|

ابن‌سينا و تاريخ فرهنگي ايران

شرق: «ابن‌سينا» عنوان تازه‌ترين كتاب مجموعه تاريخ و ادبيات ايرانِ محمد دهقاني است كه مدتي پيش در نشر ني منتشر شد. دهقاني در اين مجموعه به سراغ شاخص‌ترين نويسندگان، شاعران و متفكران ايراني پس از اسلام رفته و برگزيده‌اي از بهترين شاهكارهاي ادبي ايران را همراه با شرح و تفسيري مفصل بر هر يك منتشر مي‌كند. اين مجموعه با عصر ساماني آغاز شد و سپس وارد عصر غزنويان شد. پيش از اين كتاب‌هاي ابوريحان بيروني، فرخي‌سيستاني، منوچهري و ناصرخسرو كه هر يك از چهره‌هاي شاخص عصر غزنويان به شمار مي‌روند، به چاپ رسيده بود و «ابن‌سينا» ديگر عنواني است كه به‌تازگي به چاپ رسيده است و در آينده نيز كتاب‌هاي عنصري و بيهقي منتشر خواهند شد. عصر ساماني اين مجموعه نيز شامل هشت كتاب بود كه به‌ترتيب عبارت‌اند از: محمدبن زكرياي رازي، رودكي پدر شعر فارسي، شاهنامه ابومنصوري، تاريخ بلعمي، دقيقي، ترجمه تفسير طبري، كسايي مروزي و شاهنامه فردوسي.
دهقاني در كتاب «ابن‌سينا» نخست مقدمه‌اي مفصل درباره زندگي و زمانه و آثار ابن‌سينا نوشته و سپس گزيده‌اي از برخي از آثار او را به چاپ رسانده است. دهقاني در مقدمه‌اش اشاره كرده كه از ميان آثار مختلفي كه ابن‌سينا نوشته، آنچه در وهله نخست حائز اهميت است و به موضوع كتاب، يعني تاريخ و ادبيات ايران، مربوط است «دانشنامه علائي» است كه ابن‌سينا خود آن را به فارسي نوشته است و سپس ترجمه فارسي كهني است از كتاب «اشارات» كه اصل آن به زبان عربي است. به اين ترتيب دهقاني نخست بخش‌هايي از سه كتاب «دانشنامه علائي» (رساله منطق، طبيعيات و الاهيات) را انتخاب كرده و با توضيحات مختصري در ذيل صفحات منتشر كرده است. او از ترجمه كهن «اشارات» نيز بخش‌هايي را انتخاب كرده كه در نسخه چاپي آن وجود ندارد و درباره اين انتخابش نوشته: «زيرا مصحح فاضل آن كتاب را از روي تنها نسخه بي‌تاريخي كه در اختيار داشته و به نظر مي‌رسد كه در حدود قرن دهم نوشته شده باشد تصحيح كرده است. استاد مجتبي مينوي بعدا اين نسخه چاپي را با نسخه خطي تاريخ‌داري كه متعلق به بريتيش ميوزيوم است و نيز با اشارات عربي مقابله و تصحيح كرده و افتادگي‌ها را به خط خود نوشته و بر نسخه چاپي افزوده است». چند صفحه‌اي كه در اين كتاب از ترجمه قديم «اشارات» آمده نيز همان متن مصحح مينوي است كه آن‌طور كه دهقاني در مقدمه نوشته ظاهرا تاكنون در ميان انبوه كتاب‌ها و يادداشت‌هاي مينوي مكتوم مانده و منتشر نشده است. دهقاني فصل پنجم «رساله‌العشق» را نيز از روي ترجمه كهني نقل كرده كه ظاهرا پيش از قرن يازدهم هجري صورت گرفته است. در پايان نيز بخش‌هايي از رساله «اضحويه» آورده شده كه اين نيز از روي ترجمه كهني كه «به تشخيص زنده‌ياد دكتر حسين خديوجم احتمالا مربوط به قرن‌هاي ششم و هفتم هجري است» نقل شده است. دهقاني در مقدمه‌اش به كتاب‌هاي مختلفي كه در دوره‌هاي مختلف درباره ابن‌سينا نوشته شده توجه داشته و به پژوهش‌هاي اخيرا منتشرشده نيز پرداخته است. ابن‌سينا نويسنده بسيار پركاري بوده و در سخت‌ترين شرايط زندگي‌اش نيز از نوشتن غافل نبوده است. دهقاني درباره دليل پرنويسي ابن‌سينا نوشته: «پرنويسي ابن‌سينا را اگر نخواهيم، چنان‌كه بعضي دشمنانش گفته‌اند، به حساب فضل‌فروشي و جاه‌طلبي او بگذاريم، بايد شيوه‌اي خلاقانه براي گريز از دنياي پرهول و هراسي بدانيم كه دانشمندي چنان چالاك و دورانديش را در چنبره خود گرفته بود و مانع آسايش خاطر وي مي‌شد. در چنان احوالي نوشتن شايد بهترين راهي بود كه ابن‌سينا براي انصراف ذهن خود و هدايت آن به سمتي مي‌يافت كه هم براي خودش مفيد باشد و هم براي ديگران. امروز كه از فاصله‌اي به درازاي بيش از هزار سال به زمانه و جغرافيايي مي‌نگريم كه ابن‌سينا در آن به سر مي‌برد بهتر مي‌توانيم دريابيم كه نابغه‌اي چون او در چنان دنياي آشفته‌اي تا چه حد احساس غربت و بي‌پناهي مي‌كرده است». به اعتقاد دهقاني، شخصيت ابن‌سينا هم از حيث نبوغ علمي و هم به دليل كنش سياسي‌اش، در تاريخ ايران از همان اهميتي برخوردار است كه چهره‌هايي همچون محمد رازي و ابوريحان بيروني واجد آن‌ هستند. گستره تأثيرگذاري و نفوذ اين چهره‌ها فراتر از عصر و زمانه خودشان است و «از راه‌هاي پنهان و آشكار بر كل پيكره فرهنگي جامعه‌شان تاثير مي‌گذارد. اين تاثیر ممكن است در بعضي زمان‌ها تضعيف يا تقويت شود، اما هميشگي است و هيچ‌گاه از ميان نمي‌رود.» دهقاني در مقدمه‌اش به داستان‌هاي ادبي يا عاميانه‌اي اشاره كرده كه به زندگي و شخصيت ابن‌سينا مربوط‌اند و به اعتقاد او خود اين موضوع نشاني است از اهميت ابن‌سينا در تاريخ فكري و ادبي ايران. اين داستان‌هاي عاميانه اگرچه خواندني و جذاب‌اند اما دهقاني نشان مي‌دهد كه اغلب هيچ ارتباطي با ابن‌سينا ندارند و در طول تاريخ درباره او جعل شده‌اند. دهقاني همچنين در جايي از مقدمه‌اش به مخالفت عده زيادي از صوفيه با ابن‌سينا اشاره كرده و شاهدي نيز از سنايي غزنوي آورده است.

شرق: «ابن‌سينا» عنوان تازه‌ترين كتاب مجموعه تاريخ و ادبيات ايرانِ محمد دهقاني است كه مدتي پيش در نشر ني منتشر شد. دهقاني در اين مجموعه به سراغ شاخص‌ترين نويسندگان، شاعران و متفكران ايراني پس از اسلام رفته و برگزيده‌اي از بهترين شاهكارهاي ادبي ايران را همراه با شرح و تفسيري مفصل بر هر يك منتشر مي‌كند. اين مجموعه با عصر ساماني آغاز شد و سپس وارد عصر غزنويان شد. پيش از اين كتاب‌هاي ابوريحان بيروني، فرخي‌سيستاني، منوچهري و ناصرخسرو كه هر يك از چهره‌هاي شاخص عصر غزنويان به شمار مي‌روند، به چاپ رسيده بود و «ابن‌سينا» ديگر عنواني است كه به‌تازگي به چاپ رسيده است و در آينده نيز كتاب‌هاي عنصري و بيهقي منتشر خواهند شد. عصر ساماني اين مجموعه نيز شامل هشت كتاب بود كه به‌ترتيب عبارت‌اند از: محمدبن زكرياي رازي، رودكي پدر شعر فارسي، شاهنامه ابومنصوري، تاريخ بلعمي، دقيقي، ترجمه تفسير طبري، كسايي مروزي و شاهنامه فردوسي.
دهقاني در كتاب «ابن‌سينا» نخست مقدمه‌اي مفصل درباره زندگي و زمانه و آثار ابن‌سينا نوشته و سپس گزيده‌اي از برخي از آثار او را به چاپ رسانده است. دهقاني در مقدمه‌اش اشاره كرده كه از ميان آثار مختلفي كه ابن‌سينا نوشته، آنچه در وهله نخست حائز اهميت است و به موضوع كتاب، يعني تاريخ و ادبيات ايران، مربوط است «دانشنامه علائي» است كه ابن‌سينا خود آن را به فارسي نوشته است و سپس ترجمه فارسي كهني است از كتاب «اشارات» كه اصل آن به زبان عربي است. به اين ترتيب دهقاني نخست بخش‌هايي از سه كتاب «دانشنامه علائي» (رساله منطق، طبيعيات و الاهيات) را انتخاب كرده و با توضيحات مختصري در ذيل صفحات منتشر كرده است. او از ترجمه كهن «اشارات» نيز بخش‌هايي را انتخاب كرده كه در نسخه چاپي آن وجود ندارد و درباره اين انتخابش نوشته: «زيرا مصحح فاضل آن كتاب را از روي تنها نسخه بي‌تاريخي كه در اختيار داشته و به نظر مي‌رسد كه در حدود قرن دهم نوشته شده باشد تصحيح كرده است. استاد مجتبي مينوي بعدا اين نسخه چاپي را با نسخه خطي تاريخ‌داري كه متعلق به بريتيش ميوزيوم است و نيز با اشارات عربي مقابله و تصحيح كرده و افتادگي‌ها را به خط خود نوشته و بر نسخه چاپي افزوده است». چند صفحه‌اي كه در اين كتاب از ترجمه قديم «اشارات» آمده نيز همان متن مصحح مينوي است كه آن‌طور كه دهقاني در مقدمه نوشته ظاهرا تاكنون در ميان انبوه كتاب‌ها و يادداشت‌هاي مينوي مكتوم مانده و منتشر نشده است. دهقاني فصل پنجم «رساله‌العشق» را نيز از روي ترجمه كهني نقل كرده كه ظاهرا پيش از قرن يازدهم هجري صورت گرفته است. در پايان نيز بخش‌هايي از رساله «اضحويه» آورده شده كه اين نيز از روي ترجمه كهني كه «به تشخيص زنده‌ياد دكتر حسين خديوجم احتمالا مربوط به قرن‌هاي ششم و هفتم هجري است» نقل شده است. دهقاني در مقدمه‌اش به كتاب‌هاي مختلفي كه در دوره‌هاي مختلف درباره ابن‌سينا نوشته شده توجه داشته و به پژوهش‌هاي اخيرا منتشرشده نيز پرداخته است. ابن‌سينا نويسنده بسيار پركاري بوده و در سخت‌ترين شرايط زندگي‌اش نيز از نوشتن غافل نبوده است. دهقاني درباره دليل پرنويسي ابن‌سينا نوشته: «پرنويسي ابن‌سينا را اگر نخواهيم، چنان‌كه بعضي دشمنانش گفته‌اند، به حساب فضل‌فروشي و جاه‌طلبي او بگذاريم، بايد شيوه‌اي خلاقانه براي گريز از دنياي پرهول و هراسي بدانيم كه دانشمندي چنان چالاك و دورانديش را در چنبره خود گرفته بود و مانع آسايش خاطر وي مي‌شد. در چنان احوالي نوشتن شايد بهترين راهي بود كه ابن‌سينا براي انصراف ذهن خود و هدايت آن به سمتي مي‌يافت كه هم براي خودش مفيد باشد و هم براي ديگران. امروز كه از فاصله‌اي به درازاي بيش از هزار سال به زمانه و جغرافيايي مي‌نگريم كه ابن‌سينا در آن به سر مي‌برد بهتر مي‌توانيم دريابيم كه نابغه‌اي چون او در چنان دنياي آشفته‌اي تا چه حد احساس غربت و بي‌پناهي مي‌كرده است». به اعتقاد دهقاني، شخصيت ابن‌سينا هم از حيث نبوغ علمي و هم به دليل كنش سياسي‌اش، در تاريخ ايران از همان اهميتي برخوردار است كه چهره‌هايي همچون محمد رازي و ابوريحان بيروني واجد آن‌ هستند. گستره تأثيرگذاري و نفوذ اين چهره‌ها فراتر از عصر و زمانه خودشان است و «از راه‌هاي پنهان و آشكار بر كل پيكره فرهنگي جامعه‌شان تاثير مي‌گذارد. اين تاثیر ممكن است در بعضي زمان‌ها تضعيف يا تقويت شود، اما هميشگي است و هيچ‌گاه از ميان نمي‌رود.» دهقاني در مقدمه‌اش به داستان‌هاي ادبي يا عاميانه‌اي اشاره كرده كه به زندگي و شخصيت ابن‌سينا مربوط‌اند و به اعتقاد او خود اين موضوع نشاني است از اهميت ابن‌سينا در تاريخ فكري و ادبي ايران. اين داستان‌هاي عاميانه اگرچه خواندني و جذاب‌اند اما دهقاني نشان مي‌دهد كه اغلب هيچ ارتباطي با ابن‌سينا ندارند و در طول تاريخ درباره او جعل شده‌اند. دهقاني همچنين در جايي از مقدمه‌اش به مخالفت عده زيادي از صوفيه با ابن‌سينا اشاره كرده و شاهدي نيز از سنايي غزنوي آورده است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها