|

آینه

ایران
خطر دوقطبي آزادي و آزادگي

جواد دليري: نگاه نويني به مقوله وفاق و وحدت در جامعه ايراني بايد شکل بگيرد که خط وفاق را نه در محدوده مناقشات سياسي و جناحي؛ بلکه در مواجهه با تعارضات فرهنگي و بحران‌هاي اجتماعي تعريف و تعقيب کند. بدون‌شک چنين رويکردي اگر بر سازوکارهاي روشن و راه‌گشا در مناسبات اجتماعي استوار شود، مي‌توان به گذاري کم‌هزينه از بحران‌ها و گسل‌هاي اجتماعي اميد بست که دغدغه و نگراني بخش عمده‌اي از سياست‌ورزان و انديشه‌ورزان امروز ايران است. در حقيقت اين نگاه نوين معطوف به تقويت راه‌هاي هم‌گرايي و ناظر بر پيشگيري از بروز تنش و دوقطبي‌سازي‌هاست. چه وقتي جامعه در اثر همين تغافل‌ها دچار التهاب و تنش شد و آسيب‌ها بر دوش مردم آوار شد، ديگر تفاوت چنداني نمي‌کند که چه کسي مسئول و باني آن بوده است. تنوع ديدگاه‌ها و قرائت‌ها را در جامعه بپذيريم. تجربه تلاش‌ها براي يک‌رنگ‌کردن جوامع با هر هدف و انگيزه‌اي و به هر روشي تجربه قابل دفاعي براي بشر نبوده است. قطبي‌کردن جامعه با منطق خود‌حق‌پنداري و تأکيد بر غيريت‌سازي‌هاي مستمر يعني اينکه هر روز جماعتي و دسته‌اي از هم‌وطنان را به بهانه‌اي مختلف راندن. اين هرچه باشد قاعدتا امر به معروف نيست و حتما منکر هم هست. مراقب جامعه باشيم. اينجا همه ما مسئول هستيم.

کیهان
اصلاحات به روايت اصلاح‌طلبان؛ بي‌برنامه، بي‌کارنامه، اهل زدوبند

... از سال 1392 به بعد يعني پس از پيروزي دولت مورد حمايت اصلاح‌طلبان، در هر مقطع شاهد يک نوع فرافکني بوده‌ايم. فرافکني دولتي‌ها آن‌قدر شور شد که در اواخر دولت يازدهم صداي برخي از روزنامه‌هاي اصلاح‌طلبان هم درآمد. با نزديک‌شدن به پايان مجلس دهم و با توجه به اتمام اين دوره مجلس سخن از عملکرد و کارنامه فراکسيون اميد بيش از هميشه به ميان آمد. در اين موقع بود که روزنامه‌هاي اصلاح‌طلب به صرافت افتادند که براي اين کارنامه فوق‌العاده ضعيف يک فرافکني دست‌و‌پا کنند. بر همين راستا بود که بهانه‌اي به نام شوراي نگهبان و روند تأييد صلاحيت‌ها مطرح شد. بهانه اصلاح‌طلب‌ها اين بود که نيروهاي‌شان براي مجلس ردصلاحيت شده‌اند! اين بهانه چند سؤال را در ذهن ايجاد مي‌کرد. نخست آنکه مگر چند نفر از اين طيف ردصلاحيت شده‌اند؟ دومين سؤال اين بود که آيا تمام نيروهاي توانمند طيف اصلاح‌طلب به همين چند نفر خلاصه مي‌شود؟ سومين سؤال اين است که داعيه‌داران تحزب و حزب‌سالاري چگونه چنين ادعايي را مطرح مي‌کنند؛ در‌حالي‌که مي‌دانيم گاه سران اين جريان از بيرون مجلس با يک تلفن رأي به تصويب يا عدم تصويب يک طرح را به داخل صحن مي‌گويند... .

دنیای اقتصاد
عيار پيشگويي‌هاي بنزيني

... در بازه زماني ۸۶ تا ۹۴، نرخ بنزين در برخي سال‌ها تا ۳۰۰ درصد نيز جهش داشته است. حافظه تاريخي اقتصاد ايران نشان مي‌دهد که در سال ۹۰ که بيشترين افزايش قيمت موزون بنزين رخ داده، نرخ تورم ميانگين کمتر از ۱۰ درصد رشد کرده است. اين در‌ حالي‌ است که در همان سال‌ها خوش‌بينانه‌ترين پيش‌بيني‌ها، تأکيد داشت که افزايش قيمت بنزين موجب رشد ۱۵درصدي تورم مي‌شود. نکته قابل تأمل اينکه در سال ۹۰، بنزين در اثرگذاري بر تورم، شريک مهمي به نام «جهش نرخ ارز» داشته است و حساسيت انتظارات تورمي به جهش ارزي در اقتصاد ايران، قابل قياس با رشد قيمت بنزين نيست. عيار پيشگويي‌ها وقتي عيان مي‌شود که در برخي از دوره‌هاي اصلاح قيمت، نه‌تنها تورم کل افزايش نيافته؛ بلکه روندي کاهشي را نيز ثبت کرده است. شاهد آن سال‌هاي ۹۳ و ۹۴ است که با وجود تغييرات بالا در قيمت بنزين نرخ تورم کل در پايان سال نسبت به دوره قبل رشد کمتري داشته است.

رسالت
از هفت‌تپه کارگران تا هفت‌تپه مسئولان

مرضيه صاحبي: ... راوي‌هاي شرکت کشت و صنعت هفت‌تپه فراوان‌اند، سراغ هرکدام‌شان را که بگيري حرف‌هايي براي گفتن دارند؛ از ميان کارگران و آناني که مطلع‌اند چه بر سر اين شرکت آمده تا کساني که صاحب مقام و مسئوليتي هستند، هريک از دريچه نگاه خود به موضوع مي‌نگرند، يکي تعبيرش از هفت‌تپه، کشتي به‌گل‌نشسته‌اي است که پس از واگذاري به بخش خصوصي، حالش رو به وخامت رفته و ديگري همه را دعوت به صبر مي‌کند و استوار و پابرجا ابراز عقيده‌اش را به آرامش و نظم از سوي کارگران محدود مي‌سازد؛ اما آنان تا حدودي به اصل آرامش و برقراري نظم پايبند بوده‌اند و از چارچوب‌هاي تجمع قانوني و عرفي فراتر نرفته‌اند، شايد رسانه‌هاي خارجي، فضا را به سمت اغراض سياسي خويش سوق داده و از آب گل‌آلود ماهي گرفته باشند؛ ولي کارگران هفت‌تپه تنها در پي تحقق مطالبات خويش بوده‌اند... . مصداق آن اخبار اخراجي‌هاست که کارگران مي‌گويند واقعيت دارد و مسئولان معتقدند کارگران حقايق را وارونه جلوه داده‌اند... .

ایران
خطر دوقطبي آزادي و آزادگي

جواد دليري: نگاه نويني به مقوله وفاق و وحدت در جامعه ايراني بايد شکل بگيرد که خط وفاق را نه در محدوده مناقشات سياسي و جناحي؛ بلکه در مواجهه با تعارضات فرهنگي و بحران‌هاي اجتماعي تعريف و تعقيب کند. بدون‌شک چنين رويکردي اگر بر سازوکارهاي روشن و راه‌گشا در مناسبات اجتماعي استوار شود، مي‌توان به گذاري کم‌هزينه از بحران‌ها و گسل‌هاي اجتماعي اميد بست که دغدغه و نگراني بخش عمده‌اي از سياست‌ورزان و انديشه‌ورزان امروز ايران است. در حقيقت اين نگاه نوين معطوف به تقويت راه‌هاي هم‌گرايي و ناظر بر پيشگيري از بروز تنش و دوقطبي‌سازي‌هاست. چه وقتي جامعه در اثر همين تغافل‌ها دچار التهاب و تنش شد و آسيب‌ها بر دوش مردم آوار شد، ديگر تفاوت چنداني نمي‌کند که چه کسي مسئول و باني آن بوده است. تنوع ديدگاه‌ها و قرائت‌ها را در جامعه بپذيريم. تجربه تلاش‌ها براي يک‌رنگ‌کردن جوامع با هر هدف و انگيزه‌اي و به هر روشي تجربه قابل دفاعي براي بشر نبوده است. قطبي‌کردن جامعه با منطق خود‌حق‌پنداري و تأکيد بر غيريت‌سازي‌هاي مستمر يعني اينکه هر روز جماعتي و دسته‌اي از هم‌وطنان را به بهانه‌اي مختلف راندن. اين هرچه باشد قاعدتا امر به معروف نيست و حتما منکر هم هست. مراقب جامعه باشيم. اينجا همه ما مسئول هستيم.

کیهان
اصلاحات به روايت اصلاح‌طلبان؛ بي‌برنامه، بي‌کارنامه، اهل زدوبند

... از سال 1392 به بعد يعني پس از پيروزي دولت مورد حمايت اصلاح‌طلبان، در هر مقطع شاهد يک نوع فرافکني بوده‌ايم. فرافکني دولتي‌ها آن‌قدر شور شد که در اواخر دولت يازدهم صداي برخي از روزنامه‌هاي اصلاح‌طلبان هم درآمد. با نزديک‌شدن به پايان مجلس دهم و با توجه به اتمام اين دوره مجلس سخن از عملکرد و کارنامه فراکسيون اميد بيش از هميشه به ميان آمد. در اين موقع بود که روزنامه‌هاي اصلاح‌طلب به صرافت افتادند که براي اين کارنامه فوق‌العاده ضعيف يک فرافکني دست‌و‌پا کنند. بر همين راستا بود که بهانه‌اي به نام شوراي نگهبان و روند تأييد صلاحيت‌ها مطرح شد. بهانه اصلاح‌طلب‌ها اين بود که نيروهاي‌شان براي مجلس ردصلاحيت شده‌اند! اين بهانه چند سؤال را در ذهن ايجاد مي‌کرد. نخست آنکه مگر چند نفر از اين طيف ردصلاحيت شده‌اند؟ دومين سؤال اين بود که آيا تمام نيروهاي توانمند طيف اصلاح‌طلب به همين چند نفر خلاصه مي‌شود؟ سومين سؤال اين است که داعيه‌داران تحزب و حزب‌سالاري چگونه چنين ادعايي را مطرح مي‌کنند؛ در‌حالي‌که مي‌دانيم گاه سران اين جريان از بيرون مجلس با يک تلفن رأي به تصويب يا عدم تصويب يک طرح را به داخل صحن مي‌گويند... .

دنیای اقتصاد
عيار پيشگويي‌هاي بنزيني

... در بازه زماني ۸۶ تا ۹۴، نرخ بنزين در برخي سال‌ها تا ۳۰۰ درصد نيز جهش داشته است. حافظه تاريخي اقتصاد ايران نشان مي‌دهد که در سال ۹۰ که بيشترين افزايش قيمت موزون بنزين رخ داده، نرخ تورم ميانگين کمتر از ۱۰ درصد رشد کرده است. اين در‌ حالي‌ است که در همان سال‌ها خوش‌بينانه‌ترين پيش‌بيني‌ها، تأکيد داشت که افزايش قيمت بنزين موجب رشد ۱۵درصدي تورم مي‌شود. نکته قابل تأمل اينکه در سال ۹۰، بنزين در اثرگذاري بر تورم، شريک مهمي به نام «جهش نرخ ارز» داشته است و حساسيت انتظارات تورمي به جهش ارزي در اقتصاد ايران، قابل قياس با رشد قيمت بنزين نيست. عيار پيشگويي‌ها وقتي عيان مي‌شود که در برخي از دوره‌هاي اصلاح قيمت، نه‌تنها تورم کل افزايش نيافته؛ بلکه روندي کاهشي را نيز ثبت کرده است. شاهد آن سال‌هاي ۹۳ و ۹۴ است که با وجود تغييرات بالا در قيمت بنزين نرخ تورم کل در پايان سال نسبت به دوره قبل رشد کمتري داشته است.

رسالت
از هفت‌تپه کارگران تا هفت‌تپه مسئولان

مرضيه صاحبي: ... راوي‌هاي شرکت کشت و صنعت هفت‌تپه فراوان‌اند، سراغ هرکدام‌شان را که بگيري حرف‌هايي براي گفتن دارند؛ از ميان کارگران و آناني که مطلع‌اند چه بر سر اين شرکت آمده تا کساني که صاحب مقام و مسئوليتي هستند، هريک از دريچه نگاه خود به موضوع مي‌نگرند، يکي تعبيرش از هفت‌تپه، کشتي به‌گل‌نشسته‌اي است که پس از واگذاري به بخش خصوصي، حالش رو به وخامت رفته و ديگري همه را دعوت به صبر مي‌کند و استوار و پابرجا ابراز عقيده‌اش را به آرامش و نظم از سوي کارگران محدود مي‌سازد؛ اما آنان تا حدودي به اصل آرامش و برقراري نظم پايبند بوده‌اند و از چارچوب‌هاي تجمع قانوني و عرفي فراتر نرفته‌اند، شايد رسانه‌هاي خارجي، فضا را به سمت اغراض سياسي خويش سوق داده و از آب گل‌آلود ماهي گرفته باشند؛ ولي کارگران هفت‌تپه تنها در پي تحقق مطالبات خويش بوده‌اند... . مصداق آن اخبار اخراجي‌هاست که کارگران مي‌گويند واقعيت دارد و مسئولان معتقدند کارگران حقايق را وارونه جلوه داده‌اند... .

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها