حکایت مکرر مرغان
عرفان خسروي. ديرينهشناس
دو هفته پیش گونهای جدید از طوطیهای سنگواره به قدمت ۱۶ میلیون سال از نیوزیلند توصیف شد و هفته پیش، پنگوئن غولپیکری به جثه انسان؛ باز هم از نیوزیلند. نکته جالب درباره این طوطی باستانی این است که جثهای یک متری داشته، یعنی دو برابر بزرگتر از کاکاپو، بزرگترین طوطی کنونی جهان که اتفاقا این یکی هم در نیوزیلند زندگی میکند. جرم کاکاپو بین دو تا چهار کیلوگرم است و قادر به پرواز هم نیست. طوطی سنگواره نویافته نیز که Heracles inexpectatus نام گرفته، احتمالا شش تا ۱۰ کیلوگرم بوده و مثل کاکاپو قادر به پرواز نبوده است. گرچه صفت گونهای این طوطی (inexpectatus) یعنی شگفتانگیز و غیرمنتظره، اما در حقیقت تکامل پرندگان غولآسای بیپرواز اصلا غیرمنتظره نیست. نیوزیلند مهد بسیاری از این پرندگان بیپرواز بوده است، اما نیوزیلند تنها بهشت پرندگان بیپرواز نیست. شترمرغ (که جز آفریقا، تا چند هزار سال پیش از آسیای مرکزی تا هند و ایران، آسیای غربی و شرق اروپا میزیسته و سال ۱۳۴۴ شمسی در خاورمیانه منقرض شد) و خویشاوندانش در آمریکای جنوبی، استرالیا، ماداگاسکار و نیوزیلند مشهورترین پرندگان بیپرواز غولآسا هستند. از این نوع پرندگان
میتوان به پرنده مشهور دودو، همان کبوتر غولآسا و لاشخورمانند بیپرواز جزیره موریس که 400 سال پیش منقرض شد، کبوتر غولآسای جزیره رودریگز و فیجی، ماکیان غولآسای نیوزیلند، نیوکالدونیا و فیجی، ماکیان آبی غولآسا در هاوایی و مالت، لکلک غولآسای جزیره فلورس اندونزی، مرغان وحشت آمریکای جنوبی و به جغدها و شکاریان غولآسای جزایر کارائیب اشاره کرد. همه اینها نمونههایی هستند از پرندگانی که با کاهش فشار انتخاب طبیعی ترجیح دادند به جای پرواز، روی زمین بدوند. ماکیان اهلیشده امروز نیز نمونههای دیگری هستند که گرچه «بیپرواز» به شمار نمیروند (اگر ناچار شوند، پرواز هم خواهند کرد) اما تا میتوانند از زمین به آسمان نمیپرند؛ درحالیکه خویشاوندان وحشی آنها از قبیل طاووس و خروس جنگلی، چون در طبیعت و در دسترس شکارچیان هستند، با وجود جثههای بزرگشان پروازکنندگانی ماهر هستند. اغلب پرندگان غولآسای بیپرواز در جزایری زندگی میکردند که تا همین اواخر پای پستانداری (جز خفاش) به آنجا نرسیده بود. انقراض این پرندگان نیز درست از زمانی شروع شد که نخستین انسانها به این جزیرههای دورافتاده رسیدند و همراه انسانها، موش، گربه، سگ و خوک
هم آمدند. نسل دودوی موریس، موآی نیوزلند، فیلمرغ ماداگاسکار و بسیاری از پرندگان بیپرواز دیگر چند سده پیشتر به لطف همین پستانداران رهاشده مهاجم منقرض شد.
نگاه غایتباور میگوید پرندگان پردار شدند تا بتوانند پرواز کنند. گویی هدف غایی از تکامل پرندگان این بوده که پرواز کنند؛ اما نظریه تکامل توضیح دقیقتری برای پرواز پرندگان دارد. پرندگان پرواز کردند، چون پرواز هم یکی از راهبردهای بقا بود و پرندگان پروازکننده بیشتر از سایر پرندگان دوام آوردند، چون پروازکردن مطمئنترین راه بقا بود، در شرایطی که انواع و اقسام شکارچیان ریز و درشت بقای پرندگان را تهدید میکنند. تکامل پرندگان بیپرواز متعدد بهروشنی نشان میدهد هر وقت که راهی ارزانتر برای بقا وجود داشته باشد (امانگرفتن در جزیرهای دور از دسترس پستانداران، بزرگجثهشدن و دویدن یا حتی زندگی در کنار انسانها) پرواز بهسرعت حذف میشود. این در حقیقت نبردی میان نیروهای مخالفی است که هریک بهنوعی انتخاب طبیعی را جهت میدهند.
نکته بسیار جالبتر درباره تکامل پرندگان اینجاست که بدانیم نخستین پرندگان تاریخ نیز بیپرواز بودهاند. تا مدتها اینطور قلمداد میشد که آرکیوپتریکس (Archaeopteryx) بهعنوان نخستین پرنده جهان، در جهشی ناگهانی از خزندگان بیپرواز بدون پر تکامل یافته و با همان نگاه غایتباور، اینطور تصور میشد که خود آرکیوپتریکس با آن شاهپرهای بلند روی بال، لاجرم پروازکننده بوده است. کشفیات اخیر دیرینهشناسان نشان میدهد آرکیوپتریکس خویشاوند نزدیک دایناسورهای شکارچی دوندهای مثل ولاسیراپتور (Velociraptor) بوده و به این ترتیب باید ولاسیراپتور و بسیاری از دایناسورهای مشهور دیگر را جزء پرندگان ردهبندی کنیم (و همه پرندگان، همچنان جزء گروه دایناسورها هستند). مهمترین نتیجهای که از این ردهبندی جدید گرفته میشود این است که نخستین پرندگان (از جمله آرکیوپتریکس) اصلا پروازکننده واقعی نبودند (بلکه حداکثر مثل سنجابهای پرنده امروزی میان شاخه درختان در هوا سر میخوردند) و پرواز حقیقی (بالزدن و بالارفتن در هوا با صرف انرژی) میلیونها سال بعد از آرکیوپتریکس و تنها در گروه خاصی از پرندگان تکامل یافت. در همان دورهای نیز که گروهی
خاص از پرندگان بهتدریج توانایی پرواز حقیقی را به دست میآوردند، برخی از انواع پروازکننده آنها دوباره بیپرواز میشدند. داستان تکامل پرندگان پروازکننده و بیپروازشدن دوباره حکایت مکرر تاریخ پرندگان است.
دو هفته پیش گونهای جدید از طوطیهای سنگواره به قدمت ۱۶ میلیون سال از نیوزیلند توصیف شد و هفته پیش، پنگوئن غولپیکری به جثه انسان؛ باز هم از نیوزیلند. نکته جالب درباره این طوطی باستانی این است که جثهای یک متری داشته، یعنی دو برابر بزرگتر از کاکاپو، بزرگترین طوطی کنونی جهان که اتفاقا این یکی هم در نیوزیلند زندگی میکند. جرم کاکاپو بین دو تا چهار کیلوگرم است و قادر به پرواز هم نیست. طوطی سنگواره نویافته نیز که Heracles inexpectatus نام گرفته، احتمالا شش تا ۱۰ کیلوگرم بوده و مثل کاکاپو قادر به پرواز نبوده است. گرچه صفت گونهای این طوطی (inexpectatus) یعنی شگفتانگیز و غیرمنتظره، اما در حقیقت تکامل پرندگان غولآسای بیپرواز اصلا غیرمنتظره نیست. نیوزیلند مهد بسیاری از این پرندگان بیپرواز بوده است، اما نیوزیلند تنها بهشت پرندگان بیپرواز نیست. شترمرغ (که جز آفریقا، تا چند هزار سال پیش از آسیای مرکزی تا هند و ایران، آسیای غربی و شرق اروپا میزیسته و سال ۱۳۴۴ شمسی در خاورمیانه منقرض شد) و خویشاوندانش در آمریکای جنوبی، استرالیا، ماداگاسکار و نیوزیلند مشهورترین پرندگان بیپرواز غولآسا هستند. از این نوع پرندگان
میتوان به پرنده مشهور دودو، همان کبوتر غولآسا و لاشخورمانند بیپرواز جزیره موریس که 400 سال پیش منقرض شد، کبوتر غولآسای جزیره رودریگز و فیجی، ماکیان غولآسای نیوزیلند، نیوکالدونیا و فیجی، ماکیان آبی غولآسا در هاوایی و مالت، لکلک غولآسای جزیره فلورس اندونزی، مرغان وحشت آمریکای جنوبی و به جغدها و شکاریان غولآسای جزایر کارائیب اشاره کرد. همه اینها نمونههایی هستند از پرندگانی که با کاهش فشار انتخاب طبیعی ترجیح دادند به جای پرواز، روی زمین بدوند. ماکیان اهلیشده امروز نیز نمونههای دیگری هستند که گرچه «بیپرواز» به شمار نمیروند (اگر ناچار شوند، پرواز هم خواهند کرد) اما تا میتوانند از زمین به آسمان نمیپرند؛ درحالیکه خویشاوندان وحشی آنها از قبیل طاووس و خروس جنگلی، چون در طبیعت و در دسترس شکارچیان هستند، با وجود جثههای بزرگشان پروازکنندگانی ماهر هستند. اغلب پرندگان غولآسای بیپرواز در جزایری زندگی میکردند که تا همین اواخر پای پستانداری (جز خفاش) به آنجا نرسیده بود. انقراض این پرندگان نیز درست از زمانی شروع شد که نخستین انسانها به این جزیرههای دورافتاده رسیدند و همراه انسانها، موش، گربه، سگ و خوک
هم آمدند. نسل دودوی موریس، موآی نیوزلند، فیلمرغ ماداگاسکار و بسیاری از پرندگان بیپرواز دیگر چند سده پیشتر به لطف همین پستانداران رهاشده مهاجم منقرض شد.
نگاه غایتباور میگوید پرندگان پردار شدند تا بتوانند پرواز کنند. گویی هدف غایی از تکامل پرندگان این بوده که پرواز کنند؛ اما نظریه تکامل توضیح دقیقتری برای پرواز پرندگان دارد. پرندگان پرواز کردند، چون پرواز هم یکی از راهبردهای بقا بود و پرندگان پروازکننده بیشتر از سایر پرندگان دوام آوردند، چون پروازکردن مطمئنترین راه بقا بود، در شرایطی که انواع و اقسام شکارچیان ریز و درشت بقای پرندگان را تهدید میکنند. تکامل پرندگان بیپرواز متعدد بهروشنی نشان میدهد هر وقت که راهی ارزانتر برای بقا وجود داشته باشد (امانگرفتن در جزیرهای دور از دسترس پستانداران، بزرگجثهشدن و دویدن یا حتی زندگی در کنار انسانها) پرواز بهسرعت حذف میشود. این در حقیقت نبردی میان نیروهای مخالفی است که هریک بهنوعی انتخاب طبیعی را جهت میدهند.
نکته بسیار جالبتر درباره تکامل پرندگان اینجاست که بدانیم نخستین پرندگان تاریخ نیز بیپرواز بودهاند. تا مدتها اینطور قلمداد میشد که آرکیوپتریکس (Archaeopteryx) بهعنوان نخستین پرنده جهان، در جهشی ناگهانی از خزندگان بیپرواز بدون پر تکامل یافته و با همان نگاه غایتباور، اینطور تصور میشد که خود آرکیوپتریکس با آن شاهپرهای بلند روی بال، لاجرم پروازکننده بوده است. کشفیات اخیر دیرینهشناسان نشان میدهد آرکیوپتریکس خویشاوند نزدیک دایناسورهای شکارچی دوندهای مثل ولاسیراپتور (Velociraptor) بوده و به این ترتیب باید ولاسیراپتور و بسیاری از دایناسورهای مشهور دیگر را جزء پرندگان ردهبندی کنیم (و همه پرندگان، همچنان جزء گروه دایناسورها هستند). مهمترین نتیجهای که از این ردهبندی جدید گرفته میشود این است که نخستین پرندگان (از جمله آرکیوپتریکس) اصلا پروازکننده واقعی نبودند (بلکه حداکثر مثل سنجابهای پرنده امروزی میان شاخه درختان در هوا سر میخوردند) و پرواز حقیقی (بالزدن و بالارفتن در هوا با صرف انرژی) میلیونها سال بعد از آرکیوپتریکس و تنها در گروه خاصی از پرندگان تکامل یافت. در همان دورهای نیز که گروهی
خاص از پرندگان بهتدریج توانایی پرواز حقیقی را به دست میآوردند، برخی از انواع پروازکننده آنها دوباره بیپرواز میشدند. داستان تکامل پرندگان پروازکننده و بیپروازشدن دوباره حکایت مکرر تاریخ پرندگان است.