|

محمد صدر:

یکی از ظلم‌های احمدی‌نژاد این بود که گفت دنباله‌رو رجایی هستم

محمد صدر، مشاور سیاسی شهید رجایی، هم‌زمان با هفته دولت درباره شخصیت محمدعلی رجایی با جماران گفت‌وگو کرده است که خلاصه آن در ادامه می‌آید:

‌ آقای رجایی از طبقه پایین جامعه بود. در خاطراتش می‌گوید که من مدتی در قزوین کاسه و بشقاب فروش بودم. در عین حال، او چون استعداد بسیار بالایی داشت، ابتدا از نظر علمی بالا آمد. آقای رجایی در دبیرستان علوی معلم ریاضی بود و شما می‌دانید درس‌دادن رشته ریاضی استعداد بالایی می‌خواهد. بعد از آن ایشان وارد نهضت آزادی می‌شود و از اعضای اصلی نهضت آزادی بود و تا آخر به نهضت آزادی و مهندس بازرگان وفادار بود.
‌من هیچ موقع با ایشان درباره نهضت بحثی نداشتم؛ اما آقای احمد عزیزی (از همکاران ما در دفتر نخست‌وزیری) می‌گفت، یک بار درباره فردی صحبت می‌کردیم و ایشان از ویژگی‌هایش سخن به میان آورد و گفت از همه مهم‌تر اینکه «نهضتی» است. ایشان خیلی به نهضت علاقه داشت؛ به طوری که آن موقع که ما در نخست‌وزیری خدمت ایشان بودیم، آقای عزت‌الله سحابی مرتب می‌آمد و یکی از مشاوران آقای رجایی بود. آنچه من می‌گویم، حدود سال‌های 59 و 60 است؛ چون اوایل سال 60 آقای رجایی شهید شد. مهندس بازرگان که در بیمارستان بستری شد، بلافاصله آقای رجایی به عیادت رفت.
‌آقای رجایی اصلا اجازه چاپلوسی یا تعریف‌کردن به کسی نمی‌داد. یک نفر در نخست‌وزیری با آقای رجایی کار می‌کرد و از قدیم با هم بودند (اسمش هم یادم هست ولی نمی‌گویم). آن فرد بعد از اینکه آقای رجایی نخست‌وزیر شد به ایشان «آقا» می‌گفت. آقای رجایی به آقای عزیزی گفت که به ایشان بگویید به من آقا نگوید. آقای عزیزی به او گفت و او گوش نکرد و دست آخر آقای رجایی عذر او را خواست. شهید رجایی به‌خوبی این را درک کرده بود که این حرف‌ها مقدمه خراب‌شدن انسان است. انسان یک شبه خراب، دیکتاتور یا حق‌مردم‌خور نمی‌شود ولی متأسفانه با فرهنگ چاپلوسی که میان برخی از ما وجود دارد، آسیب‌های جدی به وجود می‌آید.
‌آقای رجایی زمانی که رئیس‌جمهور شد، رسم است که رؤسای‌جمهور کشورهای مختلف تبریک می‌گویند، فرانسوا میتران، رئیس‌جمهور فرانسه، برای ایشان پیام تبریک فرستاد و این هم‌زمان با فرار بنی‌صدر و رجوی بود و فرانسه هم آنها را تحویل گرفت. آقای رجایی در پاسخ پیام تبریک از مواضع دولت فرانسه انتقاد کرد. بعد از این قضیه یک روز آقای رجایی پیش امام رفت و برگشت و گفت «امام امروز گوش من را کشید»؛ و سپس تعریف کردند که امام گفتند، «مطالب درستی را در پاسخ به رئیس‌جمهور فرانسه گفته‌ای، ولی این زبان گفت‌وگوی یک رئیس‌جمهور با رئیس‌جمهور دیگر نیست؛ او به شما تبریک گفته و شما باید تشکر می‌کردید». شخص امام هم این اصول را در پاسخ به پیام‌های تبریک سران کشورها رعایت می‌کردند.
‌آقای احمدی‌نژاد در دوران ریاست‌جمهوری خود ضربات بسیار زیاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی به این کشور زد که یکی یکی بیرون می‌آید و منتشر می‌شود. یکی از ظلم‌های آقای احمدی‌نژاد به آقای رجایی این بود که به نسل جوان گفت من دنباله‌رو رجایی هستم؛ در صورتی که اصلا این دو با هم هیچ شباهتی ندارند. هیچ کدام از کارهای عوام‌گرایی و غیراخلاقی‌ای که احمدی‌نژاد انجام می‌داد را آقای رجایی انجام نداد.
‌شرایط سیاسی سال‌های 56 تا 60 با الان خیلی متفاوت است و یکی از اشتباهات در تحلیل این است که مثلا با شرایط 50 سال بعد، 50 سال قبل را بررسی کنید. همه جوانان باید توجه کنند که آنجا چه شرایط، جوّ و خواسته‌هایی بوده است. مثلا در شرایط فعلی می‌گویند گرفتن سفارت آمریکا اشتباه بوده است در حالی که در آن شرایط بسیار کار درستی بود؛ اگر دانشجویان این کار را نکرده بودند، آمریکایی‌ها شاه را بر می‌گرداندند. اما بعد از سه دهه، عده‌ای نیز تلاش کردند که آن عمل را تکرار کرده و سفارت انگلستان و عربستان را تسخیر کنند؛ اما هر چقدر که آن کار اول در سال 58، درست بود، این عمل اخیر غیرقابل قبول بود، چراکه با شرایط روز سازگاری نداشت؛ به‌ویژه حمله به سفارت عربستان که ضربات جبران‌ناپذیری را به منافع ملی زد.
‌امام در ابتدای حرکت خویش شاه را در نامه‌ها با الفاظ محترمانه خطاب می‌کردند؛ اگر امام در همان سال‌ها از دنیا رفته بود، شما چه شخصیتی از امام می‌شناختید؟ امام با این نوع رفتار خیلی کار درستی کرد. امام مبارزاتش را مرحله‌بندی کرد و مرحله اول اصلاح، تذکر، امر به معروف و نهی از منکر بود که هم اسلامی و هم سیاسی است. این جمله امام در 15 خرداد 1342 است که «...خدا می‌داند مردم خوشحال بودند که پهلوی رفت! من نمی‌خواهم تو این‌طور باشی، من میل ندارم تو مثل پدرت بشی، نصیحت مرا بشنو، از روحانیت بشنو، از علماء اسلام بشنو». یعنی امام بر «اصلاح» تأکید می‌کنند.
‌یک بار با آقای رجایی صحبت می‌کردیم؛ فکر می‌کنم آقای رفیعی (از همکاران در دفتر نخست‌وزیری) بود گفت بنی‌صدر معلومات قرآنی ندارد؛ چون ما در صحبت‌های او نمی‌بینیم که آیه‌ای را بخواند. آقای رجایی گفت که این‌جوری نگویید؛ بگویید در جملاتش کلمات قرآنی استفاده نمی‌کند ولی معلوم نیست که اطلاعات قرآنی نداشته باشد، آقای رجایی راجع به بزرگ‌ترین دشمن خودش که رقیبش هم هست، این‌طور صحبت می‌کند.

محمد صدر، مشاور سیاسی شهید رجایی، هم‌زمان با هفته دولت درباره شخصیت محمدعلی رجایی با جماران گفت‌وگو کرده است که خلاصه آن در ادامه می‌آید:

‌ آقای رجایی از طبقه پایین جامعه بود. در خاطراتش می‌گوید که من مدتی در قزوین کاسه و بشقاب فروش بودم. در عین حال، او چون استعداد بسیار بالایی داشت، ابتدا از نظر علمی بالا آمد. آقای رجایی در دبیرستان علوی معلم ریاضی بود و شما می‌دانید درس‌دادن رشته ریاضی استعداد بالایی می‌خواهد. بعد از آن ایشان وارد نهضت آزادی می‌شود و از اعضای اصلی نهضت آزادی بود و تا آخر به نهضت آزادی و مهندس بازرگان وفادار بود.
‌من هیچ موقع با ایشان درباره نهضت بحثی نداشتم؛ اما آقای احمد عزیزی (از همکاران ما در دفتر نخست‌وزیری) می‌گفت، یک بار درباره فردی صحبت می‌کردیم و ایشان از ویژگی‌هایش سخن به میان آورد و گفت از همه مهم‌تر اینکه «نهضتی» است. ایشان خیلی به نهضت علاقه داشت؛ به طوری که آن موقع که ما در نخست‌وزیری خدمت ایشان بودیم، آقای عزت‌الله سحابی مرتب می‌آمد و یکی از مشاوران آقای رجایی بود. آنچه من می‌گویم، حدود سال‌های 59 و 60 است؛ چون اوایل سال 60 آقای رجایی شهید شد. مهندس بازرگان که در بیمارستان بستری شد، بلافاصله آقای رجایی به عیادت رفت.
‌آقای رجایی اصلا اجازه چاپلوسی یا تعریف‌کردن به کسی نمی‌داد. یک نفر در نخست‌وزیری با آقای رجایی کار می‌کرد و از قدیم با هم بودند (اسمش هم یادم هست ولی نمی‌گویم). آن فرد بعد از اینکه آقای رجایی نخست‌وزیر شد به ایشان «آقا» می‌گفت. آقای رجایی به آقای عزیزی گفت که به ایشان بگویید به من آقا نگوید. آقای عزیزی به او گفت و او گوش نکرد و دست آخر آقای رجایی عذر او را خواست. شهید رجایی به‌خوبی این را درک کرده بود که این حرف‌ها مقدمه خراب‌شدن انسان است. انسان یک شبه خراب، دیکتاتور یا حق‌مردم‌خور نمی‌شود ولی متأسفانه با فرهنگ چاپلوسی که میان برخی از ما وجود دارد، آسیب‌های جدی به وجود می‌آید.
‌آقای رجایی زمانی که رئیس‌جمهور شد، رسم است که رؤسای‌جمهور کشورهای مختلف تبریک می‌گویند، فرانسوا میتران، رئیس‌جمهور فرانسه، برای ایشان پیام تبریک فرستاد و این هم‌زمان با فرار بنی‌صدر و رجوی بود و فرانسه هم آنها را تحویل گرفت. آقای رجایی در پاسخ پیام تبریک از مواضع دولت فرانسه انتقاد کرد. بعد از این قضیه یک روز آقای رجایی پیش امام رفت و برگشت و گفت «امام امروز گوش من را کشید»؛ و سپس تعریف کردند که امام گفتند، «مطالب درستی را در پاسخ به رئیس‌جمهور فرانسه گفته‌ای، ولی این زبان گفت‌وگوی یک رئیس‌جمهور با رئیس‌جمهور دیگر نیست؛ او به شما تبریک گفته و شما باید تشکر می‌کردید». شخص امام هم این اصول را در پاسخ به پیام‌های تبریک سران کشورها رعایت می‌کردند.
‌آقای احمدی‌نژاد در دوران ریاست‌جمهوری خود ضربات بسیار زیاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی به این کشور زد که یکی یکی بیرون می‌آید و منتشر می‌شود. یکی از ظلم‌های آقای احمدی‌نژاد به آقای رجایی این بود که به نسل جوان گفت من دنباله‌رو رجایی هستم؛ در صورتی که اصلا این دو با هم هیچ شباهتی ندارند. هیچ کدام از کارهای عوام‌گرایی و غیراخلاقی‌ای که احمدی‌نژاد انجام می‌داد را آقای رجایی انجام نداد.
‌شرایط سیاسی سال‌های 56 تا 60 با الان خیلی متفاوت است و یکی از اشتباهات در تحلیل این است که مثلا با شرایط 50 سال بعد، 50 سال قبل را بررسی کنید. همه جوانان باید توجه کنند که آنجا چه شرایط، جوّ و خواسته‌هایی بوده است. مثلا در شرایط فعلی می‌گویند گرفتن سفارت آمریکا اشتباه بوده است در حالی که در آن شرایط بسیار کار درستی بود؛ اگر دانشجویان این کار را نکرده بودند، آمریکایی‌ها شاه را بر می‌گرداندند. اما بعد از سه دهه، عده‌ای نیز تلاش کردند که آن عمل را تکرار کرده و سفارت انگلستان و عربستان را تسخیر کنند؛ اما هر چقدر که آن کار اول در سال 58، درست بود، این عمل اخیر غیرقابل قبول بود، چراکه با شرایط روز سازگاری نداشت؛ به‌ویژه حمله به سفارت عربستان که ضربات جبران‌ناپذیری را به منافع ملی زد.
‌امام در ابتدای حرکت خویش شاه را در نامه‌ها با الفاظ محترمانه خطاب می‌کردند؛ اگر امام در همان سال‌ها از دنیا رفته بود، شما چه شخصیتی از امام می‌شناختید؟ امام با این نوع رفتار خیلی کار درستی کرد. امام مبارزاتش را مرحله‌بندی کرد و مرحله اول اصلاح، تذکر، امر به معروف و نهی از منکر بود که هم اسلامی و هم سیاسی است. این جمله امام در 15 خرداد 1342 است که «...خدا می‌داند مردم خوشحال بودند که پهلوی رفت! من نمی‌خواهم تو این‌طور باشی، من میل ندارم تو مثل پدرت بشی، نصیحت مرا بشنو، از روحانیت بشنو، از علماء اسلام بشنو». یعنی امام بر «اصلاح» تأکید می‌کنند.
‌یک بار با آقای رجایی صحبت می‌کردیم؛ فکر می‌کنم آقای رفیعی (از همکاران در دفتر نخست‌وزیری) بود گفت بنی‌صدر معلومات قرآنی ندارد؛ چون ما در صحبت‌های او نمی‌بینیم که آیه‌ای را بخواند. آقای رجایی گفت که این‌جوری نگویید؛ بگویید در جملاتش کلمات قرآنی استفاده نمی‌کند ولی معلوم نیست که اطلاعات قرآنی نداشته باشد، آقای رجایی راجع به بزرگ‌ترین دشمن خودش که رقیبش هم هست، این‌طور صحبت می‌کند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها