کانون جسمی کودک و نوجوان
پس از تغییر و تحولات و حضور رئیس جدید کانون پرورش فکری، توجه به فعالیتهای نمایشی اوج گرفت؛ ازجمله آن برگزاری جشنواره قصهگویی با حضور بازیگران شناختهشده سینما و حذف مربیان و متخصصان این امر. کمی بعدتر اکثر فروشگاههای کانون بسته شد و اکنون از خیابان حجاب که رد میشوید، مشغول خرابکردن سردر آن هستند. البته فروشگاه بزرگ خالداسلامبولی اینقدر خوششانس بود که به فردی اجاره داده و دوباره با شکل جدید بازگشایی شد؛ بر خلاف دیگر فروشگاههای کانون. اتفاقات دیگری هم درون کانون رخ داده است، شوراهای تخصصی تقریبا مدتهاست برگزار نمیشود، واحد گرافیک کانون به دفتر کار یکی از مسئولان کانون تبدیل شده است و... .
اما اکنون اتفاق دیگری شکل گرفته است که تأثیر آن میتواند بر کودکان علاقهمند کتابهای این نهاد خوشنام باشد؛ اتفاقی که نویسندگان و دستاندرکاران کتاب کودک با شگفتی در حال رصد هستند.
پرورش فکری کودکان و نوجوانان میخواهد با دانشکده طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی تهران در زمینه تولید کتابهای داستان و شعر بر اساس آموزههای طب سنتی ایرانی همکاری کند. شاید بهنظر این اتفاق روالی عادی و معمولی باشد که مثلا یک نهاد پیشنهاد دهد نویسندگان و شاعران بر اساس آن یکسری کتاب و اثر خلق کنند؛ مثل مسائل محیطزیستی یا در زمینه شهرداری یا...، اما این بار قرار است نویسندگان و شاعران «ضمن آشنایی با آموزههای طب سنتی ایرانی، از آموزههای مورد نظر آن نهاد که اینجا - طرفداران طب سنتی - است، در تولید آثار خود بهره ببرند». در واقع مهرداد کریمی، از هیئت علمی دانشکده طب سنتی دانشگاه تهران که این خبر را اعلام کرده، گفته است این جلسات مستمر بین نویسندگان و شاعران و آگاهان طب سنتی قرار است ادامه داشته باشد و ماجرا وقتی شکل دیگری به خود میگیرد که اعلام شد در این جلسات: «به موضوعهای خاصی نظیر مزاج نویسندگان و اینکه مزاجشان در آثارشان چه تأثیری گذاشته» پرداخته شده است. حالا سؤالهای متعددی مطرح شده است مثلا اینکه واقعا کانون میخواهد مخاطبان کودک و نوجوان را با طبع سرد و گرم و خاصیت گل گاوزبان و عنبرنسا و... آشنا
کند؟
آیا در این کارگاهها که برای نویسندگان کودک و نوجوان برگزار شده است، میگویند ژانرها و گونهها را بر اساس طبعتان انتخاب کنید؟ مثلا سوداییمزاجها اینطوری بنویسند و بلغمیمزاجها طور دیگر؟ بهویژه که کریمی گفته است: «برنامهریزیمان مبنی بر حضور مستمرمان است و شاعران و نویسندگان هر گاه مشورتی بخواهند یا قصد گرفتن اطلاعات داشته باشند، ما به عنوان بدنه علمی و مشاور حضور خواهیم داشت».
آنوقت با این حضور مستمر چه جایی برای علم پزشکی و دانش بشری که فراتر از خرافات رایج در طب سنتی است، میماند؟ یا اصلا از کجا میتوان فرق اینها را دریافت؟
یکی از نویسندگان کودک و نوجوان در شبکههای اجتماعی نوشته است: «کسانی که میخواهند در کانون طب سنتی را ترویج کنند، احتمالا از (پرورش فکری و پرورش خلاقیت کودکان و نوجوانان) ناامید و مأیوس شدهاند و آن را کنار گذاشته و به این نتیحه رسیدهاند که دستکم جسم آنها را آباد کنند. با این روند، پیشنهاد میکنم اسم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را هم تغییر داده و اسمش را بگذاریم: «کانون پرورش جسمی کودکان و نوجوانان».
پس از تغییر و تحولات و حضور رئیس جدید کانون پرورش فکری، توجه به فعالیتهای نمایشی اوج گرفت؛ ازجمله آن برگزاری جشنواره قصهگویی با حضور بازیگران شناختهشده سینما و حذف مربیان و متخصصان این امر. کمی بعدتر اکثر فروشگاههای کانون بسته شد و اکنون از خیابان حجاب که رد میشوید، مشغول خرابکردن سردر آن هستند. البته فروشگاه بزرگ خالداسلامبولی اینقدر خوششانس بود که به فردی اجاره داده و دوباره با شکل جدید بازگشایی شد؛ بر خلاف دیگر فروشگاههای کانون. اتفاقات دیگری هم درون کانون رخ داده است، شوراهای تخصصی تقریبا مدتهاست برگزار نمیشود، واحد گرافیک کانون به دفتر کار یکی از مسئولان کانون تبدیل شده است و... .
اما اکنون اتفاق دیگری شکل گرفته است که تأثیر آن میتواند بر کودکان علاقهمند کتابهای این نهاد خوشنام باشد؛ اتفاقی که نویسندگان و دستاندرکاران کتاب کودک با شگفتی در حال رصد هستند.
پرورش فکری کودکان و نوجوانان میخواهد با دانشکده طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی تهران در زمینه تولید کتابهای داستان و شعر بر اساس آموزههای طب سنتی ایرانی همکاری کند. شاید بهنظر این اتفاق روالی عادی و معمولی باشد که مثلا یک نهاد پیشنهاد دهد نویسندگان و شاعران بر اساس آن یکسری کتاب و اثر خلق کنند؛ مثل مسائل محیطزیستی یا در زمینه شهرداری یا...، اما این بار قرار است نویسندگان و شاعران «ضمن آشنایی با آموزههای طب سنتی ایرانی، از آموزههای مورد نظر آن نهاد که اینجا - طرفداران طب سنتی - است، در تولید آثار خود بهره ببرند». در واقع مهرداد کریمی، از هیئت علمی دانشکده طب سنتی دانشگاه تهران که این خبر را اعلام کرده، گفته است این جلسات مستمر بین نویسندگان و شاعران و آگاهان طب سنتی قرار است ادامه داشته باشد و ماجرا وقتی شکل دیگری به خود میگیرد که اعلام شد در این جلسات: «به موضوعهای خاصی نظیر مزاج نویسندگان و اینکه مزاجشان در آثارشان چه تأثیری گذاشته» پرداخته شده است. حالا سؤالهای متعددی مطرح شده است مثلا اینکه واقعا کانون میخواهد مخاطبان کودک و نوجوان را با طبع سرد و گرم و خاصیت گل گاوزبان و عنبرنسا و... آشنا
کند؟
آیا در این کارگاهها که برای نویسندگان کودک و نوجوان برگزار شده است، میگویند ژانرها و گونهها را بر اساس طبعتان انتخاب کنید؟ مثلا سوداییمزاجها اینطوری بنویسند و بلغمیمزاجها طور دیگر؟ بهویژه که کریمی گفته است: «برنامهریزیمان مبنی بر حضور مستمرمان است و شاعران و نویسندگان هر گاه مشورتی بخواهند یا قصد گرفتن اطلاعات داشته باشند، ما به عنوان بدنه علمی و مشاور حضور خواهیم داشت».
آنوقت با این حضور مستمر چه جایی برای علم پزشکی و دانش بشری که فراتر از خرافات رایج در طب سنتی است، میماند؟ یا اصلا از کجا میتوان فرق اینها را دریافت؟
یکی از نویسندگان کودک و نوجوان در شبکههای اجتماعی نوشته است: «کسانی که میخواهند در کانون طب سنتی را ترویج کنند، احتمالا از (پرورش فکری و پرورش خلاقیت کودکان و نوجوانان) ناامید و مأیوس شدهاند و آن را کنار گذاشته و به این نتیحه رسیدهاند که دستکم جسم آنها را آباد کنند. با این روند، پیشنهاد میکنم اسم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را هم تغییر داده و اسمش را بگذاریم: «کانون پرورش جسمی کودکان و نوجوانان».