طنين اعتراض مصدق عليه انگليس
شرق: لندن پس از مليشدن صنعت نفت ايران، شکايتي در شوراي امنيت براي جلوگيري از اخراج کارکنان شرکت نفت ايران و انگليس مطرح کرد، اما با اخراج آنها شکايت منتفي شد و نماينده بريتانيا در شکايتش تجديدنظر کرد و از شوراي امنيت خواست که قطعنامهاي صادر کند مبنيبر اينکه مذاکرات بين دولتين بهمنظور حل اختلافات، طبق قرار تأميني ديوان بينالمللي دادگستري، در اسرع وقت از سر گرفته شود. درپي آن، دکتر مصدق در جلسه شوراي امنيت شرکت کرد.سخنراني مصدق در روز نخست جلسات چهار روزه بود. او در دفاع از حقوق ملت ايران در شوراي امنيت گفت: «آقاي رئيس، آقايان اعضاي محترم شوراي امنيت، امروز من در اين شورا حاضر شده تا صداي مردم ايران را در مقابل ادعاهاي بياساس دولت انگلستان به گوش شما و مردم جهان برسانم. هرچند ما اين دعوا را به دلایلي که بعد اقامه خواهيم کرد، در حدود صلاحيت شوراي امنيت نميدانيم، اما نميتوانيم منکر شويم که سازمان ملل متحد آخرين مرجع و عاليترين مقامي است که مسئول حفظ صلح دنياست. شوراي امنيت براي اين درست شده که ملل کوچک با کشورهاي بزرگ دور هم بنشينند و تحت مقررات منشور و به موجب اصول مندرجه صلح دنيا و امنيت
بينالمللي را حفظ کنند. اين مؤسسه وقتي موفق خواهد شد که اين هدف عالي را اجرا نمايد که دول بزرگ به مقررات آن احترام بگذارند و کشورهاي کوچک و بزرگ آن را پناهگاه خود بدانند. جاي بسي خوشوقتي است که دول اروپايي به آرزوهاي ملتهاي هندوستان، پاکستان و اندونزي و ملل ديگر که ميل داشتند با آزادي و تساوي زندگي کنند، احترام گذاشته و سازمان ملل متحد در اين راه از بذل مساعي لازم خودداري نکرد».دکتر مصدق در ادامه سخنراني خود خواسته روشن ملت ايران را استقلال و آزادي معرفي کرد: «ملت ايران نيز از کشورهاي بزرگ و از يک مؤسسه بينالمللي جز اين انتظار ندارد تا آن را کمک کنند تا بتواند استقلال اقتصادي خود را به دست آورده و در سايه آن رفاه اجتماعي خود را تأمين و به اين وسيله استقلال خويش را تقويت کند. اگر دولتي مسئلهاي را که در صلاحيت شوراي امنيت نیست، در اين شورا مطرح کند و شوراي امنيت بنا به دلايل و جهات سياسي تصميم بگيرد که به آن مسئله رسيدگي کند، در اين صورت شوراي امنيت وسيلهاي براي مداخله يک کشور در امور داخلي کشور ديگر خواهد شد و بهاينترتيب اعتماد مردم از آن سلب خواهد گرديد و شوراي امنيت از وظايفش که حفظ صلح جهان است،
باز خواهد ماند. جنگ دوم جهاني نقشه جهان را عوض کرد، در همسايگي کشور من صدها ميليون نفر از مردم آسيا پس از قرنها زندگي در رژيم استثماري و مستعمراتي استقلال و آزادي به دست آوردند. ايران فقط حقوق خود را خواستار ميباشد و از اين مجمع عالي بينالمللي انتظار دارد برخلاف مصالح ايران اقدامي به عمل نياورد. تنها ثروت ملي ما نفت است که منبعي براي توليد کار و غذا براي مردم ايران به شمار ميرود. درآمد نفت بايد براي توسعه صنعت و بهبود وضع مردم ايران به مصرف برسد. متأسفانه تاکنون درآمد نفت براي مردم ايران هيچ فايده و ثمري نداشته و در پيشرفت صنعت اين کشور مؤثر واقع نشده است».مصدق در ادامه بهتندي به سياستهاي انگلستان تاخت و گفت: «براي اثبات اين مدعا بايد گفت که پس از ٥٠سال بهرهبرداري از نفت به وسيله يک شرکت خارجي هنوز کارشناسان ايراني کافي در اختيار نداريم و مجبوريم که از کارشناسان خارجي دعوت کنيم. براي آنکه شمهاي از منافع انگليس را از اين قسمت عظيم براي شما مجسم کنيم، کافي است که بگويم در سال ١٩٤٨ طبق دفاتر شرکت سابق نفت ايران درآمد خالص شرکت در حدود ٦١ ميليون ليره بوده که فقط ٩ ميليون ليره آن به ايران داده شده و
هشت ميليون ليره آن هم بابت ماليات به خزانهداري انگليس تحويل داده شده است. در اينجا بايد اضافه کنم مردمي که در آبادان، يعني جايگاه معروفترين تصفيهخانه نفت جهان زندگي ميکنند، با فقر و پريشاني بيحدوحساب دستبهگريبان هستند و حتي از ضروريات اوليه زندگي نيز محروماند. اگر بنا باشد که در آينده نيز مانند گذشته درآمد نفت ما را خارجيان ببرند، اگر قرار باشد که کارگران ايراني در اراضي نفتخيز مسجدسليمان، آغاجاري، کرمانشاه و تصفيهخانه آبادان در بدترين شرايط به سر برند و استثمارچيان خارجي همچنان عملا همه درآمد نفت را تصاحب کنند، مردم ايران تا ابدالآباد در فقر و پريشاني خواهند ماند. به همين دليلها بود که پارلمان ايران به نفع مليشدن نفت در سراسر کشور رأي داد و در واقع نظر پارلمان ايران نظر قاطبه اهالي اين کشور بود که اکنون دولت انگليس با شکايت به شوراي امنيت ميخواهد با نظر تمام مردم ايران مخالفت کند. جنبشي که در ايران در جريان است، مورد پشتيباني کامل کليه افراد ملتي است که به حقوق خود آشنايي کامل دارند. ملت ايران مصمم است از اين منبع حياتي که ميراث ملي آن به شمار ميرود، براي بالابردن سطح زندگي افراد خود و حفظ
صلح جهان استفاده کند».او با استناد به منشور ملل متحد از همه کشورها خواست که دست ياري به سوي ايران دراز کنند: «منشور ملل متحد و اصول مقدسي که در آن مندرج ميباشد حکم ميکند که کليه کشورهاي عضو سازمان ملل متحد در چنين روزي دست کمک به سوي ايران دراز کنند. در اينجا ميخواهم نظر اعضاي محترم شوراي امنيت را به اين حقيقت جلب کنم که ترس و تشويش يک دولت بزرگ در عمليساختن مقاصدش با توسل به چترباز و کشتي جنگي بهخوبي نشان ميدهد که سازمان ملل متحد در حفظ صلح و امنيت جهان وظيفه خود را بهخوبي انجام داده است. اگر منظور انگلستان اين است که مليشدن صنعت نفت ما صلح را به خطر انداخته معلوم نيست که چرا دولت انگليس که اينهمه صنايع را ملي کرده بهعنوان اينکه اساس و پايه صلح را متزلزل کرده است، به شوراي امنيت دعوت نشده. اين موضوع کاملا شبيه دعواي گرگ و ميش است. هر نوع خطري که متوجه صلح باشد، از اقدامات انگلستان که سعي کرده با توسل به اقدامات زورگويي علني، ما را از استفاده از حق حاکميت بر منابع خود باز دارد، ناشي خواهد شد. انگلستان اقدامات جابرانهاي به عمل آورده و چترباز به نواحي مجاور ايران اعزام داشته و ناوگان جنگي را در
نزديکي آبهاي ساحل ايران متمرکز نموده است. تهديدات دولت انگليس داير بر پيادهکردن نيرو در ايران ممکن بود عواقب مهلکي داشته و آتش جنگ جهاني ديگري را برافروزد و دولت انگليس بهتنهايي مسئول اين عواقب ميشد. ايران کشتيهاي جنگي در رودخانه تيمز مستقر نکرده است. ايران مشتاق است که با روسيه مناسبات دوستي داشته باشد. کمونيستها که پس از جنگ اول جهاني حکومت روسيه را از دست تزارها گرفتند، کليه امتيازات خارجي خود را لغو و تسليم کردهاند، حال آنکه انگلستان به اين اندازه سخاوتمند نبوده است».او در پايان اظهار کرد: «قبل از اينکه دولت انگليس به شوراي امنيت شکايت کند، بين دولتين ايران و انگليس به نمايندگي شرکت سابق مذاکراتي صورت گرفت که در جريان آن مذاکرات دولت متبوعه من منتهاي درجه حسننيت از خود نشان داد و درمورد تقويم ميزان خسارات و ترتيب فروش نفت به انگليس پيشنهادهاي صحيح و عملي از طرف ايران به دولت انگليس داده شد و معالاسف معلوم شد که اين از رويه دوستانه خود فايدهاي حاصل نخواهد شد. من ميخواهم بار ديگر موکدا تکرار کنم که دولت من حاضر است به محض اينکه انگليس تمايل حقيقي به حل قضيه نفت نشان دهد، مذاکرات مستقيم را در
دو موردي که قبلا ذکر شد، شروع کند. اگر ما در بهرهبرداري نفت تأخيري روا داريم، وضع اقتصادي ما روزبهروز بدتر خواهد شد. ما انتظار داريم که شوراي امنيت از پيشنهاد توصيههايي که موجب تأخير در اجراي وظايفمان بشود، خودداري خواهد کرد و به ما اجازه خواهد داد تا فارغالبال مشغول عمل شويم و به فلاکت ملت ايران خاتمه دهيم».
پس از اين سخنراني روزنامههاي آن زمان نوشتند: «...صداي دکتر مصدق نخستوزير ايران صدايي که از حلقوم ملت ايران برميخاست، براي نخستين دفعه در تالار شوراي امنيت طنينانداز گرديد».
شرق: لندن پس از مليشدن صنعت نفت ايران، شکايتي در شوراي امنيت براي جلوگيري از اخراج کارکنان شرکت نفت ايران و انگليس مطرح کرد، اما با اخراج آنها شکايت منتفي شد و نماينده بريتانيا در شکايتش تجديدنظر کرد و از شوراي امنيت خواست که قطعنامهاي صادر کند مبنيبر اينکه مذاکرات بين دولتين بهمنظور حل اختلافات، طبق قرار تأميني ديوان بينالمللي دادگستري، در اسرع وقت از سر گرفته شود. درپي آن، دکتر مصدق در جلسه شوراي امنيت شرکت کرد.سخنراني مصدق در روز نخست جلسات چهار روزه بود. او در دفاع از حقوق ملت ايران در شوراي امنيت گفت: «آقاي رئيس، آقايان اعضاي محترم شوراي امنيت، امروز من در اين شورا حاضر شده تا صداي مردم ايران را در مقابل ادعاهاي بياساس دولت انگلستان به گوش شما و مردم جهان برسانم. هرچند ما اين دعوا را به دلایلي که بعد اقامه خواهيم کرد، در حدود صلاحيت شوراي امنيت نميدانيم، اما نميتوانيم منکر شويم که سازمان ملل متحد آخرين مرجع و عاليترين مقامي است که مسئول حفظ صلح دنياست. شوراي امنيت براي اين درست شده که ملل کوچک با کشورهاي بزرگ دور هم بنشينند و تحت مقررات منشور و به موجب اصول مندرجه صلح دنيا و امنيت
بينالمللي را حفظ کنند. اين مؤسسه وقتي موفق خواهد شد که اين هدف عالي را اجرا نمايد که دول بزرگ به مقررات آن احترام بگذارند و کشورهاي کوچک و بزرگ آن را پناهگاه خود بدانند. جاي بسي خوشوقتي است که دول اروپايي به آرزوهاي ملتهاي هندوستان، پاکستان و اندونزي و ملل ديگر که ميل داشتند با آزادي و تساوي زندگي کنند، احترام گذاشته و سازمان ملل متحد در اين راه از بذل مساعي لازم خودداري نکرد».دکتر مصدق در ادامه سخنراني خود خواسته روشن ملت ايران را استقلال و آزادي معرفي کرد: «ملت ايران نيز از کشورهاي بزرگ و از يک مؤسسه بينالمللي جز اين انتظار ندارد تا آن را کمک کنند تا بتواند استقلال اقتصادي خود را به دست آورده و در سايه آن رفاه اجتماعي خود را تأمين و به اين وسيله استقلال خويش را تقويت کند. اگر دولتي مسئلهاي را که در صلاحيت شوراي امنيت نیست، در اين شورا مطرح کند و شوراي امنيت بنا به دلايل و جهات سياسي تصميم بگيرد که به آن مسئله رسيدگي کند، در اين صورت شوراي امنيت وسيلهاي براي مداخله يک کشور در امور داخلي کشور ديگر خواهد شد و بهاينترتيب اعتماد مردم از آن سلب خواهد گرديد و شوراي امنيت از وظايفش که حفظ صلح جهان است،
باز خواهد ماند. جنگ دوم جهاني نقشه جهان را عوض کرد، در همسايگي کشور من صدها ميليون نفر از مردم آسيا پس از قرنها زندگي در رژيم استثماري و مستعمراتي استقلال و آزادي به دست آوردند. ايران فقط حقوق خود را خواستار ميباشد و از اين مجمع عالي بينالمللي انتظار دارد برخلاف مصالح ايران اقدامي به عمل نياورد. تنها ثروت ملي ما نفت است که منبعي براي توليد کار و غذا براي مردم ايران به شمار ميرود. درآمد نفت بايد براي توسعه صنعت و بهبود وضع مردم ايران به مصرف برسد. متأسفانه تاکنون درآمد نفت براي مردم ايران هيچ فايده و ثمري نداشته و در پيشرفت صنعت اين کشور مؤثر واقع نشده است».مصدق در ادامه بهتندي به سياستهاي انگلستان تاخت و گفت: «براي اثبات اين مدعا بايد گفت که پس از ٥٠سال بهرهبرداري از نفت به وسيله يک شرکت خارجي هنوز کارشناسان ايراني کافي در اختيار نداريم و مجبوريم که از کارشناسان خارجي دعوت کنيم. براي آنکه شمهاي از منافع انگليس را از اين قسمت عظيم براي شما مجسم کنيم، کافي است که بگويم در سال ١٩٤٨ طبق دفاتر شرکت سابق نفت ايران درآمد خالص شرکت در حدود ٦١ ميليون ليره بوده که فقط ٩ ميليون ليره آن به ايران داده شده و
هشت ميليون ليره آن هم بابت ماليات به خزانهداري انگليس تحويل داده شده است. در اينجا بايد اضافه کنم مردمي که در آبادان، يعني جايگاه معروفترين تصفيهخانه نفت جهان زندگي ميکنند، با فقر و پريشاني بيحدوحساب دستبهگريبان هستند و حتي از ضروريات اوليه زندگي نيز محروماند. اگر بنا باشد که در آينده نيز مانند گذشته درآمد نفت ما را خارجيان ببرند، اگر قرار باشد که کارگران ايراني در اراضي نفتخيز مسجدسليمان، آغاجاري، کرمانشاه و تصفيهخانه آبادان در بدترين شرايط به سر برند و استثمارچيان خارجي همچنان عملا همه درآمد نفت را تصاحب کنند، مردم ايران تا ابدالآباد در فقر و پريشاني خواهند ماند. به همين دليلها بود که پارلمان ايران به نفع مليشدن نفت در سراسر کشور رأي داد و در واقع نظر پارلمان ايران نظر قاطبه اهالي اين کشور بود که اکنون دولت انگليس با شکايت به شوراي امنيت ميخواهد با نظر تمام مردم ايران مخالفت کند. جنبشي که در ايران در جريان است، مورد پشتيباني کامل کليه افراد ملتي است که به حقوق خود آشنايي کامل دارند. ملت ايران مصمم است از اين منبع حياتي که ميراث ملي آن به شمار ميرود، براي بالابردن سطح زندگي افراد خود و حفظ
صلح جهان استفاده کند».او با استناد به منشور ملل متحد از همه کشورها خواست که دست ياري به سوي ايران دراز کنند: «منشور ملل متحد و اصول مقدسي که در آن مندرج ميباشد حکم ميکند که کليه کشورهاي عضو سازمان ملل متحد در چنين روزي دست کمک به سوي ايران دراز کنند. در اينجا ميخواهم نظر اعضاي محترم شوراي امنيت را به اين حقيقت جلب کنم که ترس و تشويش يک دولت بزرگ در عمليساختن مقاصدش با توسل به چترباز و کشتي جنگي بهخوبي نشان ميدهد که سازمان ملل متحد در حفظ صلح و امنيت جهان وظيفه خود را بهخوبي انجام داده است. اگر منظور انگلستان اين است که مليشدن صنعت نفت ما صلح را به خطر انداخته معلوم نيست که چرا دولت انگليس که اينهمه صنايع را ملي کرده بهعنوان اينکه اساس و پايه صلح را متزلزل کرده است، به شوراي امنيت دعوت نشده. اين موضوع کاملا شبيه دعواي گرگ و ميش است. هر نوع خطري که متوجه صلح باشد، از اقدامات انگلستان که سعي کرده با توسل به اقدامات زورگويي علني، ما را از استفاده از حق حاکميت بر منابع خود باز دارد، ناشي خواهد شد. انگلستان اقدامات جابرانهاي به عمل آورده و چترباز به نواحي مجاور ايران اعزام داشته و ناوگان جنگي را در
نزديکي آبهاي ساحل ايران متمرکز نموده است. تهديدات دولت انگليس داير بر پيادهکردن نيرو در ايران ممکن بود عواقب مهلکي داشته و آتش جنگ جهاني ديگري را برافروزد و دولت انگليس بهتنهايي مسئول اين عواقب ميشد. ايران کشتيهاي جنگي در رودخانه تيمز مستقر نکرده است. ايران مشتاق است که با روسيه مناسبات دوستي داشته باشد. کمونيستها که پس از جنگ اول جهاني حکومت روسيه را از دست تزارها گرفتند، کليه امتيازات خارجي خود را لغو و تسليم کردهاند، حال آنکه انگلستان به اين اندازه سخاوتمند نبوده است».او در پايان اظهار کرد: «قبل از اينکه دولت انگليس به شوراي امنيت شکايت کند، بين دولتين ايران و انگليس به نمايندگي شرکت سابق مذاکراتي صورت گرفت که در جريان آن مذاکرات دولت متبوعه من منتهاي درجه حسننيت از خود نشان داد و درمورد تقويم ميزان خسارات و ترتيب فروش نفت به انگليس پيشنهادهاي صحيح و عملي از طرف ايران به دولت انگليس داده شد و معالاسف معلوم شد که اين از رويه دوستانه خود فايدهاي حاصل نخواهد شد. من ميخواهم بار ديگر موکدا تکرار کنم که دولت من حاضر است به محض اينکه انگليس تمايل حقيقي به حل قضيه نفت نشان دهد، مذاکرات مستقيم را در
دو موردي که قبلا ذکر شد، شروع کند. اگر ما در بهرهبرداري نفت تأخيري روا داريم، وضع اقتصادي ما روزبهروز بدتر خواهد شد. ما انتظار داريم که شوراي امنيت از پيشنهاد توصيههايي که موجب تأخير در اجراي وظايفمان بشود، خودداري خواهد کرد و به ما اجازه خواهد داد تا فارغالبال مشغول عمل شويم و به فلاکت ملت ايران خاتمه دهيم».
پس از اين سخنراني روزنامههاي آن زمان نوشتند: «...صداي دکتر مصدق نخستوزير ايران صدايي که از حلقوم ملت ايران برميخاست، براي نخستين دفعه در تالار شوراي امنيت طنينانداز گرديد».