سرپرست سازمان توسعه و تجارت در گفتوگو با «شرق» از یکطرفهبودن سازوکار مالی ابراز نگرانی کرد
دلواپس اینستکس هستیم
زهره آقایانی: اینستکس واژهای است که بهتازگی در ادبیات دیپلماسی ایران و اروپا وارد شده است. اما تاکنون آن میزان که کاربرد سیاسی داشته است، هنوز نتوانسته به اهداف اقتصادی خود دست یابد. همین امر سبب شده گفتمان ایران با دیگر اعضای 4+1 وارد چالش جدی شود. از آن میان هشدارها و مهلتهای تعیینشده از سوی تهران است که اروپا را به تکاپو واداشته تا بتواند سرانجام به این بازار سازوکار مالی رونق بخشد؛ سازوکاری که هنوز نتوانسته تهران را راضی کند و بیم آن میرود تعلل اروپا در شارژ این سیستم مالی - تجاری به پارهشدن عهدنامه بینالمللی برجام بینجامد. از سوی دیگر، اینپا و آنپاکردن اروپا در قویکردن اینستکس دلیلی شده تا در داخل نیز نه فقط این سازوکار مالی را پوچ و توخالی قلمداد کنند که حتی برخی پا را فراتر گذاشته و از دولت خواستهاند از برجام خارج شود! حالا اینکه دولت چه تصمیمی دراینباره خواهد گرفت، درآینده معلوم خواهد شد اما باید پرسید اینستکس تنها ساختاری است که میتواند برای اکنون راهگشا باشد؟ برخی از تحلیلگران چنین نظری ندارند. چنانکه مودودی، سرپرست سازمان توسعه و تجارت، میگوید: آنچه ما را دلواپس میکند، این است که نکند اینستکس فقط یک سازوکار مالی برای واردات از کشورهای اروپایی به ایران باشد. درست است ما نیازهایی داریم که شاید برای کشور خیلی ضروری است و چه بهتر که بتوانیم این را از کشورهای منشأ اصلی که اروپایی است، تأمین کنیم اما اگر این سازوکار را فقط برای صادرات به ایران طراحی کردهاند، این برای ایرانیان پیام خیلی خوبی نیست. به دلیل اینکه این سازوکار باید دوطرفه کار کند یعنی در ازای صادراتی که به ایران میکند، باید معادل همان هم از ایران واردات صورت بگیرد اما آنها به بهانه اینکه فلان کالا تحریم است یا سیستم بانکی جواب نمیدهد، شاید خیلی نتوانند این بستر را فراهم کنند. گفتوگوی «شرق» با محمدرضا مودودی، سرپرست سازمان توسعه و تجارت، را در اینباره میخوانید:
اجرائیشدن اینستکس چه معنای سیاسی و اقتصادی به همراه خواهد داشت؟
به طور کلی، اینستکس فضایی برای تبادل کالا با پول یا بستر مناسبی برای مبادله تجاری بدون نیاز به ساختار مالی وابسته به دلار و سیستم بانکی وابسته به سوییفت است. حالا باید دید نگاه ما به موضوع اینستکس از چه منظری میتواند حائز اهمیت باشد و از چه منظری میتوان به آن توجه کرد. باید گفت قرارداد برجام نه تنها با یک کشور منعقد نشد، بلکه با شش قدرت جهانی پای میز مذاکره نشسته و با این اعتبار که هر شش کشور وزن مشابهی در تصمیمگیریهای کلان بینالمللی خواهند داشت، این معاهده امضا شد. بنابراین امضای پای یک تفاهمنامه تا حدی اعتبار و شأن دارد که میتوان به آن عنوان یک معاهده بینالمللی را داد. اما با اتفاقی که رخ داد و آمریکا از برجام خارج شد - در اصل برای ما خروج یک کشور از این معاهده و زیر مذاکرهزدن اتفاق نامیمونی نبود - مهمترین آسیب به پیمانها و معاهدههای بینالمللی وارد شد چراکه پنج کشور دیگر به اندازه آمریکا وزانت نداشته و با خروج تنهایی آمریکا، همه امضاها، تعهدات و جایگاه، متزلزل و فرو پاشیده خواهد شد. بنابراین نکته حائز اهمیت این بود که این اقدام آمریکا بیش از آنکه متوجه تنبیه ایران باشد، متوجه تحقیر سایر
قدرتهای جهانی است که آنطور بایدوشاید، شأن و منزلت و جایگاه در برابر آمریکا را نداشتند. بنابراین اینستکس تلاشی بود در جهت اینکه حداقل دهنکجی به آمریکاییها باشد که اگر از این معاهده خارج شدی، به این معنی نیست که ما دیگر به آن واکنش نشان نداده و خنثی و منفعل عمل خواهیم کرد. بنابراین اینستکس تلاشی فعالانه از طرف اروپاییهاست برای اینکه به نوعی به تحقیر آمریکا پاسخ دهند. در واقع در گام اول هدف این بود که به آمریکاییها بگویند ما چشم و گوش بسته و مطیع تصمیمات شما در روابط بینالملل نخواهیم بود.
وزن و ارزش اقدام اروپا را چگونه میبینید و گام دوم چه خواهد بود؟
در گام دوم باید تحلیل کنیم ارزش و اهمیت این اقدامشان چیست؟ اول اینکه اینستکس به این معنی نیست که علیه ایران صفر و صد به کار گرفته شود و بگویند با آمریکا آری و بدون آمریکا نه! بلکه اینستکس این پیام را دارد که ما همواره حضور ایران را در برجام خواستاریم؛ حتی در سطح حداقلی و در حد اینکه بتوانیم پیوندی سست و نه پیوندی ارگانیکی داشته باشیم. یعنی پیوندی مکانیکی حداقلی و بین دولایهای بین ایران و کشورهای عضو اتحادیه اروپا ایجاد شود تا بتوانند ایران را در فرایند برجام داشته باشند. بنابراین به نظر میرسد بعد تبلیغاتی و سیاسی اینستکس بهمراتب مهمتر از محتوای آن است که قصد دارد خدماتی به فعالان اقتصادی و تجاری در کشور ارائه دهد. اما تحلیلی دیگر وجود دارد مبنی بر اینکه شاید اینستکس آغاز یک راه بسیار طولانی دیگری است که از همین اکنون جاده خود را از جاده مناسبات معمول جهانی جدا میکند. یعنی درست است که خیلی کند و حداقلی به نظر میرسد اما راه متفاوتی است که اروپا بنا گذاشته تا اگر بنا شد در طول زمان، کشورهای بیشتری مبتلا به برخوردهای غیرمعقول آمریکا شوند، این بستر شکل گرفته باشد. مثل موافقتنامه گات که زمانی در دهههای
50 و 60 میلادی به دست آمد و بعد شاهد بودیم در دهه 70 بهخوبی جا افتاد و سالها بعد به سازمان جهانی تجارت تبدیل شد که خیلی از کشورها عضو آن شدند. این هم شاید مثل همان یک بیراههای در مسیر اصلی باشد که زمانی خود مهمتر و اساسیتر از راهی شد که ما امروز از آن مسیر تجارت را طی میکنیم. بنابراین اینستکس میتواند بستر مناسبی برای آن روز باشد.
در حال حاضر چه انتظاری میتوان از اروپاییها داشت؟
در حال حاضر انتظاری که ما از اروپاییها داریم، شاید خلاصه در چند کلیدواژه است. اشاره اروپاییها به اینکه اقلام غیرتحریمی یا انساندوستانه از طریق اینستکس میتواند مبادله شود، سؤال کلیدی را مطرح میکند مبنی بر اینکه آیا ایران بعد از امضای معاهده برجام، تخلف کرده است یا خطای عملیاتی داشته که امروز مستوجب تحریم باشد یا این آمریکاییها هستند که یکجانبه و بدون دلیل ایران را تحریم کردهاند؟! گویی ایران تخلف آشکار در زمینه نقض برجام داشته است و حالا باید تحریم شود و فقط در بخش انساندوستانه اجازه ورود کالا را دارد! وقتی ایران دچار هیچ تخلف و انحرافی از برنامه نشده است و هیچکدام از مراجع اصلی از جمله سازمان انرژی اتمی جز پایبندی ایران به تعهداتش، اقراری نداشته و ایران هیچگونه تخلفی را مرتکب نشده است، چرا اروپا به ادبیات آمریکاییها مبنی بر پیوندهای اقتصادی تحریمی و غیرتحریمی تن میدهد؟ آیا این ادبیات به این معنی نیست که آنها تسلیم برنامههای آمریکاییها در این قضیه شدهاند؟ اگر اروپا پذیرفته است ایران متخلف بوده و آنها از سر لطف و بزرگواری با ایران برخورد میکنند، این غلط است چون هیچ مدرکی دال بر تخلف ندارند
اما اگر ایران متخلف نبوده و تخلفی مرتکب نشده است، پس چرا آنها میپذیرند ارزش امضا و تعهدشان فاقد آن کیفیت و ارزشی است که خود ادعا میکنند؟ چون وقتی اقلام تحریمی آمریکا را قبول دارند، پس سرسپردگی نسبت به تصمیمات آمریکاییها را نشان میدهند. این ضعف بزرگی است که اروپاییها متوجه نمیشوند و شاید هم میدانند و چارهای جز این ندارند که این نوع نگرش و سرسپردگی نسبت به تصمیمات آمریکاییها به منظور این است که واقعا معاهدات بینالمللی بدون رأی آمریکا فاقد ارزش است و هیچ ارزشی ندارد که کسی روی آن حساب کند. بنابراین دو منظر دارد؛ یکی اینکه اینستکس تلاشی در جهت این است که به آمریکاییها این سیگنال داده شود که از فرامین تو تبعیت کور نمیشود و پیام دیگر اینکه میگوید ما میخواهیم با شما کار کنیم ولی نه در اقلامی که آمریکاییها تحریم کردهاند یعنی بالاخره هرچه بزرگشان تصمیم گرفته است، همان به عنوان مبنای تصمیمگیری آنها شده که مقداری موضوع اینستکس را برای ایرانیها پیچیده کرده است.
به جز چین و روسیه که برای پیوستن به اینستکس اعلام آمادگی کردهاند، موگرینی نیز از حضور هفت کشور اروپایی دیگر به این سازوکار مالی خبر داده است. آیا استقبال کشورهای بیشتر بر اعتبار و کارآمدی این سازوکار میافزاید؟
آنچه ما را دلواپس میکند، این است که نکند اینستکس فقط یک سازوکار مالی برای واردات از کشورهای اروپایی به ایران باشد. درست است ما نیازهایی داریم که شاید برای کشور خیلی ضروری است و چه بهتر که بتوانیم این را از کشورهای منشأ اصلی که اروپایی است، تأمین کنیم اما اگر این سازوکار را فقط برای صادرات به ایران طراحی کردهاند، این برای ایرانیان پیام خیلی خوبی نیست. به دلیل اینکه این سازوکار باید دوطرفه کار کند؛ یعنی در ازای صادراتی که به ایران میکند، باید معادل همان هم از ایران واردات صورت بگیرد اما آنها به بهانه اینکه فلان کالا تحریم است یا سیستم بانکی جواب نمیدهد، شاید خیلی نتوانند این بستر را فراهم کنند. از این منظر که شاید ما بتوانیم نیازهای اساسی خودمان را از منشأ اصلیاش تأمین کنیم، خوب است و به نظرم خیلی بیشتر از این هفت کشور هم به ترکیب کشورهای صادرکننده به ایران اضافه خواهند شد چراکه همه میخواهند از بازار خوب ایران، بهره ببرند و از این کیک نصیبی حاصل کنند. اما آن طرف قضیه که در ازایش آیا برای دریافت پول از ایران مشکل ندارند اما برای پرداخت پول به ایران، بهانههای روابط بانکی و مسائل سوییفت را مطرح میکنند،
اینجا کمی جای بحث دارد. به نظرم باید مقداری تأمل کنیم ببینیم واقعا اروپاییها میخواهند چه بهرهای از اینستکس ببرند و بعد قضاوت کنیم. به هر حال، ماهیت اینستکس میتواند خوب یا خنثی باشد. ولی باید ببینیم اروپاییها چه برخورد و اقدامی برای اینکه بتوانند اینستکس را تقویت کنند، انجام میدهند تا از این بیراهه یک بزرگراه بسازند و بتوانند آن را مبنایی برای همه کشورهای دیگر کرده که دوست ندارند تحت سلطه دلار کار و تحت سلطه اقتصاد تحریمی آمریکا عمل کنند. این چیزی است که باید ببینیم چه میشود. باید دید اینستکس چه مزیت متفاوتی نسبت به آنها خواهد داشت تا بتواند دلگرمی و پشتگرمی برای طرف ایرانی باشد که بگوید اگر آمریکا از برجام یکجانبه خارج شد اما متحدان دیگر که پای قرارداد را امضا کردند، برای امضای خود ارزش قائل هستند و پای قول و قرارشان ماندهاند.
برخی معتقدند اینستکس ایران را از حقوق خود محروم کرده است...! بنابراین باید از برجام خارج شویم... نظر شما در اینباره چیست؟
آمریکا همین را میخواهد. من فکر میکنم آمریکا هم دقیقا همین هدف را دنبال میکند که ما بر سر مسائل حاشیهای و اقتصادی تا جایی دچار تنش و عذاب شویم تا دومین کشور خارجشده از برجام شویم. در آن صورت این اتفاق بهانهای به دست آمریکاییها خواهد بود که اساسا با نقض و خروج ایران از برجام، دنیا نباید در برابر این کشور متعهد باشد و همه باید در برابر ایران یکپارچه باشیم! اصلا برنامه آمریکاییها هم همین است. نکتهای که ما باید در برابر تحریم آمریکا بدانیم، این است آمریکاییها به دنبال این هستند که دوباره ایران را منزوی کنند. اما در این مدت رفتار هوشمندانه ایران باعث شده است آمریکاییها بیشتر دچار انزوا شوند. یعنی فرد و کشور منصفی حق را به آمریکاییها نمیدهد چراکه ایران تخلفی نکرده و مرتکب اشتباهی نشده است. بنابراین شایسته این برخورد نیست و آمریکا با حرکت خودسرانه خود به نوعی داستان استعمارگری گذشته را دوباره زنده میکند. ممکن است برخی دوستان اعتقاد به این داشته باشند که واقعا نباید تخممرغهایمان را در سبد برجام بگذاریم که نقطه نظری است. اما من فکر میکنم بازیای که تا به حال از طرف ایران صورت گرفته است، یک بازی
هوشمندانه بوده و توانسته این فضا را خیلی خوب و بهدرستی مدیریت کند و اروپاییها را در موضع تدافعی در برابر آمریکا قرار دهد تا پشت آمریکا قرار نگرفته و ناگزیر به روبهرویی با آمریکاییها شدهاند. ما باید بتوانیم از این ظرفیتها حتی کوچک و خرد برای ایجاد فاصله بیشتر بین کشورهایی که در پی استعمار و استثمار هستند و کشورهایی که خود را مدافع حقوق بینالملل میدانند، استفاده بهینه کنیم و با کارتهای اندکی که در اختیار داریم، بازی خوبی را ارائه دهیم. این اتفاق میتواند نشان از بلوغ سیاسی ایران باشد. اگرچه شاید خیلی حدود این سازوکارهای مالی یا شبیه به این اثر خیلی عمیقی بر تجارت و اقتصاد ایران نداشته باشد. به هر حال، این منافذ کوچک میتواند ابزارهای خوبی برای مقاومت در برابر آمریکاییها باشد تا آنها نتوانند بهراحتی دنیا را به اجماع رسانده و علیه یک کشور بسیج کنند.
زهره آقایانی: اینستکس واژهای است که بهتازگی در ادبیات دیپلماسی ایران و اروپا وارد شده است. اما تاکنون آن میزان که کاربرد سیاسی داشته است، هنوز نتوانسته به اهداف اقتصادی خود دست یابد. همین امر سبب شده گفتمان ایران با دیگر اعضای 4+1 وارد چالش جدی شود. از آن میان هشدارها و مهلتهای تعیینشده از سوی تهران است که اروپا را به تکاپو واداشته تا بتواند سرانجام به این بازار سازوکار مالی رونق بخشد؛ سازوکاری که هنوز نتوانسته تهران را راضی کند و بیم آن میرود تعلل اروپا در شارژ این سیستم مالی - تجاری به پارهشدن عهدنامه بینالمللی برجام بینجامد. از سوی دیگر، اینپا و آنپاکردن اروپا در قویکردن اینستکس دلیلی شده تا در داخل نیز نه فقط این سازوکار مالی را پوچ و توخالی قلمداد کنند که حتی برخی پا را فراتر گذاشته و از دولت خواستهاند از برجام خارج شود! حالا اینکه دولت چه تصمیمی دراینباره خواهد گرفت، درآینده معلوم خواهد شد اما باید پرسید اینستکس تنها ساختاری است که میتواند برای اکنون راهگشا باشد؟ برخی از تحلیلگران چنین نظری ندارند. چنانکه مودودی، سرپرست سازمان توسعه و تجارت، میگوید: آنچه ما را دلواپس میکند، این است که نکند اینستکس فقط یک سازوکار مالی برای واردات از کشورهای اروپایی به ایران باشد. درست است ما نیازهایی داریم که شاید برای کشور خیلی ضروری است و چه بهتر که بتوانیم این را از کشورهای منشأ اصلی که اروپایی است، تأمین کنیم اما اگر این سازوکار را فقط برای صادرات به ایران طراحی کردهاند، این برای ایرانیان پیام خیلی خوبی نیست. به دلیل اینکه این سازوکار باید دوطرفه کار کند یعنی در ازای صادراتی که به ایران میکند، باید معادل همان هم از ایران واردات صورت بگیرد اما آنها به بهانه اینکه فلان کالا تحریم است یا سیستم بانکی جواب نمیدهد، شاید خیلی نتوانند این بستر را فراهم کنند. گفتوگوی «شرق» با محمدرضا مودودی، سرپرست سازمان توسعه و تجارت، را در اینباره میخوانید:
اجرائیشدن اینستکس چه معنای سیاسی و اقتصادی به همراه خواهد داشت؟
به طور کلی، اینستکس فضایی برای تبادل کالا با پول یا بستر مناسبی برای مبادله تجاری بدون نیاز به ساختار مالی وابسته به دلار و سیستم بانکی وابسته به سوییفت است. حالا باید دید نگاه ما به موضوع اینستکس از چه منظری میتواند حائز اهمیت باشد و از چه منظری میتوان به آن توجه کرد. باید گفت قرارداد برجام نه تنها با یک کشور منعقد نشد، بلکه با شش قدرت جهانی پای میز مذاکره نشسته و با این اعتبار که هر شش کشور وزن مشابهی در تصمیمگیریهای کلان بینالمللی خواهند داشت، این معاهده امضا شد. بنابراین امضای پای یک تفاهمنامه تا حدی اعتبار و شأن دارد که میتوان به آن عنوان یک معاهده بینالمللی را داد. اما با اتفاقی که رخ داد و آمریکا از برجام خارج شد - در اصل برای ما خروج یک کشور از این معاهده و زیر مذاکرهزدن اتفاق نامیمونی نبود - مهمترین آسیب به پیمانها و معاهدههای بینالمللی وارد شد چراکه پنج کشور دیگر به اندازه آمریکا وزانت نداشته و با خروج تنهایی آمریکا، همه امضاها، تعهدات و جایگاه، متزلزل و فرو پاشیده خواهد شد. بنابراین نکته حائز اهمیت این بود که این اقدام آمریکا بیش از آنکه متوجه تنبیه ایران باشد، متوجه تحقیر سایر
قدرتهای جهانی است که آنطور بایدوشاید، شأن و منزلت و جایگاه در برابر آمریکا را نداشتند. بنابراین اینستکس تلاشی بود در جهت اینکه حداقل دهنکجی به آمریکاییها باشد که اگر از این معاهده خارج شدی، به این معنی نیست که ما دیگر به آن واکنش نشان نداده و خنثی و منفعل عمل خواهیم کرد. بنابراین اینستکس تلاشی فعالانه از طرف اروپاییهاست برای اینکه به نوعی به تحقیر آمریکا پاسخ دهند. در واقع در گام اول هدف این بود که به آمریکاییها بگویند ما چشم و گوش بسته و مطیع تصمیمات شما در روابط بینالملل نخواهیم بود.
وزن و ارزش اقدام اروپا را چگونه میبینید و گام دوم چه خواهد بود؟
در گام دوم باید تحلیل کنیم ارزش و اهمیت این اقدامشان چیست؟ اول اینکه اینستکس به این معنی نیست که علیه ایران صفر و صد به کار گرفته شود و بگویند با آمریکا آری و بدون آمریکا نه! بلکه اینستکس این پیام را دارد که ما همواره حضور ایران را در برجام خواستاریم؛ حتی در سطح حداقلی و در حد اینکه بتوانیم پیوندی سست و نه پیوندی ارگانیکی داشته باشیم. یعنی پیوندی مکانیکی حداقلی و بین دولایهای بین ایران و کشورهای عضو اتحادیه اروپا ایجاد شود تا بتوانند ایران را در فرایند برجام داشته باشند. بنابراین به نظر میرسد بعد تبلیغاتی و سیاسی اینستکس بهمراتب مهمتر از محتوای آن است که قصد دارد خدماتی به فعالان اقتصادی و تجاری در کشور ارائه دهد. اما تحلیلی دیگر وجود دارد مبنی بر اینکه شاید اینستکس آغاز یک راه بسیار طولانی دیگری است که از همین اکنون جاده خود را از جاده مناسبات معمول جهانی جدا میکند. یعنی درست است که خیلی کند و حداقلی به نظر میرسد اما راه متفاوتی است که اروپا بنا گذاشته تا اگر بنا شد در طول زمان، کشورهای بیشتری مبتلا به برخوردهای غیرمعقول آمریکا شوند، این بستر شکل گرفته باشد. مثل موافقتنامه گات که زمانی در دهههای
50 و 60 میلادی به دست آمد و بعد شاهد بودیم در دهه 70 بهخوبی جا افتاد و سالها بعد به سازمان جهانی تجارت تبدیل شد که خیلی از کشورها عضو آن شدند. این هم شاید مثل همان یک بیراههای در مسیر اصلی باشد که زمانی خود مهمتر و اساسیتر از راهی شد که ما امروز از آن مسیر تجارت را طی میکنیم. بنابراین اینستکس میتواند بستر مناسبی برای آن روز باشد.
در حال حاضر چه انتظاری میتوان از اروپاییها داشت؟
در حال حاضر انتظاری که ما از اروپاییها داریم، شاید خلاصه در چند کلیدواژه است. اشاره اروپاییها به اینکه اقلام غیرتحریمی یا انساندوستانه از طریق اینستکس میتواند مبادله شود، سؤال کلیدی را مطرح میکند مبنی بر اینکه آیا ایران بعد از امضای معاهده برجام، تخلف کرده است یا خطای عملیاتی داشته که امروز مستوجب تحریم باشد یا این آمریکاییها هستند که یکجانبه و بدون دلیل ایران را تحریم کردهاند؟! گویی ایران تخلف آشکار در زمینه نقض برجام داشته است و حالا باید تحریم شود و فقط در بخش انساندوستانه اجازه ورود کالا را دارد! وقتی ایران دچار هیچ تخلف و انحرافی از برنامه نشده است و هیچکدام از مراجع اصلی از جمله سازمان انرژی اتمی جز پایبندی ایران به تعهداتش، اقراری نداشته و ایران هیچگونه تخلفی را مرتکب نشده است، چرا اروپا به ادبیات آمریکاییها مبنی بر پیوندهای اقتصادی تحریمی و غیرتحریمی تن میدهد؟ آیا این ادبیات به این معنی نیست که آنها تسلیم برنامههای آمریکاییها در این قضیه شدهاند؟ اگر اروپا پذیرفته است ایران متخلف بوده و آنها از سر لطف و بزرگواری با ایران برخورد میکنند، این غلط است چون هیچ مدرکی دال بر تخلف ندارند
اما اگر ایران متخلف نبوده و تخلفی مرتکب نشده است، پس چرا آنها میپذیرند ارزش امضا و تعهدشان فاقد آن کیفیت و ارزشی است که خود ادعا میکنند؟ چون وقتی اقلام تحریمی آمریکا را قبول دارند، پس سرسپردگی نسبت به تصمیمات آمریکاییها را نشان میدهند. این ضعف بزرگی است که اروپاییها متوجه نمیشوند و شاید هم میدانند و چارهای جز این ندارند که این نوع نگرش و سرسپردگی نسبت به تصمیمات آمریکاییها به منظور این است که واقعا معاهدات بینالمللی بدون رأی آمریکا فاقد ارزش است و هیچ ارزشی ندارد که کسی روی آن حساب کند. بنابراین دو منظر دارد؛ یکی اینکه اینستکس تلاشی در جهت این است که به آمریکاییها این سیگنال داده شود که از فرامین تو تبعیت کور نمیشود و پیام دیگر اینکه میگوید ما میخواهیم با شما کار کنیم ولی نه در اقلامی که آمریکاییها تحریم کردهاند یعنی بالاخره هرچه بزرگشان تصمیم گرفته است، همان به عنوان مبنای تصمیمگیری آنها شده که مقداری موضوع اینستکس را برای ایرانیها پیچیده کرده است.
به جز چین و روسیه که برای پیوستن به اینستکس اعلام آمادگی کردهاند، موگرینی نیز از حضور هفت کشور اروپایی دیگر به این سازوکار مالی خبر داده است. آیا استقبال کشورهای بیشتر بر اعتبار و کارآمدی این سازوکار میافزاید؟
آنچه ما را دلواپس میکند، این است که نکند اینستکس فقط یک سازوکار مالی برای واردات از کشورهای اروپایی به ایران باشد. درست است ما نیازهایی داریم که شاید برای کشور خیلی ضروری است و چه بهتر که بتوانیم این را از کشورهای منشأ اصلی که اروپایی است، تأمین کنیم اما اگر این سازوکار را فقط برای صادرات به ایران طراحی کردهاند، این برای ایرانیان پیام خیلی خوبی نیست. به دلیل اینکه این سازوکار باید دوطرفه کار کند؛ یعنی در ازای صادراتی که به ایران میکند، باید معادل همان هم از ایران واردات صورت بگیرد اما آنها به بهانه اینکه فلان کالا تحریم است یا سیستم بانکی جواب نمیدهد، شاید خیلی نتوانند این بستر را فراهم کنند. از این منظر که شاید ما بتوانیم نیازهای اساسی خودمان را از منشأ اصلیاش تأمین کنیم، خوب است و به نظرم خیلی بیشتر از این هفت کشور هم به ترکیب کشورهای صادرکننده به ایران اضافه خواهند شد چراکه همه میخواهند از بازار خوب ایران، بهره ببرند و از این کیک نصیبی حاصل کنند. اما آن طرف قضیه که در ازایش آیا برای دریافت پول از ایران مشکل ندارند اما برای پرداخت پول به ایران، بهانههای روابط بانکی و مسائل سوییفت را مطرح میکنند،
اینجا کمی جای بحث دارد. به نظرم باید مقداری تأمل کنیم ببینیم واقعا اروپاییها میخواهند چه بهرهای از اینستکس ببرند و بعد قضاوت کنیم. به هر حال، ماهیت اینستکس میتواند خوب یا خنثی باشد. ولی باید ببینیم اروپاییها چه برخورد و اقدامی برای اینکه بتوانند اینستکس را تقویت کنند، انجام میدهند تا از این بیراهه یک بزرگراه بسازند و بتوانند آن را مبنایی برای همه کشورهای دیگر کرده که دوست ندارند تحت سلطه دلار کار و تحت سلطه اقتصاد تحریمی آمریکا عمل کنند. این چیزی است که باید ببینیم چه میشود. باید دید اینستکس چه مزیت متفاوتی نسبت به آنها خواهد داشت تا بتواند دلگرمی و پشتگرمی برای طرف ایرانی باشد که بگوید اگر آمریکا از برجام یکجانبه خارج شد اما متحدان دیگر که پای قرارداد را امضا کردند، برای امضای خود ارزش قائل هستند و پای قول و قرارشان ماندهاند.
برخی معتقدند اینستکس ایران را از حقوق خود محروم کرده است...! بنابراین باید از برجام خارج شویم... نظر شما در اینباره چیست؟
آمریکا همین را میخواهد. من فکر میکنم آمریکا هم دقیقا همین هدف را دنبال میکند که ما بر سر مسائل حاشیهای و اقتصادی تا جایی دچار تنش و عذاب شویم تا دومین کشور خارجشده از برجام شویم. در آن صورت این اتفاق بهانهای به دست آمریکاییها خواهد بود که اساسا با نقض و خروج ایران از برجام، دنیا نباید در برابر این کشور متعهد باشد و همه باید در برابر ایران یکپارچه باشیم! اصلا برنامه آمریکاییها هم همین است. نکتهای که ما باید در برابر تحریم آمریکا بدانیم، این است آمریکاییها به دنبال این هستند که دوباره ایران را منزوی کنند. اما در این مدت رفتار هوشمندانه ایران باعث شده است آمریکاییها بیشتر دچار انزوا شوند. یعنی فرد و کشور منصفی حق را به آمریکاییها نمیدهد چراکه ایران تخلفی نکرده و مرتکب اشتباهی نشده است. بنابراین شایسته این برخورد نیست و آمریکا با حرکت خودسرانه خود به نوعی داستان استعمارگری گذشته را دوباره زنده میکند. ممکن است برخی دوستان اعتقاد به این داشته باشند که واقعا نباید تخممرغهایمان را در سبد برجام بگذاریم که نقطه نظری است. اما من فکر میکنم بازیای که تا به حال از طرف ایران صورت گرفته است، یک بازی
هوشمندانه بوده و توانسته این فضا را خیلی خوب و بهدرستی مدیریت کند و اروپاییها را در موضع تدافعی در برابر آمریکا قرار دهد تا پشت آمریکا قرار نگرفته و ناگزیر به روبهرویی با آمریکاییها شدهاند. ما باید بتوانیم از این ظرفیتها حتی کوچک و خرد برای ایجاد فاصله بیشتر بین کشورهایی که در پی استعمار و استثمار هستند و کشورهایی که خود را مدافع حقوق بینالملل میدانند، استفاده بهینه کنیم و با کارتهای اندکی که در اختیار داریم، بازی خوبی را ارائه دهیم. این اتفاق میتواند نشان از بلوغ سیاسی ایران باشد. اگرچه شاید خیلی حدود این سازوکارهای مالی یا شبیه به این اثر خیلی عمیقی بر تجارت و اقتصاد ایران نداشته باشد. به هر حال، این منافذ کوچک میتواند ابزارهای خوبی برای مقاومت در برابر آمریکاییها باشد تا آنها نتوانند بهراحتی دنیا را به اجماع رسانده و علیه یک کشور بسیج کنند.