوع کنیم! در نسل‌کشی رواندا که در خلال جنگ‌های داخلی آن کشور در سال 1994رخ داد و در طول آن تا نزدیک به یک میلیون نفر کشته شدند، یکی از ابزارهای اصلی کشتن مردم در کنار سایر سلاح‌ها، داس‌ها و قمه‌هایی بودند که مردم برای کارهای کشاورزی مورد استفاده قرار می‌دادند.1 از سوی دیگر نباید خطرات احتمالی ناشی از گسترش یک تکنولوژی را به پای استفاده دوگانه نوشت. تحلیل‌های اخلاقی مسئله ریسک‌های مترتب بر هر علم و تکنولوژی خاص منطقا جدا از استفاده‌های دوگانه هستند و باید به صورت جداگانه به آنها پرداخت. برای مثال اینکه حتی رآکتورهای اتمی با بالاترین استانداردهای ایمنی هم ممکن است دچار سرنوشت رآکتورهای اتمی فوکوشیما یا چرنوبیل شوند، مسئله‌ای است که چالش‌های اخلاقی خاص خود را دارد. چنان‌که می‌دانیم پس از فاجعه چرنوبیل کمپین‌هایی در کشورهای اروپایی به راه افتادند تا جایگزینی انرژی هسته‌ای را با انرژی‌های نوظهور تبلیغ و تسریع کنند و در همین راستا از دهه‌ پیش آلمان تصمیم به غیرفعال‌کردن تمام رآکتورهای اتمی خود تا سال 2022 گرفت. این تصمیم دولت آلمان هیچ ارتباطی به مسئله استفاده دوگانه ندارد و بیشتر به هراس عمومی از پیامدهای فجایعی نظیر چرنوبیل و همین‌طور زباله‌های اتمی مربوط می‌شود. البته این شیوه تأثیرگذاری ریسک‌های احتمالی بر تصمیم‌گیری‌های کلان در مورد بسیاری از انواع تکنولوژی نظیر نانوتکنولوژی، تکنولوژی‌های سایبری و هوش مصنوعی، صنایع شیمیایی و دارویی و انواع تکنولوژی‌های نوظهور وجود دارد. برای مثال با توجه به وابستگی روزافزون زندگی انسان به رایانه‌ها و سیستم‌های خودکار دارای هوش مصنوعی پیش‌بردن پروژه‌های مربوط به این عرصه همیشه باید توأم با رعایت تدابیر پیچیده احتیاطی باشد زیرا خطر از کنترل خارج‌شدن ربات‌های بسیار پیشرفته که می‌توانند به زیرساخت‌های اطلاعاتی و امنیتی کشورها آسیب وارد کنند، همیشه وجود دارد. بنابراین برای پرهیز از پیچیدگی‌هایي که ممکن است در بحث استفاده دوگانه و مسائل اخلاقی مربوط به آن ایجاد شود، بهتر است در ابتدا اجمالا روشن کنیم که منظورمان از استفاده دوگانه چیست. مسئله استفاده دوگانه بیشتر در مورد تکنولوژی‌هایی مطرح می‌شود که دارای ویژگی‌های زیر باشند: 2
دارای استفاده‌های نظامی و صلح‌آمیز باشند.
استفاده‌های مفید و مضر داشته باشند و استفاده مضر آنها به صورت کاربرد در سلاح‌های کشتارجمعی باشد.
استفاده‌های مفید و مضر داشته باشند، اما استفاده مضر آنها شامل موارد احتمالی واردكردن آسیب‌های گسترده به جمع بزرگی از انسان‌ها بوده و لزوما تسلیحاتی نباشد.
پیچیدگی‌های مباحث مربوط به استفاده‌های دوگانه از علم و تکنولوژی چنان بالاست که با نسخه‌های اخلاقی متصلب و وظیفه‌گرای صرف نمی‌‌توان به تحلیل‌های اخلاقی مناسب این عرصه اقدام كرد و همیشه علاوه بر پیش‌چشم‌داشتن اصول کلی اخلاقی لازم است عواقب مترتب بر هر اقدامی به دقت مورد سنجش و بررسی قرار گیرد. برای مثال اصل اخلاقی عدم آسیب («No Means to Harm» در مباحث اخلاق تکنولوژی) اگر بخواهد به طور کاملا متصلب رعایت شود ناگزیر خواهیم بود حتی تولید چاقوی آشپزخانه را نیز محدود کنیم. از این جهت در برخورد با معمای استفاده دوگانه ناگزیر به استفاده از سنتزی از وظیفه‌گرایی اخلاقی و فایده‌گرایی اخلاقی هستیم و در مورد هر تکنولوژی نوظهور نیاز به موشکافی‌های کافی برای سنجش جوانب استفاده‌های دوگانه احتمالی داریم.
مسئولیت شخصی و همگانی
در مصاحبه‌هایی که پس از جنگ جهانی دوم با دست‌اندرکاران پروژه منهتن انجام شد، برخی از آنها از پذیرش هر گونه مسئولیت اخلاقی در قبال فجایع ناشی از انفجارهای اتمی هیروشیما و ناکازاکی خودداری کرده و اظهار كردند که آنها فقط دانشمند هستند و مسئولیت تصمیمات اخلاقی بر عهده آنها نیست. با توجه به مباحثی که تا اینجا مطرح شد می‌دانیم که تصور کار علمی و تکنولوژیکی به عنوان فعالیتی که سنجش عواقب آن بر عهده عاملان آن نیست، ممکن است به بروز فجایع باورنکردنی بینجامد و حتی نسل بشر را در معرض انقراض قرار دهد. اینکه دانشمندان با معیارهای سختگیرانه مواظب باشند که علم همیشه به حقیقت جهان دسترسی داشته باشد، اما اصلا نگران عواقب وحشتناک احتمالی تحقیقات خود نباشند به هیچ رو خالی از تناقض نیست. آزادی همیشه توأم با مسئولیت است و آزادی دانشمندان در پرداختن به آنچه بدان علاقه دارند نیز از این قاعده مستثنا نیست. اما کار علمی در نهادهای آموزشی، شرکت‌ها و مؤسسات و... و اکثرا به صورت جمعی و در شبکه‌ای از مناسبات انجام می‌شود و از این جهت مسئولیت دانشمندان تنها یک مسئولیت شخصی نیست و باید آن را به صورت یک مسئولیت جمعی فهمید. به این لحاظ در مورد کاربردهای دوگانه برخی از انواع تکنولوژی‌ها وظیفه خطیری برعهده دانشمندان قرار دارد زیرا پیش از همه آنها هستند که با موارد استفاده دوگانه آشنا می‌شوند و بهترین موقعیت برای جلوگیری از عواقب فاجعه‌بار استفاده دوگانه از تکنولوژی در اختیار خود آنهاست. البته این مسئولیت جمعی در مورد دانشمندانی که در کشورهای پیشرفته کار و زندگی می‌کنند و دسترسی به پیشرفته‌ترین امکانات تحقیقاتی دارند، بسیار بیشتر از دانشمندانی است که در کشورهای جهان سوم زندگی می‌کنند. کشورهای جهان سوم معمولا مصرف‌کننده تکنولوژی‌های دارای استفاده دوگانه هستند. برای مثال زمانی که صدام از سلاح شیمیایی استفاده کرد دهه‌های متمادی از گسترش تکنولوژی تولید آن در مغرب‌زمین می‌گذشت و از این جهت اگر مسئولیتی متوجه جامعه علمی باشد (که قطعا هست) باید دانشمندانی را مقصر دانست که در سال‌های نخست گسترش تکنولوژی سلاح‌های کشتارجمعی شیمیایی روی کاربردهای احتمالی نظامی آن کار کردند. البته تنها دانشمندان و سازندگان مواد اولیه مقصر این فجایع نیستند و تمام کسانی که به نحوی در راه رساندن این مواد به میدان جنگ فعالیت می‌کنند، مقصرند. در مورد صنایع شیمیایی باز هم باید دقت کرد که مفهوم استفاده دوگانه تنها در مورد محصولاتی قابل استفاده است که استفاده‌های دوگانه دارند. برای مثال کار تحقیقاتی روی گاز سارین در آغاز به منظور استفاده از آن به عنوان یک آفت‌کش انجام می‌شد و بعد از آن به عنوان سلاح شیمیایی نیز از آن استفاده شد. اما برای مثال در مورد گاز نویچوک که در شوروی سابق تولید شد تنها دلیل کار روی آن استفاده از آن در جنگ‌های احتمالی با ناتو بود و بنابراین این مورد و موارد این‌چنین را نمی‌توان از موارد استفاده دوگانه به شمار آورد. قضیه در مورد دانشمندانی که به صورت مستقیم روی تولید تسلیحات کشتارجمعی کار می‌کنند نیز به همین صورت است. یعنی برای مثال درباره رابرت اوپنهایمر (که لقب پدر بمب اتمی آمریکا را دارد) و آندری ساخارف (پدر بمب اتمی شوروی) دیگر نمی‌توان سخن از استفاده دوگانه گفت بلکه چنین مواردی کارکردن برای تولید سلاح کشتارجمعی محسوب می‌شوند. بررسی موارد استفاده از سلاح‌های کشتارجمعی نشان می‌دهد که تکنولوژی‌های مخرب می‌توانند به سرعت از کنترل دانشمندان و مهندسان خارج شده و مسیر آزمایشگاه تا میدان جنگ را با سرعتی باورنکردنی پشت سر بگذارند و دقیقا همین نکته است که نشان می‌دهد دانشمندان باید در مورد کاربردهای احتمالی تکنولوژی‌هایي که روی گسترش آن کار می‌کنند، بسیار حساس باشند. البته از آنجایی که دولت‌ها نسبت به هم اصطلاحا در وضع طبیعی به سر می‌برند پرواضح است که در هنگامه جنگ‌های سختی نظیر جنگ‌های جهانی اول و دوم انتظار رعایت اخلاق از طرفین درگیری توهمی بیش نیست و به همین علت نقش آگاهی‌رسانی در این زمینه بسیار برجسته است. دولت‌های متخاصم حتی در زمان صلح برای نابودی هم تلاش می‌کنند و اگر متوجه شوند برای دفاع از خود در برابر امکانات هجومی دشمنان در زمان جنگ‌های احتمالی ناتوان هستند به استراتژی‌های نابودی متقابل مطمئن (Mutually Assured Destruction) که در زمان جنگ سرد میان ابرقدرت‌های شرق و غرب مطرح بود روی می‌آورند که به معنی توان نابودی تمام‌عیار طرفین درگیری در صورت بروز هرگونه جنگ تمام‌عیار است. در زمان جنگ سرد معنی این قضیه چیزی به جز دارابودن زرادخانه‌های اتمی بسیار بزرگ نبود. البته با توجه به محدودیت منابع کره زمین و ناپایداری‌های فراوان سیاست بین‌المللی همیشه خطر رسیدن به نقطه‌های بی‌بازگشت در مسیر تخاصم وجود دارد و از قضا بیشترین ترس در چنین مواردی در مورد تکنولوژی‌هایی وجود دارد که دارای کاربردهای دوگانه هستند. تمام اینها به این معنی نیست که دولت‌ها از هرگونه مسئولیتی معاف هستند، بلکه در اصل بلافاصله بعد از جامعه علمی دولت‌ها مسئول کنترل موارد استفاده دوگانه از تکنولوژی هستند. دولت‌ها باید با قانون‌گذاری‌های هوشمندانه و اتخاذ سیاست‌هایی که استفاده منفی از چنین تکنولوژی‌هایی را در عرصه‌های ملی و بین‌المللی مهار می‌کند، جلوی گسترش جنبه‌های منفی این تکنولوژی‌ها را بگیرند و از استفاده‌های بشردوستانه و صلح‌آمیز آنها حمایت کنند. بنابراین نقش آگاهی‌رسانی در این مورد بسیار کلیدی است و دانشمندان باید به صورت پیوسته با رسانه‌ها و جامعه در ارتباط باشند و تمام موارد خطرات احتمالی تکنولوژی‌های نوظهور از جمله استفاده‌های دوگانه احتمالی را پس از مطرح‌کردن در سپهر عمومی به‌دقت مورد بحث و بررسی قرار دهند و تمام عواقب احتمالی را با دقت بسنجند. توسل به این طرز فکر غلط که دانشمندان مسئولیت اخلاقی در قبال کار علمی خود ندارند، بدترین روش مواجهه با این موارد است. توهم اینکه کار علمی به مثابه یک فعالیت اجتماعی می‌تواند به صورت کاملا جدا از دغدغه‌های اخلاقی پیش برود با توجه به عواقب زیان‌بار احتمالی و تناقضات عملی و تئوریک چنین طرز فکری باید برای همیشه کنار گذاشته شود. البته روش‌شناسی کار علمی ارتباطی به اخلاق ندارد و در آن سطح همیشه تلاش برای به‌دست‌آوردن یک درک عینی از جهان پیش‌روی دانشمندان علوم طبیعی بوده و هست. نمی‌توان گفت یک نظریه در علوم طبیعی یا مهندسی به دلایل اخلاقی غلط است، اما می‌توان عواقب کاربرد برخی از تکنولوژی‌ها را سنجید و کار روی آنها را محدود کرد یا بهتر از آن با آگاهی‌رسانی کافی تنها به موارد استفاده مثبت از آنها مجال بروز داد. مورد استفاده دوگانه از تکنولوژی از مواردی است که به زندگی اجتماعات بزرگ انسانی و حتی به اصل حیات روی کره زمین مربوط می‌شود و بنابراین مانند موردِ محافظت از محیط زیست، تمام افرادی که در هرسطحی توان برداشتن یک قدم مثبت در راه مهار عواقب ناگوار آن را دارند، مسئول هستند.
پي‌نوشت‌ها:
1-https://www.worldvision.org/refugees-news-stories/1994-rwandan-genocide-facts.
2- Miller, S. (2018). Dual Use Science and
Technology, Ethics and Weapons of Mass
Destruction: Springer.

ناگهان نور عظیمی شبیه خورشیدی دیگر که موجب تاری چشم می‌شد، در آسمان پیدا شد و چند ثانیه بعد دمای مناطق نزدیک به محل پیداشدن نور شدید تا چند هزار درجه سانتی‌گراد بالا رفت. تا شعاع چندصدمتری بسیاری از سنگ‌ها و سرامیک‌ها و فلزات ذوب و حتی بخار شدند. حرارت بسیار بالا موجب تبخیرشدن تمام بدن موجودات زنده و به‌جاماندن سایه‌های کربنی از بدن و لباس روی سنگ‌های داغ شد. کمی دورتر تا شعاع دوکیلومتری تمام لباس‌ها و بافت‌های بدن مردم به شدت سوخت و ساختمان‌های بتونی و آجری به شدت در هم شکستند و ویران شدند. هیچ‌کس در آن دقایق نفس‌گیر اولیه نمی‌دانست که چه اتفاقی در حال رخ‌دادن است. ابر قارچی‌شکل انفجار اتمی ظهور عصر جدیدی را در تاریخ حیات در کره زمین اعلام کرده بود. موج انفجار تمام ساختمان‌ها را تا شعاع چندکیلومتری ویران کرد. ده‌ها هزار نفر در ساعت‌های اول انفجار بر اثر موج‌های حرارتی و مکانیکی و تشعشعات اتمی شدید کشته شدند. کمی دورتر تمام شهر پر از مردمانی بود که بدن‌شان به شدت سوخته بود و عاجزانه فریاد می‌زدند و بی‌هدف می‌دویدند. اما این تازه شروع ماجرای بی‌پایان هیروشیما بود. سه روز بعد بمب دیگری فاجعه مشابهی را در ناکازاکی رقم زد. پخش مواد رادیواکتیو موجب شد افرادی که کمی دورتر از محل انفجارها بودند و در ساعات اولیه کشته نشده بودند دچار آلودگی حاد تشعشعاتی شوند و این به نوبه خود یعنی مرگی تدریجی‌تر، دردناک‌تر و به مراتب وحشتناک‌تر از تبخیر آنی بر اثر حرارت! بیش از 220 هزار نفر نظامی و غیرنظامی در این دو بمباران کشته شدند و ده‌ها هزار نفر دیگر بر اثر آلودگی‌های تشعشعاتی با درجات گوناگون در سال‌ها و دهه‌های پس از آن در رنجی جانکاه جان سپردند. اما اصل فاجعه در این اعداد و ارقام نبوده و نیست. کشته‌شدن ده‌ها یا صدها هزار نفر بر اثر جنگ‌های خانمان‌برانداز سابقه کمی در تاریخ ندارد. آنچه بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی را به عنوان یک نقطه عطف در تاریخ حیات روی زمین (و نه‌تنها تاریخ بشر) مطرح می‌کند این واقعیت است که بر اثر رقابت‌های تسلیحاتی پس از پایان جنگ دوم جهانی یکی از گونه‌های جانوری این سیاره (یعنی انسان) موفق شد توانایی انقراض تمام‌عیار حیات روی کره زمین را به دست آورد. اگرچه استفاده مستقیم از تسلیحات اتمی در جنگ تاکنون محدود به مورد هیروشیما و ناکازاکی بوده است، با اين حال این دو انفجار در مقایسه با برخی از انفجارهای آزمایشی دوران جنگ سرد به لحاظ قدرت ویرانگری محلی از اعراب ندارند. 16 سال پس از انفجارهای هیروشیما و ناکازاکی اتحاد جماهیر شوروی یک بمب هیدروژنی 27تنی موسوم به تزار را در مجمع‌الجزایر نوایا زملیا آزمایش کرد که انفجارهای هیروشیما و ناکازاکی در مقابل آن به ترقه‌بازی کودکان می‌مانست. البته دست‌اندرکاران آزمایش قبل از انجام کار لطف کردند(!) و قدرت انفجار را به نصف کاهش داده و از سویی اقدامات لازم را برای کاهش حداکثری تشعشعات ناشی از انفجار انجام دادند. در نهایت قدرت انفجار این هیولای جهنمی نزدیک به 50 مگاتن تی‌ان‌تی برآورد شد که بمب 16کیلوتنی هیروشیما در مقایسه با آن قابل چشم‌پوشی به نظر می‌رسد.
علم، تکنولوژی و معمای استفاده دوگانه
این مقدمه را گفتیم تا نشان داده باشیم علم و تکنولوژی چگونه می‌توانند در عین فواید زندگی‌بخش فراوانی که دارند ما را تا مرزهای انقراض بکشانند. چنان‌که می‌دانیم تکنولوژی هسته‌ای استفاده‌های بشردوستانه فراوانی نظیر تولید انرژی پاک، تولید داروهای ضدسرطان و... دارد. در مورد بسیاری از انواع تکنولوژی همیشه همین وضع معماگونه وجود دارد: بسیاری از ابزارآلات تکنولوژیکی و یافته‌های علمی کاربردهای دوگانه دارند، اما ما هرگز نمی‌توانیم به صرف داشتن کاربرد دوگانه، یک علم یا یک محصول تکنولوژیکی را طرد و رد کنیم و پرداختن به آن را تعطیل کنیم زیرا در این صورت مجبور خواهیم بود حتی استفاده از کارد آشپزخانه را نیز ممنوع کنیم! در نسل‌کشی رواندا که در خلال جنگ‌های داخلی آن کشور در سال 1994رخ داد و در طول آن تا نزدیک به یک میلیون نفر کشته شدند، یکی از ابزارهای اصلی کشتن مردم در کنار سایر سلاح‌ها، داس‌ها و قمه‌هایی بودند که مردم برای کارهای کشاورزی مورد استفاده قرار می‌دادند.1 از سوی دیگر نباید خطرات احتمالی ناشی از گسترش یک تکنولوژی را به پای استفاده دوگانه نوشت. تحلیل‌های اخلاقی مسئله ریسک‌های مترتب بر هر علم و تکنولوژی خاص منطقا جدا از استفاده‌های دوگانه هستند و باید به صورت جداگانه به آنها پرداخت. برای مثال اینکه حتی رآکتورهای اتمی با بالاترین استانداردهای ایمنی هم ممکن است دچار سرنوشت رآکتورهای اتمی فوکوشیما یا چرنوبیل شوند، مسئله‌ای است که چالش‌های اخلاقی خاص خود را دارد. چنان‌که می‌دانیم پس از فاجعه چرنوبیل کمپین‌هایی در کشورهای اروپایی به راه افتادند تا جایگزینی انرژی هسته‌ای را با انرژی‌های نوظهور تبلیغ و تسریع کنند و در همین راستا از دهه‌ پیش آلمان تصمیم به غیرفعال‌کردن تمام رآکتورهای اتمی خود تا سال 2022 گرفت. این تصمیم دولت آلمان هیچ ارتباطی به مسئله استفاده دوگانه ندارد و بیشتر به هراس عمومی از پیامدهای فجایعی نظیر چرنوبیل و همین‌طور زباله‌های اتمی مربوط می‌شود. البته این شیوه تأثیرگذاری ریسک‌های احتمالی بر تصمیم‌گیری‌های کلان در مورد بسیاری از انواع تکنولوژی نظیر نانوتکنولوژی، تکنولوژی‌های سایبری و هوش مصنوعی، صنایع شیمیایی و دارویی و انواع تکنولوژی‌های نوظهور وجود دارد. برای مثال با توجه به وابستگی روزافزون زندگی انسان به رایانه‌ها و سیستم‌های خودکار دارای هوش مصنوعی پیش‌بردن پروژه‌های مربوط به این عرصه همیشه باید توأم با رعایت تدابیر پیچیده احتیاطی باشد زیرا خطر از کنترل خارج‌شدن ربات‌های بسیار پیشرفته که می‌توانند به زیرساخت‌های اطلاعاتی و امنیتی کشورها آسیب وارد کنند، همیشه وجود دارد. بنابراین برای پرهیز از پیچیدگی‌هایي که ممکن است در بحث استفاده دوگانه و مسائل اخلاقی مربوط به آن ایجاد شود، بهتر است در ابتدا اجمالا روشن کنیم که منظورمان از استفاده دوگانه چیست. مسئله استفاده دوگانه بیشتر در مورد تکنولوژی‌هایی مطرح می‌شود که دارای ویژگی‌های زیر باشند: 2
دارای استفاده‌های نظامی و صلح‌آمیز باشند.
استفاده‌های مفید و مضر داشته باشند و استفاده مضر آنها به صورت کاربرد در سلاح‌های کشتارجمعی باشد.
استفاده‌های مفید و مضر داشته باشند، اما استفاده مضر آنها شامل موارد احتمالی واردكردن آسیب‌های گسترده به جمع بزرگی از انسان‌ها بوده و لزوما تسلیحاتی نباشد.
پیچیدگی‌های مباحث مربوط به استفاده‌های دوگانه از علم و تکنولوژی چنان بالاست که با نسخه‌های اخلاقی متصلب و وظیفه‌گرای صرف نمی‌‌توان به تحلیل‌های اخلاقی مناسب این عرصه اقدام كرد و همیشه علاوه بر پیش‌چشم‌داشتن اصول کلی اخلاقی لازم است عواقب مترتب بر هر اقدامی به دقت مورد سنجش و بررسی قرار گیرد. برای مثال اصل اخلاقی عدم آسیب («No Means to Harm» در مباحث اخلاق تکنولوژی) اگر بخواهد به طور کاملا متصلب رعایت شود ناگزیر خواهیم بود حتی تولید چاقوی آشپزخانه را نیز محدود کنیم. از این جهت در برخورد با معمای استفاده دوگانه ناگزیر به استفاده از سنتزی از وظیفه‌گرایی اخلاقی و فایده‌گرایی اخلاقی هستیم و در مورد هر تکنولوژی نوظهور نیاز به موشکافی‌های کافی برای سنجش جوانب استفاده‌های دوگانه احتمالی داریم.
مسئولیت شخصی و همگانی
در مصاحبه‌هایی که پس از جنگ جهانی دوم با دست‌اندرکاران پروژه منهتن انجام شد، برخی از آنها از پذیرش هر گونه مسئولیت اخلاقی در قبال فجایع ناشی از انفجارهای اتمی هیروشیما و ناکازاکی خودداری کرده و اظهار كردند که آنها فقط دانشمند هستند و مسئولیت تصمیمات اخلاقی بر عهده آنها نیست. با توجه به مباحثی که تا اینجا مطرح شد می‌دانیم که تصور کار علمی و تکنولوژیکی به عنوان فعالیتی که سنجش عواقب آن بر عهده عاملان آن نیست، ممکن است به بروز فجایع باورنکردنی بینجامد و حتی نسل بشر را در معرض انقراض قرار دهد. اینکه دانشمندان با معیارهای سختگیرانه مواظب باشند که علم همیشه به حقیقت جهان دسترسی داشته باشد، اما اصلا نگران عواقب وحشتناک احتمالی تحقیقات خود نباشند به هیچ رو خالی از تناقض نیست. آزادی همیشه توأم با مسئولیت است و آزادی دانشمندان در پرداختن به آنچه بدان علاقه دارند نیز از این قاعده مستثنا نیست. اما کار علمی در نهادهای آموزشی، شرکت‌ها و مؤسسات و... و اکثرا به صورت جمعی و در شبکه‌ای از مناسبات انجام می‌شود و از این جهت مسئولیت دانشمندان تنها یک مسئولیت شخصی نیست و باید آن را به صورت یک مسئولیت جمعی فهمید. به این لحاظ در مورد کاربردهای دوگانه برخی از انواع تکنولوژی‌ها وظیفه خطیری برعهده دانشمندان قرار دارد زیرا پیش از همه آنها هستند که با موارد استفاده دوگانه آشنا می‌شوند و بهترین موقعیت برای جلوگیری از عواقب فاجعه‌بار استفاده دوگانه از تکنولوژی در اختیار خود آنهاست. البته این مسئولیت جمعی در مورد دانشمندانی که در کشورهای پیشرفته کار و زندگی می‌کنند و دسترسی به پیشرفته‌ترین امکانات تحقیقاتی دارند، بسیار بیشتر از دانشمندانی است که در کشورهای جهان سوم زندگی می‌کنند. کشورهای جهان سوم معمولا مصرف‌کننده تکنولوژی‌های دارای استفاده دوگانه هستند. برای مثال زمانی که صدام از سلاح شیمیایی استفاده کرد دهه‌های متمادی از گسترش تکنولوژی تولید آن در مغرب‌زمین می‌گذشت و از این جهت اگر مسئولیتی متوجه جامعه علمی باشد (که قطعا هست) باید دانشمندانی را مقصر دانست که در سال‌های نخست گسترش تکنولوژی سلاح‌های کشتارجمعی شیمیایی روی کاربردهای احتمالی نظامی آن کار کردند. البته تنها دانشمندان و سازندگان مواد اولیه مقصر این فجایع نیستند و تمام کسانی که به نحوی در راه رساندن این مواد به میدان جنگ فعالیت می‌کنند، مقصرند. در مورد صنایع شیمیایی باز هم باید دقت کرد که مفهوم استفاده دوگانه تنها در مورد محصولاتی قابل استفاده است که استفاده‌های دوگانه دارند. برای مثال کار تحقیقاتی روی گاز سارین در آغاز به منظور استفاده از آن به عنوان یک آفت‌کش انجام می‌شد و بعد از آن به عنوان سلاح شیمیایی نیز از آن استفاده شد. اما برای مثال در مورد گاز نویچوک که در شوروی سابق تولید شد تنها دلیل کار روی آن استفاده از آن در جنگ‌های احتمالی با ناتو بود و بنابراین این مورد و موارد این‌چنین را نمی‌توان از موارد استفاده دوگانه به شمار آورد. قضیه در مورد دانشمندانی که به صورت مستقیم روی تولید تسلیحات کشتارجمعی کار می‌کنند نیز به همین صورت است. یعنی برای مثال درباره رابرت اوپنهایمر (که لقب پدر بمب اتمی آمریکا را دارد) و آندری ساخارف (پدر بمب اتمی شوروی) دیگر نمی‌توان سخن از استفاده دوگانه گفت بلکه چنین مواردی کارکردن برای تولید سلاح کشتارجمعی محسوب می‌شوند. بررسی موارد استفاده از سلاح‌های کشتارجمعی نشان می‌دهد که تکنولوژی‌های مخرب می‌توانند به سرعت از کنترل دانشمندان و مهندسان خارج شده و مسیر آزمایشگاه تا میدان جنگ را با سرعتی باورنکردنی پشت سر بگذارند و دقیقا همین نکته است که نشان می‌دهد دانشمندان باید در مورد کاربردهای احتمالی تکنولوژی‌هایي که روی گسترش آن کار می‌کنند، بسیار حساس باشند. البته از آنجایی که دولت‌ها نسبت به هم اصطلاحا در وضع طبیعی به سر می‌برند پرواضح است که در هنگامه جنگ‌های سختی نظیر جنگ‌های جهانی اول و دوم انتظار رعایت اخلاق از طرفین درگیری توهمی بیش نیست و به همین علت نقش آگاهی‌رسانی در این زمینه بسیار برجسته است. دولت‌های متخاصم حتی در زمان صلح برای نابودی هم تلاش می‌کنند و اگر متوجه شوند برای دفاع از خود در برابر امکانات هجومی دشمنان در زمان جنگ‌های احتمالی ناتوان هستند به استراتژی‌های نابودی متقابل مطمئن (Mutually Assured Destruction) که در زمان جنگ سرد میان ابرقدرت‌های شرق و غرب مطرح بود روی می‌آورند که به معنی توان نابودی تمام‌عیار طرفین درگیری در صورت بروز هرگونه جنگ تمام‌عیار است. در زمان جنگ سرد معنی این قضیه چیزی به جز دارابودن زرادخانه‌های اتمی بسیار بزرگ نبود. البته با توجه به محدودیت منابع کره زمین و ناپایداری‌های فراوان سیاست بین‌المللی همیشه خطر رسیدن به نقطه‌های بی‌بازگشت در مسیر تخاصم وجود دارد و از قضا بیشترین ترس در چنین مواردی در مورد تکنولوژی‌هایی وجود دارد که دارای کاربردهای دوگانه هستند. تمام اینها به این معنی نیست که دولت‌ها از هرگونه مسئولیتی معاف هستند، بلکه در اصل بلافاصله بعد از جامعه علمی دولت‌ها مسئول کنترل موارد استفاده دوگانه از تکنولوژی هستند. دولت‌ها باید با قانون‌گذاری‌های هوشمندانه و اتخاذ سیاست‌هایی که استفاده منفی از چنین تکنولوژی‌هایی را در عرصه‌های ملی و بین‌المللی مهار می‌کند، جلوی گسترش جنبه‌های منفی این تکنولوژی‌ها را بگیرند و از استفاده‌های بشردوستانه و صلح‌آمیز آنها حمایت کنند. بنابراین نقش آگاهی‌رسانی در این مورد بسیار کلیدی است و دانشمندان باید به صورت پیوسته با رسانه‌ها و جامعه در ارتباط باشند و تمام موارد خطرات احتمالی تکنولوژی‌های نوظهور از جمله استفاده‌های دوگانه احتمالی را پس از مطرح‌کردن در سپهر عمومی به‌دقت مورد بحث و بررسی قرار دهند و تمام عواقب احتمالی را با دقت بسنجند. توسل به این طرز فکر غلط که دانشمندان مسئولیت اخلاقی در قبال کار علمی خود ندارند، بدترین روش مواجهه با این موارد است. توهم اینکه کار علمی به مثابه یک فعالیت اجتماعی می‌تواند به صورت کاملا جدا از دغدغه‌های اخلاقی پیش برود با توجه به عواقب زیان‌بار احتمالی و تناقضات عملی و تئوریک چنین طرز فکری باید برای همیشه کنار گذاشته شود. البته روش‌شناسی کار علمی ارتباطی به اخلاق ندارد و در آن سطح همیشه تلاش برای به‌دست‌آوردن یک درک عینی از جهان پیش‌روی دانشمندان علوم طبیعی بوده و هست. نمی‌توان گفت یک نظریه در علوم طبیعی یا مهندسی به دلایل اخلاقی غلط است، اما می‌توان عواقب کاربرد برخی از تکنولوژی‌ها را سنجید و کار روی آنها را محدود کرد یا بهتر از آن با آگاهی‌رسانی کافی تنها به موارد استفاده مثبت از آنها مجال بروز داد. مورد استفاده دوگانه از تکنولوژی از مواردی است که به زندگی اجتماعات بزرگ انسانی و حتی به اصل حیات روی کره زمین مربوط می‌شود و بنابراین مانند موردِ محافظت از محیط زیست، تمام افرادی که در هرسطحی توان برداشتن یک قدم مثبت در راه مهار عواقب ناگوار آن را دارند، مسئول هستند.
پي‌نوشت‌ها:
1-https://www.worldvision.org/refugees-news-stories/1994-rwandan-genocide-facts.
2- Miller, S. (2018). Dual Use Science and
Technology, Ethics and Weapons of Mass
Destruction: Springer.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها