امروز روحاني سخن ميگويد؛ اما...
زهره آشتياني*
امروز رئيسجمهور با مردم سخن ميگويد. بعد از گذشت بيش از يك سال، آقاي روحاني تصميم دارد از سختيها براي تأمين حداقل نيازهاي مردم در شرايط تحريم و موفقيتها براي حفظ اقتدار كشور صحبت كند و اين نه به معناي شكستن سكوت دولت، بلكه به معناي تأمل براي گفتوگويي صميمانه و بيپرده با مردم در شرايطي است كه كشور به سمت بهبود وضعيت و ثبات اقتصادي ميرود. اما از آنجا كه همواره ما ايرانيان عادت داريم نيمه خالي ليوان را ببينيم و برخي شرط بقا را در نقد تخريبوار ميدانند، در يك سال اخير بيشترين هجمهها را به رئيسجمهور وارد کرده و سكوت او را بهمنزله عقبنشيني از رأي مردم تلقي كردند. در ماههاي اخير، رسانههاي منتقد و مخالف دولت بارها و بارها در نوشتههاي متعدد و متنوعي مدعي شدند «دولت عملكردي ندارد و از اين رو گزارشي نميدهد» و تلاش کردهاند عدهاي از كارشناسان را نیز به بيان اين موضوع وادار کنند. اين اقدام بيش از آنكه بهعنوان يك نقد تلقي شود، اين پرسش را به ذهن متبادر ميکند كه آيا مخالفان و منتقدان دولت در جايي غير از اين كشور زندگي ميكنند كه چنين بيگانه نسبت به شرايط به تحليل ميپردازند؟ قبل از هر سخني بايد پرسيد آيا براي رؤساي جمهور قبلي نيز معيار سنجش عملكردشان صرفا گزارش مكتوبي بوده كه به شكل كاملا تشريفاتي و تبليغاتي ارائه شده است يا ميزان تحول در وضعيت كشور و مطلوبيتبخشي به روند حركت رو به توسعه، عيار عملكرد بوده است؟ بايد بپرسيم صرف اجراي نمايشهاي رسانهاي و تبليغاتي از سوي رئيسجمهور و اعضاي تيمش، بيانگر آن است كه تمام امور كشور بهدرستي مديريت ميشوند؟ چرا منتقدان روحاني بهجاي تذكر به گزارشندادن، با رويكردي منصفانه به بررسي اقدامات دولت براي اداره كشور در شرايط تحريم نپرداختند؛ آنچنان كه با صرف هزينههاي بسيار، به برجستهسازي حاشيههاي نامرتبط به دولت پرداختند؟! واقعا اگر براي منتقدان دولت ملاك عمل ارائه گزارشي دورهاي با تكرار همان جدولها و سرفصلهاي قبلي است، بايد گفت بيهودهترين روش را براي دفاع از منافع مردم انتخاب و عيارسنج عملكرد دولتها را گم كردهاند و به دور تسلسل مشغولسازي دولتها به امور غيرضروري روي آوردهاند و هيچگاه ديدهبانی دقيق براي تعهدپذيري مسئولان نبودهاند؛
از اين رو شايد سكوت بهترين پاسخ باشد. البته بهعنوان يك روزنامهنگار هيچگاه به رد اين مهم نميپردازم كه گفتوگوي مسئولان با مردم موجب تعميق ارتباط و درك مشترك از تحولات محيطي ميشود و بيترديد براي تقويت تابآوري اجتماعي، «گفتوگو» بهترين راهكار است؛ ولي اگر بخواهم از طرف ديگر ماجرا به اين موضوع بنگرم، بايد بگويم گاهي خويشتنداري و سكوت ميتواند معيار درستي براي سنجش عيار عملكرد مديريت كشور باشد و اين مصداق حركتي سنجيده و نه به معناي قهر رسانهاي يا ضعف سخنگويي است. شايد انتظار ميرفت منتقدان سكوت رئيسجمهوري، به چالشهايي ميپرداختند كه ماهها طول كشيد تا با مذاكره، تعقل و مدارا، نتيجهاي به نفع مردم دربر داشته باشد و اين رويه نه در عرصه سياست خارجي بلكه در عرصه ملي بيش از پيش از سوي جرياني خاص و به بهانههاي مختلف پيشروي دولت قرار گرفت.
از اين رو، درباره مصاحبه امروز رئيسجمهور با مطبوعات چند موضوع را مطرح ميكنم كه ميتواند حائز اهميت باشد:
1- تحريمهاي ظالمانه و خودخواهانه آمريكا عليه ايران و تلاش براي برهمزدن برجام، شرايط بسيار سختي را مقابل كشور قرار داده و اين مديريت تأمين معيشت مردم را به چالشي دشوار براي دولت تبديل كرده است؛ بهطوريكه اينك در برنامه بودجه كشور نميتوان از تخصيص بودجه براي كدام پروژه بهراحتي صحبت كرد، بلكه بايد به طراحي مدل نظاممند براي تخصيص بودجه در راستای هزينههاي جاري و اتمام پروژههاي ضروري نيمهتمام پرداخت. آيا در چنين شرايطي بهتر نيست به كنكاش در نحوه مديريت منابع اندك كشور براي پاسخ به ضروريات و نيازها پرداخت؟ بنابراين من اگر پرسشكننده از رئيسجمهوري بودم، از او ميخواستم بسيار صميمانه برايمان از نحوه عبور از بحران در يك سال گذشته صحبت كند.
2- در شرايطي كه دولت براي تحقق وعدهای حداقلي به زنان كه بنا بر تحولات نسلي مطالبه دختران جوان است، بايد سالها به مذاكره بينتيجه بپردازد و سپس با فشار فدراسيون جهاني فوتبال حضور بيحاشيه زنان به ورزشگاه فراهم شود، چطور عدهاي به روحاني تاختند و سنگينترين اتهامها را به او وارد كردند وقتي از نداشتن اختيار صحبت كرد؟ آيا تضعيف رئيس قوه مجريه بهمنزله زيرسؤالبردن ساختار حقوقي كشور نيست؟
3- قطعا يارگيري آمريكا از همسايگان عربي ايران ميتواند معادله خاورميانه را بههم بريزد و بنابراين شايد بهتر باشد بهجاي تنشآفرينيهاي بيهوده در مقابل دولت، به اتحاد ملي روي آوريم. پس منتقدان دولت بايد به تمركز منابع و سرمايههاي خود براي تقويت اقتدار دولت براي مديريت حوادث منطقه و مقابله با استراتژي آمريكا بپردازند. متأسفانه اكنون جرياني صرفا با برجستهسازي ابزار «مذاكره» با آمريكا، سطح مقابله دولت در فضاي بينالمللي را تقليل ميدهد و به ياركشي داخلي براي موفقنشدن دولت در ديپلماسي ميپردازد.
در پايان مطلبي مهم را يادآور ميشوم. نبايد فراموش كنيم كه رسالت رسانهها، تعميق اعتماد مردم و مسئولان است؛ اما اين روزها بولتنهاي چكيده مطبوعات و ساير رسانهها، وزنه سنگين تخريب و هجمه به شخص رئيسجمهور و مجموعه دولت است كه متأسفانه در سايه عدم انسجام پاسخگويي از سوي روابطعموميهاي دولت براي ابهامزدايي و شفافسازي اتهامات مطرحشده، هر روز پررنگتر از قبل ميشود؛ بنابراين چطور ميتوانيم انتظار داشته باشيم رئيسجمهور به گفتوگو با اصحاب رسانه براي انتقال صحيح و دقیق عملكردش به مردم بپردازد! بر این اساس باید نهيبي به خود بزنيم كه با انتخاب روشهايي تعجببرانگيز، مسئولان ارشد كشوري را گريزان از رسانه ميکنيم و بنابراین شيوه تخريبگزيني برخي رسانهها صرفا به تضعيف اعتماد مردم منجر شده است؛ پس لطفا اعتماد به دولت را به مردم بازگردانيم.
*مشاور معاونت سياسي دفتر رئيسجمهور
امروز رئيسجمهور با مردم سخن ميگويد. بعد از گذشت بيش از يك سال، آقاي روحاني تصميم دارد از سختيها براي تأمين حداقل نيازهاي مردم در شرايط تحريم و موفقيتها براي حفظ اقتدار كشور صحبت كند و اين نه به معناي شكستن سكوت دولت، بلكه به معناي تأمل براي گفتوگويي صميمانه و بيپرده با مردم در شرايطي است كه كشور به سمت بهبود وضعيت و ثبات اقتصادي ميرود. اما از آنجا كه همواره ما ايرانيان عادت داريم نيمه خالي ليوان را ببينيم و برخي شرط بقا را در نقد تخريبوار ميدانند، در يك سال اخير بيشترين هجمهها را به رئيسجمهور وارد کرده و سكوت او را بهمنزله عقبنشيني از رأي مردم تلقي كردند. در ماههاي اخير، رسانههاي منتقد و مخالف دولت بارها و بارها در نوشتههاي متعدد و متنوعي مدعي شدند «دولت عملكردي ندارد و از اين رو گزارشي نميدهد» و تلاش کردهاند عدهاي از كارشناسان را نیز به بيان اين موضوع وادار کنند. اين اقدام بيش از آنكه بهعنوان يك نقد تلقي شود، اين پرسش را به ذهن متبادر ميکند كه آيا مخالفان و منتقدان دولت در جايي غير از اين كشور زندگي ميكنند كه چنين بيگانه نسبت به شرايط به تحليل ميپردازند؟ قبل از هر سخني بايد پرسيد آيا براي رؤساي جمهور قبلي نيز معيار سنجش عملكردشان صرفا گزارش مكتوبي بوده كه به شكل كاملا تشريفاتي و تبليغاتي ارائه شده است يا ميزان تحول در وضعيت كشور و مطلوبيتبخشي به روند حركت رو به توسعه، عيار عملكرد بوده است؟ بايد بپرسيم صرف اجراي نمايشهاي رسانهاي و تبليغاتي از سوي رئيسجمهور و اعضاي تيمش، بيانگر آن است كه تمام امور كشور بهدرستي مديريت ميشوند؟ چرا منتقدان روحاني بهجاي تذكر به گزارشندادن، با رويكردي منصفانه به بررسي اقدامات دولت براي اداره كشور در شرايط تحريم نپرداختند؛ آنچنان كه با صرف هزينههاي بسيار، به برجستهسازي حاشيههاي نامرتبط به دولت پرداختند؟! واقعا اگر براي منتقدان دولت ملاك عمل ارائه گزارشي دورهاي با تكرار همان جدولها و سرفصلهاي قبلي است، بايد گفت بيهودهترين روش را براي دفاع از منافع مردم انتخاب و عيارسنج عملكرد دولتها را گم كردهاند و به دور تسلسل مشغولسازي دولتها به امور غيرضروري روي آوردهاند و هيچگاه ديدهبانی دقيق براي تعهدپذيري مسئولان نبودهاند؛
از اين رو شايد سكوت بهترين پاسخ باشد. البته بهعنوان يك روزنامهنگار هيچگاه به رد اين مهم نميپردازم كه گفتوگوي مسئولان با مردم موجب تعميق ارتباط و درك مشترك از تحولات محيطي ميشود و بيترديد براي تقويت تابآوري اجتماعي، «گفتوگو» بهترين راهكار است؛ ولي اگر بخواهم از طرف ديگر ماجرا به اين موضوع بنگرم، بايد بگويم گاهي خويشتنداري و سكوت ميتواند معيار درستي براي سنجش عيار عملكرد مديريت كشور باشد و اين مصداق حركتي سنجيده و نه به معناي قهر رسانهاي يا ضعف سخنگويي است. شايد انتظار ميرفت منتقدان سكوت رئيسجمهوري، به چالشهايي ميپرداختند كه ماهها طول كشيد تا با مذاكره، تعقل و مدارا، نتيجهاي به نفع مردم دربر داشته باشد و اين رويه نه در عرصه سياست خارجي بلكه در عرصه ملي بيش از پيش از سوي جرياني خاص و به بهانههاي مختلف پيشروي دولت قرار گرفت.
از اين رو، درباره مصاحبه امروز رئيسجمهور با مطبوعات چند موضوع را مطرح ميكنم كه ميتواند حائز اهميت باشد:
1- تحريمهاي ظالمانه و خودخواهانه آمريكا عليه ايران و تلاش براي برهمزدن برجام، شرايط بسيار سختي را مقابل كشور قرار داده و اين مديريت تأمين معيشت مردم را به چالشي دشوار براي دولت تبديل كرده است؛ بهطوريكه اينك در برنامه بودجه كشور نميتوان از تخصيص بودجه براي كدام پروژه بهراحتي صحبت كرد، بلكه بايد به طراحي مدل نظاممند براي تخصيص بودجه در راستای هزينههاي جاري و اتمام پروژههاي ضروري نيمهتمام پرداخت. آيا در چنين شرايطي بهتر نيست به كنكاش در نحوه مديريت منابع اندك كشور براي پاسخ به ضروريات و نيازها پرداخت؟ بنابراين من اگر پرسشكننده از رئيسجمهوري بودم، از او ميخواستم بسيار صميمانه برايمان از نحوه عبور از بحران در يك سال گذشته صحبت كند.
2- در شرايطي كه دولت براي تحقق وعدهای حداقلي به زنان كه بنا بر تحولات نسلي مطالبه دختران جوان است، بايد سالها به مذاكره بينتيجه بپردازد و سپس با فشار فدراسيون جهاني فوتبال حضور بيحاشيه زنان به ورزشگاه فراهم شود، چطور عدهاي به روحاني تاختند و سنگينترين اتهامها را به او وارد كردند وقتي از نداشتن اختيار صحبت كرد؟ آيا تضعيف رئيس قوه مجريه بهمنزله زيرسؤالبردن ساختار حقوقي كشور نيست؟
3- قطعا يارگيري آمريكا از همسايگان عربي ايران ميتواند معادله خاورميانه را بههم بريزد و بنابراين شايد بهتر باشد بهجاي تنشآفرينيهاي بيهوده در مقابل دولت، به اتحاد ملي روي آوريم. پس منتقدان دولت بايد به تمركز منابع و سرمايههاي خود براي تقويت اقتدار دولت براي مديريت حوادث منطقه و مقابله با استراتژي آمريكا بپردازند. متأسفانه اكنون جرياني صرفا با برجستهسازي ابزار «مذاكره» با آمريكا، سطح مقابله دولت در فضاي بينالمللي را تقليل ميدهد و به ياركشي داخلي براي موفقنشدن دولت در ديپلماسي ميپردازد.
در پايان مطلبي مهم را يادآور ميشوم. نبايد فراموش كنيم كه رسالت رسانهها، تعميق اعتماد مردم و مسئولان است؛ اما اين روزها بولتنهاي چكيده مطبوعات و ساير رسانهها، وزنه سنگين تخريب و هجمه به شخص رئيسجمهور و مجموعه دولت است كه متأسفانه در سايه عدم انسجام پاسخگويي از سوي روابطعموميهاي دولت براي ابهامزدايي و شفافسازي اتهامات مطرحشده، هر روز پررنگتر از قبل ميشود؛ بنابراين چطور ميتوانيم انتظار داشته باشيم رئيسجمهور به گفتوگو با اصحاب رسانه براي انتقال صحيح و دقیق عملكردش به مردم بپردازد! بر این اساس باید نهيبي به خود بزنيم كه با انتخاب روشهايي تعجببرانگيز، مسئولان ارشد كشوري را گريزان از رسانه ميکنيم و بنابراین شيوه تخريبگزيني برخي رسانهها صرفا به تضعيف اعتماد مردم منجر شده است؛ پس لطفا اعتماد به دولت را به مردم بازگردانيم.
*مشاور معاونت سياسي دفتر رئيسجمهور