|

روز پزشك و مسئوليت اجتماعي

گيسو فغفوري

اول شهريور، روز پزشك، مبارك باشد. چند سالي است كه پزشكان به‌عنوان بخشي از جامعه با تيغ تيز انتقادهاي فراوان روبه‌رو هستند. شايد مبدأ اين شكايت براي هر كسي كه در اين بحث شركت مي‌كند و به‌شدت از پزشكان و كادر درماني شكايت دارد، يك تاريخ خاص باشد؛ اما گسترش آن قطعا به ماجراي خطاي پزشكي كه درباره عباس كيارستمي، كارگردان شناخته‌شده پيش آمد، باز‌مي‌گردد. از هركس كه بپرسيد و همان‌طور كه عده‌اي از چهره‌هاي شناخته‌شده؛ از داريوش مهرجويي تا فرزانه طاهري و... بعدتر نيز درباره‌اش نوشتند، همه كمابيش با آن مواجه بودند. اتفاقاتي كه سال‌ها در عرصه پزشكي و درمان براي هركسي رخ مي‌داد و اكثرا به‌عنوان بخشي از مسائل و كمبودها مدنظر قرار مي‌گرفتند و به ذهن كمتر كسي مي‌رسيد كه بايد درباره آن نوشت و سخن گفت و به آن پرداخت. اگر موارد معدودي هم نوشته مي‌شد، افرادی نظير ما روزنامه‌نگاران بودند كه دستي بر آتش نوشتن داشتند و بدجوري از ندانم‌كاري كادر درمان آسيب خورده بودند؛ اما پاي صحبت هر كسي كه بنشينيد، مي‌توانيد مجموعه‌اي كامل از انواع اتفاقاتي را كه كادر درمان يا پزشكان موجب شده‌اند، بشنوید که داغ دل‌شان تازه است. ماجراي كيارستمي، رضا رستمي، عارف لرستاني و دو، سه مورد مرگ ديگر كه باز هم آنها را به خطاي پزشكي نسبت دادند، ميزان اعتراضات به پزشكان را گسترش داد. در ميان كاربران شبكه‌هاي اجتماعي به هر بهانه‌اي از ميزان دستمزد، ميزان كارانه يا حتي ماليات و نصب دستگاه كارتخوان - كه متفاوت با كارتخوان‌هاي معمول است- اعتراضات درباره پزشكان افزايش مي‌يابد و بيشترين اشارات، كنايه‌ها و حتي بدوبيراه‌ها در شبكه‌هاي اجتماعي نصيب‌شان مي‌شود؛ حتي در روز پزشك، روزي كه به احترام شغلشان و به احترام خدماتی كه در جامعه انجام مي‌دهند، براي‌شان نام‌گذاري شده است، به جاي قدرداني از آنان، به روند زندگي‌شان، سهميه‌اي كه از در دانشگاه دريافت كرده‌اند، دستمزدي كه بالاترين ميزان دستمزد در مقایسه با ديگر دارندگان مدرك دانشگاهي است، نيش و كنايه زده مي‌شود.
سؤال اين است كه چرا در اين مدت براي كاهش اين روند تهاجم از سوي مردم و فاصله‌افتادن بيشتر بين پزشكان و بيماران اقدامي نشده است؟ اينكه در دوره تحريم هستيم و اينكه كمبودهاي بسياري وجود دارد و بيشتر هم خواهد شد، دليل نمي‌شود كه براي بخش‌هاي ديگر مسير درمان كاري انجام نشود. اينكه مسئولان درصدد برنمي‌آيند كه به جاي گذاشتن آجر رخوت و غرور در بين بيماران و پزشكان از آن بكاهند و با دادن آموزش‌هاي بيشتر به آنان و همچنين ديگر اعضاي كادر درمان روند درمان را بهبود بخشند، یک نوع كم‌كاري است كه بر گردن مسئولان است؛ مسئولاني كه نكات اصلي وظايف‌شان را فراموش كرده‌اند و به نظر مي‌رسد علاقه‌اي هم به يادآوري آن ندارند. اگر در كمال نااميدي از كنار مسئولان بگذريم، در‌اين‌ميان تنها راهي كه مي‌ماند، تكيه بر مسئوليت اجتماعي صاحبان بيمارستان‌ها، درمانگاه‌ها و مراكز خدمات درماني و هر‌كدام از پزشكان است؛ مسئوليتي كه به آنان يادآوري مي‌كند غير از درآمد از اين بنگاه اقتصادي مي‌توانند اندكي اصول انساني را نيز چاشني رفتار خود كنند. رفتاري انساني‌تر و محترمانه‌تر با بيماراني داشته باشند كه از بد روزگارشان و به نفع ايشان قدم در اين وادي گذاشته‌اند؛ هرچند كه اين‌جور مراكز تنها كسب‌و‌كارهايي هستند كه شعار «حق با مشتري است» درباره‌ آنها مصداق پيدا نمي‌كند و نيازي به آن ندارند؛ به دليل كمبودهاي موجود و بي‌رقيب‌بودن و البته قراردادهايي كه با پزشكان بسته‌اند. ما به‌عنوان يك بيمار، ناگزيريم تمام آنچه را که يك پزشك، كادر درماني، منشي مطب و پرستار بيمارستان يا حتي مسئول داروخانه مي‌خواهد، موبه‌مو انجام دهيم. پشت سر تك‌تك آنها تابلويي قرار دارد كه هرگونه سوء‌رفتار مراجعه‌كنندگان با آنان شش ماه زندان در پي دارد.
اين مسئوليت اجتماعي يك نكته كوچك است؛ «احترام بيشتر» و «دلجويي» از بيماري كه با تن رنجور يا ذهن و روح آزرده به خاطر بيماري خود يا نزديكانش در حال رفت‌و‌آمد است. نكته‌اي كه كمتر و كمتر ديده مي‌شود و به آن توجه مي‌شود؛ حتي عنصرهايي مانند پارتي و پول هم گاهي مي‌تواند راه‌گشا باشد. بيماري كه از شهرستان آمده است، هرگز نمي‌فهمد چرا خانم منشي سرش فرياد مي‌زند و وقتي مي‌خواهد با لهجه يا زبان خود وضعيتش را بيان كند، كمتر مورد توجه قرار مي‌گيرد؛ كمتر از هر كسي كه با لباس شيك و سرو‌وضع جذاب براي چكاپ آمده است. بيماري كه حتي كرايه ماشين دخترش را به‌سختي داده و از روستايي كوچك از مسيري طولاني براي انجام سي‌تي‌اسكن آمده است و شبانه نيز باز‌مي‌گردد، متوجه نمي‌شود كه چرا بايد براي دريافت جواب دوباره اين مسير را بازگردد. در‌اين‌ميان اگر اندكي توجه و احترام به بيمار افزايش يابد يا مدنظر قرار گيرد و اعضاي كادر درمان از سوي صاحبان اين مراكز آموزش داده شوند و رفتارشان مدام ارزيابي شود، وضعيت بهبود مي‌يابد.

اول شهريور، روز پزشك، مبارك باشد. چند سالي است كه پزشكان به‌عنوان بخشي از جامعه با تيغ تيز انتقادهاي فراوان روبه‌رو هستند. شايد مبدأ اين شكايت براي هر كسي كه در اين بحث شركت مي‌كند و به‌شدت از پزشكان و كادر درماني شكايت دارد، يك تاريخ خاص باشد؛ اما گسترش آن قطعا به ماجراي خطاي پزشكي كه درباره عباس كيارستمي، كارگردان شناخته‌شده پيش آمد، باز‌مي‌گردد. از هركس كه بپرسيد و همان‌طور كه عده‌اي از چهره‌هاي شناخته‌شده؛ از داريوش مهرجويي تا فرزانه طاهري و... بعدتر نيز درباره‌اش نوشتند، همه كمابيش با آن مواجه بودند. اتفاقاتي كه سال‌ها در عرصه پزشكي و درمان براي هركسي رخ مي‌داد و اكثرا به‌عنوان بخشي از مسائل و كمبودها مدنظر قرار مي‌گرفتند و به ذهن كمتر كسي مي‌رسيد كه بايد درباره آن نوشت و سخن گفت و به آن پرداخت. اگر موارد معدودي هم نوشته مي‌شد، افرادی نظير ما روزنامه‌نگاران بودند كه دستي بر آتش نوشتن داشتند و بدجوري از ندانم‌كاري كادر درمان آسيب خورده بودند؛ اما پاي صحبت هر كسي كه بنشينيد، مي‌توانيد مجموعه‌اي كامل از انواع اتفاقاتي را كه كادر درمان يا پزشكان موجب شده‌اند، بشنوید که داغ دل‌شان تازه است. ماجراي كيارستمي، رضا رستمي، عارف لرستاني و دو، سه مورد مرگ ديگر كه باز هم آنها را به خطاي پزشكي نسبت دادند، ميزان اعتراضات به پزشكان را گسترش داد. در ميان كاربران شبكه‌هاي اجتماعي به هر بهانه‌اي از ميزان دستمزد، ميزان كارانه يا حتي ماليات و نصب دستگاه كارتخوان - كه متفاوت با كارتخوان‌هاي معمول است- اعتراضات درباره پزشكان افزايش مي‌يابد و بيشترين اشارات، كنايه‌ها و حتي بدوبيراه‌ها در شبكه‌هاي اجتماعي نصيب‌شان مي‌شود؛ حتي در روز پزشك، روزي كه به احترام شغلشان و به احترام خدماتی كه در جامعه انجام مي‌دهند، براي‌شان نام‌گذاري شده است، به جاي قدرداني از آنان، به روند زندگي‌شان، سهميه‌اي كه از در دانشگاه دريافت كرده‌اند، دستمزدي كه بالاترين ميزان دستمزد در مقایسه با ديگر دارندگان مدرك دانشگاهي است، نيش و كنايه زده مي‌شود.
سؤال اين است كه چرا در اين مدت براي كاهش اين روند تهاجم از سوي مردم و فاصله‌افتادن بيشتر بين پزشكان و بيماران اقدامي نشده است؟ اينكه در دوره تحريم هستيم و اينكه كمبودهاي بسياري وجود دارد و بيشتر هم خواهد شد، دليل نمي‌شود كه براي بخش‌هاي ديگر مسير درمان كاري انجام نشود. اينكه مسئولان درصدد برنمي‌آيند كه به جاي گذاشتن آجر رخوت و غرور در بين بيماران و پزشكان از آن بكاهند و با دادن آموزش‌هاي بيشتر به آنان و همچنين ديگر اعضاي كادر درمان روند درمان را بهبود بخشند، یک نوع كم‌كاري است كه بر گردن مسئولان است؛ مسئولاني كه نكات اصلي وظايف‌شان را فراموش كرده‌اند و به نظر مي‌رسد علاقه‌اي هم به يادآوري آن ندارند. اگر در كمال نااميدي از كنار مسئولان بگذريم، در‌اين‌ميان تنها راهي كه مي‌ماند، تكيه بر مسئوليت اجتماعي صاحبان بيمارستان‌ها، درمانگاه‌ها و مراكز خدمات درماني و هر‌كدام از پزشكان است؛ مسئوليتي كه به آنان يادآوري مي‌كند غير از درآمد از اين بنگاه اقتصادي مي‌توانند اندكي اصول انساني را نيز چاشني رفتار خود كنند. رفتاري انساني‌تر و محترمانه‌تر با بيماراني داشته باشند كه از بد روزگارشان و به نفع ايشان قدم در اين وادي گذاشته‌اند؛ هرچند كه اين‌جور مراكز تنها كسب‌و‌كارهايي هستند كه شعار «حق با مشتري است» درباره‌ آنها مصداق پيدا نمي‌كند و نيازي به آن ندارند؛ به دليل كمبودهاي موجود و بي‌رقيب‌بودن و البته قراردادهايي كه با پزشكان بسته‌اند. ما به‌عنوان يك بيمار، ناگزيريم تمام آنچه را که يك پزشك، كادر درماني، منشي مطب و پرستار بيمارستان يا حتي مسئول داروخانه مي‌خواهد، موبه‌مو انجام دهيم. پشت سر تك‌تك آنها تابلويي قرار دارد كه هرگونه سوء‌رفتار مراجعه‌كنندگان با آنان شش ماه زندان در پي دارد.
اين مسئوليت اجتماعي يك نكته كوچك است؛ «احترام بيشتر» و «دلجويي» از بيماري كه با تن رنجور يا ذهن و روح آزرده به خاطر بيماري خود يا نزديكانش در حال رفت‌و‌آمد است. نكته‌اي كه كمتر و كمتر ديده مي‌شود و به آن توجه مي‌شود؛ حتي عنصرهايي مانند پارتي و پول هم گاهي مي‌تواند راه‌گشا باشد. بيماري كه از شهرستان آمده است، هرگز نمي‌فهمد چرا خانم منشي سرش فرياد مي‌زند و وقتي مي‌خواهد با لهجه يا زبان خود وضعيتش را بيان كند، كمتر مورد توجه قرار مي‌گيرد؛ كمتر از هر كسي كه با لباس شيك و سرو‌وضع جذاب براي چكاپ آمده است. بيماري كه حتي كرايه ماشين دخترش را به‌سختي داده و از روستايي كوچك از مسيري طولاني براي انجام سي‌تي‌اسكن آمده است و شبانه نيز باز‌مي‌گردد، متوجه نمي‌شود كه چرا بايد براي دريافت جواب دوباره اين مسير را بازگردد. در‌اين‌ميان اگر اندكي توجه و احترام به بيمار افزايش يابد يا مدنظر قرار گيرد و اعضاي كادر درمان از سوي صاحبان اين مراكز آموزش داده شوند و رفتارشان مدام ارزيابي شود، وضعيت بهبود مي‌يابد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها