گفتوگو با رضا کوچکزاده درباره نمایشگاه «تعزیه به روایت نسخهخوانان قاجار»
پیشتازی شبیهگردانان دوره قاجار نسبت به کارگردانان اروپایی همدورهشان
مریم منصوری: «شبیهنامهها سندهایی یادرفتهاند؛ بازماندهای از کهندوره فرهنگ کشاورزی و باروری ایرانیان. گسترهای فراموششدهاند در بازشناخت ادبیات عامیانه و پیشینهای توانمند در پدیداری ریشههای آغازین ادبیات نمایشی ایران. اگر اینک و از پس سالها و سدهها اندکی به جستوجویش میکوشیم، برای دریافتن اندیشههاییست که پیشتر با ما ــ با نیاکان ما ــ بود و اینک بسیار دور افتاده است از ما. برای بازشناخت اکنون ماست از ریشهگاهی که رُستن و رَستن میتوانست آموختمان. برای افزارهاییست که از دل این دیرینهشناسی فرهنگی و تبارشناسی نیای نمایشی میتوان بِدان دست یافت؛ برای آگاهیست». این جملههایی است که رضا کوچکزاده در آغاز دفترچه راهنمای نمایشگاه نگاشته است. پنجمین نمایشگاه «به روایت نسخهخوانان» با تصویر نسخههای دستنوشت از شبیهنامههای دوره قاجار و با پژوهش و مدیریت رضا کوچکزاده، 15 شهریورماه در خانه هنرمندان ایران گشایش یافت. با کوچکزاده (کارگردان و پژوهشگر هنرهای نمایشی) که پیشتر در این زمینه پژوهشهایی داشته و کتابهایی از دستاورد آنها منتشر کرده است، در مورد این نمایشگاه گفتوگویی انجام دادهایم که میخوانید.
در آغاز کمی درباره این نمایشگاه توضیح دهید؟
پنجمین نمایشگاه به روایت نسخهخوانان، نمایشگاه «تصویر نسخههای دستنوشت از شبیهنامههای دوره قاجار» است که تصویرهایی گزیده از شبیهنامهها یا تعزیهنامههای دوره قاجار را دربر میگیرد. این شبیهنامهها از مجموعههایی مهم مثل گنجینه خطی کتابخانه مجلس و گنجینه خطی کتابخانه ملک و اسنادی از مراکز پژوهشی دیگر فراهم آمده است.
تصویر نسخهها به چه صورتی در نمایشگاه ارائه داده میشود؟
به صورت پوسترهای 50 در 70. چون بسیاری از شبیهنامهها در کاغذهایی کوچک نوشته شدهاند که خوانش آنها آسان نیست و کاغذ بیشتر نسخههای اصلی نیز به دلیل بلاهایی که سالها از سر گذرانده در حال فروپاشی است. از این رو بر آن شدیم تا تصویرهایی بزرگتر از نسخههای اصلی را برای درک بهتر تماشاگران به نمایش بگذاریم. این نمایشگاه با 70 پوستر برگزار میشود.
این 70 پوستر، از میان چند نسخه شبیهخوانی انتخاب شده است؟
از میان 600 مجلس کتابخانه مجلس و 149 مجلس کتابخانه ملک گزینش شدهاند.
در ارائه تصویر این نسخههای خطی چه چیزی اهمیت پیدا میکند؟ چون به این ترتیب، ما روایت را در پوسترها از دست میدهیم و در نهایت چند سطر از یک نسخه را در پوستر میخوانیم.
بخش پنهان تاریخ هنرهای نمایشی ایران و تاریخ ادبیات عامیانه و فرهنگ عمومی دوره قاجار را میتوان در آنها ردیابی کرد. همینطور در این سندها میتوان نشانههایی برای دانشهای مردمشناسی، جامعهشناسی، ادبیات و موسیقی را یافت. قرار نیست ما در هر نسخه، روایت آن نسخه را داشته باشیم؛ قرار است نکتههایی را که آن نسخه در آن صفحه در بر داشته و آن را از دیگر صفحات متمایز میکرده است را ببینیم. برای نمونه آقای بیضایی در بخش تعزیه کتاب «نمایش در ایران» میگویند که شبیهنامهنویسان معمولا افراد عامی معتقد ولی بدون دانش فنی هستند. اما با نکتههایی که برای نخستینبار در این نسخهها به دست آوردیم نشان میدهد که اتفاقا معینالبکا آدمی بسیار فرهیخته و آگاه و فنی در مفهوم و کارویژههای کارگردان امروزی است. نکاتی که او در حاشیه برخی نسخهها نوشته و من بخشی از آنها را در نمایشگاه آوردهام، نشان میدهد که دانش آنها فراتر از یک آدم مذهبی عامی است. این نکتهها که در حاشیه نسخهها نوشته شده، گاهی ما را به یاد دراماتورژ کنونی میاندازد. باز برخلاف گفته آقای بیضایی که شبیهنویسان هیچ امضایی پای کارشان نمیگذاشتند و هیچ تاریخی بر
متنها نمیزدند، من نسخههایی را انتخاب کردهام که تاریخ و امضا دارند و روشن است که چه کسی و به چه دلیلی و در چه زمانی آن را نوشته است. اینگونه است که نگره ما به هنر شبیهنویسی و شبیهخوانی دگرگون میشود. برای اینکه متوجه میشویم امروزه ما با حلقه کوچکی از مجالس شبیه روبهرو هستیم؛ در حالی که گسترش شبیه و خیالانگیزی شبیهنویسان در دوره ناصری بسیار بیش از امروز بوده است. تخیل شبیهنویس خیلی پیشتازتر و فنیتر از دوره کنونی بوده و همین باعث شده حتي روایتهایی وارد مجالس شبیهخوانی شوند که تا پیش از آن امکانش نبود و دیده نمیشد. مثل مجلس «شبیه زن نصرانی» که شخصیت اصلیاش یک خانم تاجر مسیحی است که با کاروانش، اتفاقی از نینوا میگذرند و باز به شکل اتفاقی و بر اثر خستگی راه میخواهند در منطقه کربلا اندکی بیاسایند که زن، مسیح را در خواب میبیند که میگوید اینجا (کربلا) جایی است که مرا دوباره بر صلیب کشیدند و ما در پی این روایت وارد مجلس عاشورا میشویم و بعد دوباره بازمیگردیم و روایت زن نصرانی را در ادامه میبینیم. همچنین در مجموعه کتابخانه مجلس، نسخههایی غریب همانند «بهجهنمکشیدن یزید»، «دختر مصری»، «روز
محشر»، «شهادت زن شمر»، «ترکمن»، «بهچاهانداختن یوسف»، «صالح یهودی»، «عروسی ملکه آفاق»، «معجزه امام حسن در چین»، «وهب نصرانی» و بسیاری دیگر دیده میشوند که همین نامها میتواند نشانگر گستره خیالانگیزی شبیهخوانی در دوره قاجار باشد.
چرا تصاویر نسخههای این نمایشگاه را از دوره قاجار انتخاب کردید؟
عصر قاجار، دوره پیدایش و رشد و گسترش اصلی شبیهخوانی است. ما نشانههایی از شبیهخوانی در دورههای پیش از قاجار داریم. برای نمونه، در دوره افشار میتوانیم نشانههایی از اجرا پیدا کنیم ولی نسخه نه! کهنترین نسخههای شبیهنویسی بازمانده به دوره فتحعلیشاه قاجار برمیگردد. از سوی دیگر، شبیهخوانی در دوره قاجار در کل کشور فراگیر میشود؛ بهویژه در دوره ناصری که هنر شبیهخوانی بهعنوان حرفه پذیرفته میشود. امروزه کارگردانی تئاتر از سوی وزارت کار بهعنوان حرفه پذیرفته نشده است ولی در دوره ناصری، حرفه شبیهگردانی از آن محمدباقر معینالبکا و دیگر همکارانش بود و حرفه شبیهخوانی برای میرزا غلامحسین کرمانی که به «عباسخوان» نامی بود یا ملاحسین کاشی که به «زینبخوان» زبانزد بود و دیگر شبیهخوانان نامآور آن دوره بوده است. برای کارشان دستمزد مشخص میگرفتند و سازوکار یک حرفه برایشان فراهم شده بود. افزونبراین، رشد تخیل در مجلس شبیهخوانی بهویژه در دوره ناصری چنان زیاد است که میتوانیم سالها دربارهاش گفتوگو کنیم و در دانشکدههای هنری ما که از رشد و پرورش تخیل سازنده دور ماندهاند، تدریس شود. در مجالس شبیهخوانی
امکان این امر که از این سرچشمهها بهره گیریم و روزآمدش کنیم و برای زندگی کنونی مناسبش کنیم، بسیار فراهم است.
از سوی دیگر، بخشی از تصویرهای نمایشگاه از نسخههای مهمترین تماشاخانهی تاریخ ایران «تکیه دولت» است که میدانیم اوج سازماندهی و نوآوری اجرائی و درونمایهای شبیهخوانی ایران بهشمار میرود. همچنین نسخههایی از میرزا محمدباقر معینالبکا ــ که حدود 35 سال شبیهگردان اصلی تکیه دولت بود ــ و عمویش میرزا محمدتقی تعزیهگردان برای نخستین بار در گنجینه دستنوشتهای کتابخانه مجلس کشف شد که اینک نمونههایی از آنها در نمایشگاه قرار دارد. این دو سهم بزرگی در دگرگونی و رشد شبیهخوانی داشتهاند و شگردهای فنی/نمایشی ویژهای به اجراها افزودهاند. برخی از مجلسها افزون بر امضای معینالبکا مهر ویژه او را هم بر خود دارند که جای تردیدی باقی نمیماند.
در کنار اینها و برای نخستینبار در نمایشگاه پنجم، کهنترین آگهی دیواری (اعلان) بازمانده از تاریخ تئاتر ایران به نمایش درآمده که از آن تکیه دولت است و مربوط به سوم محرم 1298 و اجرای شبیهخوانی «ورود به کربلا و شهادت حر» است. این آگهی زمانی تدوین شده است که در ایران بهرهگیری از اعلان برای یک پدیده هنری/مردمی رواج نداشت؛ اینک هم آگهی چندانی برای آگاهی تماشاگران از اجرای شبیهخوانی طراحی نمیشود. جالب است که آگهیهای (پوسترها) تکیه دولت (که 16 نمونه از آنها را به دست آوردهایم) کاملا استاندارد هستند؛ عنوان مجلس، تاریخ اجرا، نام شبیهها (شخصیتها) و نام شبیهخوانها را کامل در خود دارند و این نشانگر هوشمندی معینالبکا در ساماندادن به اجرای شبیهخوانی در دوره قاجار است.
به لحاظ زیبایی بصری این نسخهها چه ویژگیهایی داشتند؟ آیا از خط خاصی یا کاغذ ویژهای استفاده میکردند؟
نکته این است که کاغذها در آن زمان دستساز بودند و به همین دلیل ما با تنوع کاغذ در آن دوره مواجهیم؛ هم به لحاظ جنس کاغذها و هم رنگ آنها. علاوهبراین، به دلیل اینکه دبیرها و نگارندهها این مجالس را از روی دست شبیهنویس اصلی پاکنویس میکردند، تنوع خط داریم. حتی در مجالسی که به محمدباقر معینالبکا تعلق دارد هم گاهی با تنوع خط مواجهیم. برخی از این نسخهها، بهویژه نسخههای کتابخانه ملک، در زیبایی و خطشناسی ارزشمند و زیباست. از سوی دیگر، جنبههای حماسی نسخههای کتابخانه ملک نسبت به جنبه سوگوارانه دیگر نسخهها برجستهتر است. من نمونههایی از این نسخهها را در نمایشگاه آوردهام که شعرش از استواری و وزن و واژهگزینی به شاهنامه فردوسی پهلو میزند. مهمترین ویژگی نسخههای ملک این است که به نسبت نسخههای دیگر بیغلط هستند و این دو کتابِ مجموعه ملک در اصل برای جُنگ و نگهداری متنها تنظیم شدهاند و نسخهی اجرائی شبیهخوانی نیستند.
منظور از جُنگ چیست؟
در اینجا منظورم کتابی است که مجموعه شبیهنامهها در آن هست و آن کسی که این شبیهنامهها را گردآوری، تنظیم و آنها را به لحاظ ادبی و نگارشی ویرایش کرده است. هر دو جنگ کتابخانه ملک تکنسخه هستند و هیچ نسخه بدلی ندارند. یکی از کتابها را ملامحمدتقی نوری که مقام روحانی بوده و دایی و پدرخانم شیخ فضلالله نوری به خطی خوش نگاشته است. مجموعهی دوم را کسی گردآوری کرده که هم به شبیهخوانی علاقه داشته و هم آن را بهدرستی میشناخته است. برای نمونه ما در این کتاب، هشت مجلس «شهادت علیاکبر» و هشت مجلس «شهادت سیدالشهدا» داریم که مجلسهای همنام در کنار هم تدوین شدهاند ولی در روایت و شعر و حتی کوتاهی و بلندی مجلس همانند نیستند. به نظر میرسد گردآورنده با آگاهی کامل این مجلسها را انتخاب کرده است که هیچیک از آنها به لحاظ قصهگویی و شکل و پرداخت نمایشی شباهتی به هم ندارند و بیگمان هدفی والا برای تدوین نسخههای گوناگون شبیهنامههای همنام در کنار هم داشته است.
بهطورکلی مهمترین شاخصه نسخههای شبیهخوانی دوره قاجار در حوزه روایت و قصه چیست؟
این موضوع یک کتاب پژوهشی گسترده است و نمیشود در این فرصت محدود به آن پرداخت. امروزه اسنادی داریم که به ما اجازه میدهد که دورههای مختلف عصر قاجار را مرزبندی کنیم. حتی در این حد میتوانیم ریز شویم که بگوییم ویژگی نسخههای دوره آغازین حکومت ناصری چه بوده و دوره میانی و پایانی آن چه خصوصیتهایی داشته است. به این میزان منابع گسترده فراهم شده است؛ بنابراین نمیتوان اینقدر کلی به آن پرداخت. ما از پیش از دوره قاجار هیچ شبیهنامهای نیافتهایم که بتوانیم با آن مقایسه کنیم. همین مسئله میرساند که ما با گستره کمنظیری از شبیهنامهها در دوره قاجار مواجهیم که خود اینها هم میتوانند با هم سنجیده شوند. از دوره فتحعلیشاه مجلسهایی داریم که میتوانیم آنها را با دوره محمدشاه یا دوره آغاز ناصری مقایسه کنیم. من این یافتهها را از پس نمایشگاه «به روایت نسخهخوانان» نمیگویم؛ بلکه این را از پس پژوهشهایم که سالها در حوزه شبیهخوانی داشتهام و سه کتاب فهرست توصیفی و تخصصی شبیهنامهها میگویم که حدود یک دهه پیش کار کردهام؛ دو کتاب برای شبیهنامههای کتابخانه مجلس و کتابی دیگر برای شبیهنامههای کتابخانه ملک که سالها
پیش تدوین و منتشر کردهام. ممکن است شبیهنامههایی در کتابخانههای دیگر هم باشند که ویژگیهایی متفاوت از این متنها داشته باشند و بتوانند نکتههایی تازه را به آگاهی ما بیفزایند.
کمی هم درباره کتابها توضیح دهید؟
سالهاست نایاب شدهاند، ولی میتوانم معرفی کنم؛ «فهرست توصیفی شبیهنامههای دوره قاجار» که فهرست جزئینگر 445 مجلس شبیهنامه گنجینه خطی کتابخانه مجلس را در بر دارد که سال 1389 منتشر شد و از سال 1391 نایاب شد و تا امروز هم چاپ دوم نشده است. دیگری «فهرست توصیفی شبیهنامههای پراکنده» از گنجینه خطی کتابخانه مجلس و مخزن مطبوعات و مجلات و مخزن چاپی آن کتابخانه است که در بخش خطی آن حدود 150 مجلس دارد و «فهرست توصیفی شبیهنامههای ملک» از گنجینه خطی کتابخانه ملک هم سال 1390 تدوین شد، ولی سال 1393 منتشر شد. این سه کتاب، نخستین فهرستهای ایرانی و تخصصی شبیهنامهها هستند که در مجموع حدود هزارو 110 شبیهنامه را دربر میگیرند که بیش از فهرست واتیکان با شمار هزارو 55 مجلس است. همه این کتابها اینک نایاب هستند. سال پیش فرصتی دست داد تا در این کتابها بازنگری کنم که اینک کمابیش آماده است و در جستوجوی یک ناشر خوب و کاردانم که نسخه بازنگریشده و ویراسته جدید هر سه کتاب را با عنوان تازه «فهرست شبیهنامههای ایران» در سه جلد منتشر کند.
افزون بر این کتابها، کتابی هم با نام «رضاینامه» دارم که انتشارات سورهمهر در سال 1393 منتشر کرد. رضاینامه یک پژوهش موضوعی است روی شبیهنامههای مربوط به زندگی و شهادت امام رضا(ع). برخلاف سه کتاب فهرست که به خاطر گستردگی موضوع، متن نسخهها را نداریم، در «رضاینامه» نسخههای ویراسته و مقالاتی که روی آن نسخهها خوانش بینامتنی انجام دادهاند هم منتشر شدهاند و این سنجش ویژگیهای متفاوت هر نسخه را بیان کرده است. آن کتاب هم مدتی است نایاب شده و بنا دارم چاپ تازه آن با ویرایش و افزودههایی همراه باشد.
و سخن آخر؟
این نمایشگاه یکسویه نیست. منتظرم دوستانی از رشتههای دیگر به دیدن این نمایشگاه بیایند و آنها به ما بگویند چه چیزهایی در این سندها میبینند. نکتههایی که در نگره یک مردمشناس یا جامعهشناس و پژوهشگر ادبیات مردمی (عامیانه) به این نسخهها هست، با نگاه من کاملا متفاوت خواهد بود و اینها به ما کمک میکند که به کشفهای تازهای از بخشهای پنهانمانده تاریخ هنرهای نمایشی و دیگر رشتهها دست یابیم. برای نمونه، ما برای نخستینبار در این نسخهها با نشانههای دراماتورژی و کارگردانی در ایران مواجه شدیم و جالب است که کارگردانان و شبیهنویسان ما از همتایان اروپایی خود در آن زمان جلوتر بودند و بیش از هر چیز به ضربآهنگ اجرا و شگردهای اجرائی و فضای نمایشی اثر میاندیشیدند.شبیهنامهها تنها سندهای راستین بازمانده از دوره اوج شبیهخوانی ما هستند که اگر بهدقت در آنها جستوجو کنیم، میتوانند ما را به نکتههایی تازه رهنمون کنند؛ از این رو از همه خانوادههایی که شبیهنامههایی را در خانه نگهداری میکنند و از همه میراثداران شبیهخوانان و شبیهنویسان گذشته صمیمانه میخواهم این متنها یا دستکم تصویری دیجیتالی ولی باکیفیت بالا
از آنها را به مهمترین کتابخانه شهرشان بسپارند تا پژوهندگان آینده هم بتوانند با دادههایی که از آن نسخهها به دست میآورند، سرچشمههای هنری و فرهنگی و زندگی انسانهای آن دوره را بهدرستی دریابند و در پژوهشها به کار بندند. امیدوارم روزی دولتمردان ما ضرورت شکلگیری پژوهشگاه هنرهای نمایشی سنتی را دریابند که به نظرم شاید مهمتر از پژوهشگاه صنایع دستی باشد؛ زیرا هر نمایش سنتی لایههای بسیاری برای آگاهی و اندیشه دارد که میتواند ما را به درکی تازهتر از فرهنگ ایران برساند.
این نمایشگاه تا 26 شهریور 98 در نگارخانههای استاد ممیز و زمستان خانه هنرمندان ایران برگزار است. ساعت تماشا برای علاقهمندان و پژوهندگان از 14 تا 21 هر روز بهجز شنبههاست.
مریم منصوری: «شبیهنامهها سندهایی یادرفتهاند؛ بازماندهای از کهندوره فرهنگ کشاورزی و باروری ایرانیان. گسترهای فراموششدهاند در بازشناخت ادبیات عامیانه و پیشینهای توانمند در پدیداری ریشههای آغازین ادبیات نمایشی ایران. اگر اینک و از پس سالها و سدهها اندکی به جستوجویش میکوشیم، برای دریافتن اندیشههاییست که پیشتر با ما ــ با نیاکان ما ــ بود و اینک بسیار دور افتاده است از ما. برای بازشناخت اکنون ماست از ریشهگاهی که رُستن و رَستن میتوانست آموختمان. برای افزارهاییست که از دل این دیرینهشناسی فرهنگی و تبارشناسی نیای نمایشی میتوان بِدان دست یافت؛ برای آگاهیست». این جملههایی است که رضا کوچکزاده در آغاز دفترچه راهنمای نمایشگاه نگاشته است. پنجمین نمایشگاه «به روایت نسخهخوانان» با تصویر نسخههای دستنوشت از شبیهنامههای دوره قاجار و با پژوهش و مدیریت رضا کوچکزاده، 15 شهریورماه در خانه هنرمندان ایران گشایش یافت. با کوچکزاده (کارگردان و پژوهشگر هنرهای نمایشی) که پیشتر در این زمینه پژوهشهایی داشته و کتابهایی از دستاورد آنها منتشر کرده است، در مورد این نمایشگاه گفتوگویی انجام دادهایم که میخوانید.
در آغاز کمی درباره این نمایشگاه توضیح دهید؟
پنجمین نمایشگاه به روایت نسخهخوانان، نمایشگاه «تصویر نسخههای دستنوشت از شبیهنامههای دوره قاجار» است که تصویرهایی گزیده از شبیهنامهها یا تعزیهنامههای دوره قاجار را دربر میگیرد. این شبیهنامهها از مجموعههایی مهم مثل گنجینه خطی کتابخانه مجلس و گنجینه خطی کتابخانه ملک و اسنادی از مراکز پژوهشی دیگر فراهم آمده است.
تصویر نسخهها به چه صورتی در نمایشگاه ارائه داده میشود؟
به صورت پوسترهای 50 در 70. چون بسیاری از شبیهنامهها در کاغذهایی کوچک نوشته شدهاند که خوانش آنها آسان نیست و کاغذ بیشتر نسخههای اصلی نیز به دلیل بلاهایی که سالها از سر گذرانده در حال فروپاشی است. از این رو بر آن شدیم تا تصویرهایی بزرگتر از نسخههای اصلی را برای درک بهتر تماشاگران به نمایش بگذاریم. این نمایشگاه با 70 پوستر برگزار میشود.
این 70 پوستر، از میان چند نسخه شبیهخوانی انتخاب شده است؟
از میان 600 مجلس کتابخانه مجلس و 149 مجلس کتابخانه ملک گزینش شدهاند.
در ارائه تصویر این نسخههای خطی چه چیزی اهمیت پیدا میکند؟ چون به این ترتیب، ما روایت را در پوسترها از دست میدهیم و در نهایت چند سطر از یک نسخه را در پوستر میخوانیم.
بخش پنهان تاریخ هنرهای نمایشی ایران و تاریخ ادبیات عامیانه و فرهنگ عمومی دوره قاجار را میتوان در آنها ردیابی کرد. همینطور در این سندها میتوان نشانههایی برای دانشهای مردمشناسی، جامعهشناسی، ادبیات و موسیقی را یافت. قرار نیست ما در هر نسخه، روایت آن نسخه را داشته باشیم؛ قرار است نکتههایی را که آن نسخه در آن صفحه در بر داشته و آن را از دیگر صفحات متمایز میکرده است را ببینیم. برای نمونه آقای بیضایی در بخش تعزیه کتاب «نمایش در ایران» میگویند که شبیهنامهنویسان معمولا افراد عامی معتقد ولی بدون دانش فنی هستند. اما با نکتههایی که برای نخستینبار در این نسخهها به دست آوردیم نشان میدهد که اتفاقا معینالبکا آدمی بسیار فرهیخته و آگاه و فنی در مفهوم و کارویژههای کارگردان امروزی است. نکاتی که او در حاشیه برخی نسخهها نوشته و من بخشی از آنها را در نمایشگاه آوردهام، نشان میدهد که دانش آنها فراتر از یک آدم مذهبی عامی است. این نکتهها که در حاشیه نسخهها نوشته شده، گاهی ما را به یاد دراماتورژ کنونی میاندازد. باز برخلاف گفته آقای بیضایی که شبیهنویسان هیچ امضایی پای کارشان نمیگذاشتند و هیچ تاریخی بر
متنها نمیزدند، من نسخههایی را انتخاب کردهام که تاریخ و امضا دارند و روشن است که چه کسی و به چه دلیلی و در چه زمانی آن را نوشته است. اینگونه است که نگره ما به هنر شبیهنویسی و شبیهخوانی دگرگون میشود. برای اینکه متوجه میشویم امروزه ما با حلقه کوچکی از مجالس شبیه روبهرو هستیم؛ در حالی که گسترش شبیه و خیالانگیزی شبیهنویسان در دوره ناصری بسیار بیش از امروز بوده است. تخیل شبیهنویس خیلی پیشتازتر و فنیتر از دوره کنونی بوده و همین باعث شده حتي روایتهایی وارد مجالس شبیهخوانی شوند که تا پیش از آن امکانش نبود و دیده نمیشد. مثل مجلس «شبیه زن نصرانی» که شخصیت اصلیاش یک خانم تاجر مسیحی است که با کاروانش، اتفاقی از نینوا میگذرند و باز به شکل اتفاقی و بر اثر خستگی راه میخواهند در منطقه کربلا اندکی بیاسایند که زن، مسیح را در خواب میبیند که میگوید اینجا (کربلا) جایی است که مرا دوباره بر صلیب کشیدند و ما در پی این روایت وارد مجلس عاشورا میشویم و بعد دوباره بازمیگردیم و روایت زن نصرانی را در ادامه میبینیم. همچنین در مجموعه کتابخانه مجلس، نسخههایی غریب همانند «بهجهنمکشیدن یزید»، «دختر مصری»، «روز
محشر»، «شهادت زن شمر»، «ترکمن»، «بهچاهانداختن یوسف»، «صالح یهودی»، «عروسی ملکه آفاق»، «معجزه امام حسن در چین»، «وهب نصرانی» و بسیاری دیگر دیده میشوند که همین نامها میتواند نشانگر گستره خیالانگیزی شبیهخوانی در دوره قاجار باشد.
چرا تصاویر نسخههای این نمایشگاه را از دوره قاجار انتخاب کردید؟
عصر قاجار، دوره پیدایش و رشد و گسترش اصلی شبیهخوانی است. ما نشانههایی از شبیهخوانی در دورههای پیش از قاجار داریم. برای نمونه، در دوره افشار میتوانیم نشانههایی از اجرا پیدا کنیم ولی نسخه نه! کهنترین نسخههای شبیهنویسی بازمانده به دوره فتحعلیشاه قاجار برمیگردد. از سوی دیگر، شبیهخوانی در دوره قاجار در کل کشور فراگیر میشود؛ بهویژه در دوره ناصری که هنر شبیهخوانی بهعنوان حرفه پذیرفته میشود. امروزه کارگردانی تئاتر از سوی وزارت کار بهعنوان حرفه پذیرفته نشده است ولی در دوره ناصری، حرفه شبیهگردانی از آن محمدباقر معینالبکا و دیگر همکارانش بود و حرفه شبیهخوانی برای میرزا غلامحسین کرمانی که به «عباسخوان» نامی بود یا ملاحسین کاشی که به «زینبخوان» زبانزد بود و دیگر شبیهخوانان نامآور آن دوره بوده است. برای کارشان دستمزد مشخص میگرفتند و سازوکار یک حرفه برایشان فراهم شده بود. افزونبراین، رشد تخیل در مجلس شبیهخوانی بهویژه در دوره ناصری چنان زیاد است که میتوانیم سالها دربارهاش گفتوگو کنیم و در دانشکدههای هنری ما که از رشد و پرورش تخیل سازنده دور ماندهاند، تدریس شود. در مجالس شبیهخوانی
امکان این امر که از این سرچشمهها بهره گیریم و روزآمدش کنیم و برای زندگی کنونی مناسبش کنیم، بسیار فراهم است.
از سوی دیگر، بخشی از تصویرهای نمایشگاه از نسخههای مهمترین تماشاخانهی تاریخ ایران «تکیه دولت» است که میدانیم اوج سازماندهی و نوآوری اجرائی و درونمایهای شبیهخوانی ایران بهشمار میرود. همچنین نسخههایی از میرزا محمدباقر معینالبکا ــ که حدود 35 سال شبیهگردان اصلی تکیه دولت بود ــ و عمویش میرزا محمدتقی تعزیهگردان برای نخستین بار در گنجینه دستنوشتهای کتابخانه مجلس کشف شد که اینک نمونههایی از آنها در نمایشگاه قرار دارد. این دو سهم بزرگی در دگرگونی و رشد شبیهخوانی داشتهاند و شگردهای فنی/نمایشی ویژهای به اجراها افزودهاند. برخی از مجلسها افزون بر امضای معینالبکا مهر ویژه او را هم بر خود دارند که جای تردیدی باقی نمیماند.
در کنار اینها و برای نخستینبار در نمایشگاه پنجم، کهنترین آگهی دیواری (اعلان) بازمانده از تاریخ تئاتر ایران به نمایش درآمده که از آن تکیه دولت است و مربوط به سوم محرم 1298 و اجرای شبیهخوانی «ورود به کربلا و شهادت حر» است. این آگهی زمانی تدوین شده است که در ایران بهرهگیری از اعلان برای یک پدیده هنری/مردمی رواج نداشت؛ اینک هم آگهی چندانی برای آگاهی تماشاگران از اجرای شبیهخوانی طراحی نمیشود. جالب است که آگهیهای (پوسترها) تکیه دولت (که 16 نمونه از آنها را به دست آوردهایم) کاملا استاندارد هستند؛ عنوان مجلس، تاریخ اجرا، نام شبیهها (شخصیتها) و نام شبیهخوانها را کامل در خود دارند و این نشانگر هوشمندی معینالبکا در ساماندادن به اجرای شبیهخوانی در دوره قاجار است.
به لحاظ زیبایی بصری این نسخهها چه ویژگیهایی داشتند؟ آیا از خط خاصی یا کاغذ ویژهای استفاده میکردند؟
نکته این است که کاغذها در آن زمان دستساز بودند و به همین دلیل ما با تنوع کاغذ در آن دوره مواجهیم؛ هم به لحاظ جنس کاغذها و هم رنگ آنها. علاوهبراین، به دلیل اینکه دبیرها و نگارندهها این مجالس را از روی دست شبیهنویس اصلی پاکنویس میکردند، تنوع خط داریم. حتی در مجالسی که به محمدباقر معینالبکا تعلق دارد هم گاهی با تنوع خط مواجهیم. برخی از این نسخهها، بهویژه نسخههای کتابخانه ملک، در زیبایی و خطشناسی ارزشمند و زیباست. از سوی دیگر، جنبههای حماسی نسخههای کتابخانه ملک نسبت به جنبه سوگوارانه دیگر نسخهها برجستهتر است. من نمونههایی از این نسخهها را در نمایشگاه آوردهام که شعرش از استواری و وزن و واژهگزینی به شاهنامه فردوسی پهلو میزند. مهمترین ویژگی نسخههای ملک این است که به نسبت نسخههای دیگر بیغلط هستند و این دو کتابِ مجموعه ملک در اصل برای جُنگ و نگهداری متنها تنظیم شدهاند و نسخهی اجرائی شبیهخوانی نیستند.
منظور از جُنگ چیست؟
در اینجا منظورم کتابی است که مجموعه شبیهنامهها در آن هست و آن کسی که این شبیهنامهها را گردآوری، تنظیم و آنها را به لحاظ ادبی و نگارشی ویرایش کرده است. هر دو جنگ کتابخانه ملک تکنسخه هستند و هیچ نسخه بدلی ندارند. یکی از کتابها را ملامحمدتقی نوری که مقام روحانی بوده و دایی و پدرخانم شیخ فضلالله نوری به خطی خوش نگاشته است. مجموعهی دوم را کسی گردآوری کرده که هم به شبیهخوانی علاقه داشته و هم آن را بهدرستی میشناخته است. برای نمونه ما در این کتاب، هشت مجلس «شهادت علیاکبر» و هشت مجلس «شهادت سیدالشهدا» داریم که مجلسهای همنام در کنار هم تدوین شدهاند ولی در روایت و شعر و حتی کوتاهی و بلندی مجلس همانند نیستند. به نظر میرسد گردآورنده با آگاهی کامل این مجلسها را انتخاب کرده است که هیچیک از آنها به لحاظ قصهگویی و شکل و پرداخت نمایشی شباهتی به هم ندارند و بیگمان هدفی والا برای تدوین نسخههای گوناگون شبیهنامههای همنام در کنار هم داشته است.
بهطورکلی مهمترین شاخصه نسخههای شبیهخوانی دوره قاجار در حوزه روایت و قصه چیست؟
این موضوع یک کتاب پژوهشی گسترده است و نمیشود در این فرصت محدود به آن پرداخت. امروزه اسنادی داریم که به ما اجازه میدهد که دورههای مختلف عصر قاجار را مرزبندی کنیم. حتی در این حد میتوانیم ریز شویم که بگوییم ویژگی نسخههای دوره آغازین حکومت ناصری چه بوده و دوره میانی و پایانی آن چه خصوصیتهایی داشته است. به این میزان منابع گسترده فراهم شده است؛ بنابراین نمیتوان اینقدر کلی به آن پرداخت. ما از پیش از دوره قاجار هیچ شبیهنامهای نیافتهایم که بتوانیم با آن مقایسه کنیم. همین مسئله میرساند که ما با گستره کمنظیری از شبیهنامهها در دوره قاجار مواجهیم که خود اینها هم میتوانند با هم سنجیده شوند. از دوره فتحعلیشاه مجلسهایی داریم که میتوانیم آنها را با دوره محمدشاه یا دوره آغاز ناصری مقایسه کنیم. من این یافتهها را از پس نمایشگاه «به روایت نسخهخوانان» نمیگویم؛ بلکه این را از پس پژوهشهایم که سالها در حوزه شبیهخوانی داشتهام و سه کتاب فهرست توصیفی و تخصصی شبیهنامهها میگویم که حدود یک دهه پیش کار کردهام؛ دو کتاب برای شبیهنامههای کتابخانه مجلس و کتابی دیگر برای شبیهنامههای کتابخانه ملک که سالها
پیش تدوین و منتشر کردهام. ممکن است شبیهنامههایی در کتابخانههای دیگر هم باشند که ویژگیهایی متفاوت از این متنها داشته باشند و بتوانند نکتههایی تازه را به آگاهی ما بیفزایند.
کمی هم درباره کتابها توضیح دهید؟
سالهاست نایاب شدهاند، ولی میتوانم معرفی کنم؛ «فهرست توصیفی شبیهنامههای دوره قاجار» که فهرست جزئینگر 445 مجلس شبیهنامه گنجینه خطی کتابخانه مجلس را در بر دارد که سال 1389 منتشر شد و از سال 1391 نایاب شد و تا امروز هم چاپ دوم نشده است. دیگری «فهرست توصیفی شبیهنامههای پراکنده» از گنجینه خطی کتابخانه مجلس و مخزن مطبوعات و مجلات و مخزن چاپی آن کتابخانه است که در بخش خطی آن حدود 150 مجلس دارد و «فهرست توصیفی شبیهنامههای ملک» از گنجینه خطی کتابخانه ملک هم سال 1390 تدوین شد، ولی سال 1393 منتشر شد. این سه کتاب، نخستین فهرستهای ایرانی و تخصصی شبیهنامهها هستند که در مجموع حدود هزارو 110 شبیهنامه را دربر میگیرند که بیش از فهرست واتیکان با شمار هزارو 55 مجلس است. همه این کتابها اینک نایاب هستند. سال پیش فرصتی دست داد تا در این کتابها بازنگری کنم که اینک کمابیش آماده است و در جستوجوی یک ناشر خوب و کاردانم که نسخه بازنگریشده و ویراسته جدید هر سه کتاب را با عنوان تازه «فهرست شبیهنامههای ایران» در سه جلد منتشر کند.
افزون بر این کتابها، کتابی هم با نام «رضاینامه» دارم که انتشارات سورهمهر در سال 1393 منتشر کرد. رضاینامه یک پژوهش موضوعی است روی شبیهنامههای مربوط به زندگی و شهادت امام رضا(ع). برخلاف سه کتاب فهرست که به خاطر گستردگی موضوع، متن نسخهها را نداریم، در «رضاینامه» نسخههای ویراسته و مقالاتی که روی آن نسخهها خوانش بینامتنی انجام دادهاند هم منتشر شدهاند و این سنجش ویژگیهای متفاوت هر نسخه را بیان کرده است. آن کتاب هم مدتی است نایاب شده و بنا دارم چاپ تازه آن با ویرایش و افزودههایی همراه باشد.
و سخن آخر؟
این نمایشگاه یکسویه نیست. منتظرم دوستانی از رشتههای دیگر به دیدن این نمایشگاه بیایند و آنها به ما بگویند چه چیزهایی در این سندها میبینند. نکتههایی که در نگره یک مردمشناس یا جامعهشناس و پژوهشگر ادبیات مردمی (عامیانه) به این نسخهها هست، با نگاه من کاملا متفاوت خواهد بود و اینها به ما کمک میکند که به کشفهای تازهای از بخشهای پنهانمانده تاریخ هنرهای نمایشی و دیگر رشتهها دست یابیم. برای نمونه، ما برای نخستینبار در این نسخهها با نشانههای دراماتورژی و کارگردانی در ایران مواجه شدیم و جالب است که کارگردانان و شبیهنویسان ما از همتایان اروپایی خود در آن زمان جلوتر بودند و بیش از هر چیز به ضربآهنگ اجرا و شگردهای اجرائی و فضای نمایشی اثر میاندیشیدند.شبیهنامهها تنها سندهای راستین بازمانده از دوره اوج شبیهخوانی ما هستند که اگر بهدقت در آنها جستوجو کنیم، میتوانند ما را به نکتههایی تازه رهنمون کنند؛ از این رو از همه خانوادههایی که شبیهنامههایی را در خانه نگهداری میکنند و از همه میراثداران شبیهخوانان و شبیهنویسان گذشته صمیمانه میخواهم این متنها یا دستکم تصویری دیجیتالی ولی باکیفیت بالا
از آنها را به مهمترین کتابخانه شهرشان بسپارند تا پژوهندگان آینده هم بتوانند با دادههایی که از آن نسخهها به دست میآورند، سرچشمههای هنری و فرهنگی و زندگی انسانهای آن دوره را بهدرستی دریابند و در پژوهشها به کار بندند. امیدوارم روزی دولتمردان ما ضرورت شکلگیری پژوهشگاه هنرهای نمایشی سنتی را دریابند که به نظرم شاید مهمتر از پژوهشگاه صنایع دستی باشد؛ زیرا هر نمایش سنتی لایههای بسیاری برای آگاهی و اندیشه دارد که میتواند ما را به درکی تازهتر از فرهنگ ایران برساند.
این نمایشگاه تا 26 شهریور 98 در نگارخانههای استاد ممیز و زمستان خانه هنرمندان ایران برگزار است. ساعت تماشا برای علاقهمندان و پژوهندگان از 14 تا 21 هر روز بهجز شنبههاست.