|

کاش آقاي روحاني امسال به آمريکا نمي‌رفت

محمدعلی ابطحی

سفر آقاي رئيس‌جمهور به سازمان ملل در آمريکا به پايان رسيد. خسته نباشند، زحمت زيادي کشيدند؛ اما اي‌کاش رئيس‌جمهور امسال به اين سفر نمي‌رفت، به اين دلايل:

۱- همه در داخل متفق‌القول بودند که در شرايط تحريم و با ويژگي عکس دونفره‌محور آقاي ترامپ، در اين سفر مذاکره‌اي بين رؤسای جمهور ايران و آمريکا صورت نمي‌گيرد. مقدمات رفع تحريم هم انجام نشده بود. موضع رهبري انقلاب هم که تعيين‌کننده سياست در ايران است، درباره عدم مذاکره نيز معلوم و علني بود.
۲- با تبليغات گسترده‌اي که در سطح جهان شده بود و محور همه آنها گفت‌وگوي ايران و آمريکا بود، توقعات جهاني و داخلي به سمت مذاکره فلش نشان مي‌دادند و مهم‌ترين سؤال اين بود که آيا روحاني و ترامپ مذاکره مي‌کنند يا نه؟ اين فشار تبليغاتي غيرمتعارفي بود که روي ايران قرار گرفته بود.
۳- وقتي مي‌دانيم که قرار نبوده مذاکره‌اي در کار باشد، بهترين راه براي خواباندن اين فشار بين‌المللي، پايين‌آوردن سطح مشارکت ايران بود. وزير خارجه مي‌توانست همه کارهايي راکه آقاي روحاني کرد، انجام دهد، اما ايران زير فشار قرار نگيرد. تا بحث رفتن رئيس‌جمهور مطرح شد، سطح توقعات به مذاکره و حل مشکل تحريم پيش رفت؛ همان چيزي که قرار نبود انجام شود و مذاکره صوري به نفع ايران هم نبود.
۴- در اين سفر اروپا و به‌ویژه فرانسه که از قبل طرحي ارائه کرده بودند و کلي وقت و اميد به آن بسته شده بود، به جاي ادامه پيگيري عملياتي آن، موضوع را به ديدار روحاني و ترامپ چرخاندند. طرح فرانسه با پيگیري‌هاي تلفني از داخل بهتر مي‌توانست به نتيجه برسد. تکرار ملاقات‌هاي آقاي مکرون و حتي ديدار نخست‌وزير انگليس و صدراعظم آلمان بار سنگيني بر دوش آقاي روحاني گذاشت.

همه تحت تأثير اين تبليغات بودند که دنيا بسيج شده تا با ديدار روحاني و ترامپ مشکل را حل کنند و اين ايران است که نمي‌پذيرد؛ اين به نفع مردم و دولت ايران نبود.
۵- استفاده از تريبون جهاني کاري بس مفيد است؛ اما آقاي ظريف مي‌توانست همه کارهاي خوب رسانه‌اي آقاي روحاني را انجام دهد، ولي فشار «نه‌گفتن» رئيس‌جمهور را که «نه» درستي بود، ايجاد نکند.
اين را هم فراموش نکنيم که وقتي ما از تريبون سازمان ملل و رسانه‌هاي خارجي بهره مي‌گيريم، هم‌زمان در همان جلسات و کنفرانس‌ها دشمنان ايران استفاده بيشتري مي‌کنند. ضمن آنکه در عصر ارتباطات اگر حرف مهمي وجود داشته باشد، رئيس‌جمهور از داخل ايران هم مي‌تواند بزند.
۶- رفتن رؤساي اروپايي يا ساير کشوررها که تعداد زيادي هم نيستند با رفتن رئيس‌جمهوری ايران فرق مي‌کند. آنها هميشه مي‌روند. با رئيس‌جمهور آمريکا ديدار مي‌کنند و اصلا يک اتفاق تلقی نمي‌شود. رفتن رئيس‌جمهور ايران در امسال که در اوج فشار بي‌رحمانه حداکثري تحريم‌هاي آمريکايي يک اتفاق بود -و آن اتفاق مذاکره بود- كه به نفع ايران نبود.
۷- ايران امسال دست پُري در مقابل آمريکا داشت. گروه «ب» به هم ريخته بودند. پهپاد آمريکايي زده شده بود. کشتي انگليسي در آب‌هاي ايران بود. آرامکو را يمني‌ها زده بودند و دنيا آن را کار ايران قلمداد مي‌کرد. وقتي قرار مذاکره نبود، رفتن آقاي روحاني بازکردن اين مشت پر تلقي مي‌شد. ديپلماسي البته بايد فعال باشد. همه کساني که در سازمان ملل صداي مردم ايران بودند، خسته نباشند. شايد ديدگاه من مخالفان زيادي داشته باشد اما گفتن نظرات مختلف هم مفيد است.

سفر آقاي رئيس‌جمهور به سازمان ملل در آمريکا به پايان رسيد. خسته نباشند، زحمت زيادي کشيدند؛ اما اي‌کاش رئيس‌جمهور امسال به اين سفر نمي‌رفت، به اين دلايل:

۱- همه در داخل متفق‌القول بودند که در شرايط تحريم و با ويژگي عکس دونفره‌محور آقاي ترامپ، در اين سفر مذاکره‌اي بين رؤسای جمهور ايران و آمريکا صورت نمي‌گيرد. مقدمات رفع تحريم هم انجام نشده بود. موضع رهبري انقلاب هم که تعيين‌کننده سياست در ايران است، درباره عدم مذاکره نيز معلوم و علني بود.
۲- با تبليغات گسترده‌اي که در سطح جهان شده بود و محور همه آنها گفت‌وگوي ايران و آمريکا بود، توقعات جهاني و داخلي به سمت مذاکره فلش نشان مي‌دادند و مهم‌ترين سؤال اين بود که آيا روحاني و ترامپ مذاکره مي‌کنند يا نه؟ اين فشار تبليغاتي غيرمتعارفي بود که روي ايران قرار گرفته بود.
۳- وقتي مي‌دانيم که قرار نبوده مذاکره‌اي در کار باشد، بهترين راه براي خواباندن اين فشار بين‌المللي، پايين‌آوردن سطح مشارکت ايران بود. وزير خارجه مي‌توانست همه کارهايي راکه آقاي روحاني کرد، انجام دهد، اما ايران زير فشار قرار نگيرد. تا بحث رفتن رئيس‌جمهور مطرح شد، سطح توقعات به مذاکره و حل مشکل تحريم پيش رفت؛ همان چيزي که قرار نبود انجام شود و مذاکره صوري به نفع ايران هم نبود.
۴- در اين سفر اروپا و به‌ویژه فرانسه که از قبل طرحي ارائه کرده بودند و کلي وقت و اميد به آن بسته شده بود، به جاي ادامه پيگيري عملياتي آن، موضوع را به ديدار روحاني و ترامپ چرخاندند. طرح فرانسه با پيگیري‌هاي تلفني از داخل بهتر مي‌توانست به نتيجه برسد. تکرار ملاقات‌هاي آقاي مکرون و حتي ديدار نخست‌وزير انگليس و صدراعظم آلمان بار سنگيني بر دوش آقاي روحاني گذاشت.

همه تحت تأثير اين تبليغات بودند که دنيا بسيج شده تا با ديدار روحاني و ترامپ مشکل را حل کنند و اين ايران است که نمي‌پذيرد؛ اين به نفع مردم و دولت ايران نبود.
۵- استفاده از تريبون جهاني کاري بس مفيد است؛ اما آقاي ظريف مي‌توانست همه کارهاي خوب رسانه‌اي آقاي روحاني را انجام دهد، ولي فشار «نه‌گفتن» رئيس‌جمهور را که «نه» درستي بود، ايجاد نکند.
اين را هم فراموش نکنيم که وقتي ما از تريبون سازمان ملل و رسانه‌هاي خارجي بهره مي‌گيريم، هم‌زمان در همان جلسات و کنفرانس‌ها دشمنان ايران استفاده بيشتري مي‌کنند. ضمن آنکه در عصر ارتباطات اگر حرف مهمي وجود داشته باشد، رئيس‌جمهور از داخل ايران هم مي‌تواند بزند.
۶- رفتن رؤساي اروپايي يا ساير کشوررها که تعداد زيادي هم نيستند با رفتن رئيس‌جمهوری ايران فرق مي‌کند. آنها هميشه مي‌روند. با رئيس‌جمهور آمريکا ديدار مي‌کنند و اصلا يک اتفاق تلقی نمي‌شود. رفتن رئيس‌جمهور ايران در امسال که در اوج فشار بي‌رحمانه حداکثري تحريم‌هاي آمريکايي يک اتفاق بود -و آن اتفاق مذاکره بود- كه به نفع ايران نبود.
۷- ايران امسال دست پُري در مقابل آمريکا داشت. گروه «ب» به هم ريخته بودند. پهپاد آمريکايي زده شده بود. کشتي انگليسي در آب‌هاي ايران بود. آرامکو را يمني‌ها زده بودند و دنيا آن را کار ايران قلمداد مي‌کرد. وقتي قرار مذاکره نبود، رفتن آقاي روحاني بازکردن اين مشت پر تلقي مي‌شد. ديپلماسي البته بايد فعال باشد. همه کساني که در سازمان ملل صداي مردم ايران بودند، خسته نباشند. شايد ديدگاه من مخالفان زيادي داشته باشد اما گفتن نظرات مختلف هم مفيد است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها