نامه به چند سایمونکپی!
پوریا عالمی
سلام عزیزانم. اولین سؤالم از شما این است که چرا؟ واقعا چرا عینهو برنامههای خارجی را کپی میکنید؟
اگر خوبند، همانها را ترجمه کنید و پخش کنید. اگر خیلی خوبند، با همان برنامهسازان و شبکهها قرارداد ببندید بیایند نسخه فارسی برنامهشان را اینجا درست کنند.
درست است که ما کپیرایت نداریم و عملا مالکیت فکری، سرش گرد است، ولی شما هم دیگر چیز نکنید توی اصل ایده برنامههای خارجی؛ یعنی چیز نکنید؛ یعنی ماست خلاقیت اعلای خودتان را نریزید توی قیمه برنامه اصلی!
ای مجریکپیها!
ای دلاوران!
درست است که شما پارتی داشتید یا سوراخ آب را پیدا کردید یا جان میدهید برای ساختوپاخت و آنتنگرفتن! اما به راستی اگر تلویزیون خصوصی داشتیم و معیار «ارتباطات» نبود و آنتن را «توصیهای» تقسیم نمیکردند، بلکه کیفیت برنامه معیار بود، آیا شما اکنون دنبال شغل نمیگشتید! و آیا کنار خیابان مشغول پرکردن فرم اسنپ نبودید؟
آه ای مجریکپیها!
واقعا چهارتا برنامه خارجی ببینید. وقتی تلویزیون خصوصی باشد کی حاضر است آنتن را بدهد به شما که مدام از خودتان تعریف کنید؟ ما وقتی هنوز محلهمان برق نیامده بود، سیم میانداختیم روی تیر برق و برق مجانی برمیداشتیم و بهش میگفتیم برق ملت. فکر کنم صداوسیمای ایران هم از برق ملت استفاده میکند که میتواند ساعتبهساعت شلنگ را ببندد به تلویزیون و نگران چیزی نباشد! حتی نگران پول برق!
راستی! یک چیز دیگر! شما که آخرش میخواهید وقتی چهره شدید بروید خارج! یا ... اگر راست میگویید همین اول بروید ببینم بلدید مثل یک پناهنده واقعی گلیمتان را از آب بکشید بیرون؟
در پایان از شما ای مجریکپیها درخواست میکنم هنوز هم دیر نشده! برای صداوسیمای ایران مهم نیست چی پخش میکند، شما برای خودتان اهمیت قائل شوید و جای این آبکیکاریها و برنامههای آبکی ساختن، چهارتا راز بقا پخش کنید که از هر نظر بهتر است.
آهان! یک چیزی یادمان آمد. شما میروید پیش رئیس صداوسیما و میخواهید برنامه بگیرید، بهش میگویید ایده برنامه به ذهن خودتان اول رسیده در دنیا؟! یا میگویید یک برنامه جذاب خارجی هست که ما میخواهیم جذابیتش را برداریم و چیز کنیم توش؛ یعنی چیز، یعنی خلاقیت.
امضا: میدون دوم و سوفیا
سلام عزیزانم. اولین سؤالم از شما این است که چرا؟ واقعا چرا عینهو برنامههای خارجی را کپی میکنید؟
اگر خوبند، همانها را ترجمه کنید و پخش کنید. اگر خیلی خوبند، با همان برنامهسازان و شبکهها قرارداد ببندید بیایند نسخه فارسی برنامهشان را اینجا درست کنند.
درست است که ما کپیرایت نداریم و عملا مالکیت فکری، سرش گرد است، ولی شما هم دیگر چیز نکنید توی اصل ایده برنامههای خارجی؛ یعنی چیز نکنید؛ یعنی ماست خلاقیت اعلای خودتان را نریزید توی قیمه برنامه اصلی!
ای مجریکپیها!
ای دلاوران!
درست است که شما پارتی داشتید یا سوراخ آب را پیدا کردید یا جان میدهید برای ساختوپاخت و آنتنگرفتن! اما به راستی اگر تلویزیون خصوصی داشتیم و معیار «ارتباطات» نبود و آنتن را «توصیهای» تقسیم نمیکردند، بلکه کیفیت برنامه معیار بود، آیا شما اکنون دنبال شغل نمیگشتید! و آیا کنار خیابان مشغول پرکردن فرم اسنپ نبودید؟
آه ای مجریکپیها!
واقعا چهارتا برنامه خارجی ببینید. وقتی تلویزیون خصوصی باشد کی حاضر است آنتن را بدهد به شما که مدام از خودتان تعریف کنید؟ ما وقتی هنوز محلهمان برق نیامده بود، سیم میانداختیم روی تیر برق و برق مجانی برمیداشتیم و بهش میگفتیم برق ملت. فکر کنم صداوسیمای ایران هم از برق ملت استفاده میکند که میتواند ساعتبهساعت شلنگ را ببندد به تلویزیون و نگران چیزی نباشد! حتی نگران پول برق!
راستی! یک چیز دیگر! شما که آخرش میخواهید وقتی چهره شدید بروید خارج! یا ... اگر راست میگویید همین اول بروید ببینم بلدید مثل یک پناهنده واقعی گلیمتان را از آب بکشید بیرون؟
در پایان از شما ای مجریکپیها درخواست میکنم هنوز هم دیر نشده! برای صداوسیمای ایران مهم نیست چی پخش میکند، شما برای خودتان اهمیت قائل شوید و جای این آبکیکاریها و برنامههای آبکی ساختن، چهارتا راز بقا پخش کنید که از هر نظر بهتر است.
آهان! یک چیزی یادمان آمد. شما میروید پیش رئیس صداوسیما و میخواهید برنامه بگیرید، بهش میگویید ایده برنامه به ذهن خودتان اول رسیده در دنیا؟! یا میگویید یک برنامه جذاب خارجی هست که ما میخواهیم جذابیتش را برداریم و چیز کنیم توش؛ یعنی چیز، یعنی خلاقیت.
امضا: میدون دوم و سوفیا