|

بحرانی جديد در منطقه

كورش احمدي- كارشناس روابط بين‌الملل

بحران جاري در شمال شرق سوريه از جنبه‌های بسياري از جمله سه مورد زير اهميت دارد:

1- اين بحران روزنه ديگري است بر دنياي ذهني ترامپ که مي‌تواند حاوي درس‌هايي براي همه از‌جمله ما در چگونگي مواجهه با او باشد. تصميم ترامپ مبنی‌بر خارج‌کردن سربازان آمريکايي از سر راه ارتش ترکيه که تأييد ضمني حمله ترکيه تلقي شده، نمايانگر ويژگي نحوه تصميم‌گيري ترامپ در‌حوزه سياست خارجي است. بحران جاري در شمال‌شرقي سوريه در‌واقع از يک مکالمه تلفني بين اردوغان و ترامپ شروع شد و ترامپ صرفا بر اساس توافقي که در آن مکالمه صورت گرفت، بر طرح اردوغان براي حمله به سوريه صحه گذاشت و بلافاصله دستور کنار‌کشيدن حدود صد سرباز آمريکايي از سر راه سربازان ترکيه را صادر کرد؛ تحولي که همه مشاوران او را شگفت‌زده کرد. او يک‌بار ديگر در دسامبر گذشته تصميم به خارج‌کردن همه دوهزار سرباز آمريکايي از سوريه گرفته بود. در آن مقطع شماري از همکاران او، از‌جمله جيمز ماتيس، وزير وقت دفاع، به عنوان اعتراض استعفا دادند. البته ترامپ اندکي بعد نظر خود را تغيير داد و فقط هزار سرباز را از سوريه خارج کرد. اين‌گونه تصميم‌گيري، به‌ويژه ازسوی يک رئيس‌جمهور آمريکا، آن هم رئيس‌جمهوري که اطلاعاتش از روابط بين‌الملل تقريبا در حد اطلاعات يک گاوچران در يکي از ايالات جنوبي آن کشور است، کاملا بي‌سابقه و عجيب است. تاکنون به‌دفعات اتفاق افتاده که اعضاي تيم امنيتي او فاش گفته‌اند که از طريق رسانه‌ها در جريان تصميمات مهم او در حوزه سياست خارجي قرار گرفته‌اند. مکرون اخيرا در حاشيه مذاکرات در مقر سازمان ملل درباره ترامپ گفت: «ترامپ خيلي سريع قادر به تغيير چيزهاست. او کاري به دولتش ندارد و به‌تنهايي و بسيار سريع تصميم مي‌گيرد». اين ويژگي مهمي است که همه کشورها به‌ويژه آنها که مايل به دورزدن نهادهاي مسئول سياست خارجي در آمريکا هستند، تلاش دارند از آن حداکثر استفاده را بکنند.
2- موافقت ناگهاني و دفعتي ترامپ با برنامه اردوغان براي حمله به شمال شرقي سوريه موجب تکانه‌هاي شديدي در خاورميانه شده است. اين واقعيت که اَبَر‌قدرت جهاني نمي‌داند در خاورميانه چه مي‌خواهد و هیچ‌گونه استراتژي منطقه‌اي روشني ندارد، منطقه را وارد دوره بي‌سابقه‌اي از بي‌ثباتي کرده که 15 ماه ديگر يا احتمالا بيش از پنج سال ديگر نيز ادامه خواهد يافت. درست است که ترامپ از ابتداي شروع مبارزات انتخاباتي در 2016 بر خارج‌کردن سربازان آمريکايي از مناطق دوردست و عدم ورود به جنگ‌هاي جديد تأکيد کرده و اقدامات او در چنين جهتي را نمي‌توان غيرمترقبه دانست، اما هر گامي که او در چنين جهتي برمي‌دارد، به‌لحاظ استراتژيک براي مناطق ذي‌ربط تکان‌دهنده است. به‌علاوه، اين واقعيت که او اسير غرايز متناقض است و تصميماتش ريشه در اجماعي در درون دولت او ندارد، موجب نداشتن ثبات و استمرار در تصميمات او شده است. روند تصميم‌گيري اين‌چنيني در کاخ سفيد به عامل اغتشاش جديدي در معادلات خاورميانه تبديل شده و متحدان آمريکا در منطقه را در وضعيت خوف و رجای دائم قرار داده است. اين امر، شيوه کار ديپلماتيک آمريکا، شامل کار با سفراي آن کشور و کار با اعضاي وزارت خارجه آمريکا و... را نيز به‌شدت مختل کرده است. اکنون مشخص نيست که نظر يک سفير يا يک مقام وزارت خارجه آمريکا يا حتي وزير خارجه آمريکا تا چه حد منعکس‌کننده سياست واقعي آمريکا است. به‌علاوه، ويژگي سياست‌هاي ترامپ در‌مقايسه‌با سياست‌هاي تقريبا همه پيشينانش اين است که بر هيچ مبناي استراتژيک و فکر‌شده‌اي استوار نيست. طنز کار ترامپ اين است که هم‌زمان خود را به خارج‌کردن نيروي نظامي از خاورميانه و تقابل با دشمنان منطقه‌اي متعهد کرده است. هوش زيادي براي درک آنکه اين دو هدف با هم در تضاد‌ند، لازم نيست. مهم‌ترين اولويت او با فاصله زياد از ديگر اولويت‌ها منافع سياسي شخصي او در سياست داخلي آمريکا است؛ به ‌عبارت ديگر او دست به اقدامي مي‌زند که تصور مي‌کند در تقابل هيستريک با رقباي سياسي به سود او خواهد بود. همين وجه از سياست خارجي ترامپ در رابطه با اوکراين مبناي اقدام براي استيضاح او قرار گرفته است.
3- حمله ترکيه به سوريه و نحوه واکنش آمريکا مي‌تواند سرآغاز بحران و درگيري‌هاي بيشتري در منطقه باشد. علاوه بر جنگ بين کردها و ترک‌ها، اکنون امکان احياي داعش بيش از هر زمان ديگری مطرح است. اين تحولات در شرايطي روي مي‌دهد که در چند ماه اخير گزارش‌هاي متعددي حاکي از تلاش داعش براي سازماندهي و فعال‌شدن مجدد بوده است. در اين دوره اردوگاه الحول در شمال شرقي سوريه که 70 هزار داعشي به شمول خانواده‌هاي آنها در آن زندگي مي‌کنند، عملا به يکي از عرصه‌هاي فعاليت داعش براي بسط ايدئولوژي و فعاليت‌هاي تشکيلاتي تبديل شده است. حدود 10 هزار تروريست داعشي، از جمله دو‌هزار تروريست خارجي از کشورهاي مختلف، در زندان‌هاي موقت بدون امکانات امنيتي کافي به‌سر مي‌برند که ظاهرا تاکنون صدها نفر از آنها گريخته‌اند. شماري از هسته‌هاي خفته داعش در بين غيرنظاميان نيز اخيرا فعال شده و تعدادی قتل و انفجارهاي انتحاري به‌دست آنها انجام شده است.

بحران جاري در شمال شرق سوريه از جنبه‌های بسياري از جمله سه مورد زير اهميت دارد:

1- اين بحران روزنه ديگري است بر دنياي ذهني ترامپ که مي‌تواند حاوي درس‌هايي براي همه از‌جمله ما در چگونگي مواجهه با او باشد. تصميم ترامپ مبنی‌بر خارج‌کردن سربازان آمريکايي از سر راه ارتش ترکيه که تأييد ضمني حمله ترکيه تلقي شده، نمايانگر ويژگي نحوه تصميم‌گيري ترامپ در‌حوزه سياست خارجي است. بحران جاري در شمال‌شرقي سوريه در‌واقع از يک مکالمه تلفني بين اردوغان و ترامپ شروع شد و ترامپ صرفا بر اساس توافقي که در آن مکالمه صورت گرفت، بر طرح اردوغان براي حمله به سوريه صحه گذاشت و بلافاصله دستور کنار‌کشيدن حدود صد سرباز آمريکايي از سر راه سربازان ترکيه را صادر کرد؛ تحولي که همه مشاوران او را شگفت‌زده کرد. او يک‌بار ديگر در دسامبر گذشته تصميم به خارج‌کردن همه دوهزار سرباز آمريکايي از سوريه گرفته بود. در آن مقطع شماري از همکاران او، از‌جمله جيمز ماتيس، وزير وقت دفاع، به عنوان اعتراض استعفا دادند. البته ترامپ اندکي بعد نظر خود را تغيير داد و فقط هزار سرباز را از سوريه خارج کرد. اين‌گونه تصميم‌گيري، به‌ويژه ازسوی يک رئيس‌جمهور آمريکا، آن هم رئيس‌جمهوري که اطلاعاتش از روابط بين‌الملل تقريبا در حد اطلاعات يک گاوچران در يکي از ايالات جنوبي آن کشور است، کاملا بي‌سابقه و عجيب است. تاکنون به‌دفعات اتفاق افتاده که اعضاي تيم امنيتي او فاش گفته‌اند که از طريق رسانه‌ها در جريان تصميمات مهم او در حوزه سياست خارجي قرار گرفته‌اند. مکرون اخيرا در حاشيه مذاکرات در مقر سازمان ملل درباره ترامپ گفت: «ترامپ خيلي سريع قادر به تغيير چيزهاست. او کاري به دولتش ندارد و به‌تنهايي و بسيار سريع تصميم مي‌گيرد». اين ويژگي مهمي است که همه کشورها به‌ويژه آنها که مايل به دورزدن نهادهاي مسئول سياست خارجي در آمريکا هستند، تلاش دارند از آن حداکثر استفاده را بکنند.
2- موافقت ناگهاني و دفعتي ترامپ با برنامه اردوغان براي حمله به شمال شرقي سوريه موجب تکانه‌هاي شديدي در خاورميانه شده است. اين واقعيت که اَبَر‌قدرت جهاني نمي‌داند در خاورميانه چه مي‌خواهد و هیچ‌گونه استراتژي منطقه‌اي روشني ندارد، منطقه را وارد دوره بي‌سابقه‌اي از بي‌ثباتي کرده که 15 ماه ديگر يا احتمالا بيش از پنج سال ديگر نيز ادامه خواهد يافت. درست است که ترامپ از ابتداي شروع مبارزات انتخاباتي در 2016 بر خارج‌کردن سربازان آمريکايي از مناطق دوردست و عدم ورود به جنگ‌هاي جديد تأکيد کرده و اقدامات او در چنين جهتي را نمي‌توان غيرمترقبه دانست، اما هر گامي که او در چنين جهتي برمي‌دارد، به‌لحاظ استراتژيک براي مناطق ذي‌ربط تکان‌دهنده است. به‌علاوه، اين واقعيت که او اسير غرايز متناقض است و تصميماتش ريشه در اجماعي در درون دولت او ندارد، موجب نداشتن ثبات و استمرار در تصميمات او شده است. روند تصميم‌گيري اين‌چنيني در کاخ سفيد به عامل اغتشاش جديدي در معادلات خاورميانه تبديل شده و متحدان آمريکا در منطقه را در وضعيت خوف و رجای دائم قرار داده است. اين امر، شيوه کار ديپلماتيک آمريکا، شامل کار با سفراي آن کشور و کار با اعضاي وزارت خارجه آمريکا و... را نيز به‌شدت مختل کرده است. اکنون مشخص نيست که نظر يک سفير يا يک مقام وزارت خارجه آمريکا يا حتي وزير خارجه آمريکا تا چه حد منعکس‌کننده سياست واقعي آمريکا است. به‌علاوه، ويژگي سياست‌هاي ترامپ در‌مقايسه‌با سياست‌هاي تقريبا همه پيشينانش اين است که بر هيچ مبناي استراتژيک و فکر‌شده‌اي استوار نيست. طنز کار ترامپ اين است که هم‌زمان خود را به خارج‌کردن نيروي نظامي از خاورميانه و تقابل با دشمنان منطقه‌اي متعهد کرده است. هوش زيادي براي درک آنکه اين دو هدف با هم در تضاد‌ند، لازم نيست. مهم‌ترين اولويت او با فاصله زياد از ديگر اولويت‌ها منافع سياسي شخصي او در سياست داخلي آمريکا است؛ به ‌عبارت ديگر او دست به اقدامي مي‌زند که تصور مي‌کند در تقابل هيستريک با رقباي سياسي به سود او خواهد بود. همين وجه از سياست خارجي ترامپ در رابطه با اوکراين مبناي اقدام براي استيضاح او قرار گرفته است.
3- حمله ترکيه به سوريه و نحوه واکنش آمريکا مي‌تواند سرآغاز بحران و درگيري‌هاي بيشتري در منطقه باشد. علاوه بر جنگ بين کردها و ترک‌ها، اکنون امکان احياي داعش بيش از هر زمان ديگری مطرح است. اين تحولات در شرايطي روي مي‌دهد که در چند ماه اخير گزارش‌هاي متعددي حاکي از تلاش داعش براي سازماندهي و فعال‌شدن مجدد بوده است. در اين دوره اردوگاه الحول در شمال شرقي سوريه که 70 هزار داعشي به شمول خانواده‌هاي آنها در آن زندگي مي‌کنند، عملا به يکي از عرصه‌هاي فعاليت داعش براي بسط ايدئولوژي و فعاليت‌هاي تشکيلاتي تبديل شده است. حدود 10 هزار تروريست داعشي، از جمله دو‌هزار تروريست خارجي از کشورهاي مختلف، در زندان‌هاي موقت بدون امکانات امنيتي کافي به‌سر مي‌برند که ظاهرا تاکنون صدها نفر از آنها گريخته‌اند. شماري از هسته‌هاي خفته داعش در بين غيرنظاميان نيز اخيرا فعال شده و تعدادی قتل و انفجارهاي انتحاري به‌دست آنها انجام شده است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها