روایتی هولناک از یک اتفاق واقعی
مژگان خالقی: «امشب اینجا» برای من با شنیدن روایتی هولناک از یک اتفاق واقعی شروع شد. بلافاصله شروع به نوشتن کردم و نتیجه چنان تأثیری بر من گذاشت که نمایشنامه دیگری را که آماده تمرین بود، کنار و توجه و تمرکزم را بر آن گذاشتم. فرایند تمرین که همپایه اجرا اهمیت بسیاری دارد، روزهایي پرچالش، جذاب و تکرارنشدنی برای من و به باورم، برای تکتک اعضای گروه بود. «امشب اینجا» روایت سرگردانی بیپایان انسان معاصر است؛ جریان شناور زمانهای متقاطع، گاهی موازی و گاهی منفک از یکدیگر. آنچه برای من کارگردانی را متمایز از صرفا یک تخصص مثل تخصصهای اینچنینی میکند، چالش طراحی ساختار اجراست. شاید بهتر باشد بگویم، عصیان در برابر بیهودهخواهی و بیهودهطلبی. آنچه تماشاگر از ما میخواهد با آنچه ما از او میخواهیم، لزوما برابر نیست. تجربه «امشب اینجا» از این جهت برای من تجربه متفاوتی است. مرز تئاتری که در آن ایستادهایم، مرز لغزانی میان ادبیات و ایجاز است. ساختاری غیرواقعی و روایتی غیرخطی از آنچه به آن واقعیت میگوییم.
مژگان خالقی: «امشب اینجا» برای من با شنیدن روایتی هولناک از یک اتفاق واقعی شروع شد. بلافاصله شروع به نوشتن کردم و نتیجه چنان تأثیری بر من گذاشت که نمایشنامه دیگری را که آماده تمرین بود، کنار و توجه و تمرکزم را بر آن گذاشتم. فرایند تمرین که همپایه اجرا اهمیت بسیاری دارد، روزهایي پرچالش، جذاب و تکرارنشدنی برای من و به باورم، برای تکتک اعضای گروه بود. «امشب اینجا» روایت سرگردانی بیپایان انسان معاصر است؛ جریان شناور زمانهای متقاطع، گاهی موازی و گاهی منفک از یکدیگر. آنچه برای من کارگردانی را متمایز از صرفا یک تخصص مثل تخصصهای اینچنینی میکند، چالش طراحی ساختار اجراست. شاید بهتر باشد بگویم، عصیان در برابر بیهودهخواهی و بیهودهطلبی. آنچه تماشاگر از ما میخواهد با آنچه ما از او میخواهیم، لزوما برابر نیست. تجربه «امشب اینجا» از این جهت برای من تجربه متفاوتی است. مرز تئاتری که در آن ایستادهایم، مرز لغزانی میان ادبیات و ایجاز است. ساختاری غیرواقعی و روایتی غیرخطی از آنچه به آن واقعیت میگوییم.