|

مذهب و سكولاريسم در مشروطه

انقلاب مشروطه ايران تا‌كنون توسط ايران‌شناسان از جنبه‎هاي مختلفي بررسي شده است. در بستر روند تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جدیدی که در عصر قاجاریه در ساختار سنتی جامعه ایران به وجود آمد، شکل‌گیری و گرايش تجددخواهي از مهم‌ترین رویدادها در تاریخ، فرهنگ و جامعه ایران است. کتاب «ايران بين ناسيوناليسم اسلامي و سکولاريسم» که توسط ونسا مارتين، استاد تاريخ دانشگاه لندن، نوشته شده به رابطه و كشمكش بين مذهب و سكولاريسم در اين دوره تاريخي مي‌پردازد. از اين كتاب اخيرا دو ترجمه فارسي منتشر شده، يكي به ترجمه غلامرضا علی‌بابایی در نشر اختران و ديگري به ترجمه محمدابراهیم فتاحی در نشر ني.
کشمکش اصلی بین اسلام و سکولاریسم در دوره‌ مورد نظر بر سر این مسئله بود که قانون اساسی تا چه حد باید جایگزین شریعت شود و اینکه قانون جدید تا چه حد با شریعت سازگار باشد؛ بحثی که ذهن ایرانیان را تا عصر حاضر به خود مشغول كرده است. بسیاری از علمایی که در جنبش اصلاحات شرکت داشتند از مفهوم قانون اساسی به عنوان یک نظام معتبر حقوقی و‌ قضایی پشتیبانی می‌کردند، نظامی که می‌شد رابطه‌ بین شاه و مردم را به درستی بر مبنای آن قرار داد. با این وصف، در آن زمان بسیاری از علمای معتبر چه در تهران و چه در ایالات بر این باور بودند که قانون جدید باید از برخی جهات اصول شریعت و ارزش‌های اسلامی را به رسمیت بشناسد. کتاب به بررسی نقش اسلام و سکولاریسم در انقلاب مشروطه و راهی که این انقلاب پیمود پرداخته و منازعات میان آراء و عقاید علما را با قانون اساسی (که عده‌ای از آنها برخی اصول آن را مغایر با احکام شریعت می‌دانستند اما بعضی نظری دیگر داشتند) مورد بحث قرار داده است. نویسنده کشمکش‌های موجود پیرامون قانون را به تصویر کشیده و آن را در چهار شهر بوشهر، اصفهان، شیراز و تبریز بررسی کرده است.
از جمله نکات مهم کتاب مفهوم «ناسيوناليسم اسلامي» است که به نظر مي‎رسد براي نخستين بار و به منظور بيان ديدگاهي خاص در مركز توجه يك مورخ قرار گرفته است. منظور نويسنده از ناسيوناليسم اسلامي در واقع جنبشي براي استقرار يا حکمراني يک دولت مدرن است که براساس ايدئولوژي اسلامي تعريف مي‌شود. در اين تعريف، حکومت يک نظام سياسي، اجتماعي و اقتصادي است که بر قلمرو معيني داراي اقتدار حاکميتي سراسري بوده و داراي هويتي خاص براساس ويژگي‎هاي مشترک و يک ايدئولوژي برجسته است. به اعتقاد نويسنده، در بررسي‌هاي مربوط به انقلاب مشروطه تاکنون عمدتا به تهران و تا حدي تبريز توجه شده و در نتيجه، آثار اندکي درباره ديگر ايالات به رشته تحرير درآمده است. بنابراين در اين دوره گرايش عمومي به سوي اتخاذ ديدگاه‌هاي کلان درباره کل کشور بدون توجه به کاربرد اين ديدگاه در منطقه يا ناحيه‌اي خاص بوده است. اين کتاب علاوه بر تبريز، به شيراز، اصفهان و بوشهر از ديدگاه اسلامي پرداخته است که از مراکز مهم ايالاتي هستند که تاكنون به طور مفصل بررسي نشده‌اند.
کتاب حاضر افزون بر مقدمه و نتيجه‌گيري، داراي يازده بخش است. در بخش نخست، مقدمه‌اي به ويژه براي خوانندگان ناآشنا درباره پيوند دين و دولت در ايران، جنبش اصلاحات سده نوزدهم که براساس جذب ايده‌هاي مدرن دولت در اروپا شکل گرفته بود، تأثير ورود ايران به اقتصاد جهاني و نقش مهم تجار در انقلاب مشروطه ارائه شده است. در اين بخش همچنين حرکت براي اصلاحات در آموزش و پيوند آن با مطبوعات بررسي شده است که براي جلب نظر بيشتر جامعه نسبت به جرياني که به انقلاب مشروطه منجر شد داراي اهميت بود. در بخش مهم دوم، ديدگاه‌هاي اسلامي و سکولار در موضوعاتي مانند دولت، قانون، جامعه و فرد با يکديگر مقايسه شده است. همچنين اهداف اسلامي نوسازي و اصلاح، دين و سکولاريسم در سال‎هاي منتهي به انقلاب نيز مدنظر قرار گرفته‌اند و درباره مطبوعات پيش از انقلاب و نيز مشابهت‎هاي اهداف و ديدگاه‌هاي اسلامي و سکولار درباره اصلاحات بحث شده است. اين موضوعات در زمره مواردي هستند که در چهار بخش بعدي يعني مراکز ايالات منتخب بررسي شده‌اند. در بخش هفتم سياست دولت مرکزي در زمينه تکوين مشروطه، دولت محلي و نقش اسلام مورد توجه قرار گرفته است. در اين گفتار اعطاي مشروطه در مرداد‎ماه 1285 و در نتيجه، بازسازي دولت مطرح شده است. موضوعاتي مانند حاکميت قانون و حقوق از منظر ديني و سکولار نيز در اين بخش آمده است. در ادامه، قانون اساسي (نظامنامه) سال 1285 و متمم آن، قانون انجمن‎هاي ايالتي و ولايتي و انجمن‎هاي بلدي در سال 1286 و اثرات آن در بعد ملي و ايالتي بررسي شده است. هريک از اين چهار ايالت در دو فصل، يک فصل دوره پيش از مشروطه و فصل ديگر پس از آن و تأثير قوانين مجلس در هر يک ارزيابي شده‎اند.
انقلاب مشروطه ايران تا‌كنون توسط ايران‌شناسان از جنبه‎هاي مختلفي بررسي شده است. در بستر روند تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جدیدی که در عصر قاجاریه در ساختار سنتی جامعه ایران به وجود آمد، شکل‌گیری و گرايش تجددخواهي از مهم‌ترین رویدادها در تاریخ، فرهنگ و جامعه ایران است. کتاب «ايران بين ناسيوناليسم اسلامي و سکولاريسم» که توسط ونسا مارتين، استاد تاريخ دانشگاه لندن، نوشته شده به رابطه و كشمكش بين مذهب و سكولاريسم در اين دوره تاريخي مي‌پردازد. از اين كتاب اخيرا دو ترجمه فارسي منتشر شده، يكي به ترجمه غلامرضا علی‌بابایی در نشر اختران و ديگري به ترجمه محمدابراهیم فتاحی در نشر ني.
کشمکش اصلی بین اسلام و سکولاریسم در دوره‌ مورد نظر بر سر این مسئله بود که قانون اساسی تا چه حد باید جایگزین شریعت شود و اینکه قانون جدید تا چه حد با شریعت سازگار باشد؛ بحثی که ذهن ایرانیان را تا عصر حاضر به خود مشغول كرده است. بسیاری از علمایی که در جنبش اصلاحات شرکت داشتند از مفهوم قانون اساسی به عنوان یک نظام معتبر حقوقی و‌ قضایی پشتیبانی می‌کردند، نظامی که می‌شد رابطه‌ بین شاه و مردم را به درستی بر مبنای آن قرار داد. با این وصف، در آن زمان بسیاری از علمای معتبر چه در تهران و چه در ایالات بر این باور بودند که قانون جدید باید از برخی جهات اصول شریعت و ارزش‌های اسلامی را به رسمیت بشناسد. کتاب به بررسی نقش اسلام و سکولاریسم در انقلاب مشروطه و راهی که این انقلاب پیمود پرداخته و منازعات میان آراء و عقاید علما را با قانون اساسی (که عده‌ای از آنها برخی اصول آن را مغایر با احکام شریعت می‌دانستند اما بعضی نظری دیگر داشتند) مورد بحث قرار داده است. نویسنده کشمکش‌های موجود پیرامون قانون را به تصویر کشیده و آن را در چهار شهر بوشهر، اصفهان، شیراز و تبریز بررسی کرده است.
از جمله نکات مهم کتاب مفهوم «ناسيوناليسم اسلامي» است که به نظر مي‎رسد براي نخستين بار و به منظور بيان ديدگاهي خاص در مركز توجه يك مورخ قرار گرفته است. منظور نويسنده از ناسيوناليسم اسلامي در واقع جنبشي براي استقرار يا حکمراني يک دولت مدرن است که براساس ايدئولوژي اسلامي تعريف مي‌شود. در اين تعريف، حکومت يک نظام سياسي، اجتماعي و اقتصادي است که بر قلمرو معيني داراي اقتدار حاکميتي سراسري بوده و داراي هويتي خاص براساس ويژگي‎هاي مشترک و يک ايدئولوژي برجسته است. به اعتقاد نويسنده، در بررسي‌هاي مربوط به انقلاب مشروطه تاکنون عمدتا به تهران و تا حدي تبريز توجه شده و در نتيجه، آثار اندکي درباره ديگر ايالات به رشته تحرير درآمده است. بنابراين در اين دوره گرايش عمومي به سوي اتخاذ ديدگاه‌هاي کلان درباره کل کشور بدون توجه به کاربرد اين ديدگاه در منطقه يا ناحيه‌اي خاص بوده است. اين کتاب علاوه بر تبريز، به شيراز، اصفهان و بوشهر از ديدگاه اسلامي پرداخته است که از مراکز مهم ايالاتي هستند که تاكنون به طور مفصل بررسي نشده‌اند.
کتاب حاضر افزون بر مقدمه و نتيجه‌گيري، داراي يازده بخش است. در بخش نخست، مقدمه‌اي به ويژه براي خوانندگان ناآشنا درباره پيوند دين و دولت در ايران، جنبش اصلاحات سده نوزدهم که براساس جذب ايده‌هاي مدرن دولت در اروپا شکل گرفته بود، تأثير ورود ايران به اقتصاد جهاني و نقش مهم تجار در انقلاب مشروطه ارائه شده است. در اين بخش همچنين حرکت براي اصلاحات در آموزش و پيوند آن با مطبوعات بررسي شده است که براي جلب نظر بيشتر جامعه نسبت به جرياني که به انقلاب مشروطه منجر شد داراي اهميت بود. در بخش مهم دوم، ديدگاه‌هاي اسلامي و سکولار در موضوعاتي مانند دولت، قانون، جامعه و فرد با يکديگر مقايسه شده است. همچنين اهداف اسلامي نوسازي و اصلاح، دين و سکولاريسم در سال‎هاي منتهي به انقلاب نيز مدنظر قرار گرفته‌اند و درباره مطبوعات پيش از انقلاب و نيز مشابهت‎هاي اهداف و ديدگاه‌هاي اسلامي و سکولار درباره اصلاحات بحث شده است. اين موضوعات در زمره مواردي هستند که در چهار بخش بعدي يعني مراکز ايالات منتخب بررسي شده‌اند. در بخش هفتم سياست دولت مرکزي در زمينه تکوين مشروطه، دولت محلي و نقش اسلام مورد توجه قرار گرفته است. در اين گفتار اعطاي مشروطه در مرداد‎ماه 1285 و در نتيجه، بازسازي دولت مطرح شده است. موضوعاتي مانند حاکميت قانون و حقوق از منظر ديني و سکولار نيز در اين بخش آمده است. در ادامه، قانون اساسي (نظامنامه) سال 1285 و متمم آن، قانون انجمن‎هاي ايالتي و ولايتي و انجمن‎هاي بلدي در سال 1286 و اثرات آن در بعد ملي و ايالتي بررسي شده است. هريک از اين چهار ايالت در دو فصل، يک فصل دوره پيش از مشروطه و فصل ديگر پس از آن و تأثير قوانين مجلس در هر يک ارزيابي شده‎اند.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها