|

فراستخواه، علوی‌تبار، زیباكلام، قادری و سلحشوری بررسي كردند

موانع دموكراسی در ایران

شرق: گروه «صلح انجمن جامعه‌شناسی ایران» به مناسبت 15 سپتامبر، روز جهانی دموكراسی، نشستی با عنوان «صلح و ضرورت دموکراسی» با حضور صادق زیباكلام، مقصود فراستخواه، حاتم قادری، علیرضا علوی‌تبار و پروانه سلحشوری برگزار كرد. در این نشست هر یك از سخنران‌ها به مقوله دموكراسی از منظر خاصی پرداختند كه مشروح آن را در ادامه و به ترتیب سخنرانی ایشان می‌خوانید.
‌فراستخواه: تحول‌خواهان ما غافلگیر شدند
به گزارش «شرق» مقصود فراستخواه درباره موانع دموكراسی در ایران گفت: «كشور ایران بیش از هر زمان دیگری اكنون نیاز به صلح دارد تا بتوان در آن شرایط خواست دموكراسی را محقق كرد. ضرورت صلح برای دموكراسی در ایران خصیصه‌ای ژانوسی و دوگانه دارد. جامعه ایران به دلیل تغییرات مهم و زیست‌‌جهانش تجربه دموكراسی دوگانه درون‌زایی را دارد كه شرایط سیاسی و ساختاری این جامعه اجازه نمی‌دهد زیست‌جهان ایران از رشد لازم برخوردار باشد. من به چنین حالتی جِرم بحرانی می‌گویم یعنی ایران دارای جامعه‌ای است كه شدیدا گرفتار تب دموكراسی است اما نمی‌تواند آن را محقق كند. در ایران ساختارهای بسیاری مانند پدرسالاری، میزان تحصیلات و... تغییر كرده است اما این جامعه نمی‌تواند دموكراسی را به طور كامل در خود مستقر كند زیرا دچار یك تناقض آشكار است. اندام جامعه ایران رشد كرده اما لباس بر تن جامعه تنگ است؛ عقلای بسیاری داریم اما عقلانیت نداریم. جامعه ما در تب صلح‌جویی است اما شكاف میان دولت و ملت وجود دارد و در تمام این شرایط جامعه می‌خواهد زندگی كند. شاخص‌های میل به موفقیت در ایران بالاست یعنی مردم می‌خواهند موفق باشند اما نمی‌توانند. اگر به مبانی صلح و دموكراسی عمیق‌تر نگاه كنیم، درمی‌یابیم كه موانع دموكراسی در ایران در دو نسل پیش از ما عمیق و پیچیده شد؛ زمانی كه نسل‌های قبل در خامی‌های سیاسی و مدنی بودند و اكنون ما چوب آن خام‌اندیشی‌ها را می‌خوریم».
فراستخواه درباره جایگاه دولت برای تحقق دموكراسی اظهار كرد: «دولت در ایران به مثابه حقیقت تمام است و وقتی دولت حقیقت كامل تلقی می‌شود برای حفاظت از آن حقیقت باید بجنگد و آن‌قدر می‌جنگد تا حقیقت مستقر شود؛ در صورتی كه اصلا معلوم نیست قواعد دموكراسی به حقیقت منجر شود یا نه. دموكراسی برای متقاعدسازی جمعی است و لزوما نمی‌خواهد به حقیقت برسد و دولت باید یك مضمون فنی برای اداره جمعیت باشد. دولت برای دوره محدودی روی كار می‌آید تا خدماتی را انجام دهد و مردم با ابزار رأی آن را انتخاب می‌كنند و به آن می‌گویند در این دوره مشخص این مشكلات را حل كند. مرحوم حائری می‌گفت دولت از جنس وكالت است. یكی دیگر از موانع دموكراسی در ایران وزن سنگین تاریخ ایران است. ما همه‌چیز را در تاریخ جست‌وجو می‌كنیم در صورتی كه یك ملت باید قدری سبك‌بال شود تا بتواند تجربه‌های جدید به دست آورد و عمل‌گرایانه رفتار كند. یك نكته دیگر را هم باید بگویم كه دموكراسی در ایران به این دلیل هم محقق نشد كه تحول‌خواهان ما غافلگیر شدند».
‌علوی‌تبار: قدرت بازدارندگی نظامی یك اصل برای تحقق صلح و دموكراسی است
علیرضا علوی‌تبار نیز در ادامه این نشست گفت: «این روزها هر ایرانی می‌تواند فهرستی از مشكلات را تهیه كند كه ممكن است این فهرست واقعیت باشد یا بازنمایی واقعیت. هر جامعه‌ای با انواع مشكلات عدیده دست‌وپنجه نرم می‌كند اما آنچه ایران را متمایز كرده این است كه مشكلات در جامعه ما هم‌زمان و درهم‌تنیده شده‌اند؛ یعنی علاوه بر آنكه بسیاری از مشكلات از گذشته به ما رسیده برای حل هر كدام از آنها باید مشكلات دیگری را حل كنیم. در چنین شرایطی تحولات بسیار سریع رخ می‌دهند و امكان پیش‌بینی آینده دشوار می‌شود. برای عبور از چنین شرایط سختی باید قواعد راهنمای تصمیم‌گیری را تعریف كنیم تا راه را به ما نشان دهد. دموكراسی و صلح دو قاعده تصمیم‌گیری برای خروج از مشكلات هستند. دموكراسی روش تصمیم‌گیری است تا همه افراد در تصمیم‌ها مشاركت داده شوند و مسئولیت تصمیم هم برعهده همه باشد و صلح محتوای تصمیم و هدف است. یادمان نرود كه انسان‌ها ابزار چیز دیگری نيستند و انسان خود غایت است و حفظ جانش مهم‌ترین اولویت است. بنابراین در جنگ كرامت ذاتی انسان‌ها از بین می‌رود زیرا حق حیاتشان نابود می‌شود. نكته دیگر آنكه ملتی می‌تواند در صلح باشد كه قدرت بازدارنده دفاعی داشته باشد. اگر این قدرت وجود نداشته باشد، دیگران سعی می‌كنند با استفاده از زور خواسته‌های خود را تحمیل كنند؛ بنابراین قدرت بازدارنده دفاعی یك اصل است اما این اصل با نظامی‌گری به دست نمی‌آید. نظامی‌ها باید در حوزه نظامی دخالت كنند و تابع سیاست‌مدارانی باشند كه با رأی مردم انتخاب شده‌اند».
‌سلحشوری: در جامعه ما رواداری وجود ندارد
پروانه سلحشوری هم موانع دموكراسی را در حوزه اجتماعی این‌گونه بازخوانی كرد: «زمانی كه صحبت از دموكراسی و صلح می‌شود همه ذهنشان به مسائل كلان می‌رود اما من می‌خواهم موضوع را كوچك‌تر كنم و به مناسبات درونی جامعه بكشانم. روزانه مشاهده‌ می‌كنیم كه نزاع‌های خانوادگی بسیاری رخ می‌دهد كه ما از آن به عنوان خشونت یاد می‌كنیم یا وقتی فرزند خود را به مدرسه می‌فرستیم، می‌بینیم كه میان بچه‌ها دعواهای فیزیكی و كلامی در می‌گیرد یا وقتی پا به خیابان می‌گذاریم مشاهده می‌كنیم دو راننده بر سر مسئله‌ای كوچك با یكدیگر در كشمكش قرار دارند. مشكل این است كه در جامعه ما رواداری وجود ندارد. وقتی بحث از دموكراسی می‌شود، باید در وهله نخست جامعه پذیرای آن باشد و تحمل درونی خود را بالا ببرد. در كشورهای دموكراتیك اقناع افكار عمومی برای مسئولان بسیار مهم است و حتی اگر قرار باشد جنگی در‌بگیرد، مسئولان تمام تلاش خود را می‌كنند كه مردم را قانع كنند؛ زیرا در نظام‌های دموكراتیك اصل پاسخ‌گویی وجود دارد و برای مردم مهم است كه از اصول دموكراتیك تخطی نشود. در ایران بارها و بارها شنیده‌ایم كه برخي می‌گویند ایران به یك رضا‌خان احتیاج دارد. منظور مردم از رضاخان وجه استبدادی او و نه كارهایی است كه انجام داده است؛ آنها می‌گویند كه یك رضاخان باید بیاید و با روحیه استبدادی‌اش اوضاع را درست كند یا آنكه معلمی كه روحیه استبدادی دارد، بهتر می‌تواند كلاس درس خود را اداره كند. ما ایرانی‌ها این‌طور هستیم و پذیرای دموكراسی نیستیم و به نظر من برای رسیدن به یك جامعه دموكراتیك احتیاج به زمان داریم. نكته دیگر آن است كه من هم به‌شدت مسئله آسيب‌پذيري اجتماعی، ذهنم را به خود مشغول كرده است؛ زیرا در جامعه ما اخلاق بی‌معنا شده است. ما باید بدانیم كه تجربه ماندلا و گاندی می‌تواند راه‌گشا باشد و می‌توان با صبر، مدارا و نفی خشونت اوضاع را درست كرد و باید توجه داشته باشیم كه جامعه ایران نیاز به یك جنبش عدم خشونت دارد».
‌قادری: هیچ‌گاه جرئت نقد را پیدا نكردیم
حاتم قادری سخنرانی خود را به بررسی نسبت تشیع با دموكراسی اختصاص داد و گفت: «عنوانی كه من برای سخنرانی‌ام در نظر گرفته‌ام، سازگاری تشیع با دموكراسی است؛ موضوعی كه سال‌ها پیش در دوران اصلاحات هم با آقای كدیور درباره آن بحث‌ می‌كردیم. تشیع سیاسی صدر اسلام با تشیع سیاسی امروز تفاوت‌های بنیادینی دارد. در صدر اسلام بحث این بود كه حضرت علی (ع) فرد مناسبی برای جانشینی پیامبر (ص) است و به دلایل مختلف او می‌تواند عهده‌دار خلافت باشد. در حقیقت آن تشیع در ابعاد سیاسی محدود به همین می‌شد؛ اما تاریخ، كلام و عرفان وضعیت متفاوتی را بر تشیع سیاسی بار كرد. مشكل این است كه ما هیچ‌وقت جرئت نقدكردن را پیدا نكردیم، نتوانستیم گزاره‌های مختلف را نقد كنیم و هر زمانی كه خواستیم چنین كنیم، دچار بحران هویتی شدیم و به آنچه ساخته تاریخ بود، بیشتر چنگ زدیم و آن را عمیق‌تر كردیم. حتی در دوران صفویه هم اسلام سیاسی این‌طور نبود؛ درست است كه در آن زمان مذهب رسمی تشیع اعلام شد؛ اما دین وجه سیاسی به خود نگرفت و حالت اخیر از دهه 20 قرن چهاردهم آغاز و در دهه40 به اوجش رسید و افرادی مانند آل‌احمد و شریعتی در بروز و ظهور آن اثربخش بودند كه تا امروز هم ادامه دارد».
تردید دارم صلح و دموكراسی نسبت ذاتی داشته باشند
این استاد دانشگاه درباره نسبت صلح و دموكراسی گفت: «تردید دارم كه بین صلح و دموكراسی انسجام ذاتی وجود داشته باشد. ما هنوز نمی‌دانیم چه مدلی از دموكراسی را می‌خواهیم. متأسفانه جامعه امروز ما دچار مشكلات متعددی مانند زوال اخلاق، اعتیاد و فسادهای اقتصادی است و در چنین شرایطی سخت است كه به این زودی‌ها به دموكراسی دست یابیم و فرای دغدغه دموكراسی من در شرایط فعلی نگران چالش‌هاي اجتماعی هستم».
‌زیباكلام: گفتمان‌های دوران انقلاب از دموكراسی فاصله می‌گیرند
صادق زیباکلام هم در این نشست گفت: «به دلیل آنكه در جریان پیروزی یک انقلاب، انقلابی‌ها با انواع خشونت مواجه می‌شوند، آنان چیز دیگری جز خشونت یاد نمی‌گیرند. از سوی دیگر گفتمان‌های دوران انقلاب عموما در راستای دموکراسی و صلح و فاصله‌گرفتن از خشونت نبوده». او ادامه داد: «در جریان انقلاب نیروهایی که در تضاد هستند، با هم وارد همکاری می‌شوند؛ اما خیلی زود این جریان‌های متضاد پس از انقلاب با هم درگیری پیدا می‌کنند‌ و خشونت امری اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. چرا‌که در جریان انقلاب هر آنچه از رژیم گذشته باقی مانده است، مورد خشونت قرار می‌گیرد». زیباكلام عامل دیگری را كه یك انقلاب به دموكراسی نمی‌رسد، رسالت ایدئولوژیك نامید: «همه انقلاب‌ها به واسطه کاربرد ایدئولوژیک مجبورند به سمت خشونت بروند. ایدئولوژی وجود جریان مخالف را نمی‌تواند پذیرا باشد».

شرق: گروه «صلح انجمن جامعه‌شناسی ایران» به مناسبت 15 سپتامبر، روز جهانی دموكراسی، نشستی با عنوان «صلح و ضرورت دموکراسی» با حضور صادق زیباكلام، مقصود فراستخواه، حاتم قادری، علیرضا علوی‌تبار و پروانه سلحشوری برگزار كرد. در این نشست هر یك از سخنران‌ها به مقوله دموكراسی از منظر خاصی پرداختند كه مشروح آن را در ادامه و به ترتیب سخنرانی ایشان می‌خوانید.
‌فراستخواه: تحول‌خواهان ما غافلگیر شدند
به گزارش «شرق» مقصود فراستخواه درباره موانع دموكراسی در ایران گفت: «كشور ایران بیش از هر زمان دیگری اكنون نیاز به صلح دارد تا بتوان در آن شرایط خواست دموكراسی را محقق كرد. ضرورت صلح برای دموكراسی در ایران خصیصه‌ای ژانوسی و دوگانه دارد. جامعه ایران به دلیل تغییرات مهم و زیست‌‌جهانش تجربه دموكراسی دوگانه درون‌زایی را دارد كه شرایط سیاسی و ساختاری این جامعه اجازه نمی‌دهد زیست‌جهان ایران از رشد لازم برخوردار باشد. من به چنین حالتی جِرم بحرانی می‌گویم یعنی ایران دارای جامعه‌ای است كه شدیدا گرفتار تب دموكراسی است اما نمی‌تواند آن را محقق كند. در ایران ساختارهای بسیاری مانند پدرسالاری، میزان تحصیلات و... تغییر كرده است اما این جامعه نمی‌تواند دموكراسی را به طور كامل در خود مستقر كند زیرا دچار یك تناقض آشكار است. اندام جامعه ایران رشد كرده اما لباس بر تن جامعه تنگ است؛ عقلای بسیاری داریم اما عقلانیت نداریم. جامعه ما در تب صلح‌جویی است اما شكاف میان دولت و ملت وجود دارد و در تمام این شرایط جامعه می‌خواهد زندگی كند. شاخص‌های میل به موفقیت در ایران بالاست یعنی مردم می‌خواهند موفق باشند اما نمی‌توانند. اگر به مبانی صلح و دموكراسی عمیق‌تر نگاه كنیم، درمی‌یابیم كه موانع دموكراسی در ایران در دو نسل پیش از ما عمیق و پیچیده شد؛ زمانی كه نسل‌های قبل در خامی‌های سیاسی و مدنی بودند و اكنون ما چوب آن خام‌اندیشی‌ها را می‌خوریم».
فراستخواه درباره جایگاه دولت برای تحقق دموكراسی اظهار كرد: «دولت در ایران به مثابه حقیقت تمام است و وقتی دولت حقیقت كامل تلقی می‌شود برای حفاظت از آن حقیقت باید بجنگد و آن‌قدر می‌جنگد تا حقیقت مستقر شود؛ در صورتی كه اصلا معلوم نیست قواعد دموكراسی به حقیقت منجر شود یا نه. دموكراسی برای متقاعدسازی جمعی است و لزوما نمی‌خواهد به حقیقت برسد و دولت باید یك مضمون فنی برای اداره جمعیت باشد. دولت برای دوره محدودی روی كار می‌آید تا خدماتی را انجام دهد و مردم با ابزار رأی آن را انتخاب می‌كنند و به آن می‌گویند در این دوره مشخص این مشكلات را حل كند. مرحوم حائری می‌گفت دولت از جنس وكالت است. یكی دیگر از موانع دموكراسی در ایران وزن سنگین تاریخ ایران است. ما همه‌چیز را در تاریخ جست‌وجو می‌كنیم در صورتی كه یك ملت باید قدری سبك‌بال شود تا بتواند تجربه‌های جدید به دست آورد و عمل‌گرایانه رفتار كند. یك نكته دیگر را هم باید بگویم كه دموكراسی در ایران به این دلیل هم محقق نشد كه تحول‌خواهان ما غافلگیر شدند».
‌علوی‌تبار: قدرت بازدارندگی نظامی یك اصل برای تحقق صلح و دموكراسی است
علیرضا علوی‌تبار نیز در ادامه این نشست گفت: «این روزها هر ایرانی می‌تواند فهرستی از مشكلات را تهیه كند كه ممكن است این فهرست واقعیت باشد یا بازنمایی واقعیت. هر جامعه‌ای با انواع مشكلات عدیده دست‌وپنجه نرم می‌كند اما آنچه ایران را متمایز كرده این است كه مشكلات در جامعه ما هم‌زمان و درهم‌تنیده شده‌اند؛ یعنی علاوه بر آنكه بسیاری از مشكلات از گذشته به ما رسیده برای حل هر كدام از آنها باید مشكلات دیگری را حل كنیم. در چنین شرایطی تحولات بسیار سریع رخ می‌دهند و امكان پیش‌بینی آینده دشوار می‌شود. برای عبور از چنین شرایط سختی باید قواعد راهنمای تصمیم‌گیری را تعریف كنیم تا راه را به ما نشان دهد. دموكراسی و صلح دو قاعده تصمیم‌گیری برای خروج از مشكلات هستند. دموكراسی روش تصمیم‌گیری است تا همه افراد در تصمیم‌ها مشاركت داده شوند و مسئولیت تصمیم هم برعهده همه باشد و صلح محتوای تصمیم و هدف است. یادمان نرود كه انسان‌ها ابزار چیز دیگری نيستند و انسان خود غایت است و حفظ جانش مهم‌ترین اولویت است. بنابراین در جنگ كرامت ذاتی انسان‌ها از بین می‌رود زیرا حق حیاتشان نابود می‌شود. نكته دیگر آنكه ملتی می‌تواند در صلح باشد كه قدرت بازدارنده دفاعی داشته باشد. اگر این قدرت وجود نداشته باشد، دیگران سعی می‌كنند با استفاده از زور خواسته‌های خود را تحمیل كنند؛ بنابراین قدرت بازدارنده دفاعی یك اصل است اما این اصل با نظامی‌گری به دست نمی‌آید. نظامی‌ها باید در حوزه نظامی دخالت كنند و تابع سیاست‌مدارانی باشند كه با رأی مردم انتخاب شده‌اند».
‌سلحشوری: در جامعه ما رواداری وجود ندارد
پروانه سلحشوری هم موانع دموكراسی را در حوزه اجتماعی این‌گونه بازخوانی كرد: «زمانی كه صحبت از دموكراسی و صلح می‌شود همه ذهنشان به مسائل كلان می‌رود اما من می‌خواهم موضوع را كوچك‌تر كنم و به مناسبات درونی جامعه بكشانم. روزانه مشاهده‌ می‌كنیم كه نزاع‌های خانوادگی بسیاری رخ می‌دهد كه ما از آن به عنوان خشونت یاد می‌كنیم یا وقتی فرزند خود را به مدرسه می‌فرستیم، می‌بینیم كه میان بچه‌ها دعواهای فیزیكی و كلامی در می‌گیرد یا وقتی پا به خیابان می‌گذاریم مشاهده می‌كنیم دو راننده بر سر مسئله‌ای كوچك با یكدیگر در كشمكش قرار دارند. مشكل این است كه در جامعه ما رواداری وجود ندارد. وقتی بحث از دموكراسی می‌شود، باید در وهله نخست جامعه پذیرای آن باشد و تحمل درونی خود را بالا ببرد. در كشورهای دموكراتیك اقناع افكار عمومی برای مسئولان بسیار مهم است و حتی اگر قرار باشد جنگی در‌بگیرد، مسئولان تمام تلاش خود را می‌كنند كه مردم را قانع كنند؛ زیرا در نظام‌های دموكراتیك اصل پاسخ‌گویی وجود دارد و برای مردم مهم است كه از اصول دموكراتیك تخطی نشود. در ایران بارها و بارها شنیده‌ایم كه برخي می‌گویند ایران به یك رضا‌خان احتیاج دارد. منظور مردم از رضاخان وجه استبدادی او و نه كارهایی است كه انجام داده است؛ آنها می‌گویند كه یك رضاخان باید بیاید و با روحیه استبدادی‌اش اوضاع را درست كند یا آنكه معلمی كه روحیه استبدادی دارد، بهتر می‌تواند كلاس درس خود را اداره كند. ما ایرانی‌ها این‌طور هستیم و پذیرای دموكراسی نیستیم و به نظر من برای رسیدن به یك جامعه دموكراتیك احتیاج به زمان داریم. نكته دیگر آن است كه من هم به‌شدت مسئله آسيب‌پذيري اجتماعی، ذهنم را به خود مشغول كرده است؛ زیرا در جامعه ما اخلاق بی‌معنا شده است. ما باید بدانیم كه تجربه ماندلا و گاندی می‌تواند راه‌گشا باشد و می‌توان با صبر، مدارا و نفی خشونت اوضاع را درست كرد و باید توجه داشته باشیم كه جامعه ایران نیاز به یك جنبش عدم خشونت دارد».
‌قادری: هیچ‌گاه جرئت نقد را پیدا نكردیم
حاتم قادری سخنرانی خود را به بررسی نسبت تشیع با دموكراسی اختصاص داد و گفت: «عنوانی كه من برای سخنرانی‌ام در نظر گرفته‌ام، سازگاری تشیع با دموكراسی است؛ موضوعی كه سال‌ها پیش در دوران اصلاحات هم با آقای كدیور درباره آن بحث‌ می‌كردیم. تشیع سیاسی صدر اسلام با تشیع سیاسی امروز تفاوت‌های بنیادینی دارد. در صدر اسلام بحث این بود كه حضرت علی (ع) فرد مناسبی برای جانشینی پیامبر (ص) است و به دلایل مختلف او می‌تواند عهده‌دار خلافت باشد. در حقیقت آن تشیع در ابعاد سیاسی محدود به همین می‌شد؛ اما تاریخ، كلام و عرفان وضعیت متفاوتی را بر تشیع سیاسی بار كرد. مشكل این است كه ما هیچ‌وقت جرئت نقدكردن را پیدا نكردیم، نتوانستیم گزاره‌های مختلف را نقد كنیم و هر زمانی كه خواستیم چنین كنیم، دچار بحران هویتی شدیم و به آنچه ساخته تاریخ بود، بیشتر چنگ زدیم و آن را عمیق‌تر كردیم. حتی در دوران صفویه هم اسلام سیاسی این‌طور نبود؛ درست است كه در آن زمان مذهب رسمی تشیع اعلام شد؛ اما دین وجه سیاسی به خود نگرفت و حالت اخیر از دهه 20 قرن چهاردهم آغاز و در دهه40 به اوجش رسید و افرادی مانند آل‌احمد و شریعتی در بروز و ظهور آن اثربخش بودند كه تا امروز هم ادامه دارد».
تردید دارم صلح و دموكراسی نسبت ذاتی داشته باشند
این استاد دانشگاه درباره نسبت صلح و دموكراسی گفت: «تردید دارم كه بین صلح و دموكراسی انسجام ذاتی وجود داشته باشد. ما هنوز نمی‌دانیم چه مدلی از دموكراسی را می‌خواهیم. متأسفانه جامعه امروز ما دچار مشكلات متعددی مانند زوال اخلاق، اعتیاد و فسادهای اقتصادی است و در چنین شرایطی سخت است كه به این زودی‌ها به دموكراسی دست یابیم و فرای دغدغه دموكراسی من در شرایط فعلی نگران چالش‌هاي اجتماعی هستم».
‌زیباكلام: گفتمان‌های دوران انقلاب از دموكراسی فاصله می‌گیرند
صادق زیباکلام هم در این نشست گفت: «به دلیل آنكه در جریان پیروزی یک انقلاب، انقلابی‌ها با انواع خشونت مواجه می‌شوند، آنان چیز دیگری جز خشونت یاد نمی‌گیرند. از سوی دیگر گفتمان‌های دوران انقلاب عموما در راستای دموکراسی و صلح و فاصله‌گرفتن از خشونت نبوده». او ادامه داد: «در جریان انقلاب نیروهایی که در تضاد هستند، با هم وارد همکاری می‌شوند؛ اما خیلی زود این جریان‌های متضاد پس از انقلاب با هم درگیری پیدا می‌کنند‌ و خشونت امری اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. چرا‌که در جریان انقلاب هر آنچه از رژیم گذشته باقی مانده است، مورد خشونت قرار می‌گیرد». زیباكلام عامل دیگری را كه یك انقلاب به دموكراسی نمی‌رسد، رسالت ایدئولوژیك نامید: «همه انقلاب‌ها به واسطه کاربرد ایدئولوژیک مجبورند به سمت خشونت بروند. ایدئولوژی وجود جریان مخالف را نمی‌تواند پذیرا باشد».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها